Warning: mkdir(): No space left on device in /var/www/tgoop/post.php on line 37

Warning: file_put_contents(aCache/aDaily/post/Cmorghgrom30/--): Failed to open stream: No such file or directory in /var/www/tgoop/post.php on line 50
سی مرغ@Cmorghgrom30 P.79
CMORGHGROM30 Telegram 79
💢الهیات هرمی/الهیات مردمی(۳)💢

آثار و نتایج


۱. چرا ندای "لا اله الا الله"، اشراف قریش را برآشفت؟ چرا با صرف جان و مال و حیثیت خود به انواع تطمیع و تهدید و تدلیس رو آوردند تا این ندا را خاموش کنند؟
باور کردنی نیست که این مخالفت آنها صرفا از سر اعتقاد بوده باشد. توده ی عرب فقیر و بی فرهنگ شاید به بت های سنگی و فلزی و چوبی باور داشتند ولی تاجران دنیا دیده ای چون ابوسفیان و عاص بن وائل و ولید بن مغیره هرگز.
پس این الفاظ چه داشتند که این چنین آنها را وحشتزده کرد؟

۲. این دو الهیات اگر فقط در آسمان با هم در تضاد بود، مطمئنا اشراف را چندان ناخوش نمی آمد. ولی خدای قرآن فقط در آسمان خدا نبود. بلکه در زمین هم خدا بود و با این حساب جایی برای بت های زمینی آنها نمی گذاشت.
نفی این خدایان متجسد در سنگ ها و فلزها و چوب ها، به معنای نفی متولیان این آستان های مقدس بود. متولیانی که از قبل این الهیات هرمی کسب شرافت می کردند و به ثروت و قدرت و منزلت می رسیدند. و نتیجه ی آن گرفتن مرجعیت جامعه از این متولیان تقدس و سپردن آن به تک تک مردم به عنوان حاملان روح و فطرت الهی بود : عرف جامعه.
عرف در کتب لغت به همان معنای "معروف" و در مقابل "منکر" است.(لسان العرب ، ج ۹ ، ص ۲۳۶)

۳. در قرآن کلمه ی "معروف" در آیات (بقره/۱۷۸ ، ۱۸۰ ، ۲۲۸ ، ۲۲۹ ، ۲۳۱ ، ۲۳۲ ، ۲۳۴ ، ۲۳۵ ، ۲۳۶ ، ۲۴۰ ، ۲۴۱، ۲۶۳) و (آل عمران/۱۰۴ ، ۱۱۰ ، ۱۱۴) و (نساء/۵ ، ۶ ، ۸ ، ۱۹ ، ۲۵ ، ۱۱۴) و (اعراف/۱۵۷) و (توبه/۶۷ ، ۷۱ ، ۱۱۲) و (حج/۴۱) و نور/۵۳) و (لقمان/۱۵ ، ۱۷) و (احزاب/۶ ، ۳۲) و (محمد/۲۱) و (ممتحنه/۱۲) و (طلاق/۲ ، ۶) یعنی ۳۶ آیه و در یک آیه دو بار آمده است.
واژه ی "عرف" هم در یک آیه (اعراف/۱۹۹) به همان معنای "معروف" آمده است.

۴. تمام ۳۸ مورد کاربرد دو کلمه ی "معروف" و "عرف" در قرآن ، به معنای "پسندیده نزد مردم" است. با این وجود به اشتباه متشرعین "عرف" را به دو قسم "صحیح" و "ناصحیح" تقسیم می کنند و مرجع تشخیص را فقها می دانند. سخنی که فاقد وجاهت است و هیچ مبنای لغوی و شرعی ندارد. این مغلطه باعث بازتولید جامعه مشرکانه و طبقاتی شد. با این توجیه که عرف اشتباه می کند و باید به تایید فقها برسد. و دلیل را "رای اکثریت" به امور حرام در برخی جوامع می گیرند.
در حالی که عرف با رای اکثریت فرق دارد و در بسیاری مواقع ، اکثریت یک جامعه ممکن است به امری که ناپسند می دانند ، از روی "مصلحت" و به ناچاری رای دهند:

🔹 در تمام جوامع "ربا" ناپسند است ولی بخاطر گردش چرخ اقتصاد وجودش را ناگزیر می دانند. طبعا اگر مدلی اقتصادی ارائه شود که هم قابل اجرا باشد و هم در آن ربا نباشد ، حتما جهانیان آن را برمی گزینند.

🔹 در تمام جوامع "همجنسگرایی" ناپسند است و اکثریت قاطع از آن دوری می کنند. ولی می گویند چون همواره عده ای به هر دلیل ژنتیک یا هورمونی یا روانی ، چنین گرایشی دارند و به علت اقلیت ناچیز (نیم درصد) بودنشان همیشه مورد آزار و اذیت بوده اند ، پس به این گرایش رسمیت داده و آنها را مورد حمایت قانونی قرار می دهیم.
حال اگر عده ای با پژوهش های علمی خود ثابت کنند که تفاوت های آنها نه "سبک دیگری" از گرایش ، بلکه اختلال و بیماری است ، قطعا مورد پذیرش واقع شده و آنها به مراکز درمانی ارجاع خواهند شد. کما این که تا قبل از ۱۹۹۰ این گرایش در لیست بیماریهای WHO بود. ولی از این سال از لیست خارج شد و متعاقب آن کشورها هم تبعیت کردند. از جمله روسیه در ۱۹۹۹ و چین در ۲۰۰۱.

