خصیبی و الهدایة (۹)
نمود جهالت بیحدّ حسین بن حمدان #خصیبی در جعل روایات
توضیحات کامل در پست بعد
#احذروا_علی_شبابکم_الغلاة
@zecra
نمود جهالت بیحدّ حسین بن حمدان #خصیبی در جعل روایات
توضیحات کامل در پست بعد
#احذروا_علی_شبابکم_الغلاة
@zecra
رسوایی دیگری از خصیبی
تحریف نسبِ جعدة و نسبت دادن آن به امام صادق (ع)
همه میدانیم جعده همسر و قاتلِ امام حسن (ع) دختر اشعث بن قیس بوده است. یک جستجوی ساده در منابعِ شیعه و سنی نشان میدهد که این مسأله مورد اتّفاق همه است و حتّی در روایات منسوب به امامان ع نیز وارد شده است (نمونه: کافی، ۱/ ۴۶۲؛ ۸/ ۱۶۷).
بنا بر شواهد موجود تنها کسی که با این مطلب واضح مخالفت کرده، حسین بن حمدان الخصیبی است! او جعدة را دختر محمد بن اشعث پنداشته است! (تصویر۱ و تصویر۲). جالب این که این اشتباه فاحش و پندار غلط را در روایت مشهور خود درباره رجعت نیز وارد کرده و به امام صادق ع نسبت داده است (تصویر۲).
اگر چه برخی ناسخان این اشتباه خصیبی را در یک موضع اصلاح کردهاند امّا همه قرائن تاریخی مؤید آن است که این اشتباه در کتاب خصیبی وجود داشته است:
۱. در برخی نسخ در ابتدای باب امام حسن (ع)، اشتباه خصیبی اصلاح شده ولی ناسخ فراموش کرده در باب امام مهدی (عج) و در ضمن حدیث طولانی رجعت منسوب به امام صادق (ع) اشتباه خصیبی را اصلاح کند و رسوایی خصیبی باقی مانده است (نمونه: تصویر۳)
۲. در تحقیقات مفصّل نشان داده شده که بخشی از دلائل الامامة برگرفته از الهدایة خصیبی است. دقیقاً این بخش نیز از بخشهای انتحالی دلائل الامامة است. در دلائل الامامة متن خصیبی دستنخورده باقی مانده و به صورت «جعدة بنت محمد بن الاشعث» ثبت شده است (تصویر۴). عین همین متن از دلائل الامامة به کتاب یوسف بن حاتم شامی نیز منتقل شده است (الدر النظيم، ۵۱۱).
۳. متن الهدایة به عیون المعجزات نیز انتقال یافته و در آن نسبت جعدة به صورت «بنت محمد بن الاشعث» ثبت شده است (بحار، ۴۴/ ۱۴۰؛ مدینة المعاجز، ۳/ ۳۷۲). درباره اثرپذیری عیون المعجزات از الهدایة الکبری نیز تحقیقات مفصلی صورت گرفته است.
۴. این را هم میدانیم که بنا بر شواهد بسیار، ابن شهرآشوب از خط ترجمهنویسی و دلائلنگاری خصیبی -با واسطه و بیواسطه- اثر پذیرفته و لذا عبارتی که در این زمینه در مناقب آورده کاملاً متأثر از عبارت خصیبی است. در این عبارت هم «جعدة بنت محمد بن اشعث» ثبت شده است (مناقب آل أبي طالب، ۴/ ۲۹). بعد از او نیز در کتبی که از مناقب ابن شهرآشوب رونویسی کردهاند نسبت جعدة را به همین صورت آوردهاند (تسلية المجالس، ۲/ ۳۲).
۵. اما جالبترین شاهد آن که میمون طبرانی نیز متن رساله رستباشیه خصیبی را آورده و در آن نسب جعدة به صورت «بنت محمد بن الاشعث» ثبت شده است! (تصویر۵) دقیقاً به همان دلیل که نسخ الهدایة به دست ناسخان اصلاح شده، نسخ رستباشیه نیز به دست ناسخان اصلاح شده است؛ ولی روایت طبرانی از رستباشیه سند محکمی است بر این که در متن اصلی رستباشیه نیز نسب جعدة دقیقاً مانند متن اصلی الهدایة ثبت شده است.
👈نتیجه بحث:
۱. خصیبی درباره نسب جعدة دچار اشتباه فاحش و بیسابقهای شده است که این اشتباه به کتب متأثر از خصیبی انتقال یافته و اگر چه برخی ناسخان در اصلاح آن کوشیدهاند، دم خروس در چند جا باقی مانده است!
۲. خصیبی این اشتباه را در متن روایت طولانی رجعت نیز بروز داده و این قرینهای است در کنار صدها قرینه دیگر که متن روایت طولانی رجعت را خود خصیبی جعل کرده و به امام صادق ع بسته است.
۳. #خصیبی این اشتباه را در رستباشیه نیز تکرار کرده است. این گونه اشتراکات متنی، ادبی، محتوایی، لفظی بین رستباشیه و الهدایة بسیار زیاد است که -بر خلاف ادّعای چند غالی وطنی بیسواد- در کنار دهها شاهد بیرونی مؤیدِ اتحاد مؤلف رستباشیه و الهدایة است.
#احذروا_علی_شبابکم_الغلاة
@zecra
تحریف نسبِ جعدة و نسبت دادن آن به امام صادق (ع)
همه میدانیم جعده همسر و قاتلِ امام حسن (ع) دختر اشعث بن قیس بوده است. یک جستجوی ساده در منابعِ شیعه و سنی نشان میدهد که این مسأله مورد اتّفاق همه است و حتّی در روایات منسوب به امامان ع نیز وارد شده است (نمونه: کافی، ۱/ ۴۶۲؛ ۸/ ۱۶۷).
بنا بر شواهد موجود تنها کسی که با این مطلب واضح مخالفت کرده، حسین بن حمدان الخصیبی است! او جعدة را دختر محمد بن اشعث پنداشته است! (تصویر۱ و تصویر۲). جالب این که این اشتباه فاحش و پندار غلط را در روایت مشهور خود درباره رجعت نیز وارد کرده و به امام صادق ع نسبت داده است (تصویر۲).
اگر چه برخی ناسخان این اشتباه خصیبی را در یک موضع اصلاح کردهاند امّا همه قرائن تاریخی مؤید آن است که این اشتباه در کتاب خصیبی وجود داشته است:
۱. در برخی نسخ در ابتدای باب امام حسن (ع)، اشتباه خصیبی اصلاح شده ولی ناسخ فراموش کرده در باب امام مهدی (عج) و در ضمن حدیث طولانی رجعت منسوب به امام صادق (ع) اشتباه خصیبی را اصلاح کند و رسوایی خصیبی باقی مانده است (نمونه: تصویر۳)
۲. در تحقیقات مفصّل نشان داده شده که بخشی از دلائل الامامة برگرفته از الهدایة خصیبی است. دقیقاً این بخش نیز از بخشهای انتحالی دلائل الامامة است. در دلائل الامامة متن خصیبی دستنخورده باقی مانده و به صورت «جعدة بنت محمد بن الاشعث» ثبت شده است (تصویر۴). عین همین متن از دلائل الامامة به کتاب یوسف بن حاتم شامی نیز منتقل شده است (الدر النظيم، ۵۱۱).
