tgoop.com/Cafemodiriyat/5510
Create:
Last Update:
Last Update:
⭕️ مرد مرغداری بود که هر بار سیلی می آمد و مرغداریاش را آب فرا میگرفت، مرغهایش را به زمینهای مرتفعتر می برد. بعضی سالها صدها مرغ او میمردند، زیرا نمیتوانست آنها را به موقع ببرد.
🔺یک سال سیلی شدید خسارت هنگفتی بر او وارد کرد، به خانه اش برگشت و با ناامیدی به زنش گفت: دیگر تمام شد؛ من نمیتوانم زمین فعلی را بفروشم و زمین بهتری بخرم. زنش با خونسردی گفت: اُردک بخر.
◀️ زمانیکه مشکلی برایتان پیش می آید، بجای ناامیدی، بر روی راهحل تمرکز کنید.
با کلیک روی لینک زیر به گروه ما بپیوندید:
@Cafemodiriyat
BY کافه مدیریت|علی شوقی
Share with your friend now:
tgoop.com/Cafemodiriyat/5510