tgoop.com/Cmorghgrom30/186
Last Update:
.
💢خلق را "تقلید"شان بر باد داد 💢
1️⃣ همه ی ما حدیث "فأما من كان من الفقهاء صائنا لنفسه حافظا لدينه مخالفا على هواه مطيعا لامر مولاه فللعوام أن يقلدوه" را شنیده ایم. این حدیث یکی از بزرگترین ادله ای است که برای وجوب "تقلید" مردم از فقها بیان می کنند. این عبارت قسمتی از یک روایت بسیار بلند است که در تفسیر منسوب به امام حسن عسکری(ع) آمده است(اینجا) که امام از قول جد خود امام صادق(ع) روایت می کنند که مردم ما باید از فقیهی که پارسا و متقی است تقلید کنند و این تقلید با تقلید عوام یهود از علمایشان، که در قرآن نکوهش شده است، فرق دارد زیرا آنها زیر پا گذاشتن حلال و حرام خدا را توسط علمای خود می دیدند و باز تقلید می کردند.
2️⃣ روایت فوق اجمالا حاوی نکات مثبتی است ولی تنها جایی است که در آن لفظ تقلید آمده است و مردم به آن امر شده اند. در هیچیک از آیات قرآن و هیچیک از روایات ائمه اطهار (ع) توصیه به تقلید نیامده است و بلکه نکوهش هم شده است. لذا مناسب است اصالت این تفسیر، که فقط حاوی دو سوره ی حمد و بقره است، و درستی نسبت آن به امام عسکری(ع) بررسی شود.
3️⃣ بنا به پژوهشی که دکتر حسن انصاری قمی در (اینجا) آورده است، این تفسیر، مجعول است و نسبت آن به امام حسن عسکری(ع) اصالت ندارد. اينکه چگونه اين تفسير تحرير و سپس به تدريج تکميل شد و به امام(ع) نسبت داده شد، هشداری است به علمای "روایت محور" ما که قدری در استفاده بدون تحقیق از روایات، احتیاط کنند :
🔹هسته ی اصلی این تفسیر، جزوه ای تفسيری از حسن بن علی ناصر اطروش، امام زيدی شمال ايران بوده است که اتفاقا او هم به "العسکری" شهرت داشته است.(هم نامشان هر دو حسن بود و هم نام پدرشان هر دو علی بود و هم لقب هر دو العسکری بود و هم این که در زمانی نزدیک به هم می زیستند و هم این که هر دو امام شیعه بودند اما یکی زیدی و دیگری امامی)
🔹کمی بعد این جزوه در تحرير مجدد مورد استفاده قرار گرفته است و توسط فردی ناشناخته به نام محمد بن القاسم المفسر استرآبادی(یا جرجانی) با تغییراتی به امام حسن عسکری(ع) نسبت داده می شود.
🔹برای اولین بار شماری از احاديث آن توسط ابن بابويه در کتابهای متعدد وی، وارد کتب رسمی امامیه می شود.
🔹جالب اينکه ابن غضائری این تفسیر را جعلی خوانده است و نجاشی و طوسی هم در آثار رجالی خود، با وجود آشنايی با روايات و طرق ابن بابويه، نه نامی از محمد بن القاسم المفسر برده اند و نه از اين متن و طرق آن يادی کرده اند. بنابراين مسئوليت وجود اين شخص و اين متن، دست کم بخشی از آن بر عهده ابن بابويه صدوق است.ما به درستی نمی دانيم که اساسا آيا اين شخص وجود خارجی داشته است و يا نه؟ اما از نوع تعبير ابن بابويه از وی در کتابهايش بر می آيد که وی او را ديده بوده و يا دست کم می شناخته است.
🔹تا اواخر سده ششم قمری به اين کتاب یک مقدمه ی مفصل و تعداد زیادی روایات با مضامین معجزات و دلائل و فضائل عجیب و غريب امامان افزوده می شود که به هيچ وجه در دوره ابن بابويه شناخته شده نبوده است.
🔹این مجموعه اخیر از اواخر قرن ششم قمری با نام تفسیر امام حسن عسکری معروف شد که آثار خطی از آن بجای مانده است.
🔹کتاب فوق در تیراژ وسیع چندین بار چاپ شده است و بزرگانی چون شهید ثانی و وحید بهبهانی و شیخ انصاری و آقای بروجردی اصالت آن را تایید و به روایات آن در فتاوای خود استناد کرده اند. ولی در مقابل بزرگانی دیگر چون علامه حلی و محقق داماد پدر و آقای خوئی آن را تخطئه کرده اند.
4️⃣ از آنجا که اصل این کتاب تفسیری مجعول و فاقد اصالت است، لذا تمام روایات آن از درجه اعتبار ساقط است و مانند کتاب های اصیلی چون الکافی نیست که اصالت آنها مورد تایید است و تنها باید در آنها روایات معتبر از نامعتبر را جدا کرد.
بنا بر این روایت "فللعوام یقلدوه" مجعول و فاقد اعتبار می باشد و بدین ترتیب تنها جایی در متون دینی ما که در آن "تقلید" تجویز شده است، فاقد مشروعیت شده و نظام "تقلید" از فقها، یکی از بزرگترین پشتوانه های خود را از دست می دهد.
@Cmorghgrom30
.
BY سی مرغ
Share with your friend now:
tgoop.com/Cmorghgrom30/186