Telegram Web
بیست و یکم مهرماه سالروز درگذشت غلامحسین مصاحب، ریاضی‌دان و سرپرست دائرة‌المعارف فارسی

مصاحب صاحب شمّ ابتکاری و تازه‌یابی بود. دو موردی را که مناسب است عرض کنم یکی ابداع حروف کج برای خط فارسی است به منظور آنکه در عرض حروف معروف به ایتالیک در خط‌های لاتینی قرار بگیرد و همان نوع استعمال را داشته باشد. این حروف تا حدودی رواج یافته است و در کتب و مجلات کم و بیش استعمال پذیرفته است. دیگری استعمال عدد صفر است به شکل دایره‌ای بسیار کوچک و به شکلی که درونش سیاه نباشد (تقریباً به مانند صفر در عددهای اروپایی) و این استعمال اگرچه تازه‌یاب می‌نماید، بازیابی اوست از آنچه مرسوم قدمای ما بود و در نسخ خطی ریاضی معمولاً عدد صفر به همین اسلوب دیده شده است و طبیعی است که اگر صفر و نقطه به یک شکل باشد موجب خطا و اشتباه خواهد بود. مرجح آن است که وجه تمایزی میان آن دو گذاشته شود. مصاحب خود در صفحۀ ۱۳ مدخل دائرةالمعارف تفصیلی در این باب دارد.
مصاحب در زمینۀ لغت و پهنۀ بسیار وسیع آن آزمایش‌ها کرد و مخصوصاً در مورد وضع لغات جدید در قبال لغت‌ها و اصطلاح‌های خارجی که به مناسبت احتیاج و ضرورت ناچار از وارد کردن آن‌ها هستیم رویه‌ای و اسلوبی داشت که بر روش و ترتیب فرهنگستان‌ها امتیاز داشت و علی‌الاصول دارای زنندگی و ناچسبی نبود. سال‌ها بود که با جمعی از دوستان خود هفته‌ای یک روز می‌نشست و به بحث و فحص در لغات از آن دست می‌پرداختند. احمد آرام و صفی اصفیا و حسین گل‌گلاب و مصطفی مقرّبی و ناصح ناطق از آن زمره‌اند. یک جزوه از حاصل کارشان فرهنگ اصطلاحات جغرافیایی است که در سال ۱۳۳۸ به چاپ رسید. مقدمۀ آن کتاب گویای روشی روشن است که مصاحب بدان پایبندی داشت.

[نادره‌کاران: سوگنامۀ ناموران فرهنگی و ادبی (۱۳۰۴-۱۳۸۹)، ایرج افشار، زیر نظر بهرام، کوشیار و آرش افشار، به کوشش محمود نیکویه، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم ۱۴۰۰، ج ۱، ص ۵۷۶-۵۷۷]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
یوسف وطن

ای یوسف وطن که مبادا گزند تو
آزادگان دهر گرفتار بند تو

آنان که دل نداده به خوبان روزگار
خود خویشتن فکنده به زیر کمند تو

گر خصم دیوسیرت یک‌چند چیره شد
نشنیده داستان شه دیوبند تو

خواهم سرش به سنگ هلاکت هدف کنم
آن ناستوده‌ای که پسندد گزند تو

از هم گسست رشتۀ تاب و توان ما
بیشرم تا به چند کند چون و چند تو؟

باید چنان ز ریشه برآورد بیخ او
تا دیگر آرزو نکند ناپسند تو

دکتر محمود افشار

به نقل از:
[سفرنامه و دفتر اشعار، دکتر محمود افشار یزدی، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۳۸۲، ص ۱۹۰]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملّی

@AfsharFoundation
فهرست انتشارات _ مهر1403.pdf
2.1 MB
فهرست انتشارات بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، مهرماه ۱۴۰۳

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
دو کتاب از دکتر علی بلوکباشی

علی بلوکباشی متولد ۱۳۱۴ خورشیدی، نویسنده و پژوهشگر حوزهٔ مردم‌شناسی است و از او با عنوان پدر مردم‌شناسی آکادمیک ایران یاد می‌شود. در سال ۱۴٠۲ و ۱۴٠۳ دو کتاب خوب از ایشان منتشر شد. یکی مردم‌شناسی دین و دیگری مردم‌شناسی فرهنگ، کار و تولید و فرآوری خوراک‌ و پوشاک.

یک.
مردم‌شناسی دین مطالعه‌ای‌ است در مناسک، باورداشت‌ها و آیین‌های مذهبی ایرانیان.
از آنجا که ادیان نقش اساسی در زندگی باورمندانشان ایفا می‌کنند، بدون مطالعه در مذهب نمی‌توان بخش مهمی از کنش‌های نیک و بد انسان معتقد را فهم کرد.
پژوهش تازهٔ آقای بلوکباشی دریچه‌ای تازه می‌گشاید و به فهم رفتارهای دینی انسان باورمند کمک می‌کند.
این کتاب در سال ۱۴۰۲ توسط انتشارات دکتر محمود افشار منتشر شد و حاوی بیست‌ و سه گفتار است که در پنج بخش تنظیم شده است:

بخش نخست: شخصیت‌های فرهنگ‌سازِ مذهبی در گسترهٔ فرهنگ شیعی. در این بخش از ابعاد تاریخی، مذهبی و اسطوره‌ای علی بن ابی‌طالب، حسین بن علی، عباس بن علی، فاطمۀ زهرا (س) و فاطمۀ کلابیه (اُمُّ‌البنین) سخن گفته شده است.

