tgoop.com/zistboommedia/17869
Last Update:
Ⓜ️ الگوی یادگیری بلوم
📌وقتی میگوییم کتابخوانی لایههای متعددی دارد منظورمان چیست؟ یادگیری عمیق چیست؟ احتمالا مهمترین انگیزهی ما از خواندن کتابهای غیرداستانی، یادگیری است؛ آموختن و آشنایی با مفاهیم جدید، اصلاح یا بهبود مدلهای ذهنی.تا زمانیکه تعریف دقیقی از یادگیری را ندانیم، نمیتوانیم در مورد یادگیری و تاثیر آن حرفی بزنیم. اساسا چه موقع میتوانیم بگوییم یک موضوع را بهخوبی یاد گرفتهایم؟
📌مدل بلوم (Benjamin Samuel Bloom) در حوزه آموزش و یادگیری یکی از معروفترین و نه اما بهترین و دقیقترین این مدلها است. اما از این مدل میتوان برای هدفگذاری و سنجش یادگیری استفاده کرد. مدل او نقدهای جدی و منطقی هم داشته است اما برای ما که میخواهیم مدل سادهای برای سطوح مختلف کتابخوانی در اختیار داشته باشیم، کافیست. او سالها روی مسئولیت معلمها کار کرد.
📌مدل یادگیری بلوم در واقع یک طبقهبندی در حوزه آموزش و یادگیری است که سطوح مختلف هوش از جمله تفکر، یادگیری و درک را تعریف میکند. بسیاری از مدارس مدرن و مؤسسات آموزشی برای بهبود برنامه درسی خود، ارزیابیها و روشهای تدریس، از مدل طبقهبندی بلوم کمک میگیرند.
📌در حوزه شناختی طبقهبندی بلوم تمرکز عمدتا بر توسعه دانش و مهارتهای فکری قرار دارد. شش زیرمجموعه حوزه شناختی به صورت زیر مطرح میشود:
➕۱. به خاطر سپردن
اولین و سادهترین شکل یادگیری دانستن و به خاطر سپردن است. یعنی بتوانیم واژهها، وقایع، گزارهها، مثالها، ترتیبها، روشها، قواعد و اصول را به خاطر بسپاریم و به یاد بیاوریم.
➕۲. درک مطلب
برای درک مطلب باید شبکهای از موضوعات و مفاهیم در ذهنمان شکل بگیرد. یعنی بتوانیم بخشهای مختلف آن را به یکدیگر و دانستههای قبلیمان ربط دهیم. همچنین درک مطلب، به معنای تشخیص اهمیت موضوعات و روایتسازی یا بیان مطالب برای انتقال پیام در بستری متفاوت میباشد. این که بتواند بخشهای مهم را از بخشهای کماهمیت جدا کند و خلاصهسازی کند. این که بتواند مطالبی که خوانده است را در قالب نمودار، مدل یا فرمول بیان کند. این که بتواند مطلب را برای مخاطبی متفاوت با نیاز و حالوهوایی متفاوت روایت کند.
➕۳. بهکار بردن
یعنی بتوانیم آنچه که خوانده و فهمیدهایم را در زندگی بهکار ببریم. این که فرد بتواند آموختههای خود را در حوزهای خارج از قلمرو اولیه و در مسدلههای تازه به کار بگیرد. بلوم معتقد است اگر با مسئلهی تازهای روبهرو شدیم و توانستیم آن را طوری تغییر یا تعبیر کنیم که بر اساس دانستههای قبلیمان قابلدرک باشد، دانستههای ما کاربردی بوده است.
➕۴. تجزیه و تحلیل اطلاعات
یعنی مطالب را جمله به جمله بررسی میکنیم و بخشهای اصلی آن را تشخیص و سپس رابطهی بین این بخشها را با یکدیگر پیدا میکنیم. یعنی بتوانیم مفروضات نویسنده را بیابیم؛ چه شفاف در متن آمده باشند و چه در متن نیامده باشند. این که بتوانیم استدلالها را پیدا کنیم و ببینیم نتایج نویسنده بر چه منطقی استوار است. وقتی متنی را در سطح تجزیه و تحلیل بررسی میکنیم، نقاط ضعف و قوت آن را بهتر میفهمیم و لایههای پنهانش بر ما آشکار میشود.
➕۵. ارزیابی و نتیجهگیری
خواننده میتواند نویسنده یا مطالبش را با تکیه بر تفکر نقادانه نقد کند. میتواند نویسنده یا اثر او را با نویسندگان و آثار دیگری در همان حوزه مقایسه کند. تشخیص این که آیا کتاب از انسجام و یکپارچگی و همخوانی لازم برخوردار بوده است.
➕۶. ارزشیابی
این بخش بر روی قضاوت بر اساس دادهها و نتیجهگیری در مورد اطلاعات ارائه شده استوار است و مبتنی بر ایجاد نتایج جدید، بر اساس برنامهریزی و طراحی یک کاربرد واقعی شکل میگیرد. خواننده در جایگاه یک نویسنده قرار میگیرد و به خلق و ترکیب بدیع میرسد.
📝 گروه آموزشی سیمناد و برداشت آزاد از کتاب "از کتاب" محمدرضا شعبانعلی +++
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
BY مدرسه علوم انسانی
Share with your friend now:
tgoop.com/zistboommedia/17869