tgoop.com/Cmorghgrom30/232
Last Update:
.
💢 تمامیت خواهی فقیه 💢
✅ آنچه فعل مقلد را واقعیت خارجی می بخشد، تشخیص مصداق است و نه فقط تشخیص موضوع و تشخیص حکم. وقتی فقه سنتی تشخیص مصداق را کار مقلد می داند، عملا تشخیص حکم و حتی تشخیص موضوع توسط فقیه را بی اثر کرده است. برای همین است که فقهاء غالبا نه تنها به تشخیص موضوع بلکه به تشخیص مصداق هم وارد می شوند. دلیل را هم یا بر مبنای "رهانیدن مقلدین از حیرت و سرگردانی" یا بر مبنای "شانیت داشتن فقیه در این امور" می دانند. گر چه تعریف مفهومی موضوع توسط فقیه بر تشخیص مصداق توسط مقلد موثر است، ولی علت تامه نیست و در نهایت باز موکول به قوای ادراکی و اراده ی خود مقلد و نیز شرایط مصلحت و اضطرار وی، می شود و تحیر و سرگردانی مقلد و لزوم ورود فقیه به این سطح هم تسری می یابد.
بنا بر این هر شانیتی برای فقیه قائل شویم، عملا این شانیت تا تشخیص مصداق هم پیش خواهد رفت و عملا هیچ شانی برای مقلد باقی نخواهد گذارد.
✅ به عنوان مثال حکم "غناء حرام است" را در نظر بگیرید. فقه رایج، می گوید تشخیص حکم با فقیه است که اعلام کند غناء از میان احکام خمسه، مشمول حکم حرمت می شود. ولی تشخیص اینکه غناء مفهوما و مصداقا چیست، کار مقلد است. از طرفی مقلد تا نداند غناء تعریفش چیست و مصادیق آن کدامند، امکان بجا آوردن این دستور الهی را ندارد. پس در اینجا فقیه یا برای اینکه شان خود می داند یا برای رهایی سرگردانی مقلدین، وارد تعریف "غناء" می شود و ویژگی هایی را برای آن تعریف می کند تا مقلدین با لحاظ آنها بتوانند مصادیق آن را تشخيص دهند و از آنها پرهیز نمایند. مثلا تعریف می کند "غناء آواز لهوی است که اهل فسق و فجور در مجالس لهو و لعب میخوانند"(مصباح السعاده، ج۲، ص ۱۰۳۹ و ۱۰۴۵). اما مقلدین در عمل به دستور، دارای روحیات و خلقیات و طبایع مختلفند. یکی ممکن است احساس کند که یک موسیقی خاص لهو و لعب است و کسی دیگر همان موسیقی را لهو و لعب نداند. حتی یک فرد هم در زمان های مختلف بسته به شرایط ذهنی و عینی خود، ممکن است تاثرات مختلفی از یک موسیقی خاص را تجربه کند.
✅ بنا بر این هر فرد در هر لحظه باید خود اجتهاد کند که چه صوتی برای او حلال است و کدام حرام. ولی در عمل ممکن است در مصداق موسیقی حرام، بین مقلد و فقیه اختلاف باشد. پاسخ مشهور این است که این اختلاف مادامی که در حریم شخصی باشد مشکلی پیش نمی آورد. ولی مرز بین شخصی و عمومی بودن در خیلی موارد بسیار مبهم است و تشخیص مقلد با فقیه دچار تزاحم می شوند. مثلا در تولید یا مصرف محصولات موسیقیایی ( برگزاری کنسرت موسیقی یا تولید سی دی آلبوم یا تولید و نمایش آلات موسیقی یا ...) که مقلد آنها را حلال و فقیه آنها را حرام می داند، مشکل پیش می آید و فقیه مجبور می شود برای اجرای حکم خدا در سطح جامعه از تولید و مصرف این محصولات موسیقیایی جلوگیری کند و این عملا ورود به حریم شخصی مقلدین است.
✅ مثالی که در مورد غناء ذکر شد، در تمام ابعاد زندگی فردی و اجتماعی مقلدین مطرح خواهد بود. از پوشش زنان و مردان گرفته تا ازدواج و طلاق و حضانت فرزند تا سیاست داخلی و خارجی و نیز مجازات مجرمین و ... همه و همه فقیه باید در ریز مصادیق رفتاری مقلدین وارد شود تا مبادا مقلدین در مقام عمل دچار تخطی از امر و نهی الهی شوند و این دقیقا یعنی تمامیت خواهی(توتالیتاریسم).
در ابتذال و سخافت این تمامیت خواهی تردیدی نیست. این تمامیت خواهی فقیه، از یک طرف مقلد را دچار وسواس فکری و ضعف شخصیت و احساس حقارت و کهتری می کند. و از طرفی دیگر در فقیه موجب احساس عُجب و استکبار و خدایگانی می شود. و تمام این اعوجاجات خُلقی در دو طرف ناشی از نظام " تقلید" است.
✅ قرآن کریم در (توبه/۳۱) تقلید از احبار و فقها را به منزله ی پرستش آنان دانسته است(اینجا) و حق هم همین است. در تقلید، مقلد همه ی اختیار خود را در تمام شئون زندگی کورکورانه تسلیم فقیه می کند و از خود سلب تعقل و اراده می کند و این نشاندن فقیه است در جایگاه خدا.
تقلید از فقیه را مشابه رجوع به پزشک دانستن، سفسطه ای بیش نیست. اولا دین ورزی سبکی از زندگی است که کلیه شئون زندگی انسان را در بر می گیرد و با رجوع به پزشک فرق می کند که موردی و جزئی است و در حالات خاص. ثانیا در رجوع به پزشک و سایر متخصصین، ما آثارش را در همین دنیا می بینیم و لذا مراجعه ی به آنان کورکورانه نیست. ولی در تقلید از فقیه، حواله به آخرت داده می شود و ما در این دنیا هیچ معیاری برای راستی آزمایی نظر فقیه نداریم. لذا عملا تقلید از فقیه به تسلیم کورکورانه در مقابل او در تمامی شئون زندگی منجر می شود که این یعنی پرستش او.
@Cmorghgrom30
.
BY سی مرغ
Share with your friend now:
tgoop.com/Cmorghgrom30/232