بخش دوم: آزمون و مناسک گذار. این بخش به مباحثی چون آیین تشرف، خِتان، بلوغ، کُستی‌بندی، مناسک حج، آیین مهر، علائم حلول، احضار و تسخیر روح، شیوه و آداب جن و ... پرداخته است.

بخش سوم: مناسک و آیین‌های مذهبی. این بخش موضوعاتی چون تعزیه، زنانه‌خوانی و بچه‌خوانی، تعزیهٔ حر شهید، تابوت‌گردانی، قالی‌شویان، شمایل‌نگاری و پرده‌خوانی، تکیه و حسینیه و ... را شامل می‌شود.

بخش چهارم: سازه‌ها و شعارهای نمادین مذهبی. تابوت، تعزیه، توغ، حجلهٔ عزا، جریده و پنجه در این بخش بررسی شده‌اند.

بخش پنجم: باورها و رفتارهای مذهبی‌جادویی. در این بخش به اسفند، استخاره، دجال و جادو و جادوگری پرداخته شده است.

دو.
مردم‌شناسی فرهنگ، کار و تولید و فرآوری خوراک‌ و پوشاک. در پیشگفتار این کتاب پیش از هر چیز با مفهوم کار و تعریف‌های مختلف آن نزد اقتصاددانان مشهوری چون آدام اسمیت، کارل مارکس و دیگران آشنا می‌شویم. تقسیم کار بر حسب سن و جنس از دورهٔ باستان، همین‌طور تقسیم کار در جامعه‌های عشایری و روستایی از مطالبی است که به آن‌ها پرداخته شده است.
در این بخش از خوراک و پوشاک نیز به عنوان دو دستاورد مهمِ کار انسان سخن گفته شده است. همین‌طور از تأثیر فرهنگ، ارزش‌ها، معیارهای اخلاقی، باورهای دینی و طبقهٔ اجتماعی‌ افراد هم در دوخت‌ودوز و جنس پوشاک مردم و هم در شیوهٔ آشپزی و عطر و طعم و رنگ و شکل خوراک‌ ایشان.
کتاب دربردارندهٔ نوزده گفتار است و در چهار بخش تنظیم و تدوین شده است:

بخش نخست: بنیان‌نهادهای اولیّهٔ کار و تولید. این بخش چهار فصل دارد. نظام اقتصادی و سازمان مدیریتی کار و کارگری در دورهٔ هخامنشی از فصل‌های جالب این بخش است. در فصول دیگر به کشاورزی، انواع مالکیت، نقش زن روستایی در کار و تولید، و انواع بازار پرداخته شده است.

بخش دوم: فنون و هنر آشپزی و خورد‌ و خوراک. این بخش فصل‌هایی دربارهٔ اجاق، آتش، مطبخ، کتاب‌های آشپزی، انواع خوردنی‌ها و کاربرد‌های طبی، نمادین و آیینی آن‌ها دارد.

بخش سوم: فن و هنر فرآوری پوشاک. این بخش شامل فصل‌هایی می‌شود دربارهٔ زبان پوشاک، مفاهیم نمادین رنگ پوشاک، وجه نمادین پوشش زنان، شهرهای کهن پارچه‌بافی، و تغییر و تنوع پوشاک در ادوار مختلف.

بخش چهارم: معرفی و نقد آثار. این بخش هم چهار فصل با مطالب متنوع دارد. یک: سه اثر در زمینهٔ مبادلهٔ کالا، فنون کشاورزی و جامعهٔ روستایی. دو: دو رسالهٔ کهن آشپزی‌ در دورهٔ صفوی. سه: معرفی یک اثر و ترجمهٔ مقاله‌ای در زمینهٔ پوشاک. چهار: فناوری در ساخت و تولید تفنگ، و معرفی تاریخ دلگشای اِوَز.

مشخصات کتاب‌ها:
۱. مردم‌شناسی دین، مناسک و آیین‌های مذهبی در ایران، دکتر علی بلوکباشی، انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۲.

۲. مردم‌شناسی فرهنگ، کار و تولید و فرآوری خوراک‌ و پوشاک، دکتر علی بلوکباشی، انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴٠۳.