۳. متن الهدایة به عیون المعجزات نیز انتقال یافته و در آن نسبت جعدة به صورت «بنت محمد بن الاشعث» ثبت شده است (بحار، ۴۴/ ۱۴۰؛ مدینة المعاجز، ۳/ ۳۷۲). درباره اثرپذیری عیون المعجزات از الهدایة الکبری نیز تحقیقات مفصلی صورت گرفته است.
۴. این را هم میدانیم که بنا بر شواهد بسیار، ابن شهرآشوب از خط ترجمهنویسی و دلائلنگاری خصیبی -با واسطه و بیواسطه- اثر پذیرفته و لذا عبارتی که در این زمینه در مناقب آورده کاملاً متأثر از عبارت خصیبی است. در این عبارت هم «جعدة بنت محمد بن اشعث» ثبت شده است (مناقب آل أبي طالب، ۴/ ۲۹). بعد از او نیز در کتبی که از مناقب ابن شهرآشوب رونویسی کردهاند نسبت جعدة را به همین صورت آوردهاند (تسلية المجالس، ۲/ ۳۲).
۵. اما جالبترین شاهد آن که میمون طبرانی نیز متن رساله رستباشیه خصیبی را آورده و در آن نسب جعدة به صورت «بنت محمد بن الاشعث» ثبت شده است! (تصویر۵) دقیقاً به همان دلیل که نسخ الهدایة به دست ناسخان اصلاح شده، نسخ رستباشیه نیز به دست ناسخان اصلاح شده است؛ ولی روایت طبرانی از رستباشیه سند محکمی است بر این که در متن اصلی رستباشیه نیز نسب جعدة دقیقاً مانند متن اصلی الهدایة ثبت شده است.
👈نتیجه بحث:
۱. خصیبی درباره نسب جعدة دچار اشتباه فاحش و بیسابقهای شده است که این اشتباه به کتب متأثر از خصیبی انتقال یافته و اگر چه برخی ناسخان در اصلاح آن کوشیدهاند، دم خروس در چند جا باقی مانده است!
۲. خصیبی این اشتباه را در متن روایت طولانی رجعت نیز بروز داده و این قرینهای است در کنار صدها قرینه دیگر که متن روایت طولانی رجعت را خود خصیبی جعل کرده و به امام صادق ع بسته است.
۳. #خصیبی این اشتباه را در رستباشیه نیز تکرار کرده است. این گونه اشتراکات متنی، ادبی، محتوایی، لفظی بین رستباشیه و الهدایة بسیار زیاد است که -بر خلاف ادّعای چند غالی وطنی بیسواد- در کنار دهها شاهد بیرونی مؤیدِ اتحاد مؤلف رستباشیه و الهدایة است.
#احذروا_علی_شبابکم_الغلاة
@zecra
Telegram
ذِکری
خصیبی و الهدایة (۹)
نمود جهالت بیحدّ حسین بن حمدان الخصیبی در جعل روایات
توضیحات کامل در پست بعد
#احذروا_علی_شبابکم_الغلاة
@zecra
نمود جهالت بیحدّ حسین بن حمدان الخصیبی در جعل روایات
توضیحات کامل در پست بعد
#احذروا_علی_شبابکم_الغلاة
@zecra
مرتبط با شبهات غلات (امیرمعزی [۱] و مریدانش) درباره قرآن
https://www.tgoop.com/inekas/57
———————-
[۱] البته امیرمعزی را با تسامح غالی نامیدهایم؛ زیرا بر خلاف برخی مریدانش، به درستی غلو باور ندارد؛ بلکه ارائه تصویری غالیانه از مکتب اسلام را پلی برای انکار اسلام، تکذیب قرآن و دروغگو خواندن رسول خدا -صلی الله علیه و آله- و امیرالمؤمنین -علیه السلام- قرار داده است؛ خذله الله تعالی.
https://www.tgoop.com/inekas/57
———————-
[۱] البته امیرمعزی را با تسامح غالی نامیدهایم؛ زیرا بر خلاف برخی مریدانش، به درستی غلو باور ندارد؛ بلکه ارائه تصویری غالیانه از مکتب اسلام را پلی برای انکار اسلام، تکذیب قرآن و دروغگو خواندن رسول خدا -صلی الله علیه و آله- و امیرالمؤمنین -علیه السلام- قرار داده است؛ خذله الله تعالی.
Telegram
Inekas | انعکاس
💠 کتاب «مُصحَف صنعاء ۱ و مسئلهٔ خاستگاه قرآن» منتشر شد.
نویسندگان: بهنام صادقی و محسن گودرزی
ترجمه و مقدمه: مرتضی کریمینیا
تاریخ انتشار: آبان 1400
ناشر: هرمس
🔻 فایل PDF مقدمه مترجم
🔻 خرید کتاب از سایت ناشر
🔻 چکیده:
متن زیرین مصحف صنعاء 1 در حال حاضر…
نویسندگان: بهنام صادقی و محسن گودرزی
ترجمه و مقدمه: مرتضی کریمینیا
تاریخ انتشار: آبان 1400
ناشر: هرمس
🔻 فایل PDF مقدمه مترجم
🔻 خرید کتاب از سایت ناشر
🔻 چکیده:
متن زیرین مصحف صنعاء 1 در حال حاضر…
خصیبی و الهدایة (۱۰)
تا این جا مواردی از اشتباهات تاریخی حسین بن حمدان الخصیبی در جعل روایات به نمایش گذاشته شد. در این شماره میخواهیم به لایههای عمیقتری از بحث بپردازیم.
بررسی دقیق ادبیات نقل از جهات مختلف، گذرگاه خوبی برای انتقال به کشف و اثبات موارد جعل است. یکی از این جهات، توجه به الگوهای مشترک در سیر گفتگوها و داستانها است.
توضیح آن که در کتابی مثل الهدایة ادعای مؤلف آن است که صرفاً روایات بسیاری از طرق گوناگون گردآورده است. طرقی که به ظاهر ارتباط چندانی با هم ندارند و حلقه مشترک بسیاری از آنها خود خصیبی است.
حال اگر بتوان الگوهایی یافت که از سویی بین این روایات _که با اسناد به ظاهر بیربط نقل شدهاند_ یکسان است و از سوی دیگر در غیر روایاتِ خصیبی کمتر یافت شود؛ میتوان با اطمینان بالا این الگوها را از ویژگیهای سبکی خود خصیبی دانست. بدین ترتیب میتوان ثابت کرد اسناد و متون این گونه روایات را خود #خصیبی جعل کرده است.
در ادامه به بررسی نمونههایی از این دست میپردازیم ان شاء الله.
#احذروا_علی_شبابکم_الغلاة
@zecra
تا این جا مواردی از اشتباهات تاریخی حسین بن حمدان الخصیبی در جعل روایات به نمایش گذاشته شد. در این شماره میخواهیم به لایههای عمیقتری از بحث بپردازیم.
بررسی دقیق ادبیات نقل از جهات مختلف، گذرگاه خوبی برای انتقال به کشف و اثبات موارد جعل است. یکی از این جهات، توجه به الگوهای مشترک در سیر گفتگوها و داستانها است.
