Warning: mkdir(): No space left on device in /var/www/tgoop/post.php on line 37

Warning: file_put_contents(aCache/aDaily/post/zabanshenasik/--): Failed to open stream: No such file or directory in /var/www/tgoop/post.php on line 50
زبان‌شناسیک | سجاد سرگلی@zabanshenasik P.75
ZABANSHENASIK Telegram 75
می‌باشد

🔸در ذهنم بود فرصتی پیش بیاید و دربارۀ فعل پرماجرای «می‌باشد» مطلبی بنویسم، اما احساس می‌کردم اهمیتش در حال حاضر ناچیز باشد و دشمنی با آن کمرنگ شده باشد. تا اینکه نوشتۀ یکی از استادان ویرایش را دیدم و بسیار متعجب شدم. ایشان در یادداشت کوتاهشان نوشته است: «'می‌باشد' نه فصیح است و نه رسمی‌ست، خیلی هم بی‌نمک و تصنعی‌ست».

🔸تعجبم از این بود که گمان می‌کردم طیفِ خاصی از ویراستارها با این فعل مشکل دارند و ویراستارانِ معتدل‌تری همچون ایشان با این فعل مدارای بیشتری داشته باشند. تعجبم افزون‌تر شد وقتی دیدم در این نوشته، به‌جای ارائۀ تحلیل، فقط با یک مثال از سعدی سر و ته ماجرا جمع شده و درنهایت هم این جمله گفته شده: «حاضرم صد بار بگویم 'است' و 'هست' و 'نیست'، و حتی یک بار 'می‌باشد' نگویم.
'می‌باشد' در فارسی امروز بی‌معنی و بی‌مزه است».

🔸آیا بهتر نیست از تعابیر احساسی و سلیقه‌ای دور شویم و به تحلیلِ علمیِ این فعل بپردازیم؟ به‌کاربردن عباراتی مثل «بی‌نمک» و «بی‌مزه» چندان شایستۀ یک مبحث فنی نیست. درست است که ایشان نخواسته مقاله‌ای علمی بنویسد. تلگرام‌نویسی‌های امروزی شبیه وبلاگ‌نویسی است و سخت‌گیری‌های فضاهای علمی در آن وجهی ندارد. اما اگر بخواهیم از هژمونی و اعتبارِ خودمان استفاده کنیم و ماجرا را احساسی کنیم و چیزی را که خلاف ذائقه‌مان است به کرسی بنشانیم، عملاً راه را برای بررسی علمی دشوار خواهیم کرد.

🔸ایشان می‌گوید «نه فصیح است». ملاک فصاحت چیست؟ آیا ملاکی برای فصاحت در دست داریم که با خودش تعارض درونی نداشته باشد؟ آیا برای هر کدام از معیارهای فصاحت تاکنون مثال‌‌‌های نقض‌ فراوانی پیدا نشده؟ چطور می‌توانیم این‌قدر راحت حکم به فصیح‌بودن یا فصیح‌نبودن چیزی کنیم؟ نظامی، سنایی، مولوی، اوحدی، عطار، خواجوی کرمانی، صائب تبریزی، ابوسعیدابوالخیر، فیض کاشانی، عبید زاکانی و بسیاری دیگر از شعرا و ادبای ما در نظم و نثر از این فعل و مشتقات آن استفاده کرده‌اند. آیا همۀ این‌ها غیرفصیح بوده‌اند؟

🔸«نه رسمی‌ست». در فرهنگ درست‌نویسی سخن ذیل مدخل «می‌باشد» آمده:
«کاربرد فعل 'می‌باشد' تقریباً تازه است و با گسترش مکاتبه‌های اداری رواج یافته است. در متون معتبر قدیمی به‌ندرت از این فعل استفاده شده است». فارغ از اینکه کاربرد این فعل تازه نیست و در متون معتبر قدیمی به‌کرات استفاده شده، رسمی‌بودنش در این فرهنگ تأیید شده است.