به نقل از کانال تلگرامی بیاض l عاطفه طیّه

https://www.tgoop.com/atefeh_tayyeh/2438

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
گویی ایمان در کالبد ملت مشابه روح در بدن باشد، همین‌که آتش ایمان در میان قومی فرونشست حیات از آن امت رخت می‌بندد و زاغ بی‌مقدار عقاب نیم‌جان را از پا درمی‌آورد. سراسر تاریخ و مشهودات روزانه تکرار همین واقعه و اثبات این قانون است.
نقش خیال امروز ما فردا پیدا خواهد شد. آری ایمان و امید داریم و زنده خواهیم بود، محال است ایرانی مهر خانه و خانواده و میهن را یک‌باره از دل براند و بمیرد. هزاران سال برادری و آزادی ضامن بقای ماست. ایرانی به دوستی و مهرورزی و پرستش خاک نیاکان شهرۀ آفاق بود. عشق زن و فرزند نصیب بهشتی این زادبوم است.
همچو برادران ناراضی یکدیگر را روا و ناروا نکوهش کنیم، گریبان‌ها بدریم و بر سر هم بکوبیم، خانه را زیر و زبر کرده بشکنیم و خراب کنیم، مهلک نخواهد بود، مشروط بر آنکه یادتان نرود برادریم و هدف واحد داریم. لکن بدانیم که این داد و بیداد و خرابی‌ها را جبران کردن به‌آسانی نخواهد شد.
خوشبختانه به دوری رسیده‌ایم که حب نوع در دل بشر چون صبح صادق طلوع کرده و عصر طلایی آغاز شده، یعنی بزرگان جهان دانسته‌اند که افتخار جاوید در تسخیر دل‌های زنده است نه فتح خاک بی‌جان. آری چگونه ممکن است دل انسانی از مشاهدۀ این‌همه ستمکاری و بدبختی به درد نیاید و فکر تازه‌ای برای کشتن خوی سبعیت در نهاد بشر و پرهیز از این خونریزی و قساوت نکند. ملت‌ها فهمیده‌اند که اگر به راه انصاف بروند نعم دنیا به همه خواهد رسید و اگر برادران افتاده را بلند کنند کمک بیشتری در جنگ با طبیعت و فراهم کردن وسایل آسایش خواهند داشت.
جهان آینده بر اساس فرزانگی و عدل و عاطفه استوار خواهد بود، در چنین عالمی می‌توان هدف و امید داشت. بر ماست که از اکنون نقش آینده را به دست عقل و انصاف بکشیم و در اجرای آن کوشان باشیم.

از مقالۀ «آینده»، به قلم
محمد حجازی (مطیع‌الدوله)، مدیر مجلۀ ایران امروز
مرداد ۱۳۲۳

[آینده: سال سوم (مهر ۱۳۲۳- اسفند ۱۳۲۴)، مؤسس و مدیر مسئول دکتر محمود افشار، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۱، ص ۲۳-۲۴ (شمارۀ اول، مهرماه ۱۳۲۳)]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
موسیو لئون سه، وزیر مالیۀ حالیۀ فرانسه روزی به حضور آمد، آدم بسیار قابلی است، خیلی صحبت شد. از وضع مالیات گرفتن از رعیت سؤال کردم. چیزها گفت که حیرت کردم، با اینکه اسم آزادی به خودشان گذاشته‌اند از همه مقیدتر هستند و در حقیقت زیر زنجیر هستند، مثلاً هرکس در شهر خانه دارد باید سالی مبلغی مالیات بدهد، به این معنی که می‌سنجند این خانه را اگر اجاره بدهند سالی چه مبلغ است، اگر قابل اجارهٔ صد تومان است، بیست تومان باید به دولت بدهند؛ هزار تومان، صد تومان. و همچنین هر کس سگ دارد باید پول بدهد، هرکس گربه نگاه بدارد، مالیات گربه را باید بدهد، اسب کالسکه، هر چیزی که شخص دارد باید یک مالیات علیحده به اسم آن شیء بدهد.

غرّۀ رجب ۱۲۹۵

[روزنامۀ خاطرات ناصرالدّین‌شاه قاجار: شوّال ۱۲۹۳- جمادی‌الاوّل ۱۲۹۶ به انضمام سفرنامۀ دوم فرنگستان (جلد هفتم)، به کوشش مجید عبدامین، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۳، ص ۳۴۱]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
بیست و چهارم مهرماه سالروز درگذشت حسین خدیوجم

خدیوجم توانست از شاگردپیشگی نزد درودگران مشهد خود را به تحصیل در دانشگاه مشهد و سپس همنشینی مردان طراز اول ادب و فرهنگ معاصر ایران برساند. توانست چندین کتاب خواندنی یا تحقیقی را به زبانی روان و سنجیده و زیبا به فارسی ترجمه کند. توانست تا حدی که وسایل در دسترسش بود با روش‌های نوین تحقیقی و تجسس علمی آشنا شود و دریابد که اطلاعات علمی در جهان کنونی بسیار پردامنه و کتاب و مرجع تحقیق بسیار متنوع و متعدد است. توانست چندین متن فارسی بازمانده از پیشینیان را در دسترس پارسی‌دوستان بگذارد. توانست به رایزنی ایران در افغانستان برسد و در آنجا با زیر و بم صدای گرم مشهدی، دوستان کابلی و هراتی و بلخی و میمندی را مهربانانه به حلقۀ انس و فرهنگ مشترک نزدیک کند. روانش شاد و یادش پایدار باد.
خدیوجم فارسی را شیرین می‌نوشت و اندیشۀ خود را خوب می‌پروراند. نمونه‌اش مقدمه‌هایی است که بر کتاب‌های چاپ خود نوشته است. در نامه‌نویسی دوستانه هم ظرافت‌ها و تازگی‌های خاص داشت. شعر هم گاهی می‌سرود، از برای شوخی یا پاسخ.
خدیوجم در دو رشته دارای کتاب و تألیف است. دسته‌ای ترجمه‌های اوست از متون کهن تازی و نیز نوشته‌های کنونی نویسندگان عرب. دستۀ دیگر متون فارسی است که منتشر ساخته است و در این زمینه کار عمده‌اش انتشار ترجمۀ احیاء‌ علوم الدین و کیمیای سعادت غزالی است.

