This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Ⓜ️ نقش رفاه و برابری اجتماعی در سلامت روان
➕دکتر آذرخش مکری +++
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
➕دکتر آذرخش مکری +++
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Ⓜ️ فریدریش هایک و مفهوم آزادی – مروری بر بخش سوم منشور آزادی
➕در این ویدئو به بررسی و تحلیل بخش سوم کتاب بنیان آزادی، اثر فریدریش هایک، میپردازیم. این کتاب یکی از آثار برجسته هایک در زمینه فلسفه آزادی و اقتصاد است و به بحثهایی درباره اهمیت آزادی فردی، اصول لیبرالیسم کلاسیک و نقد سوسیالیسم میپردازد. در بخش سوم، هایک مفاهیمی را مورد بحث قرار میدهد که نشاندهنده دیدگاههای او نسبت به نقش آزادی در جوامع مدرن است. سعی داریم دیدگاههای هایک را بهصورتی ساده و کاربردی توضیح دهیم. اگر به فلسفه سیاسی و اقتصادی علاقهمند هستید، این ویدئو میتواند برای شما جذاب باشد... +++
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
➕در این ویدئو به بررسی و تحلیل بخش سوم کتاب بنیان آزادی، اثر فریدریش هایک، میپردازیم. این کتاب یکی از آثار برجسته هایک در زمینه فلسفه آزادی و اقتصاد است و به بحثهایی درباره اهمیت آزادی فردی، اصول لیبرالیسم کلاسیک و نقد سوسیالیسم میپردازد. در بخش سوم، هایک مفاهیمی را مورد بحث قرار میدهد که نشاندهنده دیدگاههای او نسبت به نقش آزادی در جوامع مدرن است. سعی داریم دیدگاههای هایک را بهصورتی ساده و کاربردی توضیح دهیم. اگر به فلسفه سیاسی و اقتصادی علاقهمند هستید، این ویدئو میتواند برای شما جذاب باشد... +++
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
Ⓜ️ بازیِ خونین
معادلههای عجیب در طولانیشدن جنگ ایران و عراق
🔻پروفسور برنارد رایش در مقالهی اسراییل و جنگ ایران و عراق مینویسد: «بهرهی اصلیِ اسراییل از جنگ ایران و عراق آن بود که این دو قدرت منطقهای که هر دو دشمن اسراییل محسوب میشدند،علیه یکدیگر وارد جنگ شدند و فرصت استراحتی برای اسراییل فراهم شد.» او معتقد است اسراییل به دنبال «حفظ موازنهی قوا برای طولانیکردن جنگ و جلوگیری از پیروزی یکی از دو طرف بود.» در تحلیل رایش،جنگ علاوه بر درگیر نگه داشتن این دو کشور، جهان عرب را به دو قطب تبدیل کرده بود؛ یک قطب، سوریه، لیبی و یمن جنوبی و قطب دیگر اردن،مصر و کشورهای حاشیهی خلیجفارس و «دودستگی جهان عرب، مانع تشکیل جبههی متحدی علیه اسراییل شد» (درسهایی از راهبرد،حقوق،دیپلماسی در جنگ ایران و عراق،ص147و148)
🔻گویا سیاست آمریکا هم ادامه جنگ خونین ایران و عراق بود؛ تا وقتی که برندهای نداشته باشد. الکواری نمایندهی وقتِ قطر در سازمان ملل، دربارهی موضع آمریکا و شوروی در جنگ مینویسد: «در واقع این دو ابرقدرت، به رغم تاکیدهایی که بر خلاف آن داشتند، از تداوم جنگ و طولانی شدن آن، مادام که هیچیک از طرفین نتواند بر دیگری غلبه داشته باشد، احساس رضایت میکردند.»(عملکرد شورای امنیت در جنگ ایران و عراق،ص201)
🔻در سالهای جنگ تا وقتی که ایران و عراق کشورهای هم را ویران میکردند، قدرتهای جهانی با وجود اظهار نگرانی از ادامه جنگ، تلاشی عملی و جدی برای پایان دادن به آن نکردند.آنها سال هفتم تصمیم گرفتند جنگ را پایان دهند. تحلیلگران ایرانی موفقیت نسبی کربلای 5(زمستان 65) را در تصمیم ابرقدرتها برای پایان دادن به جنگ موثر میدانند اما اغلب تحلیلگرانِ غیرایرانی ناامن شدن خلیج فارس در جنگ دریایی و افشای ماجرای مک فارلین را مهمترین دلیل تصمیم آمریکا برای پایان دادن به جنگ میدانند.
🔻افشای پر سر و صدای ماجرای مکفارلین در آبان 65، که در جهان به ماجرای کمک آمریکا و اسراییل به ایران معروف شد، کار را برای بازی دوگانهی آمریکاییها سخت کرد و آمریکا تحت فشار شدیدی قرار گرفت و به تعبیر کدی و گازیوروسکی آمریکاییها به این جمعبندی رسیدند که: «باید بهگونهای مستقیم برای پایان دادن به جنگ طولانی ایران و عراق مداخله نمایند.» (نظام دوقطبی و جنگ ایران و عراق،ص414)
🔻 تیر66 قطعنامهی 598 برای پایان دادن به جنگ تصویب شد.واکنش ایران به قطعنامه منفی بود اما برای اولینبار تمام 5 عضو دائم شورای امنیت برای پایان دادن به جنگ تفاهم کرده بودند. به روایت دبیرکل سازمان ملل در جلسهای که مهر66 او با 5 عضو دایم شورای امنیت برگزار کرد؛ شولتز وزیرخارجهی آمریکا در جمعبندی نظر 5 کشور گفت:«همهی ما پایان جنگ را میخواهیم. همهی ما از قطعنامهی 598 حمایت میکنیم» (به سوی صلح،ص255)
🔻دکوییار، دبیرکل سازمان ملل، در خاطراتش دربارهی سیاست آمریکا در این مقطع از جنگ مینویسد: «نظر قطعی ایالات متحده این بود كه برای پایان جنگ: عراقیها باید بهخوبی مقاومت كنند تا مانع هر گونه پیروزی ایران شوند. جنگ باید بیش از هر زمانی برای ایرانیها رنجآور شود. جریان سلاح به ایران باید از طریق قطعنامهی دیگری در شورای امنیت كاهش یابد و فشار بینالمللی در ابعاد وسیعی به این كشور وارد شود.»(به سوی صلح، ص267)
🔻بسیاری دریافتند که جنگ ماههای پایانی خود را سپری میکند. محمدجواد ظریف از دیپلماتهای ایران در سازمان ملل به خاطر دارد که حدود دیماه 66: «مایکل اشتاینر من را صدا کرد و گفت که من یک نکتهای را به تو بگویم و آن این است که شما الان دست بالا را دارید، ولی امسال سال شکست شما در جنگ است. قبل از اینکه شکست بخورید قطعنامه را بپذیرید. هیچوقت این از ذهنم بیرون نمیرود.»(دیپلماسی ایران و قطعنامه 598، ص249) چندماه پس از این گفتگو سخنان نمایندهی آلمان در سازمان ملل به واقعیت پیوست و در بهار 67 ایران شکستهای پیدرپی و سختی را در جبهههای جنگ تجربه کرد. فاو، شلمچه، جزایر مجنون را که در عملیاتهای سخت و طولانیمدت در چند سال گرفته بود در عملیاتهای سریع دشمن در عرض چند ماه از دست داد و با سخت شدن و زجرآور شدن جنگ، قطعنامهی 598 را پذیرفت.