🔸«تصنعی‌ست». آیا منظور از تصنعی این است که ساختگی است؟ عیب تصنعی‌بودن به این معنایش چیست؟ مگر ما زمانی «فهم» و رقص» و چندین و چند کلمۀ دیگر نگرفته‌ایم و از آن «فهمیدن» و «رقصیدن» و... نساخته‌ایم؟ آیا تمام این مصدرها و فعل‌ها را هم به‌خاطر تصنعی‌بودن کنار بگذاریم؟ یا فقط به «می‌باشدِ» بیچاره گیر می‌دهیم و هرازگاهی می‌نوازیمش؟ آیا منظور از تصنعی این است که متن را مصنوعی می‌کند و از حالت گفتاری دورش می‌کند؟ این هم به‌خودی‌خود عیب محسوب نمی‌شود. چون گاهی به متن‌هایی نیاز داریم که از حالت گفتاری به دور باشند و حالت رسمی و خشک داشته باشند. «می‌باشد» در این میان عامل کوچکی است که می‌تواند در کنار عوامل دیگر سبک بسازد. اگر حذفش کنیم، عملاً یک عنصر سبک‌سازِ زبان فارسی را کم کرده‌ایم.

🔸طبعیتاً این متن را ننوشته‌ام که بگویم از فردا متن‌هایمان را پر از «می‌باشد» کنیم. نجف دریابندری زمانی گفت بیاییم با فعل «است» مهربان‌تر باشیم و این منجر شد به «می‌باشدستیزی» و «می‌باشدزداییِ» افراطی. حرف من این است که اگر «می‌باشد» خلاف سلیقه‌مان است، لااقل با آن دشمنی نکنیم. زنده‌یاد نجفی می‌گوید به دو دلیل بهتر است که از این فعل استفاده نکنیم. دلیل اولشان نزدیک‌شدن زبان نوشتار به گفتار است که دلیل خوبی است و با آن همدلیم. دلیل دومشان این است که «می‌باشد» هیچ فرقی با «است» ندارد و چه لزومی دارد جانشنین آن شود.

🔸مسئله این است که وقتی این فعل در متون معتبر استفاده شده، چرا عملاً آن را از زبان فارسی «حذف» کنیم؟ ممکن است گاهی در متون حقوقی به جملات تودرتویی برخوریم که دو فعلِ «است» در کنار هم آمده باشند و نتوان آن‌ها را شکست. در این‌گونه موارد چه اشکالی دارد یکی از آن‌ها را به «می‌باشد» تغییر دهیم؟ گاهی در متون فلسفی ممکن است بخواهیم با «است» و «می‌باشد» تمایز معنایی ایجاد کنیم. مثلاً «است» را در معنای ثبوت شیء لشیء بگیریم و «می‌باشد» را در معنای استمرار و دوامِ بودن. اگر استفاده از آن را در شیوه‌نامه‌های مکتوب و غیرمکتوب ممنوع‌ کنیم، دست نویسنده و مترجم و ویراستار را خواهیم بست.

🔸چندی پیش خدمت استاد علی‌اشرف صادقی بودم و صحبت از فعلِ «می‌باشد» به میان آمد. از ایشان با لحن اعتراض پرسیدم چرا به‌کاربردن این فعل اشکال دارد؟ پاسخ دادند: «چه اشکالی دارد وقتی سعدی ردیف یکی از شعرهایش 'نمی‌باشد' است؟»

#ویرایش #می‌باشد
@zabanshenasik



tgoop.com/zabanshenasik/75
Create:
Last Update:

می‌باشد

🔸در ذهنم بود فرصتی پیش بیاید و دربارۀ فعل پرماجرای «می‌باشد» مطلبی بنویسم، اما احساس می‌کردم اهمیتش در حال حاضر ناچیز باشد و دشمنی با آن کمرنگ شده باشد. تا اینکه نوشتۀ یکی از استادان ویرایش را دیدم و بسیار متعجب شدم. ایشان در یادداشت کوتاهشان نوشته است: «'می‌باشد' نه فصیح است و نه رسمی‌ست، خیلی هم بی‌نمک و تصنعی‌ست».