توضیح آن که در کتابی مثل الهدایة ادعای مؤلف آن است که صرفاً روایات بسیاری از طرق گوناگون گردآورده است. طرقی که به ظاهر ارتباط چندانی با هم ندارند و حلقه مشترک بسیاری از آنها خود خصیبی است.
حال اگر بتوان الگوهایی یافت که از سویی بین این روایات _که با اسناد به ظاهر بیربط نقل شدهاند_ یکسان است و از سوی دیگر در غیر روایاتِ خصیبی کمتر یافت شود؛ میتوان با اطمینان بالا این الگوها را از ویژگیهای سبکی خود خصیبی دانست. بدین ترتیب میتوان ثابت کرد اسناد و متون این گونه روایات را خود #خصیبی جعل کرده است.
در ادامه به بررسی نمونههایی از این دست میپردازیم ان شاء الله.
#احذروا_علی_شبابکم_الغلاة
@zecra
Telegram
ذِکری
سلسله نقد و بازخوانی کتاب الهدایة الکبری نوشته حسین بن حمدان الخصیبی
کتاب الهدایة، نوشته حسین بن حمدان #خصیبی، پیشوای محبوب غالیان، همواره مهمترین دستاویزِ افرادِ گمراه و کژآیین برای ترویج غلوّ بوده است.
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ…
کتاب الهدایة، نوشته حسین بن حمدان #خصیبی، پیشوای محبوب غالیان، همواره مهمترین دستاویزِ افرادِ گمراه و کژآیین برای ترویج غلوّ بوده است.
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ…
توجّه به یکی از الگوهای داستانی خصیبی
یکی از الگوهای داستانی رایج در روایاتِ حسین بن حمدان الخصیبی، سبکِ نقل تودَرتو و مرور ترتیبی بر تاریخ در قالبِ یک داستان و محاوره است. دقیقاً مانند برخی فیلمنامهها که در میانِ گفتگوی دو نفر، نقبی به گذشته یا آینده زده و سرگذشتی دیگر مرور میشود و باز در درون سرگذشت دوم، به زمانی دیگر منتقل شده و صحنههایی دیگر به نمایش گذاشته میشود.
به عنوان مثال خصیبی در فقه الرسالة الرستباشیة، روایتی غالیانه به جابر بن عبدالله انصاری نسبت داده است که بنا بر آن، در میانه جنگ جمل و در حالی که طلحة زخمی و در شُرُف مرگ است، گفتگویی میان جابر و طلحة با بیش از ۶۰۰ کلمه در میگیرد و در این گفتگو، یک دور، تاریخ، خلاصهوار از زمان پیامبر ص تا روز جمل، آن هم با جزئیات غیرمتناسب، مرور میشود (خصیبی، فقه الرسالة، ۱۷۹-۱۸۳). همین سبکِ روایی را در چندین موضع از الهدایة الکبری مییابیم که ضمناً مؤیّد اتّحاد نویسنده دو متن است.
برای نمونه در میان روایت طولانی رجعت، وقایعی که بر هر یک از معصومین رفته، به تفصیل زیاد از زبان خودشان بازگو میشود و در میانه آن چندین روایت و حکایتِ دیگر گنجانده شده است. مثلاً در گفتگوی گلهآمیز امام علی ع با پیامبر ص در زمان رجعت، بسیاری از مسائل جزئی مطرح شده، تا آن جا که هنگام ذکر تقدّم ابوبکر در نماز به وقتِ بیماری پیامبر ص، نه تنها جزئیات ماجرا بازگو میشود، بلکه حتّی تمام وجوه مختلف استناد مخالفان به این ماجرا از زبان امیرالمؤمنین ع مطرح شده و پاسخ داده میشود؛ گویی که مقام، مقامِ مناظره کلامی است (خصیبی، الهدایة، ۴۰۵-۴۲۸).
در واقع در بطن گفتگوی امام صادق ع و مفضل، گفتگوی آتی پیامبر ص و امیرالمؤمنین ع و باز در بطن آن نقل برخی وقایع گذشته نهفته است. این رفت و برگشت میانِ آینده و گذشته و الگوی داستانی سه لایه (حکایت در حکایت در حکایت) در بسیاری از روایات دیگرِ خصیبی نیز دیده میشود.
مثلاً خصیبی وصیت امام حسن (ع) به امام حسین (ع) را در حدود ۹۰۰ کلمه روایت کرده است. در این وصیت ابتدا امام حسن (ع) در حدود ۶۶۰ کلمه به ذکر مطاعن اشعث بن قیس، پدر جعدة میپردازند و سرگذشت اشعث را پس از بازگشت از صفین تا بعد مرگ شرح میدهند. سپس در حدود ۲۴۰ کلمه ماجراهایی را که هنگام دفن ایشان رخ خواهد داد، بیان میکنند. (خصیبی، الهدایة، ۱۴۱۹ق، ۱۸۴-۱۸۶)
در این بخش اشکالاتِ تاریخی متعدّدی وجود دارد که چون فعلاً تنها محلّ بحث - بررسی الگوهای داستانی است- به آن نمیپردازیم. نکته قابل توجّه این که بیان سرگذشتِ اشعث بن قیس در این روایت هیچ وجه معقولی ندارد؛ زیرا خودِ امام حسین ع شاهد سرگذشت اشعث بوده است و برای توجیه لعن اشعث، نیازی به این همه تفصیل از سوی امام حسن ع آن هم در وصیت پایانی خود به امام حسین ع نبود!
در واقع اگر دقّت شود، این خود نویسنده است که در صدد شرح حال اشعث برای خواننده کتاب است و به اندک مناسبتی این تفصیلات را در گفتگوی امام حسن ع و امام حسین ع وارد کرده است. نکته جالب دیگر آن که در همین گزارش، ضمن نقل گفتگویی از امیرالمؤمنین ع با اشعث، خلاصهای از حوادث آینده کربلا نیز بیان میشود. بنابراین در این جا هم الگوی داستانی سه لایه مشاهده میشود.
خصیبی از امام سجاد ع سخنان امام حسین ع در شب عاشورا را روایت کرده است. ایشان در پاسخِ قاسم بن الحسن (ع)، جزئیات برخی حوادث روز عاشورا به صورت ترتیبی در بیش از ۱۸۰ کلمه بیان میکنند (خصیبی، الهداية، ۲۰۴-۲۰۵). در انتهای همین گفتگو، امام حسین ع سرنوشتِ امام سجاد ع را در قالبِ پاسخی که فردا به پرسش زهیر و حبیب خواهند داد، بیان میکنند! باز در این جا با الگوی داستانی سه لایه مواجهیم.
به ادّعای #خصیبی، امام جواد (ع) در گفتگو با ابوهاشم جعفری ماجرای سوء قصد آتی مأمون به ایشان را با تمام جزئیات (بیش از ۳۵۰ کلمه) پیشگویی میکنند (خصیبی، الهدایة، ۳۰۴-۳۰۶). در همین پیشگویی سخنان آینده مأمون به ام الفضل، درباره ماجرای سوء قصد گذشته خود به امام رضا ع روایت میشود که در واقع لینکی است که خصیبی به داستان قبلی خود درباره امام رضا ع داده است (خصیبی، الهدایة، ۲۸۰-۲۸۲). در این روایت نیز الگوی داستانی سه لایه مشاهده میشود.