🔻سودهای سرشار بسیاری از کشورها و شرکتهای بینالمللیِ فروش سلاح و منافع بسیاری که در حاشیهی جنگها وجود دارد، تا چه حد در ادامهی جنگ تاثیر داشت؟ مقامات ایرانی بهویژه مسئولان وزارت خارجه تا چه حد به انگیزهی اصلی ابرقدرتها و کشورهایی که منافعشان در طولانی شدن جنگ بود پی بردند؟ عجیب آن که در ایران نیز نگاهی مسلط وجود داشت که تلاش دیپلماتیک برای پایان دادن به جنگ را تلاشی خائنانه تفسیر میکرد.آیا ممکن است گاه بازی خورده باشیم و با اصرار بر ادامهی جنگ در زمین ابرقدرتها بازی کرده باشیم؟
📝 جعفر شیرعلی نیا +++
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
معادلههای عجیب در طولانیشدن جنگ ایران و عراق
🔻پروفسور برنارد رایش در مقالهی اسراییل و جنگ ایران و عراق مینویسد: «بهرهی اصلیِ اسراییل از جنگ ایران و عراق آن بود که این دو قدرت منطقهای که هر دو دشمن اسراییل محسوب میشدند،علیه یکدیگر وارد جنگ شدند و فرصت استراحتی برای اسراییل فراهم شد.» او معتقد است اسراییل به دنبال «حفظ موازنهی قوا برای طولانیکردن جنگ و جلوگیری از پیروزی یکی از دو طرف بود.» در تحلیل رایش،جنگ علاوه بر درگیر نگه داشتن این دو کشور، جهان عرب را به دو قطب تبدیل کرده بود؛ یک قطب، سوریه، لیبی و یمن جنوبی و قطب دیگر اردن،مصر و کشورهای حاشیهی خلیجفارس و «دودستگی جهان عرب، مانع تشکیل جبههی متحدی علیه اسراییل شد» (درسهایی از راهبرد،حقوق،دیپلماسی در جنگ ایران و عراق،ص147و148)
🔻گویا سیاست آمریکا هم ادامه جنگ خونین ایران و عراق بود؛ تا وقتی که برندهای نداشته باشد. الکواری نمایندهی وقتِ قطر در سازمان ملل، دربارهی موضع آمریکا و شوروی در جنگ مینویسد: «در واقع این دو ابرقدرت، به رغم تاکیدهایی که بر خلاف آن داشتند، از تداوم جنگ و طولانی شدن آن، مادام که هیچیک از طرفین نتواند بر دیگری غلبه داشته باشد، احساس رضایت میکردند.»(عملکرد شورای امنیت در جنگ ایران و عراق،ص201)
🔻در سالهای جنگ تا وقتی که ایران و عراق کشورهای هم را ویران میکردند، قدرتهای جهانی با وجود اظهار نگرانی از ادامه جنگ، تلاشی عملی و جدی برای پایان دادن به آن نکردند.آنها سال هفتم تصمیم گرفتند جنگ را پایان دهند. تحلیلگران ایرانی موفقیت نسبی کربلای 5(زمستان 65) را در تصمیم ابرقدرتها برای پایان دادن به جنگ موثر میدانند اما اغلب تحلیلگرانِ غیرایرانی ناامن شدن خلیج فارس در جنگ دریایی و افشای ماجرای مک فارلین را مهمترین دلیل تصمیم آمریکا برای پایان دادن به جنگ میدانند.
🔻افشای پر سر و صدای ماجرای مکفارلین در آبان 65، که در جهان به ماجرای کمک آمریکا و اسراییل به ایران معروف شد، کار را برای بازی دوگانهی آمریکاییها سخت کرد و آمریکا تحت فشار شدیدی قرار گرفت و به تعبیر کدی و گازیوروسکی آمریکاییها به این جمعبندی رسیدند که: «باید بهگونهای مستقیم برای پایان دادن به جنگ طولانی ایران و عراق مداخله نمایند.» (نظام دوقطبی و جنگ ایران و عراق،ص414)
🔻 تیر66 قطعنامهی 598 برای پایان دادن به جنگ تصویب شد.واکنش ایران به قطعنامه منفی بود اما برای اولینبار تمام 5 عضو دائم شورای امنیت برای پایان دادن به جنگ تفاهم کرده بودند. به روایت دبیرکل سازمان ملل در جلسهای که مهر66 او با 5 عضو دایم شورای امنیت برگزار کرد؛ شولتز وزیرخارجهی آمریکا در جمعبندی نظر 5 کشور گفت:«همهی ما پایان جنگ را میخواهیم. همهی ما از قطعنامهی 598 حمایت میکنیم» (به سوی صلح،ص255)
🔻دکوییار، دبیرکل سازمان ملل، در خاطراتش دربارهی سیاست آمریکا در این مقطع از جنگ مینویسد: «نظر قطعی ایالات متحده این بود كه برای پایان جنگ: عراقیها باید بهخوبی مقاومت كنند تا مانع هر گونه پیروزی ایران شوند. جنگ باید بیش از هر زمانی برای ایرانیها رنجآور شود. جریان سلاح به ایران باید از طریق قطعنامهی دیگری در شورای امنیت كاهش یابد و فشار بینالمللی در ابعاد وسیعی به این كشور وارد شود.»(به سوی صلح، ص267)
🔻بسیاری دریافتند که جنگ ماههای پایانی خود را سپری میکند. محمدجواد ظریف از دیپلماتهای ایران در سازمان ملل به خاطر دارد که حدود دیماه 66: «مایکل اشتاینر من را صدا کرد و گفت که من یک نکتهای را به تو بگویم و آن این است که شما الان دست بالا را دارید، ولی امسال سال شکست شما در جنگ است. قبل از اینکه شکست بخورید قطعنامه را بپذیرید. هیچوقت این از ذهنم بیرون نمیرود.»(دیپلماسی ایران و قطعنامه 598، ص249) چندماه پس از این گفتگو سخنان نمایندهی آلمان در سازمان ملل به واقعیت پیوست و در بهار 67 ایران شکستهای پیدرپی و سختی را در جبهههای جنگ تجربه کرد. فاو، شلمچه، جزایر مجنون را که در عملیاتهای سخت و طولانیمدت در چند سال گرفته بود در عملیاتهای سریع دشمن در عرض چند ماه از دست داد و با سخت شدن و زجرآور شدن جنگ، قطعنامهی 598 را پذیرفت.
🔻سودهای سرشار بسیاری از کشورها و شرکتهای بینالمللیِ فروش سلاح و منافع بسیاری که در حاشیهی جنگها وجود دارد، تا چه حد در ادامهی جنگ تاثیر داشت؟ مقامات ایرانی بهویژه مسئولان وزارت خارجه تا چه حد به انگیزهی اصلی ابرقدرتها و کشورهایی که منافعشان در طولانی شدن جنگ بود پی بردند؟ عجیب آن که در ایران نیز نگاهی مسلط وجود داشت که تلاش دیپلماتیک برای پایان دادن به جنگ را تلاشی خائنانه تفسیر میکرد.آیا ممکن است گاه بازی خورده باشیم و با اصرار بر ادامهی جنگ در زمین ابرقدرتها بازی کرده باشیم؟
📝 جعفر شیرعلی نیا +++
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Ⓜ️ راه آهن سراسری، آرزوی ملی که رضاخان برآورده کرد و جهانی شد...
➕راه آهن سراسری ایران به عنوان طولانی ترین و با کیفیت ترین راه آهن ثبت شده دریونسکو، دستاورد رضا شاه بود در روزگاری که تمام قدرت های جهان از روسیه تا انگلیس می کوشیدند ایران رو از رسیدن به آن منع کنند، دستاوردی که پادشاهان بی کفایت قاجار برای وام های کلانی که خرج سفر و عیاشی می شد، بیست سال ایران را از رسیدن به آن محروم کردند.... این ویدیو روایت تلاش های رضاشاه و تمام ایرانیانی است که برای آبادی وطن تا پای جان کوشیدند... +++
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
➕راه آهن سراسری ایران به عنوان طولانی ترین و با کیفیت ترین راه آهن ثبت شده دریونسکو، دستاورد رضا شاه بود در روزگاری که تمام قدرت های جهان از روسیه تا انگلیس می کوشیدند ایران رو از رسیدن به آن منع کنند، دستاوردی که پادشاهان بی کفایت قاجار برای وام های کلانی که خرج سفر و عیاشی می شد، بیست سال ایران را از رسیدن به آن محروم کردند.... این ویدیو روایت تلاش های رضاشاه و تمام ایرانیانی است که برای آبادی وطن تا پای جان کوشیدند... +++
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
Ⓜ️ تنها کشوری که موفق شد با #انرژیهستهای برق رو قطع کنه، ماییم....!!
_اوناندا_
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
_اوناندا_
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Ⓜ️ از نظر فنی بمب اتم برای ایران امکان پذیر هست ؟
▪️محدودیتهای فنی در زمینه توسعه و نگهداری بمب هستهای در ایران
➕علاوه بر محدودیتهای قانونی و بینالمللی که قبلاً به آنها اشاره شد، ایران با مجموعهای از چالشهای فنی و علمی نیز روبروست که مانع از توسعه و نگهداری بمب هستهای میشود. این محدودیتهای فنی به دلایل مختلف از جمله کمبود منابع، پیچیدگیهای تکنولوژیکی و دشواریهای اجرایی در تولید سلاح هستهای ایجاد شدهاند. در اینجا به مهمترین این محدودیتهای فنی پرداخته میشود... +++
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
▪️محدودیتهای فنی در زمینه توسعه و نگهداری بمب هستهای در ایران
➕علاوه بر محدودیتهای قانونی و بینالمللی که قبلاً به آنها اشاره شد، ایران با مجموعهای از چالشهای فنی و علمی نیز روبروست که مانع از توسعه و نگهداری بمب هستهای میشود. این محدودیتهای فنی به دلایل مختلف از جمله کمبود منابع، پیچیدگیهای تکنولوژیکی و دشواریهای اجرایی در تولید سلاح هستهای ایجاد شدهاند. در اینجا به مهمترین این محدودیتهای فنی پرداخته میشود... +++
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
Ⓜ️ وقتی سگ پاولوف درون ما کتاب می خواند.