[نادره‌کاران: سوگنامۀ ناموران فرهنگی و ادبی (۱۳۰۴-۱۳۸۹)، ایرج افشار، زیر نظر بهرام، کوشیار و آرش افشار، به کوشش محمود نیکویه، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم ۱۴۰۰، ج ۱، ص ۸۴۴-۸۴۸]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
خون ما با خاک ایران توأم است
محو ایران قتل ما را ملزم است

با زبان حال ما گوییم این
مرگ باید یا بقای ملک و دین

آیینۀ غیب‌نما، سال ۳، شمارۀ ۷، ۱۰ شعبان ۱۳۲۹ق

[اشعار شاعران قاجاری در نشریّات آن عصر، جلد اوّل [آثار جم - ارمغان]، تدوین و تحقیق دکتر رقیّه فراهانی، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۳، ص ۱۵۴]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
بیست و پنجم مهرماه سالروز درگذشت ناصح ناطق

ناصح ناطق در مدرسه‌ای درس خواند و با ادب پارسی آشنا شد که اسماعیل امیرخیزی، شاعر و ادیب مشهور رئیس آن مدرسه بود. بسیاری از کسانی که در آن مدرسه درس خواندند از سرایندگان و ادیبان‌اند، مانند: دکتر غلامعلی رعدی آدرخشی، یحیی آرین‌پور، مهندس رضا گنجه‌ای (باباشمل) و دکتر علی‌اصغر حریری ...
ناطق پس از آنکه دروس دبیرستان را در تبریز به پایان برد در امتحانات اعزام محصل به اروپا شرکت کرد و پذیرفته شد و به فرانسه رفت. در آنجا به رشتۀ مهندسی راه علاقه‌مند شد و درجۀ علمی عالی گرفت. چون به ایران بازگشت در وزارت راه به کار پرداخت. سال‌ها مدیر کل راه‌آهن ایران بود و چندی عضو شورای عالی سازمان برنامه. پس از بازنشستگی، کارهای آزاد را پیشه کرد.
ناطق به اعتبار ایرانی بودن آذربایجان و حیثیّت مردم آن و اهمیت زبان فارسی برای آنجا مؤمن بود. از نوشته‌های برجستۀ او رساله‌ای است که در ردّ مطالب و نظریات مرحوم عبدالله مستوفی در کتاب شرح زندگانی من یا «تاریخ اجتماعی و اداری ایران در دورۀ قاجار» نوشت و در مجلۀ راهنمای کتاب چاپ شد و همچنین است رساله‌ای دربارۀ طرز وضع لغات فنی و علمی.
ناطق به زبان فارسی با نگاهی علمی، فرهنگی و ملّی می‌نگریست و بدان اهمیت بسیار می‌نهاد و کوشش‌های باارزشی در این راه کرد. از آن جمله است: همراهی و همکاری با مرحوم دکتر غلامحسین مصاحب و آقایان مهندس صفی اصفیا، احمد آرام، دکتر حسین گل‌گلاب و مصطفی مقرّبی از سال ۱۳۴۰ تا آخرین روز زندگی.
ناطق به تاریخ ایران و گذشته‌های دور آن بسیار می‌اندیشید. کتاب مانی و دین او (تهران ۱۳۵۷) و کتاب ایران از نگاه گوبینو که در همین ایام جزو سلسلۀ انتشارات موقوفات دکتر محمود افشار منتشر خواهد شد، حاصل آن نگرش‌هاست. ایران‌دوستی میراثی بود که از پدر مشروطه‌طلب خود و دیگر آذربایجانیان ایران‌خواه بدو رسیده بود و با کثرت مطالعه در کتاب‌های ایرانی و نوشته‌های اروپایی نقطۀ محوری فکر او شده بود. در کتاب زبان آذربایجان و وحدت ملّی ایران (تهران، ۱۳۶۰) چکیدۀ افکار او را در این زمینه توان دید.

[نادره‌کاران: سوگنامۀ ناموران فرهنگی و ادبی (۱۳۰۴-۱۳۸۹)، ایرج افشار، زیر نظر بهرام، کوشیار و آرش افشار، به کوشش محمود نیکویه، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم ۱۴۰۰، ج ۱، ص ۸۰۱-۸۰۲]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
لالۀ خونین