🔹 هیچکس از جمعیت هفت میلیاردی روی زمین در ناپسندی فقر و بی عدالتی حاکم بر اکثریت ۹۹ درصدی در ۵ قاره تردید ندارد. ولی آن را به عنوان یک واقعیت تلخ پذیرفته اند و معتقدند با انقلاب و شورش علیه نظام سرمایه داری حاکم بر جهان ، وضع از این هم بدتر می شود. بدیهی است اگر رویکردی مسالمت جویانه پیشنهاد شود که جهانی عادلانه تر را نوید دهد ، مورد اقبال جهانیان واقع خواهد شد.

🔹 می توان برای دیگر مناسبات ناپسند و بعضا ناپسندنما چون "پوشش" و "ازدواج سفید" در غرب نیز بررسی داشت که به نتایجی مشابه خواهیم رسید. مثلا در مورد ازدواج سفید باید گفت همان "ازدواج معاطاتی" است که به تدریج در حال پذیرش توسط فقها است کما این که "بیع معاطاتی" شد.

۵. این سخن صحیح است که واگذاری این امور به عرف ممکن است فسادهایی در پی داشته باشد. ولی دو نکته را باید در این داوری مد نظر داشت. اولا فساد را فقط در مناسبات نامتعارف جنسی نبینیم بلکه فسادهای بزرگتر دزدی و اختلاس و ظلم و اجرای حدود ناعادلانه قتل و قطع دست و ... است. ثانیا این پیامدهای منفی اقتضای هر نهاد و نظام بشری است. بحث بر سر این است که اگر تشخیص این امور با عرف باشد فساد کمتری رخ می دهد یا در اختیار فقها باشد؟
به نظر می رسد تجربه ی ۴۱ ساله ی کشورمان پاسخی بدیهی به ما بدهد.

@Cmorghgrom30



tgoop.com/Cmorghgrom30/79
Create:
Last Update:

💢الهیات هرمی/الهیات مردمی(۳)💢

آثار و نتایج


۱. چرا ندای "لا اله الا الله"، اشراف قریش را برآشفت؟ چرا با صرف جان و مال و حیثیت خود به انواع تطمیع و تهدید و تدلیس رو آوردند تا این ندا را خاموش کنند؟
باور کردنی نیست که این مخالفت آنها صرفا از سر اعتقاد بوده باشد. توده ی عرب فقیر و بی فرهنگ شاید به بت های سنگی و فلزی و چوبی باور داشتند ولی تاجران دنیا دیده ای چون ابوسفیان و عاص بن وائل و ولید بن مغیره هرگز.
پس این الفاظ چه داشتند که این چنین آنها را وحشتزده کرد؟

۲. این دو الهیات اگر فقط در آسمان با هم در تضاد بود، مطمئنا اشراف را چندان ناخوش نمی آمد. ولی خدای قرآن فقط در آسمان خدا نبود. بلکه در زمین هم خدا بود و با این حساب جایی برای بت های زمینی آنها نمی گذاشت.
نفی این خدایان متجسد در سنگ ها و فلزها و چوب ها، به معنای نفی متولیان این آستان های مقدس بود. متولیانی که از قبل این الهیات هرمی کسب شرافت می کردند و به ثروت و قدرت و منزلت می رسیدند. و نتیجه ی آن گرفتن مرجعیت جامعه از این متولیان تقدس و سپردن آن به تک تک مردم به عنوان حاملان روح و فطرت الهی بود : عرف جامعه.
عرف در کتب لغت به همان معنای "معروف" و در مقابل "منکر" است.(لسان العرب ، ج ۹ ، ص ۲۳۶)

۳. در قرآن کلمه ی "معروف" در آیات (بقره/۱۷۸ ، ۱۸۰ ، ۲۲۸ ، ۲۲۹ ، ۲۳۱ ، ۲۳۲ ، ۲۳۴ ، ۲۳۵ ، ۲۳۶ ، ۲۴۰ ، ۲۴۱، ۲۶۳) و (آل عمران/۱۰۴ ، ۱۱۰ ، ۱۱۴) و (نساء/۵ ، ۶ ، ۸ ، ۱۹ ، ۲۵ ، ۱۱۴) و (اعراف/۱۵۷) و (توبه/۶۷ ، ۷۱ ، ۱۱۲) و (حج/۴۱) و نور/۵۳) و (لقمان/۱۵ ، ۱۷) و (احزاب/۶ ، ۳۲) و (محمد/۲۱) و (ممتحنه/۱۲) و (طلاق/۲ ، ۶) یعنی ۳۶ آیه و در یک آیه دو بار آمده است.
واژه ی "عرف" هم در یک آیه (اعراف/۱۹۹) به همان معنای "معروف" آمده است.