➕نوشته ای در فضای مجازی خواندم که تامل برانگیز بود:
🔻ما ایرانیان معمولاً برای غیر از «آگاهی» کتاب میخوانیم: گرفتن مدرک، نوشتن مقاله، نوشتن کتاب، برای سرگرمی و بدتر از همهی اینها کشتار زمان. بارها این جمله را شنیدهام مگر درسات تمام نشده است؟ پس چرا این کتابها را داری؟ یعنی همه اینها را خواندهای؟ کسی که این سوالها را میپرسد معمولاً نمیداند که خواندن چه کنشی است و برای چه باید کتابخانه داشت؟
چگونه میتوانم به شما بگویم بدون کتاب نمیتوان «قانون» و «دموکراسی» داشت.کتاب را برای امتحان دادن یا مدرک گرفتن نمیخوانند. کتاب نمیخوانم که مقاله بنویسم مقاله مینویسم تا خود را منتشر کنم. نمینویسم که دانشیار و استاد شوم. من مینویسم چون نوشتن عالیترین کنش بودن است. حق با بورخس است که گفت هر جا که کتاب نباشد آنجا جهنم است. (نوشته سینا جهاندیده)
🛜 تجویز راهبردی:
🔻از کلاس اول تا سال های پایان دانشگاه، صدها کتاب خواندیم اما محض رضای خدا یک بار یکی نیامد به ما بگوید که چگونه کتاب بخوان. در طول این سال ها به شیوه سعی و خطا چیزهایی آموختم که آن ها را با شما به اشتراک می گذارم. برخی از این نکات را هم از سایت خوب متمم یاد گرفتم.
📌۱. با ذهن ناآرام کتاب بخوانید! یعنی چه؟ یعنی اینکه از دیگران نپرسید که چه کتابی خوب است و یا اینکه نپرسید این روزها چه کتابی روی بورس است. این غلط است. اول از همه از خودتان شروع کنید از خودتان بپرسید که سوالات و مسایل اصلی تان در زندگی چیست؟ مثلا ممکن است من مساله اصلی ام در زندگی، بهبود ارتباطات با خانواده ام باشد و شما مساله اصلی تان در زندگی افزایش مهارت مذاکره. بنابراین کتابی که برای من خوب است برای شما بی فایده است و برعکس. حالا ذهن ناآرام یعنی چه؟ یعنی اینکه ذهن وقتی با یک سوال روبرو می شود، یک چاله در آن پیدا می شود و تا آن چاله پر نشود آرام نمی گیرد. علت اینکه کتاب خواندن گاهی برای ما خسته کننده و ملال آور می شود این است که این کتاب ربطی به چاله های ذهنی ما ندارد. اول سوراخ ایجاد کنید!
📌۲. اول جنگل را ببینید بعد سراغ درختان بروید. معمولا ما بخش پیشگفتار و مقدمه و مطالب نوشته شده پشت جلد کتاب را خیلی مهم نمیدانیم. اما نکته این جاست که برای خواندن کتاب شما اول باید جغرافیای موضوع دست تان بیاید. یا اینکه تصویر از بالا یا Big Picture را درک کنید آنوقت خیلی راحت تر می توانید فصول، پاراگراف ها و مفاهیم را یاد بگیرید. خواندن خلاصه کتاب، معرفی نامه ها، توصیه نامه هایی که در مورد یک کتاب هست، بسرعت می تواند برای ما یک تصویر از بالا ایجاد کند.
📌۳. همیشه لازم نیست خواندن کتابی را که آغاز کرده اید به پایان ببرید. هر جا فکر کردید کتاب، کتاب خوبی نیست و به سوالات شما (تجویز شماره 1) پاسخ نمی دهد، بزنید کنار و دنده عقب بگیرید. ما در نظام آموزشی خود طی ۱۲ تا ۲۰ سال، مجبور بودیم کتاب هایی را بخوانیم که دیگران ما را به خواندن آنها مجبور کرده اند.لازم نیست تا ابد این رویه را ادامه دهیم.
📌۴. همیشه لازم نیست خود کتاب را بخوانید. بخشی از بهترین مطالعه هایی که داشته ام، خواندن خلاصه کتاب هایی بوده است که بهتر از خود کتاب، جان کتاب را منتقل می کنند. برخی از کتاب ها (البته برخی از کتاب ها را) را می شود در دو صفحه خلاصه کرد، پس بهتر است قبل از خرید و خواندن کتاب توصیه شماره 2 را انجام دهید. یک موقع دیدید که همان خلاصه کتاب مساله شما را حل کرد و حتی بهتر از کتاب.
📌۵.حواستان به سگ پاولف باشد! شرطی شدن را خاطرتان هست؟ ما هم ممکن است مانند سگ پاولف شرطی بشویم. بسیاری از ما، مطالعه را نه با هدف افزایش اطلاعات و دانسته ها و باز شدن افق دید، بلکه برای فرار از مشکلات و مسائل روزمره انتخاب میکنیم. زمانی که از دوست یا همسر یا مدیر خود دلگیر هستیم، گوشه ای مینشینیم و کتاب ورق میزنیم. شاید این کار در کوتاه مدت، مفید باشد اما در بلندمدت ما را شرطی میکند و ذهن ما عادت میکند که «کتاب»، «همراه لحظات تلخ زندگی» است.
این نوشته ادامه دارد.
📝 دکتر مجتبی لشکربلوکی +++
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
➕نوشته ای در فضای مجازی خواندم که تامل برانگیز بود:
🔻ما ایرانیان معمولاً برای غیر از «آگاهی» کتاب میخوانیم: گرفتن مدرک، نوشتن مقاله، نوشتن کتاب، برای سرگرمی و بدتر از همهی اینها کشتار زمان. بارها این جمله را شنیدهام مگر درسات تمام نشده است؟ پس چرا این کتابها را داری؟ یعنی همه اینها را خواندهای؟ کسی که این سوالها را میپرسد معمولاً نمیداند که خواندن چه کنشی است و برای چه باید کتابخانه داشت؟
چگونه میتوانم به شما بگویم بدون کتاب نمیتوان «قانون» و «دموکراسی» داشت.کتاب را برای امتحان دادن یا مدرک گرفتن نمیخوانند. کتاب نمیخوانم که مقاله بنویسم مقاله مینویسم تا خود را منتشر کنم. نمینویسم که دانشیار و استاد شوم. من مینویسم چون نوشتن عالیترین کنش بودن است. حق با بورخس است که گفت هر جا که کتاب نباشد آنجا جهنم است. (نوشته سینا جهاندیده)
🛜 تجویز راهبردی:
🔻از کلاس اول تا سال های پایان دانشگاه، صدها کتاب خواندیم اما محض رضای خدا یک بار یکی نیامد به ما بگوید که چگونه کتاب بخوان. در طول این سال ها به شیوه سعی و خطا چیزهایی آموختم که آن ها را با شما به اشتراک می گذارم. برخی از این نکات را هم از سایت خوب متمم یاد گرفتم.
📌۱. با ذهن ناآرام کتاب بخوانید! یعنی چه؟ یعنی اینکه از دیگران نپرسید که چه کتابی خوب است و یا اینکه نپرسید این روزها چه کتابی روی بورس است. این غلط است. اول از همه از خودتان شروع کنید از خودتان بپرسید که سوالات و مسایل اصلی تان در زندگی چیست؟ مثلا ممکن است من مساله اصلی ام در زندگی، بهبود ارتباطات با خانواده ام باشد و شما مساله اصلی تان در زندگی افزایش مهارت مذاکره. بنابراین کتابی که برای من خوب است برای شما بی فایده است و برعکس. حالا ذهن ناآرام یعنی چه؟ یعنی اینکه ذهن وقتی با یک سوال روبرو می شود، یک چاله در آن پیدا می شود و تا آن چاله پر نشود آرام نمی گیرد. علت اینکه کتاب خواندن گاهی برای ما خسته کننده و ملال آور می شود این است که این کتاب ربطی به چاله های ذهنی ما ندارد. اول سوراخ ایجاد کنید!
