Forwarded from من از خودم شروع میکنم
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بیم است که سودایت دیوانه کند ما را
در شهر به بدنامی افسانه کند ما را
بهر تو ز عقل و دین بیگانه شدم آری
ترسم که غمت از جان بیگانه کند ما را
در هجر چنان گشتم ناچیز که گر خواهد
زلفت به سر یک مو در شانه کند ما را
زان سلسله گیسو منشور نجاتم ده
زان پیش که زنجیرت دیوانه کند ما را
زینگونه ضعیف ار من در زلف تو آویزم
مشاطه به جای مو در شانه کند ما را
من میزده دوشم شاید که خیال تو
امروز به یک ساغر مستانه کند ما را
چون شمع بتان گشتی پیش آی که تا خسرو
بر آتش روی تو پروانه کند ما را
شعر: #امیرخسرو_دهلوی
آواز: #علیرضا_قربانی
آهنگ: #حسام_ناصری
@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
در شهر به بدنامی افسانه کند ما را
بهر تو ز عقل و دین بیگانه شدم آری
ترسم که غمت از جان بیگانه کند ما را
در هجر چنان گشتم ناچیز که گر خواهد
زلفت به سر یک مو در شانه کند ما را
زان سلسله گیسو منشور نجاتم ده
زان پیش که زنجیرت دیوانه کند ما را
زینگونه ضعیف ار من در زلف تو آویزم
مشاطه به جای مو در شانه کند ما را
من میزده دوشم شاید که خیال تو
امروز به یک ساغر مستانه کند ما را
چون شمع بتان گشتی پیش آی که تا خسرو
بر آتش روی تو پروانه کند ما را
شعر: #امیرخسرو_دهلوی
آواز: #علیرضا_قربانی
آهنگ: #حسام_ناصری
@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
❤5
هر روز به نو برآید آن دلبر عشق
در گردن ما درافکند دفتر عشق
این خار از آن نهاد حق بر در عشق
تا دور شود هر که ندارد سر عشق
#حضرت_مولانا
@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
در گردن ما درافکند دفتر عشق
این خار از آن نهاد حق بر در عشق
تا دور شود هر که ندارد سر عشق
#حضرت_مولانا
@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
❤2
در دامنهی کوههای پیر و مُندرسِ خُرد شده از بارِ قرون، ستونهای تخت جمشید برپاست، چون ساعدهای سترگی که به دعا برداشته شده باشند. هیچ خرابهای در سـراسرِ کرهی خاک به عظمت و حشمت و عبرتِ این چند ستون و چند دیوارِ فرو ریخته نیست.
در هیچ نقطهی کرهی خاک، خرابهای با این غربت و حشمت، و تا این حد گویا از خاموشی چون [تخت جمشید] دیده نشده است. ما در اعتباری که هنوز داریم، نانِ تمدّنِ باستانیِ خود را میخوریم.
✍️🏻 دکتر محمّدعلی اسلامی نُدوشن
۷ آبان روز بزرگداشت #کوروش بزرگ گرامی باد
@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
در هیچ نقطهی کرهی خاک، خرابهای با این غربت و حشمت، و تا این حد گویا از خاموشی چون [تخت جمشید] دیده نشده است. ما در اعتباری که هنوز داریم، نانِ تمدّنِ باستانیِ خود را میخوریم.