ادامه در پست بعد
#احذروا_علی_شبابکم_الغلاة
@zecra
یکی از الگوهای داستانی رایج در روایاتِ حسین بن حمدان الخصیبی، سبکِ نقل تودَرتو و مرور ترتیبی بر تاریخ در قالبِ یک داستان و محاوره است. دقیقاً مانند برخی فیلمنامهها که در میانِ گفتگوی دو نفر، نقبی به گذشته یا آینده زده و سرگذشتی دیگر مرور میشود و باز در درون سرگذشت دوم، به زمانی دیگر منتقل شده و صحنههایی دیگر به نمایش گذاشته میشود.
به عنوان مثال خصیبی در فقه الرسالة الرستباشیة، روایتی غالیانه به جابر بن عبدالله انصاری نسبت داده است که بنا بر آن، در میانه جنگ جمل و در حالی که طلحة زخمی و در شُرُف مرگ است، گفتگویی میان جابر و طلحة با بیش از ۶۰۰ کلمه در میگیرد و در این گفتگو، یک دور، تاریخ، خلاصهوار از زمان پیامبر ص تا روز جمل، آن هم با جزئیات غیرمتناسب، مرور میشود (خصیبی، فقه الرسالة، ۱۷۹-۱۸۳). همین سبکِ روایی را در چندین موضع از الهدایة الکبری مییابیم که ضمناً مؤیّد اتّحاد نویسنده دو متن است.
برای نمونه در میان روایت طولانی رجعت، وقایعی که بر هر یک از معصومین رفته، به تفصیل زیاد از زبان خودشان بازگو میشود و در میانه آن چندین روایت و حکایتِ دیگر گنجانده شده است. مثلاً در گفتگوی گلهآمیز امام علی ع با پیامبر ص در زمان رجعت، بسیاری از مسائل جزئی مطرح شده، تا آن جا که هنگام ذکر تقدّم ابوبکر در نماز به وقتِ بیماری پیامبر ص، نه تنها جزئیات ماجرا بازگو میشود، بلکه حتّی تمام وجوه مختلف استناد مخالفان به این ماجرا از زبان امیرالمؤمنین ع مطرح شده و پاسخ داده میشود؛ گویی که مقام، مقامِ مناظره کلامی است (خصیبی، الهدایة، ۴۰۵-۴۲۸).
در واقع در بطن گفتگوی امام صادق ع و مفضل، گفتگوی آتی پیامبر ص و امیرالمؤمنین ع و باز در بطن آن نقل برخی وقایع گذشته نهفته است. این رفت و برگشت میانِ آینده و گذشته و الگوی داستانی سه لایه (حکایت در حکایت در حکایت) در بسیاری از روایات دیگرِ خصیبی نیز دیده میشود.
مثلاً خصیبی وصیت امام حسن (ع) به امام حسین (ع) را در حدود ۹۰۰ کلمه روایت کرده است. در این وصیت ابتدا امام حسن (ع) در حدود ۶۶۰ کلمه به ذکر مطاعن اشعث بن قیس، پدر جعدة میپردازند و سرگذشت اشعث را پس از بازگشت از صفین تا بعد مرگ شرح میدهند. سپس در حدود ۲۴۰ کلمه ماجراهایی را که هنگام دفن ایشان رخ خواهد داد، بیان میکنند. (خصیبی، الهدایة، ۱۴۱۹ق، ۱۸۴-۱۸۶)
در این بخش اشکالاتِ تاریخی متعدّدی وجود دارد که چون فعلاً تنها محلّ بحث - بررسی الگوهای داستانی است- به آن نمیپردازیم. نکته قابل توجّه این که بیان سرگذشتِ اشعث بن قیس در این روایت هیچ وجه معقولی ندارد؛ زیرا خودِ امام حسین ع شاهد سرگذشت اشعث بوده است و برای توجیه لعن اشعث، نیازی به این همه تفصیل از سوی امام حسن ع آن هم در وصیت پایانی خود به امام حسین ع نبود!
در واقع اگر دقّت شود، این خود نویسنده است که در صدد شرح حال اشعث برای خواننده کتاب است و به اندک مناسبتی این تفصیلات را در گفتگوی امام حسن ع و امام حسین ع وارد کرده است. نکته جالب دیگر آن که در همین گزارش، ضمن نقل گفتگویی از امیرالمؤمنین ع با اشعث، خلاصهای از حوادث آینده کربلا نیز بیان میشود. بنابراین در این جا هم الگوی داستانی سه لایه مشاهده میشود.
خصیبی از امام سجاد ع سخنان امام حسین ع در شب عاشورا را روایت کرده است. ایشان در پاسخِ قاسم بن الحسن (ع)، جزئیات برخی حوادث روز عاشورا به صورت ترتیبی در بیش از ۱۸۰ کلمه بیان میکنند (خصیبی، الهداية، ۲۰۴-۲۰۵). در انتهای همین گفتگو، امام حسین ع سرنوشتِ امام سجاد ع را در قالبِ پاسخی که فردا به پرسش زهیر و حبیب خواهند داد، بیان میکنند! باز در این جا با الگوی داستانی سه لایه مواجهیم.
به ادّعای #خصیبی، امام جواد (ع) در گفتگو با ابوهاشم جعفری ماجرای سوء قصد آتی مأمون به ایشان را با تمام جزئیات (بیش از ۳۵۰ کلمه) پیشگویی میکنند (خصیبی، الهدایة، ۳۰۴-۳۰۶). در همین پیشگویی سخنان آینده مأمون به ام الفضل، درباره ماجرای سوء قصد گذشته خود به امام رضا ع روایت میشود که در واقع لینکی است که خصیبی به داستان قبلی خود درباره امام رضا ع داده است (خصیبی، الهدایة، ۲۸۰-۲۸۲). در این روایت نیز الگوی داستانی سه لایه مشاهده میشود.
ادامه در پست بعد
#احذروا_علی_شبابکم_الغلاة
@zecra
ادامه پست قبل
خصیبی داستان بسیار بلندی درباره گفتگوی امیرالمؤمنین ع با ابوبکر درباره خلافت آورده است. خلاصه داستان این است که امیرالمؤمنین، مواطنی را که پیامبر ص ایشان را به خلافت تعیین کرده و ابوبکر حضور داشته، با جزئیات بسیار (۵۴۰ کلمه) به او یادآوری میکند. ابوبکر شاهدی میخواهد. امیرالمؤمنین ع نیز ابوبکر را به دیدار شخص زنده پیامبر ص میبرد. ابوبکر دچار ترس میشود و قصد میکند که حکومت را به امیرالمؤمنین ع باز پس دهد. عمر مانع کار شده و با یادآوری سحرِ محمّد (ص) او را از این کار باز میدارد. نکته قابل توجه این که عمر در این روایت داستان شرابخواری ابوبکر در زمان پیامبر ص را با جزئیاتِ بسیار و نقل اشعار و ... (۵۰۰ کلمه) به او یادآوری میکند.