۴. تمام ۳۸ مورد کاربرد دو کلمه ی "معروف" و "عرف" در قرآن ، به معنای "پسندیده نزد مردم" است. با این وجود به اشتباه متشرعین "عرف" را به دو قسم "صحیح" و "ناصحیح" تقسیم می کنند و مرجع تشخیص را فقها می دانند. سخنی که فاقد وجاهت است و هیچ مبنای لغوی و شرعی ندارد. این مغلطه باعث بازتولید جامعه مشرکانه و طبقاتی شد. با این توجیه که عرف اشتباه می کند و باید به تایید فقها برسد. و دلیل را "رای اکثریت" به امور حرام در برخی جوامع می گیرند.
در حالی که عرف با رای اکثریت فرق دارد و در بسیاری مواقع ، اکثریت یک جامعه ممکن است به امری که ناپسند می دانند ، از روی "مصلحت" و به ناچاری رای دهند:

🔹 در تمام جوامع "ربا" ناپسند است ولی بخاطر گردش چرخ اقتصاد وجودش را ناگزیر می دانند. طبعا اگر مدلی اقتصادی ارائه شود که هم قابل اجرا باشد و هم در آن ربا نباشد ، حتما جهانیان آن را برمی گزینند.

🔹 در تمام جوامع "همجنسگرایی" ناپسند است و اکثریت قاطع از آن دوری می کنند. ولی می گویند چون همواره عده ای به هر دلیل ژنتیک یا هورمونی یا روانی ، چنین گرایشی دارند و به علت اقلیت ناچیز (نیم درصد) بودنشان همیشه مورد آزار و اذیت بوده اند ، پس به این گرایش رسمیت داده و آنها را مورد حمایت قانونی قرار می دهیم.
حال اگر عده ای با پژوهش های علمی خود ثابت کنند که تفاوت های آنها نه "سبک دیگری" از گرایش ، بلکه اختلال و بیماری است ، قطعا مورد پذیرش واقع شده و آنها به مراکز درمانی ارجاع خواهند شد. کما این که تا قبل از ۱۹۹۰ این گرایش در لیست بیماریهای WHO بود. ولی از این سال از لیست خارج شد و متعاقب آن کشورها هم تبعیت کردند. از جمله روسیه در ۱۹۹۹ و چین در ۲۰۰۱.

🔹 هیچکس از جمعیت هفت میلیاردی روی زمین در ناپسندی فقر و بی عدالتی حاکم بر اکثریت ۹۹ درصدی در ۵ قاره تردید ندارد. ولی آن را به عنوان یک واقعیت تلخ پذیرفته اند و معتقدند با انقلاب و شورش علیه نظام سرمایه داری حاکم بر جهان ، وضع از این هم بدتر می شود. بدیهی است اگر رویکردی مسالمت جویانه پیشنهاد شود که جهانی عادلانه تر را نوید دهد ، مورد اقبال جهانیان واقع خواهد شد.

🔹 می توان برای دیگر مناسبات ناپسند و بعضا ناپسندنما چون "پوشش" و "ازدواج سفید" در غرب نیز بررسی داشت که به نتایجی مشابه خواهیم رسید. مثلا در مورد ازدواج سفید باید گفت همان "ازدواج معاطاتی" است که به تدریج در حال پذیرش توسط فقها است کما این که "بیع معاطاتی" شد.

۵. این سخن صحیح است که واگذاری این امور به عرف ممکن است فسادهایی در پی داشته باشد. ولی دو نکته را باید در این داوری مد نظر داشت. اولا فساد را فقط در مناسبات نامتعارف جنسی نبینیم بلکه فسادهای بزرگتر دزدی و اختلاس و ظلم و اجرای حدود ناعادلانه قتل و قطع دست و ... است. ثانیا این پیامدهای منفی اقتضای هر نهاد و نظام بشری است. بحث بر سر این است که اگر تشخیص این امور با عرف باشد فساد کمتری رخ می دهد یا در اختیار فقها باشد؟
به نظر می رسد تجربه ی ۴۱ ساله ی کشورمان پاسخی بدیهی به ما بدهد.

@Cmorghgrom30

BY سی مرغ


Share with your friend now:
tgoop.com/Cmorghgrom30/79

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

How to Create a Private or Public Channel on Telegram? During a meeting with the president of the Supreme Electoral Court (TSE) on June 6, Telegram's Vice President Ilya Perekopsky announced the initiatives. According to the executive, Brazil is the first country in the world where Telegram is introducing the features, which could be expanded to other countries facing threats to democracy through the dissemination of false content. Add the logo from your device. Adjust the visible area of your image. Congratulations! Now your Telegram channel has a face Click “Save”.! Telegram channels fall into two types: bank east asia october 20 kowloon
from us


Telegram سی مرغ
FROM American