✍️🏻 دکتر محمّدعلی اسلامی نُدوشن
۷ آبان روز بزرگداشت #کوروش بزرگ گرامی باد
@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
👏2
هرچند که ویران شدهی پاییزیم
هرچند که از غصه و غم لبریزیم
سوگند به برگ برگ افتاده به خاک
یک روز دوباره سبز برمیخیزیم
روز ابرمرد ایرانزمین #کوروش بزرگ گرامی باد
@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
هرچند که از غصه و غم لبریزیم
سوگند به برگ برگ افتاده به خاک
یک روز دوباره سبز برمیخیزیم
روز ابرمرد ایرانزمین #کوروش بزرگ گرامی باد
@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
❤2👏2
میخواهمت چنانکه شب خسته خواب را
میجویمت چنانکه لب تشنه آب را
محو تو ام چنانکه ستاره به چشم صبح
یا شبنم سپیدهدمان آفتاب را
بیتابم آنچنانکه درختان برای باد
یا کودکان خفته به گهواره تاب را
بایستهای چنانکه تپیدن برای دل
یا آنچنانکه بال پریدن عقاب را
حتی اگر نباشی، میآفرینمت
چونانکه التهاب بیابان سراب را
ای خواهشی که خواستنیتر ز پاسخی
با چون تو پرسشی چه نیازی جواب را؟
#قیصر_امینپور
به بهانه سالروز آسمانی شدن استاد امینپور
یادشان گرامی باد
@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
میجویمت چنانکه لب تشنه آب را
محو تو ام چنانکه ستاره به چشم صبح
یا شبنم سپیدهدمان آفتاب را
بیتابم آنچنانکه درختان برای باد
یا کودکان خفته به گهواره تاب را
بایستهای چنانکه تپیدن برای دل
یا آنچنانکه بال پریدن عقاب را
حتی اگر نباشی، میآفرینمت
چونانکه التهاب بیابان سراب را
ای خواهشی که خواستنیتر ز پاسخی
با چون تو پرسشی چه نیازی جواب را؟
#قیصر_امینپور
به بهانه سالروز آسمانی شدن استاد امینپور
یادشان گرامی باد
@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
❤2
Forwarded from من از خودم شروع میکنم
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍃🌸
ای غم ای همدم، دست از سر دل بردار
ای شادی یک دم، مرهم به دلم بگذار
دل جای شادیست، از غم شدهام بیزار
ای غم بیرون رو، این خانه به او بسپار
با این خانه تنگ، با این پاره سنگ
با این دل چه کنم؟ این آلوده رنگ
دلا، بال مرا چرا شکستی؟
پَر نزدی به گِل نشستی، پَر نزدی!
تو دریا بودی، ز چه رو چون مردابی؟
ای دریا تا کی ز نسیمی بیتابی؟
دل به دریا بزن در شبِ طوفان
تا به کی سر زدن بر درِ زندان
تا کِی تنهایی برخیز و پر گشا
در آسمان رها تا کوی ناکجا
کوی بینشان، کوی آشنا
#قیصر_امینپور
#علیرضا_افتخاری
@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
ای غم ای همدم، دست از سر دل بردار
ای شادی یک دم، مرهم به دلم بگذار
دل جای شادیست، از غم شدهام بیزار
ای غم بیرون رو، این خانه به او بسپار
با این خانه تنگ، با این پاره سنگ
با این دل چه کنم؟ این آلوده رنگ
دلا، بال مرا چرا شکستی؟
پَر نزدی به گِل نشستی، پَر نزدی!
تو دریا بودی، ز چه رو چون مردابی؟
ای دریا تا کی ز نسیمی بیتابی؟
دل به دریا بزن در شبِ طوفان
تا به کی سر زدن بر درِ زندان
تا کِی تنهایی برخیز و پر گشا
در آسمان رها تا کوی ناکجا
کوی بینشان، کوی آشنا
#قیصر_امینپور
#علیرضا_افتخاری
@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
👏4
منگر به هر گدایی که تو خاص از آن مایی
مفروش خویش ارزان که تو بس گرانبهایی...
تو به روح بیزوالی ز درونه باجمالی
تو از آن ذوالجلالی تو ز پرتو خدایی
تو هنوز ناپدیدی، ز جمال خود چه دیدی؟
سحری چو آفتابی ز درون خود برآیی
تو چنین نهان دریغی که مهی به زیر میغی
بدران تو میغ تن را که مهی و خوش لقایی
چو تو لعل کان ندارد! چو تو جان جهان ندارد!
که جهان کاهش است این و تو جان جانفزایی
تو چو تیغ ذوالفقاری تن تو غلاف چوبین
اگر این غلاف بشکست تو شکسته دل چرایی؟
تو چو باز پای بسته، تن تو چو کنده بر پا
تو به چنگ خویش باید که گره ز پا گشایی
چه خوش است زر خالص، چو به آتش اندرآید
چو کند درون آتش هنر و گهرنمایی
مگریز ای برادر تو ز شعلههای آذر
ز برای امتحان را چه شود اگر درآیی
به خدا تو را نسوزد، رخ تو چو زر فروزد
که خلیل زادهای تو، ز قدیم آشنایی
تو ز خاک سر برآور، که درخت سربلندی
تو بپر به قاف قربت، که شریفتر همایی
ز غلاف خود برون آ، که تو تیغ آبداری
ز کمین کان برون آ، که تو نقد بس روایی
شکری شکرفشان کن که تو قند نوشقندی
بنواز نای دولت که عظیم خوشنوایی
#حضرت_مولانا
@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
مفروش خویش ارزان که تو بس گرانبهایی...