لاله خونین‌کفن از خاک سر آورده برون
خاک مستورۀ قلب بشر آورده برون

نیست این لالۀ نوخیز که از سینۀ خاک
پنجۀ جنگ جهانی جگر آورده برون

رمزی از نقش قتال است که نقّاش سپهر
بر سر خامه ز دود و شرر آورده برون

یا که در صحنۀ گیتی ز نشان‌های حریق
ذوق صنعت اثری مختصر آورده برون

منکسف ماه و بر او هالۀ خونبار محیط
طرحی از فتنۀ دور قمر آورده برون

دل ماتمزدۀ مادرِ زاری‌ست که مرگ
از زمین همره داغ پسر آورده برون

شعلۀ واقعه گویی‌ست که از روی تلال
دست مخبر به نشان خطر آورده برون

دست خونین زمین است که از بهر دعا
صلح‌جویانه ز کوه و کمر آورده برون

آتشین‌آه فرومردۀ مدفون‌شده است
که زمین از دل خود شعله‌ور آورده برون

پاره‌های کفن و سوخته‌های جگر است
کز پی عبرت اهل نظر آورده برون

عشق مدفون‌شده و آرزوی خاک‌شده‌ست
کش زمین بیخته در یکدگر آورده برون

پاره‌ها زآهن سرخ است که در خاور دور
رفته در خاک و سر از باختر آورده برون

بس که خون در شکم خاک فشرده‌ست به هم
لخت‌لختش ز مسامات سر آورده برون

راست گویی که زبان‌های وطن‌خواهان است
که جفای فلک از پشت سر آورده برون

یا ظفرنامچۀ لشکر سرخ است که دهر
بر سر نیزه به یاد ظفر آورده برون

یا به تقلید شهیدان ره آزادی
طوطی سبزقبا سرخ‌پر آورده برون

یا که بر لوح وطن خامۀ خونبار بهار
نقشی از خون دل رنجبر آورده برون

ملک‌الشعراء بهار
بهار ۱۳۲۳

[آینده: سال سوم (مهر ۱۳۲۳- اسفند ۱۳۲۴)، مؤسس و مدیر مسئول دکتر محمود افشار، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۱، ص ۲۱ (شمارۀ اول، مهرماه ۱۳۲۳)]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
‍ ‍ ‍ جزیره‌های تمب

جزیره‌های تمب بزرگ و کوچک را در لهجه‌های جنوب ایران «تمب گپ» و «تمب مار» می‌نامند. تمب با «تاء» مضموم و «م» و «ب» ساکن به معنی «تپه» و «تل» و «زمین برآمده» به کار رفته است. در زبان دریانوردان بومی این دو جزیره را «تمب گپ» به معنی «تمب بزرگ» و «تمب مار» می‌نامند. تمب مار را «تمب کوچک»، «تل مار»، «تنب مار»، «طنب کوچک»، «نابیو تنب»، «نبی تنب» نیز خوانده‌اند.
در سال ۱۸۳۵ میلادی، ۱۲۵۵ هجری قمری که دامنۀ فعالیت دزدان دریایی در کرانه‌های خلیج فارس به اوج رسیده بود و طرد دزدان دریایی و جلوگیری از اعمال آن‌ها، بهانۀ مداخلات انگلستان در خلیج فارس گردید تا امپراتوری انگلستان بتواند این شاهراه دریایی را در دست خود گیرد، بنابه پیشنهاد حکومت هندوستان کاپیتان هنل انگلیسی، افسر بحریۀ انگلیس که از طرف دریاداری انگلیس عهده‌دار امور خلیج فارس بود، یک خط فرضی به موازات ساحل رسم نمود که امتداد آن از جزیره‌های بوموسی و سیری می‌گذشت. بعدها جانشین هنل، به نام ماژور موریسن، با شیوخ و رهبران امارات خلیج فارس مذاکراتی به عمل آورد و خط دیگری برای نشان دادن حدود آب‌های ایران و سواحل جنوبی خلیج فارس روی نقشۀ خلیج فارس فرض و وضع نمود که از جزیرۀ سیر ابونعیر و شمال رأس رکن در شمال جزیرۀ قطر تا نزدیکی رأس الزور در کویت می‌گذشت.
این خط نسبت به خط قبلی که آن هم در جنوب جزیره‌های تمب قرار داشت، جنوبی‌تر بود. این خطوط را خطوط محدودیت نامیده‌اند و جزایر تمب و بوموسی در شمال هر دو خط قرار گرفته‌اند و بر اساس خطوط فرضی وضعی هر دو مأمور دریاداری انگلستان، در آب‌های ایران واقع شده‌اند و بنابراین حکومت انگلستان که سالیان دراز مدعی مالکیت جزایر تمب بزرگ و تمب کوچک و بوموسی بوده است، با تأیید حکومت هندوستان، این جزایر را در محدودۀ آب‌های ایران می‌شناخته و در روی نقشه، تأیید کرده است و مالکیت ایران بر این جزایر را بر اساس اصول علمی و سیاسی و تاریخی پذیرفته‌اند و مالکیت ایران را تأیید نموده‌اند.
در نقشۀ خلیج فارس که از طرف وزارت جنگ انگلیس به سال ۱۸۸۸ میلادی چاپ شده است، جزیره‌های تمب بزرگ و تمب مار یا تمب کوچک همراه با جزیره‌های «بوموسی» و «سیری» و «فرورو» به رنگ اصلی خاک ایران روی نقشه رنگ شده‌اند، اما همین دولت انگلستان در اوائل قرن بیستم و در اولین سال‌های بعد از جنگ جهانی اول با کمک نیروی دریایی گشتی خود در آب‌های خلیج فارس و اقیانوس هند، مانع از فعالیت مأموران گمرکی و مالیاتی ایران در این جزیره‌ها گردید و در کتب و مآخذ و اسناد جدید خود آن‌ها را به حکام رأس الخیمه و شارجه متعلق دانست.
در کتاب خطی مفاص اللئالی و منار اللیالی، تألیف محمدعلی سدیدالسلطنۀ کبابی بندرعباسی که به کتابخانۀ مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران اهدا شده و هم‌اکنون در آن کتابخانه نگهداری می‌شود، رونوشت سندی به خط و زبان عربی ثبت شده است که پدران و بنی اعمام حکام حالیۀ رأس الخیمه و شارجه به اتفاق عدۀ دیگری از مردمان جزایر تمب و بوموسی و سیری حقانیت ایران را در مالکیت جزایر مذکور تأیید کرده و صریحاً اعلام کرده‌اند که بعضی از سنوات برای تعلیف احشام خود این جزایر یا بعضی از آن‌ها را برای علفچر مواشی خود از حاکم ایرانی بندر لنگه اجاره می‌نموده‌اند.»