روشن است که هیچ گاه در یک گفتگوی واقعی جزئیات وقایع با این تفصیل، آن هم بر شخصی که خود محور آن وقایع بوده، یادآوری نمیشود! در واقع این خودِ نویسنده کتاب است که میخواهد این داستان را برای خواننده شرح بدهد لذا آن را از زبان عمر بن خطاب به ابوبکر بیان میکند.
پیشگویی سرگذشت مفصّلِ عمرو بن الحمق از زبان امیرالمؤمنین ع (خصیبی، الهدایة، ۱۵۴-۱۵۶)، پیشگویی تفصیلی امیرالمؤمنین ع درباره رجعت در گفتگو با عمر بن خطاب (خصیبی، الهدایة، ۱۶۲-۱۶۴)، شرحِ مظالم اهل سقیفه در وصیت حضرت زهرا (س) (خصیبی، الهدایة، ۱۷۸-۱۷۹) نمونههای دیگری از این سبک داستانی است.
این تنها یکی از ویژگیهای سبکی #خصیبی است که در میانِ نویسندگان دیگر کمتر دیده میشود. در عین حال خصیبی این داستانها را به خود نسبت نمیدهد بلکه برای آن اسانید متنوّعی ادٔعا میکند!
#احذروا_علی_شبابکم_الغلاة
@zecra
خصیبی داستان بسیار بلندی درباره گفتگوی امیرالمؤمنین ع با ابوبکر درباره خلافت آورده است. خلاصه داستان این است که امیرالمؤمنین، مواطنی را که پیامبر ص ایشان را به خلافت تعیین کرده و ابوبکر حضور داشته، با جزئیات بسیار (۵۴۰ کلمه) به او یادآوری میکند. ابوبکر شاهدی میخواهد. امیرالمؤمنین ع نیز ابوبکر را به دیدار شخص زنده پیامبر ص میبرد. ابوبکر دچار ترس میشود و قصد میکند که حکومت را به امیرالمؤمنین ع باز پس دهد. عمر مانع کار شده و با یادآوری سحرِ محمّد (ص) او را از این کار باز میدارد. نکته قابل توجه این که عمر در این روایت داستان شرابخواری ابوبکر در زمان پیامبر ص را با جزئیاتِ بسیار و نقل اشعار و ... (۵۰۰ کلمه) به او یادآوری میکند.
روشن است که هیچ گاه در یک گفتگوی واقعی جزئیات وقایع با این تفصیل، آن هم بر شخصی که خود محور آن وقایع بوده، یادآوری نمیشود! در واقع این خودِ نویسنده کتاب است که میخواهد این داستان را برای خواننده شرح بدهد لذا آن را از زبان عمر بن خطاب به ابوبکر بیان میکند.
پیشگویی سرگذشت مفصّلِ عمرو بن الحمق از زبان امیرالمؤمنین ع (خصیبی، الهدایة، ۱۵۴-۱۵۶)، پیشگویی تفصیلی امیرالمؤمنین ع درباره رجعت در گفتگو با عمر بن خطاب (خصیبی، الهدایة، ۱۶۲-۱۶۴)، شرحِ مظالم اهل سقیفه در وصیت حضرت زهرا (س) (خصیبی، الهدایة، ۱۷۸-۱۷۹) نمونههای دیگری از این سبک داستانی است.
این تنها یکی از ویژگیهای سبکی #خصیبی است که در میانِ نویسندگان دیگر کمتر دیده میشود. در عین حال خصیبی این داستانها را به خود نسبت نمیدهد بلکه برای آن اسانید متنوّعی ادٔعا میکند!
#احذروا_علی_شبابکم_الغلاة
@zecra
خصیبی و الهدایة (۱۱)
یکی دیگر از ویژگیهای کتاب الهدایة الکبری نوشته حسین بن حمدان الخصیبی، تکرار متون است. به این معنا که مضامین یکسان با تعابیر نزدیک به هم در روایات مختلف و به ظاهر مستقل و بیربط تکرار میشود. این تعابیر و یا حتّی مضامین، در بسیاری از موارد از منفردات خود خصیبی است و در جای دیگری یافت نمیشود یا گاهی نادرست و بر خلاف دانستههای تاریخی است.
برای نمونه در روایت طولانی رجعت از مفضل بن عمر که در انتهای باب ۱۴ الهدایة آمده است (نشر بلاغ، ص۳۵۱-۴۴۴) مضامین یا تعابیر منفرد بسیاری دیده میشود که تنها در روایات دیگرِ خودِ خصیبی یافت میشود! این در حالی است که میانِ سند و حتّی موضوع این روایت طولانی با روایات دیگر ارتباطی وجود ندارد و تنها در حلقه آخر یعنی خصیبی، مؤلف کتاب با هم اشتراک دارند.
هر کسی که قدری تجربه متنشناسی داشته باشد، از این تکرارهای گسترده به راحتی درمییابد که نویسنده متن، شخص واحدی است که دغدغههای خود را در داستانهای جداگانه بازتاب داده و برای هر یک سندِ مستقلّی ساخته است. تکرار متون، در کنار تکرار الگوها شاهد محکم دیگری است بر این که #خصیبی روایات را جعل میکرده است.
#احذروا_علی_شبابکم_الغلاة
@zecra
یکی دیگر از ویژگیهای کتاب الهدایة الکبری نوشته حسین بن حمدان الخصیبی، تکرار متون است. به این معنا که مضامین یکسان با تعابیر نزدیک به هم در روایات مختلف و به ظاهر مستقل و بیربط تکرار میشود. این تعابیر و یا حتّی مضامین، در بسیاری از موارد از منفردات خود خصیبی است و در جای دیگری یافت نمیشود یا گاهی نادرست و بر خلاف دانستههای تاریخی است.
برای نمونه در روایت طولانی رجعت از مفضل بن عمر که در انتهای باب ۱۴ الهدایة آمده است (نشر بلاغ، ص۳۵۱-۴۴۴) مضامین یا تعابیر منفرد بسیاری دیده میشود که تنها در روایات دیگرِ خودِ خصیبی یافت میشود! این در حالی است که میانِ سند و حتّی موضوع این روایت طولانی با روایات دیگر ارتباطی وجود ندارد و تنها در حلقه آخر یعنی خصیبی، مؤلف کتاب با هم اشتراک دارند.
هر کسی که قدری تجربه متنشناسی داشته باشد، از این تکرارهای گسترده به راحتی درمییابد که نویسنده متن، شخص واحدی است که دغدغههای خود را در داستانهای جداگانه بازتاب داده و برای هر یک سندِ مستقلّی ساخته است. تکرار متون، در کنار تکرار الگوها شاهد محکم دیگری است بر این که #خصیبی روایات را جعل میکرده است.
#احذروا_علی_شبابکم_الغلاة
@zecra
خصیبی-دیصانی.pdf
115.7 KB
خصیبی و الهدایة (۱۲)
در این فایل، دو تحریر از داستان عبد الله الدیصانی در جدول قرار داده شده است. اول: تحریر این داستان در کتاب کافی شیخ کلینی (ره). و دوم: تحریر همین داستان در کتاب الهدایة الکبری حسین بن حمدان الخصیبی.
