tgoop.com/Ayatollahnejabat/1379
Last Update:
﷽
✨حضرت آیت الله نجابت(اعلی الله مقامه) درباره این فراز از دعا «الهي إِنَّ مَنْ تَعَرَّفَ بِكَ غَيْرُ مَجْهُولٍ وَمَنْ لَاذَ بكَ غَيْرُ مَخْذُولٍ وَمَنْ أَقْبَلْتَ عَلَيْهِ غَيْرُ مَمْلُوكٍ»
می فرمایند:
خدایا هر که به تو شناخته شد هر کسی که تو معرّفش بودی این هرگز گم نیست، گمنام هم نیست هرگز از قلم نمی افتد.
💠«الهي إِنَّ مَنْ تَعَرَّفَ بكَ» کسی که به سبب تو شناخته بشود یعنی؛
تو معرفش باشی این هرگز گم نمیشود و هرگز از نزد تو و اولیاء تو و انبیاء تو جدا نمیشود، چه در این نشئه و چه در نشئه بعد.
پروردگارا اگر تو معرفم بودی،
هرگز مجهول نخواهم ماند،
هرگز از قلم افتاده نخواهم ماند،
هرگز از نعم خاص تو محروم نخواهم ماند.
🔹"الهي مَنْ لَاذَ بكَ غَيْرُ مَخْذُول"
کسی که پناه برد به تو و تو را پناهگاه خودش قرار داد حصن خودش را تو قرار داد هرگز مخذول یعنی؛ تنها یعنی؛ بی معین یعنی؛ بی رفیق نمیماند، همیشه حضرت عالی یک انیسی، یک جلیسی، یک حبیبی، برایش فراهم میکنی یا اگر فراهم نفرمودی قلبش را چنان منوّر میفرمایی که
تو انیسش میشوی
تو حضرت عالی مُعینش میشوی.🔸
خدای بزرگ نمیگذارد کسی که پناه به او برده باشد لنگ بشود،
چه در زندگی مادی اش
چه در زندگی غیر مادی اش
یک پیرمردی بود در نجف اشرف در مدرسه صدر، اوّل بازار بزرگ موقعی که متفقین وارد ایران شده بودند یا میخواستند وارد بشوند عراق هم شلوغ شد، قند در حالی که کیلویی دو تومان بود شد کیلو پنجاه تومان، داستان عجیبی داشت گیر هم نمی آمد، روز که میشد فرش می انداخت وسط مدرسه در زیر سایه ای جانماز و قرآن و زندگی اش را میگذاشت، سماورش را هم آتش میکرد چای هم یک مقدار تهیه اش آسان بود، چای هم دم میکرد میگذاشت روی سماور میگفت خدایا قند بـده هـر روز یک گنجشکی بود دانه حبه قندی از گردو بزرگتر می آورد محاذی این شخص می انداخت و میرفت، یعنی؛
آن کسی که وکیل خودش را خدای جلیل قرار بدهد یا پناهگاه خودش را،
قند میخواهد چای میخواهد پناهگاهش خداست،
پول میخواهد پناهگاهش خداست،
درس می خواهد پناهگاهش خداست،
زندگی میخواهد پناهگاهش خداست،
هر چه میخواهد پناهگاهش خداست؛
محال است پروردگار عالم این را تنها بگذارد.
💢«وَ مَنْ أَقْبَلْتَ عَلَيْهِ غَيْرُ مَمْلُوكِ»؛ هرکسی که ای پروردگار عالم، حضرت عالی به او اقبال فرمودی او دیگر خودش را سر از پا تمیز نمیدهد، در اثر کثرت شوق به یاد خدا، شوق به فکر خدا، شوق به نعم خدا، شوق به خود خدا، دیگر این تحت کنترل خودش واقع نمی شود از کنترل خودش می آید بیرون، قهراً حضرت عالی
میشوی قوه چشمش،
میشوی قوه قلبش،
میشوی قوه گوشش،
میشوی قوه اعضایش،
میشوی همه کاره اش.
«وَ مَنْ أَقْبَلْتَ» کسی که پروردگار عالم اقبال بفرمایی به او، او دیگر سر از پا نمی شناسد.
📚انوار هدایت📄صفحه: ۱۵۹
┄┄┄┅┅❅✾❅┅┅┄┄┄
@Ayatollahnejabat
BY محبین آیت الله العظمی حاج شیخ حسنعلی نجابت شیرازی
Share with your friend now:
tgoop.com/Ayatollahnejabat/1379