تو به روح بیزوالی ز درونه باجمالی
تو از آن ذوالجلالی تو ز پرتو خدایی
تو هنوز ناپدیدی، ز جمال خود چه دیدی؟
سحری چو آفتابی ز درون خود برآیی
تو چنین نهان دریغی که مهی به زیر میغی
بدران تو میغ تن را که مهی و خوش لقایی
چو تو لعل کان ندارد! چو تو جان جهان ندارد!
که جهان کاهش است این و تو جان جانفزایی
تو چو تیغ ذوالفقاری تن تو غلاف چوبین
اگر این غلاف بشکست تو شکسته دل چرایی؟
تو چو باز پای بسته، تن تو چو کنده بر پا
تو به چنگ خویش باید که گره ز پا گشایی
چه خوش است زر خالص، چو به آتش اندرآید
چو کند درون آتش هنر و گهرنمایی
مگریز ای برادر تو ز شعلههای آذر
ز برای امتحان را چه شود اگر درآیی
به خدا تو را نسوزد، رخ تو چو زر فروزد
که خلیل زادهای تو، ز قدیم آشنایی
تو ز خاک سر برآور، که درخت سربلندی
تو بپر به قاف قربت، که شریفتر همایی
ز غلاف خود برون آ، که تو تیغ آبداری
ز کمین کان برون آ، که تو نقد بس روایی
شکری شکرفشان کن که تو قند نوشقندی
بنواز نای دولت که عظیم خوشنوایی
#حضرت_مولانا
@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
🥰1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
شبانگاهان تا حریم فلک چون زبانه کشد سوز آوازم
شرر ریزد بیامان به دل ساکنان فلک ناله سازم
دل شیدا حلقه را شکند تا برآید و راه سفر گیرد
مگر یکدم گرم و شعلهفشان تا بهبام جهان بال و پر گیرد
خوشا ایدل بال و پر زدنت شعلهور شدنت در شبانگاهی
به بزم غم، دیدگان تری، جان پر شرری، شعله آهی
بیا ساقی تا به دستِ طلب گیرم از کفِ تو جامِ پی در پی
به دادِ دل ای قرارِ دلم نوبهارِ دلم، میرسی پس کی؟
چونان ابرِ نوبهارِ من
به دل شورِ گریه دارم من
میتوانم آیا نبارم من؟!
نه تنها از من قرارِ دل می رباید این شورِ شیدایی
جهانی را دیدهام یک سر غرقِ دریای ناشکیبایی
بیا در جانِ مشتاقان؛ گلافشان کن گلافشان کن
به روی خود شب ما را چراغان کن چراغان کن
چونان ابرِ نوبهارِ من
به دل شورِ گریه دارم من
میتوانم آیا نبارم من؟
آواز: دکتر عبدالحسین #مختاباد
شعر: #ساعد_باقری
آهنگ: #فریدون_شهبازیان
@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
شرر ریزد بیامان به دل ساکنان فلک ناله سازم
دل شیدا حلقه را شکند تا برآید و راه سفر گیرد
مگر یکدم گرم و شعلهفشان تا بهبام جهان بال و پر گیرد
خوشا ایدل بال و پر زدنت شعلهور شدنت در شبانگاهی
به بزم غم، دیدگان تری، جان پر شرری، شعله آهی
بیا ساقی تا به دستِ طلب گیرم از کفِ تو جامِ پی در پی
به دادِ دل ای قرارِ دلم نوبهارِ دلم، میرسی پس کی؟
چونان ابرِ نوبهارِ من
به دل شورِ گریه دارم من
میتوانم آیا نبارم من؟!