با مقایسه ساده میان دو متن، میتوان به یک نمونه از تحریفات روشن در روایات خصیبی پی برد.
#خصیبی یک داستان کلامی متقدّم را با تحریفات بسیار به یک افسانه غالیانه و تناسخی تبدیل کرده است.
#احذروا_علی_شبابکم_الغلاة
@zecra
در این فایل، دو تحریر از داستان عبد الله الدیصانی در جدول قرار داده شده است. اول: تحریر این داستان در کتاب کافی شیخ کلینی (ره). و دوم: تحریر همین داستان در کتاب الهدایة الکبری حسین بن حمدان الخصیبی.
با مقایسه ساده میان دو متن، میتوان به یک نمونه از تحریفات روشن در روایات خصیبی پی برد.
#خصیبی یک داستان کلامی متقدّم را با تحریفات بسیار به یک افسانه غالیانه و تناسخی تبدیل کرده است.
#احذروا_علی_شبابکم_الغلاة
@zecra
صد بار استغفار در روز و شب
شیخ صدوق (ره) به سند خود از علی بن رئاب روایت کرده است: از ابی عبد الله (امام صادق -علیه السلام) درباره آیه «وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثِيرٍ» [الشوری: ۳۰] پرسیدم: آیا آن چه به علی (ع) و اهل بیتش رسید نتیجه اعمالشان بود، در حالی که آنها اهل بیت پاکی و [از هر گناهی] معصوم بودند؟ پس امام فرمود: رسول خدا (ص) به درگاه خدا توبه میکرد و هر روز و شب، صد بار از خدا آمرزش میخواست؛ بدون آن که گناهی کرده باشد. خداوند اولیاءش را به مصیبتها ویژه میگرداند تا آنها را بر آن، پاداش دهد؛ بیآن که گناهی کرده باشند.
حَدَّثَنَا أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثِيرٍ أَ رَأَيْتَ مَا أَصَابَ عَلِيّاً وَ أَهْلَ بَيْتِهِ هُوَ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَ هُمْ أَهْلُ بَيْتِ طَهَارَةٍ مَعْصُومُونَ فَقَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص كَانَ يَتُوبُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ يَسْتَغْفِرُهُ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ مِائَةَ مَرَّةٍ مِنْ غَيْرِ ذَنْبٍ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَخُصُّ أَوْلِيَاءَهُ بِالْمَصَائِبِ لِيَأْجُرَهُمْ عَلَيْهَا مِنْ غَيْرِ ذَنْبٍ (ابن بابویه، معانی الأخبار، ۳۸۳).
البته ممکن است این سؤال در اصل از عبد الله بن بکیر بوده (نک: حمیری، قرب الاسناد، ۱۶۸-۱۶۹) و علی بن رئاب از او روایت کرده باشد (نک: کلینی، الکافی، ۵/ ۴۱۰).
#حدیث
@zecra
شیخ صدوق (ره) به سند خود از علی بن رئاب روایت کرده است: از ابی عبد الله (امام صادق -علیه السلام) درباره آیه «وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثِيرٍ» [الشوری: ۳۰] پرسیدم: آیا آن چه به علی (ع) و اهل بیتش رسید نتیجه اعمالشان بود، در حالی که آنها اهل بیت پاکی و [از هر گناهی] معصوم بودند؟ پس امام فرمود: رسول خدا (ص) به درگاه خدا توبه میکرد و هر روز و شب، صد بار از خدا آمرزش میخواست؛ بدون آن که گناهی کرده باشد. خداوند اولیاءش را به مصیبتها ویژه میگرداند تا آنها را بر آن، پاداش دهد؛ بیآن که گناهی کرده باشند.
حَدَّثَنَا أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثِيرٍ أَ رَأَيْتَ مَا أَصَابَ عَلِيّاً وَ أَهْلَ بَيْتِهِ هُوَ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَ هُمْ أَهْلُ بَيْتِ طَهَارَةٍ مَعْصُومُونَ فَقَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص كَانَ يَتُوبُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ يَسْتَغْفِرُهُ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ مِائَةَ مَرَّةٍ مِنْ غَيْرِ ذَنْبٍ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَخُصُّ أَوْلِيَاءَهُ بِالْمَصَائِبِ لِيَأْجُرَهُمْ عَلَيْهَا مِنْ غَيْرِ ذَنْبٍ (ابن بابویه، معانی الأخبار، ۳۸۳).
البته ممکن است این سؤال در اصل از عبد الله بن بکیر بوده (نک: حمیری، قرب الاسناد، ۱۶۸-۱۶۹) و علی بن رئاب از او روایت کرده باشد (نک: کلینی، الکافی، ۵/ ۴۱۰).
#حدیث
@zecra
خصیبی و الهدایة (13)
حسین بن حمدان #خصیبی در روایت طولانی رجعت، در پایان باب ۱۴ الهدایة الکبری، از امام صادق (ع) و امام حسن (ع) روایت میکند که معاویه، زیاد بن ابیه (نسخه۱) یا عبید الله بن زیاد (نسخه۲) را با ۱۵۰ هزار جنگاور، برای نبرد با امام حسن ع و گرفتن بیعت از ایشان فرستاد!!!
این در حالی است که عبید الله بن زیاد، هنگام صلح امام حسن (ع) کودکی ۷-۸ ساله یا کوچکتر بود. پدرش زیاد نیز، نه تنها پیش از صلح امام حسن (ع) جانبدار معاویه نبود؛ بلکه پس از صلح امام حسن (ع)، نیز مدّتی در برابر معاویه سرسختی نشان داد و بلافاصله تسلیم نشد.
بنابراین به ضرورتِ تاریخ، دروغ بودنِ آن چه حسین بن حمدانِ غالی به امام صادق (ع) و امام حسن (ع) نسبت داده، ثابت است.
گفتنی است این روایت طولانی که مشتمل بر اشتباهات تاریخی متعدّد است، از جمله مستندات کلیدی غلات معاصر میباشد.
#احذروا_علی_شبابکم_الغلاة
@zecra
حسین بن حمدان #خصیبی در روایت طولانی رجعت، در پایان باب ۱۴ الهدایة الکبری، از امام صادق (ع) و امام حسن (ع) روایت میکند که معاویه، زیاد بن ابیه (نسخه۱) یا عبید الله بن زیاد (نسخه۲) را با ۱۵۰ هزار جنگاور، برای نبرد با امام حسن ع و گرفتن بیعت از ایشان فرستاد!!!
این در حالی است که عبید الله بن زیاد، هنگام صلح امام حسن (ع) کودکی ۷-۸ ساله یا کوچکتر بود. پدرش زیاد نیز، نه تنها پیش از صلح امام حسن (ع) جانبدار معاویه نبود؛ بلکه پس از صلح امام حسن (ع)، نیز مدّتی در برابر معاویه سرسختی نشان داد و بلافاصله تسلیم نشد.
بنابراین به ضرورتِ تاریخ، دروغ بودنِ آن چه حسین بن حمدانِ غالی به امام صادق (ع) و امام حسن (ع) نسبت داده، ثابت است.