📌۲. اول جنگل را ببینید بعد سراغ درختان بروید. معمولا ما بخش پیشگفتار و مقدمه و مطالب نوشته شده پشت جلد کتاب را خیلی مهم نمیدانیم. اما نکته این جاست که برای خواندن کتاب شما اول باید جغرافیای موضوع دست تان بیاید. یا اینکه تصویر از بالا یا Big Picture را درک کنید آنوقت خیلی راحت تر می توانید فصول، پاراگراف ها و مفاهیم را یاد بگیرید. خواندن خلاصه کتاب، معرفی نامه ها، توصیه نامه هایی که در مورد یک کتاب هست، بسرعت می تواند برای ما یک تصویر از بالا ایجاد کند.
📌۳. همیشه لازم نیست خواندن کتابی را که آغاز کرده اید به پایان ببرید. هر جا فکر کردید کتاب، کتاب خوبی نیست و به سوالات شما (تجویز شماره 1) پاسخ نمی دهد، بزنید کنار و دنده عقب بگیرید. ما در نظام آموزشی خود طی ۱۲ تا ۲۰ سال، مجبور بودیم کتاب هایی را بخوانیم که دیگران ما را به خواندن آنها مجبور کرده اند.لازم نیست تا ابد این رویه را ادامه دهیم.
📌۴. همیشه لازم نیست خود کتاب را بخوانید. بخشی از بهترین مطالعه هایی که داشته ام، خواندن خلاصه کتاب هایی بوده است که بهتر از خود کتاب، جان کتاب را منتقل می کنند. برخی از کتاب ها (البته برخی از کتاب ها را) را می شود در دو صفحه خلاصه کرد، پس بهتر است قبل از خرید و خواندن کتاب توصیه شماره 2 را انجام دهید. یک موقع دیدید که همان خلاصه کتاب مساله شما را حل کرد و حتی بهتر از کتاب.
📌۵.حواستان به سگ پاولف باشد! شرطی شدن را خاطرتان هست؟ ما هم ممکن است مانند سگ پاولف شرطی بشویم. بسیاری از ما، مطالعه را نه با هدف افزایش اطلاعات و دانسته ها و باز شدن افق دید، بلکه برای فرار از مشکلات و مسائل روزمره انتخاب میکنیم. زمانی که از دوست یا همسر یا مدیر خود دلگیر هستیم، گوشه ای مینشینیم و کتاب ورق میزنیم. شاید این کار در کوتاه مدت، مفید باشد اما در بلندمدت ما را شرطی میکند و ذهن ما عادت میکند که «کتاب»، «همراه لحظات تلخ زندگی» است.
این نوشته ادامه دارد.
📝 دکتر مجتبی لشکربلوکی +++
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
Ⓜ️ سی فرآیندی که به وفاق ملی میانجامد.
1. نرخ تورم تک رقمی است؛
2. چون نرخ تورم تک رقمی است، نیازی به دروغگویی نیست و راستگویی ستونِ اصلی وفاق است؛
3. در انتخابات، مردم به احزاب و برنامۀ آنها رای می دهند و نه به افراد؛
4. عامۀ مردم از هویتی شفاف، اولویت بندی شده و مورد اجماع برخوردارند؛
5. اکثریتِ مطلقِ رسانهها، غیردولتی هستند؛
6. گروهها و احزاب سیاسی در مسائل کلان فلسفی اجماع دارند و اختلاف آنها صرفاً در سیاست گذاری ها است؛
7. رسانهها درعلنی کردن فساد مالی از مراجع قضایی پیشروتر هستند؛
8. مردم با اعتقاد و علاقه قوانین را رعایت میکنند؛
9. شهروندان برای سفر به خارج، چندان نیازی به ویزا ندارند؛
10. ثبات شاخصهای اقتصادی، شهروندان را تک شخصیتی و علاقه مند به همکاری کرده است؛
11. شهروندان به کار و فعالیت خود متکی هستند و نه رانت اقتصادی و سیاسی؛
12. زنانِ متخصص در کنارِ مردان متخصص، جزیی از تصمیم سازان کشور هستند؛
13. مدیران و مجریان به کشور تعهد دارند و نه فقط به افراد؛
14. بخش خصوصی حداقل هشتاد درصد تولید و خدمات را در اختیار دارد؛
15. حکومت و عامۀ مردم، سرمایه داری و اقتصاد رقابتی را پذیرفتهاند و به قواعد آنها پایبندند؛
16. هر اقدامی در سیاست خارجی، فایدۀ اقتصادی برای کشور دارد؛
17. به موجب حساسیت به اعتبار ملی، بخش خصوصی کالاهای با کیفیت صادر میکند؛
18. شهروندان با حوصله، صبر، محبت و احترام به دیگران رانندگی میکنند؛
19. آنقدر پول ملی ثبات دارد، کسی به انباشت طلا و ارز فکر نمیکند؛
20. اگر مجریان اشتباه کنند، حداقل عذرخواهی و عموماً استعفا میدهند؛
21. احترام و تصویرِ مثبتِ کشور در جامعۀ جهانی برای حکمرانان حیاتی است؛
22. حسِ هم نوع دوستی میانِ مردم بسیار فراگیر است؛
23. آنقدر شهروندان تعلق به وطن دارند که قبل ازموعد، مالیات خود را پرداخت میکنند؛
24. به ندرت فردی یا خانوادهای به فکر مهاجرت میافتد؛
25. بالاترین مصونیت را خبرنگارانی دارند که fact عرضه میکنند؛
26. دولت، صرفاً نهادی برای خوب زندگی کردن و پول جمع کردن مجریان نیست؛
27. در تعامل با همسایگان، اساس بر اعتماد، حذف ویزا و تبادل گستردۀ کالا و خدمات است؛
28. تفکیکِ قوا به معنای حقوقی و سیاسی آن تحقق یافته است؛
29. تسهیل سرمایه گذاری خارجی و مناسباتِ شفافِ مالی مورد اجماعِ همه دولتهایی است که به قدرت می رسند؛
30. به واسطۀ تک رقمی بودن نرخِ تورم، شهروندان نگرانِ آینده نیستند.
📝 دکتر محمود سریعالقلم
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
1. نرخ تورم تک رقمی است؛
2. چون نرخ تورم تک رقمی است، نیازی به دروغگویی نیست و راستگویی ستونِ اصلی وفاق است؛
3. در انتخابات، مردم به احزاب و برنامۀ آنها رای می دهند و نه به افراد؛
4. عامۀ مردم از هویتی شفاف، اولویت بندی شده و مورد اجماع برخوردارند؛
5. اکثریتِ مطلقِ رسانهها، غیردولتی هستند؛
6. گروهها و احزاب سیاسی در مسائل کلان فلسفی اجماع دارند و اختلاف آنها صرفاً در سیاست گذاری ها است؛
7. رسانهها درعلنی کردن فساد مالی از مراجع قضایی پیشروتر هستند؛
8. مردم با اعتقاد و علاقه قوانین را رعایت میکنند؛
9. شهروندان برای سفر به خارج، چندان نیازی به ویزا ندارند؛
10. ثبات شاخصهای اقتصادی، شهروندان را تک شخصیتی و علاقه مند به همکاری کرده است؛
11. شهروندان به کار و فعالیت خود متکی هستند و نه رانت اقتصادی و سیاسی؛
12. زنانِ متخصص در کنارِ مردان متخصص، جزیی از تصمیم سازان کشور هستند؛
13. مدیران و مجریان به کشور تعهد دارند و نه فقط به افراد؛
14. بخش خصوصی حداقل هشتاد درصد تولید و خدمات را در اختیار دارد؛
15. حکومت و عامۀ مردم، سرمایه داری و اقتصاد رقابتی را پذیرفتهاند و به قواعد آنها پایبندند؛
16. هر اقدامی در سیاست خارجی، فایدۀ اقتصادی برای کشور دارد؛
17. به موجب حساسیت به اعتبار ملی، بخش خصوصی کالاهای با کیفیت صادر میکند؛
18. شهروندان با حوصله، صبر، محبت و احترام به دیگران رانندگی میکنند؛
19. آنقدر پول ملی ثبات دارد، کسی به انباشت طلا و ارز فکر نمیکند؛
20. اگر مجریان اشتباه کنند، حداقل عذرخواهی و عموماً استعفا میدهند؛
21. احترام و تصویرِ مثبتِ کشور در جامعۀ جهانی برای حکمرانان حیاتی است؛
22. حسِ هم نوع دوستی میانِ مردم بسیار فراگیر است؛
23. آنقدر شهروندان تعلق به وطن دارند که قبل ازموعد، مالیات خود را پرداخت میکنند؛
24. به ندرت فردی یا خانوادهای به فکر مهاجرت میافتد؛
25. بالاترین مصونیت را خبرنگارانی دارند که fact عرضه میکنند؛
26. دولت، صرفاً نهادی برای خوب زندگی کردن و پول جمع کردن مجریان نیست؛
27. در تعامل با همسایگان، اساس بر اعتماد، حذف ویزا و تبادل گستردۀ کالا و خدمات است؛
28. تفکیکِ قوا به معنای حقوقی و سیاسی آن تحقق یافته است؛
29. تسهیل سرمایه گذاری خارجی و مناسباتِ شفافِ مالی مورد اجماعِ همه دولتهایی است که به قدرت می رسند؛
30. به واسطۀ تک رقمی بودن نرخِ تورم، شهروندان نگرانِ آینده نیستند.
