tgoop.com/Cmorghgrom30/261
Last Update:
.
💢علل فربهی فقه موجود💢
✅ اسلام دارای سه ساحت است: کلام(اصول اعتقادی و به تعبیر صحیحتر ایمانی)، اخلاق(ارزشهای اخلاقی)، و فقه(احکام عملی). فقه سنتی تقلید را در اعتقادات و اخلاق روا نمیداند ولی در فقه برای توده مردم واجب دانسته است. از آنجا که ما تمام دلایل نقلی که فقها برای نیاز به تقلید آورده اند در (اینجا) و (اینجا) و (اینجا) رد کردهایم، لذا تنها دلیل باقی مانده برای آنان، دلیل عقلی است مبنی بر اینکه موضوعات فقهی گسترده و فربه هستند و امکان تسلط بر کل فقه برای افراد عادی جامعه ناممکن است و به ناچار آنان نیازمند به تقلید از فقیه به عنوان متخصص در فقه هستند. در حالی که مبنای این استدلال یعنی موجه بودن "فربهی فقه" نادرست است و اساسا این فربهی و گستردگی فقه، ریشه الهی ندارد و صرفا اختراع فقها است تا برای خود جایگاهی در اجتماع ساخته باشند. علل فربه شدن فقهِ موجود عوامل زیر بودهاند که ما هر یک را بررسیدهایم:
1⃣ ورود فقها به تشخیص مصداق (اینجا)
2⃣ ورود فقها به تشخیص موضوع (اینجا)
3⃣ ورود فقها به تشخیص حکم برای موضوعات مستحدثه (اینجا)
4⃣ پذیرش حجیت خبر واحد توسط فقها (اینجا) و (اینجا) و (اینجا)
5⃣ پذیرش قاعده "اشتراک تکلیف" توسط فقها (اینجا)
6⃣ عدم تفکیک ذاتیات شریعت که فقط شامل عبادات میشود از عَرَضیات که صرفا امضای عرف زمانه بوده است (اینجا) و (اینجا) و (اینجا)
7⃣ عدم اعتنای فقها به عرف و سیره عقلا، علیرغم تاکید فراوان خودشان در جایجای مباحث اصول فقه و فقه به نقش اساسی عرف (اینجا) و (اینجا)
✅ از آنجا که تمام موارد هفت گانهی فوق از حوزه فقه خارج و به عرف سپرده میشود، فقه بسیار کوچک و حداقلی شده و باز میگردد به همان ۲۰۰ صفحه کتاب "انتصار" سید مرتضی یا حتی ۱۰۰ صفحه کتاب "المقنع" شیخ صدوق و یا حتی ۵۰ صفحه اصول اولیه که اصحاب از ائمه اطهار(ع) اخذ کرده بودند.
آنها خود فرموده بودند که "علینا القاء الاصول و علیکم التفریع" یعنی بر ما است بیان اصول کلی و بر شما است استخراج فرعیات از آنها.
ائمه اطهار(ع) خود در مواضع بسیار فرمودهاند که ما هر چه میگوییم، دلیلش را از کتاب و سنت بخواهید. یعنی روایات ائمه(ع) صرفا شارح کتاب و سنت هستند و نه شارع مستقلی در عرض کتاب و سنت. بدیهی است منظور از سنت، سنت قطعی پیامبر اکرم(ص) است تا به آن بتوان استناد کرد و نه روایات واحد و ظنی منسوب به ایشان.
با این ترتیب ختم نبوت و اکمال دین و اتمام نعمت و بسته شدن پرونده وحی در تاریخ ۲۸ صفر سال ۱۱ هجری، معنا پیدا میکند. از آن پس ۱۱ حجت حق در طول ۲۵۰ سال، با زندگی مومنانهی خویش در واقع یک کارگاه آموزشی برای ما مسلمانان برگزار کردند تا به ما عملا بیاموزند که چگونه میتوان در زمانها و مکانهای مختلف فروعات را از "اصول" موجود در کتاب و سنت قطعی استخراج کنیم.
بنا بر این روایات، نه قضایای حقیقیه برای تمام مکانها و تمام زمانها، بلکه قضایای خارجیه برای آن مکان و آن زمان بودهاند که ما در اینجا و در اکنون از آنها الگو بگیریم و نه اینکه عینا تکرار کنیم.
و حیات مستمر حجت دوازدهم اشاره به این است که دریابیم او اکنون چگونه می زید، ما نیز آنگونه بزیییم، تا در نهایت وعدهی ظهور تامهی حق عملی گردد.
@Cmorghgrom30
.
BY سی مرغ
Share with your friend now:
tgoop.com/Cmorghgrom30/261