گفتنی است این روایت طولانی که مشتمل بر اشتباهات تاریخی متعدّد است، از جمله مستندات کلیدی غلات معاصر میباشد.
#احذروا_علی_شبابکم_الغلاة
@zecra
فرق غالی هیئتی با غالی نصیری!
غالی نصیری (سوری) در روز عاشورا شادی میکند و میگوید: امام حسین (ع) در روز عاشورا کشته نشد؛ بلکه عمر را به جای امام حسین (ع) کشتند.
غالی هیئتی (وطنی) هم همین را میگوید، با این تفاوت که در روز عاشورا بر مرگ عُمَر گریه میکند و در عزای عُمَر بر سر و سینه میزند!!!
دیوانگان ابوالخطاب = دیوانگان ابنالخطاب
#احذروا_علی_شبابکم_الغلاة
@zecra
غالی نصیری (سوری) در روز عاشورا شادی میکند و میگوید: امام حسین (ع) در روز عاشورا کشته نشد؛ بلکه عمر را به جای امام حسین (ع) کشتند.
غالی هیئتی (وطنی) هم همین را میگوید، با این تفاوت که در روز عاشورا بر مرگ عُمَر گریه میکند و در عزای عُمَر بر سر و سینه میزند!!!
دیوانگان ابوالخطاب = دیوانگان ابنالخطاب
#احذروا_علی_شبابکم_الغلاة
@zecra
خصیبی و الهدایة (۱۴)
یکی از شواهد روشن خیانت و دروغگویی حسین بن حمدان #خصیبی، استفاده از منابعِ پیشین و تحریف اسناد و متون آنها است. برای نمونه، مقایسه متن الهدایة الکبری با اثبات الوصیة و کتب مرتبط با آن، نشان میدهد که خصیبی از کتاب «الاوصیا»ی شلمغانی استفاده کرده؛ اما اسناد و متون روایات آن را تغییر داده است. برای اثبات این مدّعا کافی است، روایاتِ باب ۱۴ الهدایة درباره امام مهدی (ع) را با باب مربوط از اثبات الوصیة مقایسه کنیم تا اصل از بدل مشخص گشته و دستبردهای متعدّد خصیبی در روایات روشن شود. در این باره تحقیقاتِ مفصّلی انجام شده است. در این جا فقط به عنوانِ سرنخ، تصویر چند نمونه قرار داده میشود.
#احذروا_علی_شبابکم_الغلاة
@zecra
یکی از شواهد روشن خیانت و دروغگویی حسین بن حمدان #خصیبی، استفاده از منابعِ پیشین و تحریف اسناد و متون آنها است. برای نمونه، مقایسه متن الهدایة الکبری با اثبات الوصیة و کتب مرتبط با آن، نشان میدهد که خصیبی از کتاب «الاوصیا»ی شلمغانی استفاده کرده؛ اما اسناد و متون روایات آن را تغییر داده است. برای اثبات این مدّعا کافی است، روایاتِ باب ۱۴ الهدایة درباره امام مهدی (ع) را با باب مربوط از اثبات الوصیة مقایسه کنیم تا اصل از بدل مشخص گشته و دستبردهای متعدّد خصیبی در روایات روشن شود. در این باره تحقیقاتِ مفصّلی انجام شده است. در این جا فقط به عنوانِ سرنخ، تصویر چند نمونه قرار داده میشود.
#احذروا_علی_شبابکم_الغلاة
@zecra
Telegram
ذِکری
نمونهای از تحریفات حسین بن حمدان خصیبی
در تصویر ۶ حدیث متوالی از الهدایة و اثبات الوصیة مقایسه شده است.
خصیبی در سند و متن روایات، دستبردهای فراوانی زده است.
نکته مهم آن که این تحریفات بیهدف نیست؛ بلکه بیشتر تغییرات متنی و سندی و حتی افزودن تککلمات،…
در تصویر ۶ حدیث متوالی از الهدایة و اثبات الوصیة مقایسه شده است.
خصیبی در سند و متن روایات، دستبردهای فراوانی زده است.
نکته مهم آن که این تحریفات بیهدف نیست؛ بلکه بیشتر تغییرات متنی و سندی و حتی افزودن تککلمات،…
نمونهای از تحریفات حسین بن حمدان خصیبی
در تصویر ۶ حدیث متوالی از الهدایة و اثبات الوصیة مقایسه شده است.
خصیبی در سند و متن روایات، دستبردهای فراوانی زده است.
نکته مهم آن که این تحریفات بیهدف نیست؛ بلکه بیشتر تغییرات متنی و سندی و حتی افزودن تککلمات، با اغراض معینی صورت گرفته است که با جستجو در آثار #خصیبی میتوان اشارات آن را دریافت.
#احذروا_علی_شبابکم_الغلاة
@zecra
در تصویر ۶ حدیث متوالی از الهدایة و اثبات الوصیة مقایسه شده است.
خصیبی در سند و متن روایات، دستبردهای فراوانی زده است.
نکته مهم آن که این تحریفات بیهدف نیست؛ بلکه بیشتر تغییرات متنی و سندی و حتی افزودن تککلمات، با اغراض معینی صورت گرفته است که با جستجو در آثار #خصیبی میتوان اشارات آن را دریافت.
#احذروا_علی_شبابکم_الغلاة
@zecra
بر ما در کنار حوض وارد نمیشود...
۱. از ابوبصیر روایت شده است که گفت: بر حمیده خاتون وارد شدم تا وفاتِ امام صادق (ع) را به او تسلیت عرض کنم. پس گریست و گفت: ای ابا محمد [کنیه دیگرِ ابوبصیر است.] ای کاش حاضر بودی هنگامی که مرگ، او را دربرگرفت؛ در حالی که یک چشمش را بسته بود. پس فرمود: خویشان و نزدیکان مرا خبر کنید. هنگامی گرد او جمع شدند، فرمود: همانا شفاعت ما به کسی که نماز را سبک بشمرد نخواهد رسید و کسی که از این نوشیدنیها بنوشد، بر ما در کنار حوض کوثر وارد نمیشود. یکی از اطرافیان پرسید: کدام نوشیدنیها؟ فرمود: هر نوشیدنی مستکننده.
مُثَنًّى، عَنْ أَبِي بَصِيرٍ، قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى حَمِيدَةَ أُعَزِّيهَا بِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فَبَكَتْ، ثُمَّ قَالَتْ: يَا أَبَا مُحَمَّدٍ! لَوْ شَهِدْتَهُ حِينَ حَضَرَهُ الْمَوْتُ وَ قَدْ قَبَضَ إِحْدَى عَيْنَيْهِ، ثُمَّ قَالَ: ادْعُوا لِي قَرَابَتِي وَ مَنْ يَطُفُّ بِي فَلَمَّا اجْتَمَعُوا حَوْلَهُ قَالَ: إِنَّ شَفَاعَتَنَا لَنْ تَنَالَ مُسْتَخِفّاً بِالصَّلَاةِ، وَ لَمْ يَرِدْ عَلَيْنَا الْحَوْضَ مَنْ يَشْرَبُ بِهَذِهِ الْأَشْرِبَةِ، فَقَالَ لَهُمْ بَعْضُهُمْ: أَيُّ أَشْرِبَةٍ هِيَ؟ فَقَالَ : كُلُّ مُسْكِرٍ. (الأصول الستة عشر، ص۳۱۰، چاپ دارالحدیث)
۲. از ابوبصیر روایت شده است که امام کاظم (ع) فرمود: هنگام که پدرم (ع) در بستر مرگ افتاد، فرمود: پسر عزیزم، بیگمان به شفاعت ما نمیرسد، کسی که نماز را سبک بشمرد؛ و بر ما در حوض کوثر وارد نمیشود [و از آن نمینوشد] کسی که به نوشیدن این نوشیدنیها ادامه دهد. گفتم: پدر عزیزم، کدام نوشیدنیها؟ فرمود: هر نوشیدنی مستکننده.
أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع قَالَ: إِنَّهُ لَمَّا احْتُضِرَ أَبِي ع قَالَ لِي يَا بُنَيَّ إِنَّهُ لَا يَنَالُ شَفَاعَتَنَا مَنِ اسْتَخَفَّ بِالصَّلَاةِ وَ لَا يَرِدُ عَلَيْنَا الْحَوْضَ مَنْ أَدْمَنَ هَذِهِ الْأَشْرِبَةَ فَقُلْتُ يَا أَبَهْ وَ أَيَّ الْأَشْرِبَةِ فَقَالَ كُلَّ مُسْكِرٍ. (الكافي، ۶/ ۴۰۱)
۳. از ابوبصیر روایت است که امام صادق ع فرمود: رسول خدا ص فرمود: هر کس نمازش را سبک بشمارد به شفاعت من نمیرسد و بر من در کنار حوض کوثر وارد نمیشود؛ نمیشود به خدا سوگند! به شفاعت من نمیرسد کسی که شراب مستکننده بنوشد؛ و بر من در کنار حوض کوثر وارد نمیشود، نمیشود به خدا سوگند!
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ الْحَسَنِ الْعَطَّارِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَا يَنَالُ شَفَاعَتِي مَنِ اسْتَخَفَّ بِصَلَاتِهِ وَ لَا يَرِدُ عَلَيَّ الْحَوْضَ لَا وَ اللَّهِ لَا يَنَالُ شَفَاعَتِي مَنْ شَرِبَ الْمُسْكِرَ وَ لَا يَرِدُ عَلَيَّ الْحَوْضَ لَا وَ اللَّهِ. (الكافي، ۶/ ۴۰۰)
#دعائم_الاسلام #حدیث
@zecra
۱. از ابوبصیر روایت شده است که گفت: بر حمیده خاتون وارد شدم تا وفاتِ امام صادق (ع) را به او تسلیت عرض کنم. پس گریست و گفت: ای ابا محمد [کنیه دیگرِ ابوبصیر است.] ای کاش حاضر بودی هنگامی که مرگ، او را دربرگرفت؛ در حالی که یک چشمش را بسته بود. پس فرمود: خویشان و نزدیکان مرا خبر کنید. هنگامی گرد او جمع شدند، فرمود: همانا شفاعت ما به کسی که نماز را سبک بشمرد نخواهد رسید و کسی که از این نوشیدنیها بنوشد، بر ما در کنار حوض کوثر وارد نمیشود. یکی از اطرافیان پرسید: کدام نوشیدنیها؟ فرمود: هر نوشیدنی مستکننده.
مُثَنًّى، عَنْ أَبِي بَصِيرٍ، قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى حَمِيدَةَ أُعَزِّيهَا بِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فَبَكَتْ، ثُمَّ قَالَتْ: يَا أَبَا مُحَمَّدٍ! لَوْ شَهِدْتَهُ حِينَ حَضَرَهُ الْمَوْتُ وَ قَدْ قَبَضَ إِحْدَى عَيْنَيْهِ، ثُمَّ قَالَ: ادْعُوا لِي قَرَابَتِي وَ مَنْ يَطُفُّ بِي فَلَمَّا اجْتَمَعُوا حَوْلَهُ قَالَ: إِنَّ شَفَاعَتَنَا لَنْ تَنَالَ مُسْتَخِفّاً بِالصَّلَاةِ، وَ لَمْ يَرِدْ عَلَيْنَا الْحَوْضَ مَنْ يَشْرَبُ بِهَذِهِ الْأَشْرِبَةِ، فَقَالَ لَهُمْ بَعْضُهُمْ: أَيُّ أَشْرِبَةٍ هِيَ؟ فَقَالَ : كُلُّ مُسْكِرٍ. (الأصول الستة عشر، ص۳۱۰، چاپ دارالحدیث)
۲. از ابوبصیر روایت شده است که امام کاظم (ع) فرمود: هنگام که پدرم (ع) در بستر مرگ افتاد، فرمود: پسر عزیزم، بیگمان به شفاعت ما نمیرسد، کسی که نماز را سبک بشمرد؛ و بر ما در حوض کوثر وارد نمیشود [و از آن نمینوشد] کسی که به نوشیدن این نوشیدنیها ادامه دهد. گفتم: پدر عزیزم، کدام نوشیدنیها؟ فرمود: هر نوشیدنی مستکننده.
أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع قَالَ: إِنَّهُ لَمَّا احْتُضِرَ أَبِي ع قَالَ لِي يَا بُنَيَّ إِنَّهُ لَا يَنَالُ شَفَاعَتَنَا مَنِ اسْتَخَفَّ بِالصَّلَاةِ وَ لَا يَرِدُ عَلَيْنَا الْحَوْضَ مَنْ أَدْمَنَ هَذِهِ الْأَشْرِبَةَ فَقُلْتُ يَا أَبَهْ وَ أَيَّ الْأَشْرِبَةِ فَقَالَ كُلَّ مُسْكِرٍ. (الكافي، ۶/ ۴۰۱)
۳. از ابوبصیر روایت است که امام صادق ع فرمود: رسول خدا ص فرمود: هر کس نمازش را سبک بشمارد به شفاعت من نمیرسد و بر من در کنار حوض کوثر وارد نمیشود؛ نمیشود به خدا سوگند! به شفاعت من نمیرسد کسی که شراب مستکننده بنوشد؛ و بر من در کنار حوض کوثر وارد نمیشود، نمیشود به خدا سوگند!
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ الْحَسَنِ الْعَطَّارِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَا يَنَالُ شَفَاعَتِي مَنِ اسْتَخَفَّ بِصَلَاتِهِ وَ لَا يَرِدُ عَلَيَّ الْحَوْضَ لَا وَ اللَّهِ لَا يَنَالُ شَفَاعَتِي مَنْ شَرِبَ الْمُسْكِرَ وَ لَا يَرِدُ عَلَيَّ الْحَوْضَ لَا وَ اللَّهِ. (الكافي، ۶/ ۴۰۰)
#دعائم_الاسلام #حدیث
@zecra
ادامه دروغپردازی و تهمتهای غالی کذّاب به متقدّمان امامیه
پاسخ در پست بعد
#احذروا_علی_شبابکم_الغلاة
@zecra
پاسخ در پست بعد
#احذروا_علی_شبابکم_الغلاة
@zecra