📝 دکتر محمود سریعالقلم
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
Ⓜ️ دولت #مصر ٢ میلیارد دلار از امارات قرض گرفته تا از امارات گندم بخره. شاید بپرسید امارات مزرعه گندمش کجا بود. جوابش اینه که مزرعه گندم امارات تو خود مصره!( کشت فراسرزمینی)
_Boba_
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
_Boba_
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Ⓜ️ محبوبیت طلبی، بیماریِ روانی است.
➕دوستی هدف زندگی ماست یا نتیجه ی آن!؟
➕استاد مصطفی ملکیان +++
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
➕دوستی هدف زندگی ماست یا نتیجه ی آن!؟
➕استاد مصطفی ملکیان +++
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
Ⓜ️ #حرف_حساب
➕نه ازدواج کردن اونقدر خاصه
و نه جدا شدن اونقدر فاجعه و بحران
ما عادت كرديم با خاص كردن رويدادها
عدم وجود و نبودشون را تبديل به فاجعه كنيم.
واسه همينه كه در كشورهاى عقب افتاده
٣٠ سالگى سن خاصيه چون فكر ميكنن بعدش قراره چى بشه!
حالا قبلش چى بوده كه بعدش چى باشه
٢٩ سالگيمون خيلى خاص بود حالا
كه ٣١ سالگيمون بخواد فاجعه باشه!
اصلا فراتر از اون از صفر تا ٣٠ سالگيمون چه گلى به سرمون زديم كه حالا از ٣٠ تا ۶۰ نمیتونیم بزنيم.
اما ما هنر و تخصص اصليمون خود زنيه
يعنى عاشق اين هستیم كه شرايط عادى رو بحرانى كنيم
و بعدش براش دنبال راه حل بگرديم
الآن كسانى كه طلاق گرفتن مردن
يا كسانى كه ازدواج نكردن خيلى درمانده هستن!
يا كسانى كه بچه دار نشدن خيلى بدبخت هستن؟!
چى تو سر ماست انصافاً؟!
لطفاً
ياد بگيريم كه ازدواج و مدرک تحصيلى و بچه و...
معيار ارزش گذارى ما نيست
و اينها فقط انتخابها و تصميماتیه كه ما در طول زندگى ممكنه بگيريم يا نگيريم.
پس هرموضوعى را اونقدر خاص نكنيم
كه جهت مقابلش تبديل به فاجعه بشه.
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
➕نه ازدواج کردن اونقدر خاصه
و نه جدا شدن اونقدر فاجعه و بحران
ما عادت كرديم با خاص كردن رويدادها
عدم وجود و نبودشون را تبديل به فاجعه كنيم.
واسه همينه كه در كشورهاى عقب افتاده
٣٠ سالگى سن خاصيه چون فكر ميكنن بعدش قراره چى بشه!
حالا قبلش چى بوده كه بعدش چى باشه
٢٩ سالگيمون خيلى خاص بود حالا
كه ٣١ سالگيمون بخواد فاجعه باشه!
اصلا فراتر از اون از صفر تا ٣٠ سالگيمون چه گلى به سرمون زديم كه حالا از ٣٠ تا ۶۰ نمیتونیم بزنيم.
اما ما هنر و تخصص اصليمون خود زنيه
يعنى عاشق اين هستیم كه شرايط عادى رو بحرانى كنيم
و بعدش براش دنبال راه حل بگرديم
الآن كسانى كه طلاق گرفتن مردن
يا كسانى كه ازدواج نكردن خيلى درمانده هستن!
يا كسانى كه بچه دار نشدن خيلى بدبخت هستن؟!
چى تو سر ماست انصافاً؟!
لطفاً
ياد بگيريم كه ازدواج و مدرک تحصيلى و بچه و...
معيار ارزش گذارى ما نيست
و اينها فقط انتخابها و تصميماتیه كه ما در طول زندگى ممكنه بگيريم يا نگيريم.
پس هرموضوعى را اونقدر خاص نكنيم
كه جهت مقابلش تبديل به فاجعه بشه.
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Ⓜ️ میدان نقش جهان یا میدان شاه
➕ بناهای اطراف میدان نقش جهان:
● مسجد امام (مسجد شاه)
● مسجد شیخ لطفالله
● کاخ عالیقاپو
● بازار قیصریه
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
➕ بناهای اطراف میدان نقش جهان:
● مسجد امام (مسجد شاه)
● مسجد شیخ لطفالله
● کاخ عالیقاپو
● بازار قیصریه
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Ⓜ️ تاریخچه شب یلدا
➕ شب یلدا یکی از زیباترین و پرطرفدارترین جشنهای ایرانی است که هر ساله در آخرین شب پاییز و در اولین شب زمستان برگزار میشود. این شب، که به نام «شب چله» هم شناخته میشود، در واقع طولانیترین شب سال است و فرصتی طلایی برای گرد هم آمدن خانوادهها و دوستان برای جشن گرفتن، تبادل خاطرات و ایجاد لحظات ماندگار است. شب یلدا به عنوان یک سنت دیرینه در فرهنگ ایرانی به ویژه در میان خانوادهها و دوستان اهمیت زیادی دارد و همه ساله میلیونها ایرانی در داخل و خارج از کشور این شب را با شکوه فراوان جشن میگیرند.
➕ اما شب یلدا تنها یک جشن ساده نیست؛ این شب، پر از معنی و نمادهای خاص است که هرکدام از آنها در فرهنگ ایرانی عمق تاریخی و فرهنگی دارند. یکی از نمادهای اصلی این شب، طولانیترین شب سال است که ایرانیان در این شب به امید روشنایی بیشتر و آغاز فصل جدیدی از زندگی، گرد هم میآیند. جشن شب یلدا در واقع نمادی از پیروزی نور بر تاریکی است که در آن طولانیترین شب سال، مردم به استقبال روزهای روشنتر و گرمتر میروند... +++
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
➕ شب یلدا یکی از زیباترین و پرطرفدارترین جشنهای ایرانی است که هر ساله در آخرین شب پاییز و در اولین شب زمستان برگزار میشود. این شب، که به نام «شب چله» هم شناخته میشود، در واقع طولانیترین شب سال است و فرصتی طلایی برای گرد هم آمدن خانوادهها و دوستان برای جشن گرفتن، تبادل خاطرات و ایجاد لحظات ماندگار است. شب یلدا به عنوان یک سنت دیرینه در فرهنگ ایرانی به ویژه در میان خانوادهها و دوستان اهمیت زیادی دارد و همه ساله میلیونها ایرانی در داخل و خارج از کشور این شب را با شکوه فراوان جشن میگیرند.