نه تنها از من قرارِ دل می رباید این شورِ شیدایی
جهانی را دیدهام یک سر غرقِ دریای ناشکیبایی
بیا در جانِ مشتاقان؛ گلافشان کن گلافشان کن
به روی خود شب ما را چراغان کن چراغان کن
چونان ابرِ نوبهارِ من
به دل شورِ گریه دارم من
میتوانم آیا نبارم من؟
آواز: دکتر عبدالحسین #مختاباد
شعر: #ساعد_باقری
آهنگ: #فریدون_شهبازیان
@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
🥰1
به گرد تو چو نگردم به گرد خود گردم
به گرد غصه و اندوه و بخت بد گردم
چو نیم مست من از خواب برجهم به صبوح
به گرد ساقی خود طالب مدد گردم
به گرد لقمه معدود خلق گردانند
به گرد خالق و بر نقد بیعدد گردم
قوام عالم محدود چون ز بیحدی است
مگیر عیب اگر من برون ز حد گردم
کسی که او لحد سینه را چو باغی کرد
روا نداشت که من بسته لحد گردم
لحد چه باشد در آسمان نگنجد جان
ز پنج و شش گذرم زود بر احد گردم
اگر چه آینه روشنم ز بیم غبار
روا بود که دو سه روز بر نمد گردم
اگر گلی بُدهام زین بهار باغ شوم
وگر یکی بُدهام زین وصال صد گردم
میان صورتها این حسد بود ناچار
ولی چو آینه گشتم چه بر حسد گردم
من از طویله این حرف میروم به چرا
ستور بسته نیم، از چه بر وتد گردم؟
حضرت #مولانا
@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
به گرد غصه و اندوه و بخت بد گردم
چو نیم مست من از خواب برجهم به صبوح
به گرد ساقی خود طالب مدد گردم
به گرد لقمه معدود خلق گردانند
به گرد خالق و بر نقد بیعدد گردم
قوام عالم محدود چون ز بیحدی است
مگیر عیب اگر من برون ز حد گردم
کسی که او لحد سینه را چو باغی کرد
روا نداشت که من بسته لحد گردم
لحد چه باشد در آسمان نگنجد جان
ز پنج و شش گذرم زود بر احد گردم
اگر چه آینه روشنم ز بیم غبار
روا بود که دو سه روز بر نمد گردم
اگر گلی بُدهام زین بهار باغ شوم
وگر یکی بُدهام زین وصال صد گردم
میان صورتها این حسد بود ناچار
ولی چو آینه گشتم چه بر حسد گردم
من از طویله این حرف میروم به چرا
ستور بسته نیم، از چه بر وتد گردم؟
حضرت #مولانا
@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
❤2
هله نومید نباشی که تو را یار براند
گرت امروز براند، نه که فردات بخواند؟
در اگر بر تو ببندد مرو و صبر کن آنجا
ز پس صبر، تو را او به سر صدر نشاند
و اگر بر تو ببندد همه رهها و گذرها
ره پنهان بنماید که کس آن راه نداند
نه که قصّاب به خنجر چو سر میش ببُرّد
نهلد کشتهٔ خود را، کُشد آنگاه کشاند
چو دم میش نمانَد، ز دم خود کُنَدش پُر
تو ببینی دم یزدان به کجاهات رساند!
به مثَل گفتهام این را و اگر نه کرَم او
نکُشد هیچ کسی را و ز کشتن برهاند
همگی ملک سلیمان به یکی مور ببخشد
بدهد هر دو جهان را و دلی را نرماند
دل من گرد جهان گشت و نیابید مثالش
به که ماند؟ به که ماند؟ به که ماند؟ به که ماند؟
هله خاموش که بیگفت از این می همگان را
بچشاند، بچشاند، بچشاند، بچشاند
حضرت #مولانا
@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
گرت امروز براند، نه که فردات بخواند؟
در اگر بر تو ببندد مرو و صبر کن آنجا
ز پس صبر، تو را او به سر صدر نشاند
و اگر بر تو ببندد همه رهها و گذرها
ره پنهان بنماید که کس آن راه نداند
نه که قصّاب به خنجر چو سر میش ببُرّد
نهلد کشتهٔ خود را، کُشد آنگاه کشاند
چو دم میش نمانَد، ز دم خود کُنَدش پُر
تو ببینی دم یزدان به کجاهات رساند!