🔸تعجبم از این بود که گمان می‌کردم طیفِ خاصی از ویراستارها با این فعل مشکل دارند و ویراستارانِ معتدل‌تری همچون ایشان با این فعل مدارای بیشتری داشته باشند. تعجبم افزون‌تر شد وقتی دیدم در این نوشته، به‌جای ارائۀ تحلیل، فقط با یک مثال از سعدی سر و ته ماجرا جمع شده و درنهایت هم این جمله گفته شده: «حاضرم صد بار بگویم 'است' و 'هست' و 'نیست'، و حتی یک بار 'می‌باشد' نگویم.
'می‌باشد' در فارسی امروز بی‌معنی و بی‌مزه است».

🔸آیا بهتر نیست از تعابیر احساسی و سلیقه‌ای دور شویم و به تحلیلِ علمیِ این فعل بپردازیم؟ به‌کاربردن عباراتی مثل «بی‌نمک» و «بی‌مزه» چندان شایستۀ یک مبحث فنی نیست. درست است که ایشان نخواسته مقاله‌ای علمی بنویسد. تلگرام‌نویسی‌های امروزی شبیه وبلاگ‌نویسی است و سخت‌گیری‌های فضاهای علمی در آن وجهی ندارد. اما اگر بخواهیم از هژمونی و اعتبارِ خودمان استفاده کنیم و ماجرا را احساسی کنیم و چیزی را که خلاف ذائقه‌مان است به کرسی بنشانیم، عملاً راه را برای بررسی علمی دشوار خواهیم کرد.

🔸ایشان می‌گوید «نه فصیح است». ملاک فصاحت چیست؟ آیا ملاکی برای فصاحت در دست داریم که با خودش تعارض درونی نداشته باشد؟ آیا برای هر کدام از معیارهای فصاحت تاکنون مثال‌‌‌های نقض‌ فراوانی پیدا نشده؟ چطور می‌توانیم این‌قدر راحت حکم به فصیح‌بودن یا فصیح‌نبودن چیزی کنیم؟ نظامی، سنایی، مولوی، اوحدی، عطار، خواجوی کرمانی، صائب تبریزی، ابوسعیدابوالخیر، فیض کاشانی، عبید زاکانی و بسیاری دیگر از شعرا و ادبای ما در نظم و نثر از این فعل و مشتقات آن استفاده کرده‌اند. آیا همۀ این‌ها غیرفصیح بوده‌اند؟

🔸«نه رسمی‌ست». در فرهنگ درست‌نویسی سخن ذیل مدخل «می‌باشد» آمده:
«کاربرد فعل 'می‌باشد' تقریباً تازه است و با گسترش مکاتبه‌های اداری رواج یافته است. در متون معتبر قدیمی به‌ندرت از این فعل استفاده شده است». فارغ از اینکه کاربرد این فعل تازه نیست و در متون معتبر قدیمی به‌کرات استفاده شده، رسمی‌بودنش در این فرهنگ تأیید شده است.

🔸«تصنعی‌ست». آیا منظور از تصنعی این است که ساختگی است؟ عیب تصنعی‌بودن به این معنایش چیست؟ مگر ما زمانی «فهم» و رقص» و چندین و چند کلمۀ دیگر نگرفته‌ایم و از آن «فهمیدن» و «رقصیدن» و... نساخته‌ایم؟ آیا تمام این مصدرها و فعل‌ها را هم به‌خاطر تصنعی‌بودن کنار بگذاریم؟ یا فقط به «می‌باشدِ» بیچاره گیر می‌دهیم و هرازگاهی می‌نوازیمش؟ آیا منظور از تصنعی این است که متن را مصنوعی می‌کند و از حالت گفتاری دورش می‌کند؟ این هم به‌خودی‌خود عیب محسوب نمی‌شود. چون گاهی به متن‌هایی نیاز داریم که از حالت گفتاری به دور باشند و حالت رسمی و خشک داشته باشند. «می‌باشد» در این میان عامل کوچکی است که می‌تواند در کنار عوامل دیگر سبک بسازد. اگر حذفش کنیم، عملاً یک عنصر سبک‌سازِ زبان فارسی را کم کرده‌ایم.