احمد اقتداری
منتخب بیست‌ و‌ یکمین جایزهٔ ادبی و تاریخی دکتر محمود افشار


[«سرگذشت تاریخی چهار جزیره در خلیج فارس»، احمد اقتداری، یغما، آبان ۱۳۵۶، ش ۳۵۰، ص ۵۰۳-۵۰۴ و فروردین ۱۳۵۷، ش ۳۵۵، ص ۴۶-۴۷]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
بیست و هشتم مهرماه سالروز درگذشت نذیر احمد، منتخب نخستین جایزۀ ادبی و تاریخی دکتر محمود افشار

او فاضل‌ترین هندوستانی متخصص ادبیات فارسی در میان معاصران خود در هند و دانشمندی سرشناس و متواضعی شاخص بود. در مهر ۱۳۸۷ درگذشت.
نذیر احمد در آغاز کار تحصیلات دانشگاهی را در هندوستان گذرانید، بعد به دانشگاه تهران آمد و زیر دست فروزانفر و همایی و حکمت و نفیسی و بهمنیار به دانشجویی پرداخت و درجۀ دکتری دریافت کرد. در بازگشت به هند در دانشگاه مشهور علیگره به تدریس پرداخت. از معلمانی بود که تنها عمر را بدان کار مصروف نکرد، بلکه تحقیقات را کار اساسی خود دانست و توانست آثار مفیدی از خود بر جای گذارد. تا دو سالی پیش از اینکه پیرانگی او را از پای درآورد مقالات و کتاب‌های او یکی پس از دیگری انتشار می‌یافت.
او نخستین دانشمندی است که جایزۀ ادبی و تاریخی دکتر محمود افشار را دریافت کرد و در مراسم اهدای جایزه شادروان محمد محیط طباطبایی سخنان دلچسبی ایراد فرمود.
از جمله تألیفات او دو جلد مجموعه مقالاتی است که به نام قند پارسی از سوی انتشارات موقوفۀ دکتر محمود افشار طبع شده است. جلد اول مقالاتی است که خود به فارسی نوشته بود، ولی جلد دوم تعدادی از مقاله‌هایی است که او به زبان اردو نوشته و به توسط فاضل عزیز هندی دکتر سید حسن عباس به ترجمه درآمده و این هردو جلد به اهتمام جناب عباس تدوین و چاپ شده است. نذیر احمد متولد سال ۱۹۱۵ بود.

[نادره‌کاران: سوگنامۀ ناموران فرهنگی و ادبی (۱۳۰۴-۱۳۸۹)، ایرج افشار، زیر نظر بهرام، کوشیار و آرش افشار، به کوشش محمود نیکویه، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم ۱۴۰۰، ج ۲، ص ۱۷۶۵-۱۷۶۶]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
از نامه‌ای به مینوی در ۳۱ ژانویۀ ۵۷

قربان مینوی بسیار گرامی در فرودگاه استنبول کارت پستالی نوشتم و به دفتر ارفرانس دادم که به پست بدهند.
امیدوارم که رسیده باشد. مخلص بی‌توقّف به پاریس آمد. کارم چند روزۀ اوّل راه و چاه یافتن و به رموز شهر آشنا شدن بود. دریای غریبی است که انتها و ابتدا ندارد. چندان ـ با همه عظمت و زیبائی که دارد ـ مرا نگرفته است. زیبائی و شکوهش در شلوغی و جلفی و دوندگی غرق شده است.
بگذریم. حالا بنده با قسمت «سرویس فنّی مدیریّت کتابخانه‌های فرانسه» که اداره‌ای از ادارات وزارت معارف است و بر تمام کتابخانه‌های فرانسه نظارت دارد کار می‌کنم. کارم دو نوع است: یکی بازدید (به قول امروزیها) یعنی معاینه و مشاهدۀ کتابخانه‌های مختلف و دیگر حضور در جلسات نطق و خطابه‌ای که از طرف همین سرویس برای کتابدارهای فرانسوی تشکیل می‌شود. ضمناً با قسمت کتابخانه‌های یونسکو هم که مرکز واقعاً دیدنی است و فعّالیّتهای زیادی دارد و برای ما ایرانیها به‌کلّی غیر معروف است همکاری دارم و در مورد بعض کارهائی که در ایران در زمینۀ بیبلیوگرافی شده یا می‌شود مذاکره و مشاوره می‌کنم. افسوس که دستگاه ملّی (!) یونسکو در ایران مؤسّسه‌ای است مسخره و بی‌آبرو و به‌ هیچ ‌وجه نتوانسته کارهای تازه و بدیع و مفید و ثمربخش یونسکو را مثلاً در همین امر کتابداری بشناساند و جامعه را برای استفاده از آن ترغیب نماید. بنده در اینجا منتظر وصول فهرست فهرستهای کتب فارسی ترکیّه (نسخ خطّی) هستم.
راستی کار دیگر بنده گردش و جستجو در کتابفروشیهای اینجاست و به‌خصوص در کتابفروشیهای شرقی که چهار تا هستند. چقدر باز ما جوانیم و غافل! کتابهای مربوط به مشرق اینجا نسبةً خیلی ارزانتر از طهران است. بی‌انصاف کتابفروشها که کتاب از اینجا وارد می‌کنند و تخفیف ۲۰ یا ۳۰ درصد می‌گیرند و به آن قیمتهای پدر‌درآور می‌فروشند. آن وقت دستگاههای دانشگاهی (یعنی کتابخانه‌هایش) قدرت و عرضه و حال و حوصله و میل و رغبت آن را ندارند که بجنبند و پول بفرستند و کتاب را مستقیماً وارد کنند. برای کتابخانه‌ها بیش از ۱۰% تخفیف نمی‌دهند. اگر کسی بود که حرف حسابی حالیش بشود بنده می‌نوشتم و پول می‌خواستم و گُر و گُر کتاب حمل می‌کردم. می‌دانم که گوش شنوائی در آن دیار نیست یا کمتر پیدا می‌شود.