➕ اما شب یلدا تنها یک جشن ساده نیست؛ این شب، پر از معنی و نمادهای خاص است که هرکدام از آنها در فرهنگ ایرانی عمق تاریخی و فرهنگی دارند. یکی از نمادهای اصلی این شب، طولانیترین شب سال است که ایرانیان در این شب به امید روشنایی بیشتر و آغاز فصل جدیدی از زندگی، گرد هم میآیند. جشن شب یلدا در واقع نمادی از پیروزی نور بر تاریکی است که در آن طولانیترین شب سال، مردم به استقبال روزهای روشنتر و گرمتر میروند... +++
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Ⓜ️ ترکیه در سوریه دنبال چه بود؟
➕ یه هفته پیش بود که حکومت اسد سقوط کرد قطعا عوامل زیادی در این سقوط دخیل بوده ولی من فک میکنم یکی از مهمترین تاثیراتش ترکیه بوده و اگه یه نگاه گذرا به این چند سال اخیر داشته باشیم واضح میبینیم که از 2011 به بعد ترکیه در جبهه مخالفان اسد بوده ، از مخالفان داخلی مثل ارتش آزاد سوریه حمایت کرد بعد که منحل شد اومد ارتش ملی رو شکل داد.بخشهای شمالی سوریه رو اشغال کرد و این اواخر کامل از مخالفان حمایت کرد تا که اسد ساقط شد.نمیخوام بگم اگر ترکیه این کارو نمیکرد هیچ وقت اسد ساقط نمیشد و اتفاقا فک میکنم این تنه پوسیده حکومت اسد بالاخره روزی جایی به دست کسی دیگر قطعا ساقط میشد اما بخشی که سواله اینه که ترکیه چرا این کارو انجام داد وقتی که قبل از 2011 رابطه خوبی با سوریه داشته و منافعش تامین میشده؟قطعا مثل همیشه پاسخ رو در تاریخ جستجو میکنیم و اول سعی میکنم به روابط دو کشور قبل از 2011 یه نگاه بندازیم و ببینیم این دو کشور چه روزهایی رو باهم سپری کردن، به عنوان دوتا همسایه و بعد به 2011 به بعد بپردازیم که چرا ترکیه سیاست خودش رو تغییر داد.. +++
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
➕ یه هفته پیش بود که حکومت اسد سقوط کرد قطعا عوامل زیادی در این سقوط دخیل بوده ولی من فک میکنم یکی از مهمترین تاثیراتش ترکیه بوده و اگه یه نگاه گذرا به این چند سال اخیر داشته باشیم واضح میبینیم که از 2011 به بعد ترکیه در جبهه مخالفان اسد بوده ، از مخالفان داخلی مثل ارتش آزاد سوریه حمایت کرد بعد که منحل شد اومد ارتش ملی رو شکل داد.بخشهای شمالی سوریه رو اشغال کرد و این اواخر کامل از مخالفان حمایت کرد تا که اسد ساقط شد.نمیخوام بگم اگر ترکیه این کارو نمیکرد هیچ وقت اسد ساقط نمیشد و اتفاقا فک میکنم این تنه پوسیده حکومت اسد بالاخره روزی جایی به دست کسی دیگر قطعا ساقط میشد اما بخشی که سواله اینه که ترکیه چرا این کارو انجام داد وقتی که قبل از 2011 رابطه خوبی با سوریه داشته و منافعش تامین میشده؟قطعا مثل همیشه پاسخ رو در تاریخ جستجو میکنیم و اول سعی میکنم به روابط دو کشور قبل از 2011 یه نگاه بندازیم و ببینیم این دو کشور چه روزهایی رو باهم سپری کردن، به عنوان دوتا همسایه و بعد به 2011 به بعد بپردازیم که چرا ترکیه سیاست خودش رو تغییر داد.. +++
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
Ⓜ️ تنوع عقاید را به رسمیت بشناسیم.
➕این عکس نماد هم زیستی و پذیرش جامعه ی ماست، البته اگر مسئولان نظام اسلامی بزارن.
➕ عکس جالب صفحه
ای اف سی از بانوان تماشاگر بازی سپاهان پرسپولیس
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
➕این عکس نماد هم زیستی و پذیرش جامعه ی ماست، البته اگر مسئولان نظام اسلامی بزارن.
➕ عکس جالب صفحه
ای اف سی از بانوان تماشاگر بازی سپاهان پرسپولیس
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Ⓜ️ پشت پرده یک طلاق تاریخی
➕ روابط پنهانی شاه یا خیانت فوزیه؟ +++
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
➕ روابط پنهانی شاه یا خیانت فوزیه؟ +++
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
Ⓜ️ فلسفه وابی سابی
هستی و زندگی سراسر ناقص و ناپایدار است.
Wabi-sabi
➕وابی سابی یک فلسفه و جهانبینی در سنت ژاپن است که ریشه در یک باور زیبایی شناختی دارد. این جهانبینی میگوید همه چیز در این جهان دارای نقص بوده و همچنین ناپایدار و گذرا است. در سنت ژاپن یک نوع مراسم چایخوری وجود داشت که پس از بسط و گسترش دیدگاه زیباییشناختی وابی سابی در این مراسم از فنجانهای چایخوریِ ناقص و ساده استفاده میشد. این کار برعکس روال معمول و مرسوم بود که از فنجان-یا هر کالایی- بینقص و زیبا استفاده میشود. پس از گذشت زمان این دیدگاه در سراسر جهان بیشتر شناخته شد و در هنر، کاربرد و مفهومی پیدا شد که زیبایی همواره در کمال و بینقص بودن نیست. وابی سابی که متأثر از آموزههای بودیسم بود، یک نوع هنجارشکنی نسبت به دیدگاه کمالگرایانه در اکثر سنتها است.اینکه هیچ چیز در این زندگی همچون یک فنجان چایخوری که به مرور زمان ممکن است بشکند یا رنگ آن کدر شود، کامل نیست. این نکته فقط در باب اشیاء صادق نیست، تمام موجودات عالم از جمله انسانها همگی دچار نقص ناپایداری هستند.
➕ما در زندگی همواره بدون استثناء با نواقص و کمبودها مواجهیم و حتی جسم و جان ما رو به فرسودگی است و در طی زمان دچار نقصان سلامت نیز میشویم. به تعبیر دیگر از منظر وابی سابی (برگرفته از آموزههای بودا) تنها چیزی که در عالم پایدار است، ناپایداری است.
➕بر اساس این نگرش آدمیان بایستی پذیرای نقصهایی باشند که در زیست خویش تجربه میکنند و نه تنها این نواقص نباید موجب اندوه شود بلکه باید بهعنوان حقیقت ناگزیر هستی آن را پذیرفته و حتی از این نیز فراتر، زیبایی را در نواقص دریابند. وجوه اشتراک زیادی میان آموزههای وابی سابی و برخی آموزههای فلاسفه وجود دارد که محل بحث ما نیست. برای مثال اسپینوزا نیز میگفت ما از تحولات آینده بیخبریم و به همین سبب بسیاری از غم و اندوهی که داریم بی معناست زیرا غم و اندوه ما ناشی از پیشبینیهای ناآگاهانهی ما در باب وضع نامعلوم آینده است.
➕حال در نگاه وابی سابی نیز ما نباید برای از دست دادن چیزها-از سلامتی گرفته تا شغ و پول و هرچیز دیگر دچار رنج شویم زیرا زیبایی در نقص است و باید این عیب و نقصها را پذیرا بود و علاوه بر آن ناپایداری در وقایع زندگی را نیز همچون یک واقعیت ناگزیر پذیرفت و حتی از آن لذت برد.
➕ضربالمثل مشهوری در فرهنگ ما میگوید: « این نیز بگذرد. » اما نگاه وابی سابی از آن فراتر رفته و معتقد است:” همه چیز میگذرد، هیچ چیز پایدار و کامل نیست و تنها نقص و کمبود در هستی پایدار است. بنابراین باید آن را همچون فنجانی ناقص و معیوب که سفالگر بدون زحمت مضاعف آن را ساخته، زیبا و حقیقی دید و از آن لذت برد.” نکته دیگر در باب این نوع نگاه این است که بسیاری از نارضایتیها و رنجهای طاقتفرسای ما ناشی از فرضهای کمالگرایانهی ماست، چه در روابط و چه در نگاه به زندگی و هستی.
➕ما دیگری را قضاوت میکنیم زیرا توقع کمال داریم. ما از رفتار دیگری میرنجیم چون توقع نداریم که عیب و نقصی در او باشد. ما به دلیل از دست دادن کسی یا چیزی دچار ملال و پژمردگی میشویم چون توقع داریم همهچیز پایدار باشد. و ما نسبت به زندگی احساس انزجار و نفرت پیدا میکنیم زیرا توقع داریم که وضع مطلوب و بیعیب و نقصی دائماً پایدار باشد. همهی این نمونهها ناشی از فرضهای بیبنیاد ما نسبت به ناپایداری و نقص موجود در هستی است.