🔸طبعیتاً این متن را ننوشته‌ام که بگویم از فردا متن‌هایمان را پر از «می‌باشد» کنیم. نجف دریابندری زمانی گفت بیاییم با فعل «است» مهربان‌تر باشیم و این منجر شد به «می‌باشدستیزی» و «می‌باشدزداییِ» افراطی. حرف من این است که اگر «می‌باشد» خلاف سلیقه‌مان است، لااقل با آن دشمنی نکنیم. زنده‌یاد نجفی می‌گوید به دو دلیل بهتر است که از این فعل استفاده نکنیم. دلیل اولشان نزدیک‌شدن زبان نوشتار به گفتار است که دلیل خوبی است و با آن همدلیم. دلیل دومشان این است که «می‌باشد» هیچ فرقی با «است» ندارد و چه لزومی دارد جانشنین آن شود.

🔸مسئله این است که وقتی این فعل در متون معتبر استفاده شده، چرا عملاً آن را از زبان فارسی «حذف» کنیم؟ ممکن است گاهی در متون حقوقی به جملات تودرتویی برخوریم که دو فعلِ «است» در کنار هم آمده باشند و نتوان آن‌ها را شکست. در این‌گونه موارد چه اشکالی دارد یکی از آن‌ها را به «می‌باشد» تغییر دهیم؟ گاهی در متون فلسفی ممکن است بخواهیم با «است» و «می‌باشد» تمایز معنایی ایجاد کنیم. مثلاً «است» را در معنای ثبوت شیء لشیء بگیریم و «می‌باشد» را در معنای استمرار و دوامِ بودن. اگر استفاده از آن را در شیوه‌نامه‌های مکتوب و غیرمکتوب ممنوع‌ کنیم، دست نویسنده و مترجم و ویراستار را خواهیم بست.

🔸چندی پیش خدمت استاد علی‌اشرف صادقی بودم و صحبت از فعلِ «می‌باشد» به میان آمد. از ایشان با لحن اعتراض پرسیدم چرا به‌کاربردن این فعل اشکال دارد؟ پاسخ دادند: «چه اشکالی دارد وقتی سعدی ردیف یکی از شعرهایش 'نمی‌باشد' است؟»

#ویرایش #می‌باشد
@zabanshenasik

BY زبان‌شناسیک | سجاد سرگلی


Share with your friend now:
tgoop.com/zabanshenasik/75

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Telegram Android app: Open the chats list, click the menu icon and select “New Channel.” While some crypto traders move toward screaming as a coping mechanism, many mental health experts have argued that “scream therapy” is pseudoscience. Scientific research or no, it obviously feels good. "Doxxing content is forbidden on Telegram and our moderators routinely remove such content from around the world," said a spokesman for the messaging app, Remi Vaughn. On Tuesday, some local media outlets included Sing Tao Daily cited sources as saying the Hong Kong government was considering restricting access to Telegram. Privacy Commissioner for Personal Data Ada Chung told to the Legislative Council on Monday that government officials, police and lawmakers remain the targets of “doxxing” despite a privacy law amendment last year that criminalised the malicious disclosure of personal information. Deputy District Judge Peter Hui sentenced computer technician Ng Man-ho on Thursday, a month after the 27-year-old, who ran a Telegram group called SUCK Channel, was found guilty of seven charges of conspiring to incite others to commit illegal acts during the 2019 extradition bill protests and subsequent months.
from us


Telegram زبان‌شناسیک | سجاد سرگلی
FROM American