به مثَل گفتهام این را و اگر نه کرَم او
نکُشد هیچ کسی را و ز کشتن برهاند
همگی ملک سلیمان به یکی مور ببخشد
بدهد هر دو جهان را و دلی را نرماند
دل من گرد جهان گشت و نیابید مثالش
به که ماند؟ به که ماند؟ به که ماند؟ به که ماند؟
هله خاموش که بیگفت از این می همگان را
بچشاند، بچشاند، بچشاند، بچشاند
حضرت #مولانا
@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
❤7
من فکر میکردم
سالها باید یکی یکی سپری شوند
تا هر بار آدم
یکسال بزرگتر شود
اما اینطور نیست،
این اتفاق یک شبه رخ میدهد.
#هاروکی_موراکامی
زهی دلشاد مرغی کو مقامی یافت اندر عشق
به کوه قاف کی یابد مقام و جای جز عنقا؟
حضرت #مولانا
@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
سالها باید یکی یکی سپری شوند
تا هر بار آدم
یکسال بزرگتر شود
اما اینطور نیست،
این اتفاق یک شبه رخ میدهد.
#هاروکی_موراکامی
زهی دلشاد مرغی کو مقامی یافت اندر عشق
به کوه قاف کی یابد مقام و جای جز عنقا؟
حضرت #مولانا
@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
❤4👏2
هر از گاهی عاشق آنم
که همچون پرندگان ماههای آغازین پاییز
گم و گور شوم.
میخواهم دنبال وطن جدیدی بگردم
که هیچکس ساکن آن نیست!
#نزار_قبانی
شبانگاهان تا حریم فلک چون زبانه کشد سوز آوازم
شرر ریزد بیامان به دل ساکنان فلک ناله سازم
دل شیدا حلقه را شکند تا برآید و راه سفر گیرد
مگر یکدم گرم و شعلهفشان تا بهبام جهان بال و پر گیرد
خوشا ایدل بال و پر زدنت شعلهور شدنت در شبانگاهی
به بزم غم، دیدگان تری، جان پر شرری، شعله آهی
#ساعد_باقری
@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
که همچون پرندگان ماههای آغازین پاییز
گم و گور شوم.
میخواهم دنبال وطن جدیدی بگردم
که هیچکس ساکن آن نیست!
#نزار_قبانی
شبانگاهان تا حریم فلک چون زبانه کشد سوز آوازم
شرر ریزد بیامان به دل ساکنان فلک ناله سازم
دل شیدا حلقه را شکند تا برآید و راه سفر گیرد
مگر یکدم گرم و شعلهفشان تا بهبام جهان بال و پر گیرد
خوشا ایدل بال و پر زدنت شعلهور شدنت در شبانگاهی
به بزم غم، دیدگان تری، جان پر شرری، شعله آهی
#ساعد_باقری
@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
❤4
عمیق نفس کشیدن را بیاموز
در هنگام غذا خوردن طعم غذا را دریاب
و هنگامی که به خواب میروی بهواقع بخواب
با تمام توان بکوش تا زندگی کنی
و وقتی میخندی با تمام وجود بخند.
✍🏻 #ویلیام_سارویان
📕 #دوران_زندگی_تو
🍂🌼
ما چون دو دریچه روبهروی هم
آگاه ز هر بگو مگوی هم
هر روز سلام و پرسش و خنده
هر روز قرار روز آینده
عمر آینه بهشت اما ... آه
بیش از شب و روز تیر و دی، کوتاه
اکنون دل من شکسته و خستهست
زیرا یکی از دریچهها بستهست
نه مهر فسون نه ماه جادو کرد
نفرین به سفر که هرچه کرد او کرد
#اخوان_ثالث
@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
در هنگام غذا خوردن طعم غذا را دریاب
و هنگامی که به خواب میروی بهواقع بخواب
با تمام توان بکوش تا زندگی کنی
و وقتی میخندی با تمام وجود بخند.
✍🏻 #ویلیام_سارویان
📕 #دوران_زندگی_تو
🍂🌼
ما چون دو دریچه روبهروی هم
آگاه ز هر بگو مگوی هم
هر روز سلام و پرسش و خنده
هر روز قرار روز آینده
عمر آینه بهشت اما ... آه
بیش از شب و روز تیر و دی، کوتاه
اکنون دل من شکسته و خستهست
زیرا یکی از دریچهها بستهست
نه مهر فسون نه ماه جادو کرد
نفرین به سفر که هرچه کرد او کرد
#اخوان_ثالث
@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
❤3
تو مَپندار که در فِکر تنم
نگران سرطان وطنم!
