tgoop.com/Animated_Dead_Stories/26
Last Update:
راه طولانی در پیش داشتید و تصمیم گرفتید که در یک ایستگاه پمپ بنزین صبر کنید و باک ماشین را پر کنید بنابراین مجبور شدید در یک ایستگاه توقف کنید جاده ها خلوت و خالی بودند جوری که انگار هیشکی اونجا زندگی نمیکرد باک ماشین پر کردید و تصمیم به حرکت گرفتید . اما پس از کمی پیشروی، خودرویی را دیدید که از مسیر جلو منحرف شده و بلافاصله توقف کردید. از ماشین پیاده شدی و به سمت آن حرکت کردی. از جاده در میان جنگل و صداهایی که از اطراف می آمد، مبهوت شدید. هوا خنک بود با اینکه تابستان بود ولی تو وسایل مورد نیاز برای یک پیک نیک خوب آورده بودی که شامل یک کاپشن هم میشود به خاطر خنکی هوا کاپشنت رو پوشیدی به ماشینی که از جاده منحرف شده بود رسیده بودی. به داخل ماشین نگاه کردی به صندلی راننده نگاه کردی فرمون ماشین روش خون پاشیده بود اما تو کسی رو ندیدی وقتی رفتی صندلی های عقب ماشین رو هم چک کنی همین که می خواستی وارد بشی چیزی از پشت به تو حمله کرد !
@Animated_Dead_Stories
BY داستان متنی مرده
Share with your friend now:
tgoop.com/Animated_Dead_Stories/26