➕ما بهویژه در دوران کنونی این قضاوت کمالگرایانه را در باب خودمان نیز داریم. شبکههای اجتماعی سختگیرانهترین معیارها را پیش روی ما گذاشتهاند و کمالطلبی را به ما تحمیل کردهاند. به این شکل که ما در شبکههای اجتماعی بهترینها در هر حیطهای را مشاهده میکنیم و توجهات معطوف به بهترینهاست. مثلاً بهترین چهرهها، بهترین اندامها،بهترین تفریحات،بهترین خانه و ماشین و غیره. این بهترینها باعث شده تا انبوه مخاطبان احساس نقص داشته باشند. حس زشتی، بدهیکل بودن، فقر، و دیگر کمبودهایی که نتیجهی قیاس ویژگیهای خودشان با افراد استثناء در همان ویژگی است. یعنی دائماً اکثریت خود را با اقلیت قیاس میکنند. اگر با عینک وابی سابی بنگریم همگی این نقصها نرمال است و بهترینها نیز در تمام گزینهها دارای کمال نیستند و به سان آن ضرب المثل مشهور باید گفت همانطور که همه چیز را همگان دانند،همه چیز را همگان ”دارند. ” البته این به معنای پذیرش کمبودها به قصد انفعال و خودفریبی نیست بلکه پذیرش حقیقت ناپایدار و نقص ناگزیر است در عالم هستی. هیچ چیز پایداری در عالم نیست جز ناپایداری و هیچ کمالی نیست جز زوال.
📝 ترجمه: آرین رسولی +++
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
هستی و زندگی سراسر ناقص و ناپایدار است.
Wabi-sabi
➕وابی سابی یک فلسفه و جهانبینی در سنت ژاپن است که ریشه در یک باور زیبایی شناختی دارد. این جهانبینی میگوید همه چیز در این جهان دارای نقص بوده و همچنین ناپایدار و گذرا است. در سنت ژاپن یک نوع مراسم چایخوری وجود داشت که پس از بسط و گسترش دیدگاه زیباییشناختی وابی سابی در این مراسم از فنجانهای چایخوریِ ناقص و ساده استفاده میشد. این کار برعکس روال معمول و مرسوم بود که از فنجان-یا هر کالایی- بینقص و زیبا استفاده میشود. پس از گذشت زمان این دیدگاه در سراسر جهان بیشتر شناخته شد و در هنر، کاربرد و مفهومی پیدا شد که زیبایی همواره در کمال و بینقص بودن نیست. وابی سابی که متأثر از آموزههای بودیسم بود، یک نوع هنجارشکنی نسبت به دیدگاه کمالگرایانه در اکثر سنتها است.اینکه هیچ چیز در این زندگی همچون یک فنجان چایخوری که به مرور زمان ممکن است بشکند یا رنگ آن کدر شود، کامل نیست. این نکته فقط در باب اشیاء صادق نیست، تمام موجودات عالم از جمله انسانها همگی دچار نقص ناپایداری هستند.
➕ما در زندگی همواره بدون استثناء با نواقص و کمبودها مواجهیم و حتی جسم و جان ما رو به فرسودگی است و در طی زمان دچار نقصان سلامت نیز میشویم. به تعبیر دیگر از منظر وابی سابی (برگرفته از آموزههای بودا) تنها چیزی که در عالم پایدار است، ناپایداری است.
➕بر اساس این نگرش آدمیان بایستی پذیرای نقصهایی باشند که در زیست خویش تجربه میکنند و نه تنها این نواقص نباید موجب اندوه شود بلکه باید بهعنوان حقیقت ناگزیر هستی آن را پذیرفته و حتی از این نیز فراتر، زیبایی را در نواقص دریابند. وجوه اشتراک زیادی میان آموزههای وابی سابی و برخی آموزههای فلاسفه وجود دارد که محل بحث ما نیست. برای مثال اسپینوزا نیز میگفت ما از تحولات آینده بیخبریم و به همین سبب بسیاری از غم و اندوهی که داریم بی معناست زیرا غم و اندوه ما ناشی از پیشبینیهای ناآگاهانهی ما در باب وضع نامعلوم آینده است.
➕حال در نگاه وابی سابی نیز ما نباید برای از دست دادن چیزها-از سلامتی گرفته تا شغ و پول و هرچیز دیگر دچار رنج شویم زیرا زیبایی در نقص است و باید این عیب و نقصها را پذیرا بود و علاوه بر آن ناپایداری در وقایع زندگی را نیز همچون یک واقعیت ناگزیر پذیرفت و حتی از آن لذت برد.
➕ضربالمثل مشهوری در فرهنگ ما میگوید: « این نیز بگذرد. » اما نگاه وابی سابی از آن فراتر رفته و معتقد است:” همه چیز میگذرد، هیچ چیز پایدار و کامل نیست و تنها نقص و کمبود در هستی پایدار است. بنابراین باید آن را همچون فنجانی ناقص و معیوب که سفالگر بدون زحمت مضاعف آن را ساخته، زیبا و حقیقی دید و از آن لذت برد.” نکته دیگر در باب این نوع نگاه این است که بسیاری از نارضایتیها و رنجهای طاقتفرسای ما ناشی از فرضهای کمالگرایانهی ماست، چه در روابط و چه در نگاه به زندگی و هستی.
➕ما دیگری را قضاوت میکنیم زیرا توقع کمال داریم. ما از رفتار دیگری میرنجیم چون توقع نداریم که عیب و نقصی در او باشد. ما به دلیل از دست دادن کسی یا چیزی دچار ملال و پژمردگی میشویم چون توقع داریم همهچیز پایدار باشد. و ما نسبت به زندگی احساس انزجار و نفرت پیدا میکنیم زیرا توقع داریم که وضع مطلوب و بیعیب و نقصی دائماً پایدار باشد. همهی این نمونهها ناشی از فرضهای بیبنیاد ما نسبت به ناپایداری و نقص موجود در هستی است.
➕ما بهویژه در دوران کنونی این قضاوت کمالگرایانه را در باب خودمان نیز داریم. شبکههای اجتماعی سختگیرانهترین معیارها را پیش روی ما گذاشتهاند و کمالطلبی را به ما تحمیل کردهاند. به این شکل که ما در شبکههای اجتماعی بهترینها در هر حیطهای را مشاهده میکنیم و توجهات معطوف به بهترینهاست. مثلاً بهترین چهرهها، بهترین اندامها،بهترین تفریحات،بهترین خانه و ماشین و غیره. این بهترینها باعث شده تا انبوه مخاطبان احساس نقص داشته باشند. حس زشتی، بدهیکل بودن، فقر، و دیگر کمبودهایی که نتیجهی قیاس ویژگیهای خودشان با افراد استثناء در همان ویژگی است. یعنی دائماً اکثریت خود را با اقلیت قیاس میکنند. اگر با عینک وابی سابی بنگریم همگی این نقصها نرمال است و بهترینها نیز در تمام گزینهها دارای کمال نیستند و به سان آن ضرب المثل مشهور باید گفت همانطور که همه چیز را همگان دانند،همه چیز را همگان ”دارند. ” البته این به معنای پذیرش کمبودها به قصد انفعال و خودفریبی نیست بلکه پذیرش حقیقت ناپایدار و نقص ناگزیر است در عالم هستی. هیچ چیز پایداری در عالم نیست جز ناپایداری و هیچ کمالی نیست جز زوال.
📝 ترجمه: آرین رسولی +++
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
Ⓜ️ معرفت علمی و پیشفرض های لازم
📌علم تنها در قالب چارچوب فلسفی مشخصی میتواند به حیات خود ادامه بدهد. فلسفه علم در واقع فرضیه ها روش ها و محدودیت های آن را تعریف میکند ، از این نظر فلسفه (ی علم) و علم ، اصولی عقلانی و مکمل یکدیگر هستند. علم پایه ی تفکر نقاد است. زیرا متضمن روش هایی برای سنجیدن باورهای ما درباره جهان طبیعی ست.
● شفاف بودن
● موشکافی
● نظاممندی و
● داشتن کمیت (باصطلاح حساب و کتاب دقیق)
نقاط قوت علم اند.
📌به بیان دیگر علم نظامی از روش هاست که میتوان برای جبران نقاط ضعف و کاستی های تفکر ، ادراک و حافظه از آنها استفاده کرد. معرفت شناسی و شناخت شناسی شاخه ای از فلسفه است که به چیستیِ دامنه و منابع شناخت میپردازد. به عبارت دیگر این سوال که چگونه می دانیم که چیزی را می دانیم؟ و چه چیزهایی را حتی به صورت تئوریک می توان شناخت؟
📌علم مستلزم استفاده از روشهاییست که فرض می گیرد چیزی ورای جهان طبیعی وجود ندارد. به بیان دیگر علم ، مستلزم این است که ما به ماوراالطبیعه متکی نباشیم.