او که بیمار شود ما همه نیز
من که بیمار شوم، یک بدنم
وطنم از تن من خستهتر است
درک کن درد مرا از سخنم
به تو سوگند که از غُصّه خویش
لحظهای پیش تو من دم نزنم
من از آن یوسف گمگشته خویش
مالک بوی خوش پیرهنم!
کی برون آید از این چاه وطن؟
کاش روزی که در او زنده منم
غرب در راحت و من در صددِ
آب در هاون خود کوفتنم
من شفا میطلبم بهر #وطن
نه شفای بدن خویشتنم!
هر کجا جان مرا یار گزید
جسمم اما بِگُزیند وطنم
و پس از من بگذارید کمی
خاک #ایران به میان کفنم 💔
گرچه بیشعله و بیدود رَوم
عشق تایید کند سوختنم
شعلۀ شهر فرو خفت، ولی
من پی شعله برافروختنم
زندهیاد #مجتبی_کاشانی
@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
نگران سرطان وطنم!
او که بیمار شود ما همه نیز
من که بیمار شوم، یک بدنم
وطنم از تن من خستهتر است
درک کن درد مرا از سخنم
به تو سوگند که از غُصّه خویش
لحظهای پیش تو من دم نزنم
من از آن یوسف گمگشته خویش
مالک بوی خوش پیرهنم!
کی برون آید از این چاه وطن؟
کاش روزی که در او زنده منم
غرب در راحت و من در صددِ
آب در هاون خود کوفتنم
من شفا میطلبم بهر #وطن
نه شفای بدن خویشتنم!
هر کجا جان مرا یار گزید
جسمم اما بِگُزیند وطنم
و پس از من بگذارید کمی
خاک #ایران به میان کفنم 💔
گرچه بیشعله و بیدود رَوم
عشق تایید کند سوختنم
شعلۀ شهر فرو خفت، ولی
من پی شعله برافروختنم
زندهیاد #مجتبی_کاشانی
@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
❤3
پر سوخته شرار پرهیز تو ام
دیوانه چشم فتنهانگیز تو ام
گنجایش دیگری ندارد دل من
همچون قدح شراب لبریز تو ام
استاد #شفیعی_کدکنی
🍂🌼
تنها راه معنی دادن به زندگی
این است که خودت را
وقف دوست داشتن دیگران کنی.
✍🏻 #میچ_آلبوم
📕 #سهشنبهها_با_موری
@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
دیوانه چشم فتنهانگیز تو ام
گنجایش دیگری ندارد دل من
همچون قدح شراب لبریز تو ام
استاد #شفیعی_کدکنی
🍂🌼
تنها راه معنی دادن به زندگی
این است که خودت را
وقف دوست داشتن دیگران کنی.
✍🏻 #میچ_آلبوم
📕 #سهشنبهها_با_موری
@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
❤5
🍂🌼 #یلدا گرامی باد. 🌼🍂
آبروی بهارها با تو
عطش شورهزارها با تو
خون لبخند گل به گردن باد
خونبهای بهارها با تو
گل به گل شعله شقایقها
سرخ در سبزهزارها با تو
سبز و سرخش به ناز میبالند
سروها با تو، سارها با تو
خنده سبز سنگها از تو
همصدا کوهسارها با تو
شانه دست بادها از تو
گیسوی بیدها رها با تو
هر چه دل دانه دانه میترکد
خون سرخ انارها با تو
سرنخ رشته دل حلاج
گره کور دارها با تو
به شمار ستارهها گل کرد
داغ چشم انتظارها با تو
همچو آیینه حیرت آئین باد
آه آیینهوارها با تو
ذره ذره غبار شد دل ما
آفتابا، غبارها با تو
دل ما بیقرار قول و غزل
قولها و قرارها با تو
روی هر کندهای به ناخن خویش
کندهام یادگارها با تو
از دل کنده دود اگر برخاست
آتش از تو شرارهها با تو
خط به خط قصیده و غزلم
هر چه گفتم اشارهها با تو
بارها از تو گفتهام از تو
بارها از تو بارها با تو
ای حقیقیترین مجاز ای عشق
ای همه استعارهها با تو
#قیصر_امینپور
@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
آبروی بهارها با تو
عطش شورهزارها با تو
خون لبخند گل به گردن باد
خونبهای بهارها با تو
گل به گل شعله شقایقها
سرخ در سبزهزارها با تو
سبز و سرخش به ناز میبالند
سروها با تو، سارها با تو
خنده سبز سنگها از تو
همصدا کوهسارها با تو
شانه دست بادها از تو
گیسوی بیدها رها با تو
هر چه دل دانه دانه میترکد
خون سرخ انارها با تو
سرنخ رشته دل حلاج
گره کور دارها با تو
به شمار ستارهها گل کرد
داغ چشم انتظارها با تو
همچو آیینه حیرت آئین باد
آه آیینهوارها با تو
ذره ذره غبار شد دل ما
آفتابا، غبارها با تو
دل ما بیقرار قول و غزل
قولها و قرارها با تو
روی هر کندهای به ناخن خویش
کندهام یادگارها با تو
از دل کنده دود اگر برخاست
آتش از تو شرارهها با تو
خط به خط قصیده و غزلم
هر چه گفتم اشارهها با تو
بارها از تو گفتهام از تو
بارها از تو بارها با تو
ای حقیقیترین مجاز ای عشق
ای همه استعارهها با تو
#قیصر_امینپور
@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
❤4
#یلدا نام فرشتهای است بالا بلند، با تنپوشی از شب و دامنی از ستاره. یلدا نرمنرمک با مهر آمده بود، با اولین شب پاییز و هر شب ردای سیاهش را قدری بیشتر بر سر آسمان میکشید تا آدمها زیر گنبد کبود آرامتر بخوابند.
یلدا هر شب بر بام آسمان و در حیاط خلوت خدا راه میرفت و لابهلای خوابهای زمین لالاییاش را زمزمه میکرد. گیسوانش در باد میوزید و شب بهبوی او آغشته میشد.
یلدا شبی از خدا پارهای آتش قرض گرفت. آتش که میدانی، همان عشق است. یلدا آتش را در دلش پنهان کرد تا شیطان آن را ندزدد. آتش در یلدا بارور شد.
فرشتهها بههم میگفتند: یلدا آبستن است، آبستن خورشید. و هر شب قطرهقطره خونش را به خورشید میبخشد و شبی که آخرین قطره را ببخشد، دیگر زنده نخواهد ماند.
فرشتهها گفتند: فردا که خورشید به دنیا بیاید، یلدا خواهد مرد. یلدا همیشه همین کار را میکند؛ میمیرد و به دنیا میآورد. یلدا آفرینش را تکرار میکند
راستی فردا که خورشید را دیدی، به یاد بیاور که او دختر یلداست و یلدا نام همان فرشتهای است که روزی از خدا پارهای آتش قرض گرفت
#عرفان_نظرآهاری
یلدا گرامی باد🌼🍂
@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
یلدا هر شب بر بام آسمان و در حیاط خلوت خدا راه میرفت و لابهلای خوابهای زمین لالاییاش را زمزمه میکرد. گیسوانش در باد میوزید و شب بهبوی او آغشته میشد.
یلدا شبی از خدا پارهای آتش قرض گرفت. آتش که میدانی، همان عشق است. یلدا آتش را در دلش پنهان کرد تا شیطان آن را ندزدد. آتش در یلدا بارور شد.
فرشتهها بههم میگفتند: یلدا آبستن است، آبستن خورشید. و هر شب قطرهقطره خونش را به خورشید میبخشد و شبی که آخرین قطره را ببخشد، دیگر زنده نخواهد ماند.
فرشتهها گفتند: فردا که خورشید به دنیا بیاید، یلدا خواهد مرد. یلدا همیشه همین کار را میکند؛ میمیرد و به دنیا میآورد. یلدا آفرینش را تکرار میکند
راستی فردا که خورشید را دیدی، به یاد بیاور که او دختر یلداست و یلدا نام همان فرشتهای است که روزی از خدا پارهای آتش قرض گرفت
#عرفان_نظرآهاری
یلدا گرامی باد🌼🍂
@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
❤3👏2