با اخلاص و ارادت بسیار
ایرج افشار

[نامه‌های مجتبی مینوی و ایرج افشار، به کوشش محمّد افشین‌وفایی، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۲، ص ۱۳۹-۱۴۱]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
گفت‌وگويی با ناصرالدين‌شاه قاجار از رهگذر كتاب روزنامۀ خاطرات

در موكب قبلۀ عالم تا دربند و تجريش

جلدهای هفتم، هشتم و نهم كتاب دربردارندۀ حوادثی از شوال ۱۲۹۳ تا شعبان ۱۲۹۹ به انضمام سفرنامۀ دوم فرنگستان ناصرالدين‌شاه است.

فرهاد طاهری

روز جمعه (۳۰ ربيع‌الاول ١۴۴۶/ ١٣ مهر ١۴٠٣) ... ديشب در عالم رويا، قبلۀ عالم احضار فرمودند كه در خيابان‌گردی و تفرج، در موكب همايونی باشم. محل قرار را تقاطع وليعصر و عارف‌نسب در جنب موقوفات افشار مقرر داشتند. در موعد، خدمت رسيدم. قبلۀ عالم هم تشريف‌فرما شدند با سه مجلد از روزنامۀ خاطرات در دستان مبارک، كه به‌تازگی و در شهور اخير و در همين سنۀ ١۴۴۶ قمری (١۴٠٣ خورشيدی) به همت و توجه خاص موقوفات افشار به زيور طبع آراسته شده است. انتشار روزنامۀ خاطرات ناصرالدين‌شاه قاجار، مجلدات هفتم و هشتم و نهم را تهنيت و تبریک عرض كردم. مقبول خاطر افتاد. به اتفاق از موعد قرار روانۀ تجريش شديم و تا دامنه‌های دربند رانديم. در طی راه، جماعتی بيكار و خوشگذران ظاهر شدند. متلک‌هايی به ما كه كتاب‌دربغل به كوهنوردی می‌رفتيم، انداختند. التفاتی نكرديم. قبلۀ عالم مشعوف از انتشار مجلداتی ديگر از روزنامۀ خاطرات خود می‌گفت. از وقايع شوال ١٢٩٣ تا جمادی‌الاول ١٢٩۶ و سفر دوم خود به فرنگستان تعريف می‌كردند. همچنين از حوادث جمادی‌الاول ١٢٩۶ تا رمضان ١٢٩٧ و از شرح سفر لار و لاهيجان و سواد‌كوه و كلاردشت و نيز از وقايع رمضان ١٢٩٧ تا شعبان ١٢٩٩ و شرح سفر به شهرستانک و ... كه جملگی را در مجلدات اخير عرضه فرموده‌اند. به عرض رسانديم با روزنامۀ خاطرات بيگانه نيستيم و مجلدات پيشين را نيز به ديدۀ لذت از نظر گذرانده‌ايم. قبلۀ عالم از خاطرات خود برخواندند و لذت ارزانی فرمودند:

«... روز چهارشنبه (١٢ جمادی‌الاول ١٢٩۵) ... امشب ان‌شاء‌الله بايد به تماشاخانه برويم ... ميرسكی بسيار آدم قابلی است. فرانسه را بسيار خوب حرف می‌زند. پولوتيک‌دان است. اما صورت و حالت چشم‌هايش به ننه غمزه‌باجی شبيه است. شام خورده، سوار كالسكه شديم. باران بی‌مزه از عصر شروع به آمدن كرد. خيلی پر‌زور. همۀ چراغانی و باغ تماشاخانه را ضايع كرد ... رفتم بالا در لژ كوچكی نشستيم ... اُربيليانی از شاهزاده‌های گرجستانی است. هفتاد و پنج سال دارد اما باز خوب، خوش‌دماغ است و جاهل. خلاصه تماشاخانۀ كوچکی است. زن‌های صاحب‌منصبان روس و دختران آنها، بعضی از زن‌های گرجی در دور بالای تماشاخانه نشسته بودند. [...] يک زن فربه گردن‌كلفت مجسمه سنگ‌ شده، بعد آواز می‌خواند ...» (مجلد ٧، ص ٢۴۵).