📌علم مستلزم فرضیه هایی درباره جهان است:
🪧مثلاً این فرضیه که واقعیت عینی وجود دارد.
اگر ما در جهان واقعی و عینی زندگی نمیکردیم، تحقیق درباره چگونگی ساز و کار جهان ممکن نبود. علم همچنین فرض می گیرد که جهان پیش بینی پذیر و لذا در نهایت شناختنی است.علم حکم نمیکند که این چیز ها حقیقی هستند ،اما مستلزم چنین فرضی است. روش علمی واحد وجود ندارد ، آنچه هست مجموعه ای از روش هاست.
📌مهمترین بخش روش های علمی مفهوم آزمون فرضیه یا فرموله کردن یک ایده به شیوه ای است که به صورت نظری و عملی قابل سنجیدن با واقعیت عینی باشد.چنین مفهومی مستلزم این است که هر ایده و نظریه ابطال پذیر باشد. آزمودن فقط محدود به آزمایش های آزمایشگاهی نمیشود ، بلکه شامل مشاهدات بیشتر درباره جهان پیرامون ما یا نتیجه گیری بر اساس شواهد مستقیم هم است. مادامی که بتوان به صورت نظام مند شواهد و مدارکی را گردآورد که در رد یا تایید یک یا چند نظریه باشد مفهوم موردِ نظر ، آزمون پذیر و در نتیجه علمی است.
📌 تاریخ علم در چنین بستری بالندگی و پیشرفت کرده است. برای مثال ما نمیتوانیم مهبانگ را در شرایط آزمایشگاهی تکرار کنیم.ولی میتوانیم سوالاتی درباره واقعیت وجود مهبانگ مطرح کنیم و برای آزمودن این نظریه ها به مشاهده بپردازیم. مثلا می توانیم به رصد تابش پس زمینه کیهانی و به بیان دیگر صدای رادیو اکتیو به جا مانده از مهبانگ بپردازیم.
ما نمیتوانیم در زمان به عقب سفر کنیم تا شاهد وقوع تکامل باشیم ، ولی میتوانیم با استفاده از فسیل ها ، شباهت ژنتیکی و بیولوژی رشد ، دست استنتاج بزنیم . علاوه بر آن میتوانیم مولفههای تکامل (مانند جهش ژنی) را ، در آزمایشگاه ها مشاهده کنیم.
📌به این مسئله باید توجه کرد که مسیر علمی یک راه مستقیم نیست . ما از مشاهده به تولید فرضیه میرسیم که در اصل حدسی درباره چیستی مشاهده است و سپس فرضیه را به بوته آزمایش میگذاریم ، بعد از مشخص شدن جواب های آزمایش ، فرضیه باز تعریف میشود و مرحله آزمایش دوباره تکرار میشود. باید حال ، روند علمی همیشه از این نظم و ترتیب پیروی نمیکند ، مثلا ممکن است نظریهای که مشاهده ها بر اساس آنها انجام میشود باعث سوگیری در نحوه مشاهده شود . همچنین ممکن است منابع متعددی الهامبخش ما باشند که بیی نظم و وابسته به فرهنگ و جزمی (تحت تاثیر تعصبات) باشند.
📌به علم باید به چشم یک تلاش انسانی نگاه کرد ، تلاشی که به سبب همین انسان بودن ، ناقص به هم ریخته شامل اشتباه های بسیار و مبتلا به خطا و سوگیری است. خوشبختانه علم میتواند خود را اصلاح کند و این شاید بزرگترین ویژگی مثبت آن باشد.
▪️ذهن فریبکارشما | استیون نولا | صفحه ۱۴۸
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
📌علم تنها در قالب چارچوب فلسفی مشخصی میتواند به حیات خود ادامه بدهد. فلسفه علم در واقع فرضیه ها روش ها و محدودیت های آن را تعریف میکند ، از این نظر فلسفه (ی علم) و علم ، اصولی عقلانی و مکمل یکدیگر هستند. علم پایه ی تفکر نقاد است. زیرا متضمن روش هایی برای سنجیدن باورهای ما درباره جهان طبیعی ست.
● شفاف بودن
● موشکافی
● نظاممندی و
● داشتن کمیت (باصطلاح حساب و کتاب دقیق)
نقاط قوت علم اند.
📌به بیان دیگر علم نظامی از روش هاست که میتوان برای جبران نقاط ضعف و کاستی های تفکر ، ادراک و حافظه از آنها استفاده کرد. معرفت شناسی و شناخت شناسی شاخه ای از فلسفه است که به چیستیِ دامنه و منابع شناخت میپردازد. به عبارت دیگر این سوال که چگونه می دانیم که چیزی را می دانیم؟ و چه چیزهایی را حتی به صورت تئوریک می توان شناخت؟
📌علم مستلزم استفاده از روشهاییست که فرض می گیرد چیزی ورای جهان طبیعی وجود ندارد. به بیان دیگر علم ، مستلزم این است که ما به ماوراالطبیعه متکی نباشیم.
📌علم مستلزم فرضیه هایی درباره جهان است:
🪧مثلاً این فرضیه که واقعیت عینی وجود دارد.
اگر ما در جهان واقعی و عینی زندگی نمیکردیم، تحقیق درباره چگونگی ساز و کار جهان ممکن نبود. علم همچنین فرض می گیرد که جهان پیش بینی پذیر و لذا در نهایت شناختنی است.علم حکم نمیکند که این چیز ها حقیقی هستند ،اما مستلزم چنین فرضی است. روش علمی واحد وجود ندارد ، آنچه هست مجموعه ای از روش هاست.
📌مهمترین بخش روش های علمی مفهوم آزمون فرضیه یا فرموله کردن یک ایده به شیوه ای است که به صورت نظری و عملی قابل سنجیدن با واقعیت عینی باشد.چنین مفهومی مستلزم این است که هر ایده و نظریه ابطال پذیر باشد. آزمودن فقط محدود به آزمایش های آزمایشگاهی نمیشود ، بلکه شامل مشاهدات بیشتر درباره جهان پیرامون ما یا نتیجه گیری بر اساس شواهد مستقیم هم است. مادامی که بتوان به صورت نظام مند شواهد و مدارکی را گردآورد که در رد یا تایید یک یا چند نظریه باشد مفهوم موردِ نظر ، آزمون پذیر و در نتیجه علمی است.
📌 تاریخ علم در چنین بستری بالندگی و پیشرفت کرده است. برای مثال ما نمیتوانیم مهبانگ را در شرایط آزمایشگاهی تکرار کنیم.ولی میتوانیم سوالاتی درباره واقعیت وجود مهبانگ مطرح کنیم و برای آزمودن این نظریه ها به مشاهده بپردازیم. مثلا می توانیم به رصد تابش پس زمینه کیهانی و به بیان دیگر صدای رادیو اکتیو به جا مانده از مهبانگ بپردازیم.
ما نمیتوانیم در زمان به عقب سفر کنیم تا شاهد وقوع تکامل باشیم ، ولی میتوانیم با استفاده از فسیل ها ، شباهت ژنتیکی و بیولوژی رشد ، دست استنتاج بزنیم . علاوه بر آن میتوانیم مولفههای تکامل (مانند جهش ژنی) را ، در آزمایشگاه ها مشاهده کنیم.
📌به این مسئله باید توجه کرد که مسیر علمی یک راه مستقیم نیست . ما از مشاهده به تولید فرضیه میرسیم که در اصل حدسی درباره چیستی مشاهده است و سپس فرضیه را به بوته آزمایش میگذاریم ، بعد از مشخص شدن جواب های آزمایش ، فرضیه باز تعریف میشود و مرحله آزمایش دوباره تکرار میشود. باید حال ، روند علمی همیشه از این نظم و ترتیب پیروی نمیکند ، مثلا ممکن است نظریهای که مشاهده ها بر اساس آنها انجام میشود باعث سوگیری در نحوه مشاهده شود . همچنین ممکن است منابع متعددی الهامبخش ما باشند که بیی نظم و وابسته به فرهنگ و جزمی (تحت تاثیر تعصبات) باشند.
📌به علم باید به چشم یک تلاش انسانی نگاه کرد ، تلاشی که به سبب همین انسان بودن ، ناقص به هم ریخته شامل اشتباه های بسیار و مبتلا به خطا و سوگیری است. خوشبختانه علم میتواند خود را اصلاح کند و این شاید بزرگترین ویژگی مثبت آن باشد.
▪️ذهن فریبکارشما | استیون نولا | صفحه ۱۴۸
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی