tgoop.com/zistboommedia/17415
Last Update:
Ⓜ️ معذرتخواهی موفق یک جور معجزه است
—چرا اکثر معذرتخواهیها را نمیتوانیم باور کنیم؟
🍥 فرض کنید دوست صمیمیتان کاری کرده است که از دستش رنجیدهاید. با او دربارۀ ناراحتیتان حرف زدهاید، و او هم معذرتخواهی کرده، اما خشم و ناراحتی درونتان آرام نمیگیرد. معذرتخواهیهایش به نظرتان ظاهری و ریاکارانه میآید و با اینکه واقعاً دلتان میخواهد موضوع را رها کنید و به دوستیتان ادامه دهید، ناخودآگاه از او فاصله میگیرید یا هر وقت فرصتی پیش میآید، اشارۀ طعنهآمیزی به آن ماجرای ناراحتکننده میکنید. شما منتظر یک «معذرتخواهی واقعی» هستید تا بتوانید از ته قلبتان او را ببخشید. اما این «معذرتخواهی واقعی» اصلاً چطور چیزی است؟
🍥 اگنس کالارد، فیلسوف مشهور دانشگاه شیکاگو، میگوید وقتی انتظار یک معذرتخواهی واقعی را میکشیم، در واقع منتظر یک «معجزه» هستیم. معجزه رویدادی متناقضنماست: آنقدر بعید به نظر میرسد که ما اطمینان داریم اتفاق نمیافتد، بااینحال به طریقی اتفاق میافتد که نه انتظارش را داریم، نه میتوانیم دلیل رخدادنش را توضیح بدهیم.
🍥 بعضیها فکر میکنند به معجزه اعتقادی ندارند، اما حتی اگر کسانی پیدا شوند که به معجزات الهی اعتقاد نداشته باشند، همه به معجزات اجتماعی باور دارند. معجزۀ اجتماعی حاصل دخالت انسان در امور انسانی است، اما به طریقی که ما نمیتوانیم از آن سر دربیاوریم. مثالی ساده: هدیۀ درستوحسابی یک معجزۀ اجتماعی است. هدیۀ درستوحسابی هدیهای است بهتر از آنچیزی که فکرش را میکنیم، و طوری خوشحالمان میکند که انتظارش را نداریم. و این ربطی به قیمت آن یا میزان نیاز ما به آن ندارد.
🍥 تنها چیزی که نمیتوانید از معجزه انتظار داشته باشید این است که انتظار داشته باشید اتفاق بیفتد. معجزه، بنا به تعریف، اتفاقی غیرمنتظره است، مثل هدیهای که دوست دارید شگفتزدهتان کند، و معمولاً نمیکند. اما معذرتخواهی بهطور ویژهای معجزهگون است، زیرا معجزهای است که انتظار میرود معجزهای دیگر را رقم بزند.
🍥 وقتی معجزۀ اول، یعنی یک «معذرتخواهی واقعی» اتفاق بیفتد، تازه راه برای معجزۀ دوم، یعنی «بخشش» هموار میشود. به مثال اول برگردیم: دوستتان میداند شما از دستش ناراحتید و حق هم با شماست، ولی وقتی موضوع را طرح میکنید، با یک «متأسفم» سرد قضیه را جمع میکند. ولی همین که از شما جدا شد، به خواهرش زنگ میزند و میگوید: «روز افتضاحی بود، دوست صمیمیام را ناراحت کردم و گردن هم نگرفتم. گند زدم». ماجرا این است: دوستتان میداند چقدر سخت است که او را ببخشید، پس ناامیدانه تلاشی برای معذرتخواهی واقعی نمیکند.
🍥 معذرتخواهیکردن مثل صحبتکردن نیست، به آزموندادن میماند. به خاطر اینکه طرف مقابل، مثل یک معلم سختگیر حرفها و رفتار ما را با زیربینی وحشتناکی بررسی میکند و اگر نخواهد ما را ببخشد، همیشه میتواند سوراخی پیدا کند و متهممان کند به اینکه به طریقی معذرتخواهیمان را درست انجام ندادهایم.
🍥 بااینهمه، یک چیز را از یاد نبریم: بیشترِ هدیهها صرفاً امید به هدیهای درستوحسابی را زنده نگه میدارند. ما آنها را میپذیریم و خوشحالمان میکنند، حتی وقتی شگفتزدهمان نکنند. دربارۀ معذرتخواهی هم همینطور است. اگر در فهمِ شیوۀ معذرتخواهی دیگران مهارت پیدا کنیم، میتوانیم همین معذرتخواهیهای غیرواقعی را از آنها بپذیریم. خیلی وقتها هم همین کار را میکنیم. معذرتخواهی یک جور مناسک است و شرایط معذرتخواهی موفق پیچیده است، ولی با توافق دو طرف میشود آن را ساده کرد: آن «متأسفم» کافی نبود، ولی بیخیال.
🍥 آنچه خواندید مروری کوتاه است بر مطلب «عذرخواهی واقعی معجزهای است که به ندرت اتفاق میافتد» که در سیویکمین شمارۀ مجلۀ ترجمان علوم انسانی منتشر شده است. این مطلب در تاریخ ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ در وبسایت ترجمان نیز بارگذاری شده است. این مطلب نوشتۀ اگنس کالارد است و فرشته هدایتی آن را ترجمه کرده است. برای خواندن نسخۀ کامل این مطلب و دیگر مطالب ترجمان، به وبسایت ترجمان سر بزنید. +++
➕ ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:
B2n.ir/y53542
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
BY مدرسه علوم انسانی
Share with your friend now:
tgoop.com/zistboommedia/17415