روزنامۀ اعتماد،
پنج‌شنبه، ۱۹ مهر ۱۳۰۴

https://B2n.ir/s35506

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
در_موکب_قبلۀ_عالم_تا_دربند_و_تجریش.pdf
1.8 MB
در موكب قبلۀ عالم تا دربند و تجريش
گفت‌وگويی با ناصرالدين‌شاه قاجار از رهگذر كتاب روزنامۀ خاطرات

فرهاد طاهری

روزنامۀ اعتماد،
پنج‌شنبه، ۱۹ مهر ۱۳۰۴

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
یکم آبان روز بزرگداشت ابوالفضل بیهقی

خواجه بوالفضل ای روانت شاد در خرّم‌بهشت
که روانمان زین کراسه (۱) هر دمی شادان کنی

کاروان مصر بستی زین کراسه‌یْ دلپذیر
تا هماره نرخ شکّر در جهان ارزان کنی

یا که گوهرهای محمود از فتوح سومنات
ریختی بر آستین تا بر ورق افشان کنی

یا نه خود عمّانِ گوهرزایت اندر ناطقه
که عبارت را ازو پر لؤلؤ و مرجان کنی

یا مگر فردوس گوهرلعبتان را آشکار
از بهشت آری برون تا در سخن پنهان کنی

باغی افکندی چو مینو از شکفته‌گلبنان
بس به روی هر گلی بر، شبنمی غلتان کنی

خسروانی‌پرنیانی بافی از گفتار خوب
پس به یاقوت و گهر آموده‌(۲)‌اش دامان کنی

می‌ندانم سرّ این دستان که بهر داستان
کاغذی گیری به دست و روضۀ رضوان کنی

وه چه شیرین‌منطق و خوش‌لهجتی آنجا که تو
مدحت خواجه‌یْ کلان بونصرِ بنْ مشکان کنی

گوهر جان را همی‌ماند نتیجه‌یْ کلک تو
تو مگر آب دویت از چشمۀ حیوان کنی

کو ابواسحق و کو ابن‌العمید و کو بدیع
تا بر ایشان روز روشن چون شب تاران کنی

هندسه‌یْ تألیف الفاظ آن‌چنان دانی درست
که قلیدس را درین ره خیره و حیران کنی

خط نشانی از برون‌سو بر دو نقطه از محیط
ور شغب آرد مجادل، تو دوصد برهان کنی

در شکر غلتد چو طوطی هرکه خواند این کتاب
هین بخوان ای خواجه تا بر قول من ایقان کنی

ادیب پیشاوری

(۱) دفتر و کتاب.
(۲) پر و مملو.

[ای زبان پارسی...، به کوشش دکتر میلاد عظیمی، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم ۱۴۰۲، ج ۳، ص ۱۵۷۵-۱۵۷۶]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
انتشارات بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار به‌زودی منتشر می‌کند:

دیوان منوچهری دامغانی


دیوان منوچهری دامغانی از مهم‌ترین آثار منظوم فارسی در قرن پنجم هجری است. تصحیح این متن پس از بررسی حدود هشتاد دستنویس، بر اساس شش دستنویس اصلی و شش دستنویس فرعی و با استفاده از ده‌ها جُنگ و جُنگ‌واره به انجام رسیده است. کوشش مصحّح بر آن بوده که با حفظ صورت اصیل ابیات و کنار نهادن صورت‌های آسان‌شدهٔ نسخ متأخر برای نخستین بار چاپی منقح و تصحیحی علمی و انتقادی از دیوان منوچهری به دست دهد. در مقدّمه به شرح‌ حال سراینده، معرّفی ممدوحان و مسائل مربوط به تصحیح نسخه پرداخته شده و در تعلیقات، شرح دشواری‌های ابیات، و توضیح دربارهٔ جای‌ها، کسان، ممدوحان و سال سرایش اشعار و پاره‌ای از نکات مربوط به تصحیح ابیات آمده است.

[دیوان منوچهری دامغانی، تصحیح و تحقیق دکتر راضیه آبادیان، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، در دست انتشار]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سوم آبان سالروز درگذشت فریدون مشیری، منتخب یازدهمین جایزهٔ ادبی و تاریخی دکتر محمود افشار

ریشه در خاک

من اینجا ریشه‌درخاکم
من اینجا عاشقِ این خاک، اگر آلوده یا پاکم

من اینجا تا نفس باقی‌ست می‌مانم
من از اینجا چه می‌خواهم، نمی‌دانم

امیدِ روشنایی‌ گرچه در این تیرگی‌ها نیست
من اینجا باز در این دشتِ خشکِ تشنه می‌رانم

من اینجا روزی آخر از دل این خاک، با دستِ تهی گل برمی‌افشانم

من اینجا روزی آخر از ستیغِ کوه، چون خورشید
سرود فتح می‌خوانم
و می‌دانم
تو روزی باز خواهی گشت

۱۳۵۳

فریدون مشیری (۳۰ شهریور ۱۳۰۵ - ۳ آبان ۱۳۷۹)
شاعر (با سبکی میان کهنه و نو)، روزنامه‌نگار، کارمند شرکت پست و تلگراف و تلفن. کلیات اشعار او با نام بازتاب نفس صبحدمان به چاپ رسیده است.

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
2025/07/12 16:12:48
Back to Top
HTML Embed Code: