GHALBII_KHASHE Telegram 6603
۳۶۵روز باپیامبر

روز پنجاه و یکم
🔹 سلامِ موجودات به او

درحالی که مکه با پرتوهای خورشید روشن می‌شد؛ محمد ﷺ از غار بیرون آمد. لرزشی شیرین سراسر وجودش را فرا گرفته بود. از هیجان، ترس و شادی می‌لرزید. وقتی از کوه به سمتِ مکه پایین می‌آمد، موجودات به او سلام دادند. کوه سنگ، درخت و چوب همگی در آن روز به سخن
آمده بودند:
سلام خدا بر پیامبر! سلام بر تو ای فرستاده خدا!
این دیگر چه بود؟! همه موجودات حرف می‌زدند، و پیامبریِ او را تبریک می‌گفتند.  پیامبرمان ﷺ در مقابل دیده‌ها و شنیده‌هایش حیرت زده بود. ناگهان، صدایی از آسمان شنید. سرش را بلند کرد و به آن سمت نگاه کرد. این بار جبرئیل در شمایل فرشته بر او ظاهر شده بود. درخشش و زیباییِ فرشته وحی افق را پُر کرده بود، پیامبرمان ﷺ را صدا کرد:
محمد ﷺ! تو پیامبرِ خدا هستی، و من جبرئیل - فرشته وحی - هستم.
محمد ﷺ با گام‌های بلند و سریع از کوه پایین آمد. بی‌درنگ، به خانه رفت. خدیجه در آن ساعت منتظرِ همسرش نبود. وقتی او را چنان نگران و ترسان دید، خیلی تعجب کرد. خواست دلیلش را بداند؛ اما محمد ﷺ توانِ حرف زدن نداشت. پیوسته می‌لرزید. نخواست با پرسیدن سؤالات او را اذیت کند. پیامبر محبوبمان ﷺ تکرار می‌کرد:
مرا بپوشانید! مرا بپوشانید!
حضرت خدیجه او را در بستر خواباند. چیزی رویش انداخت. پیامبرمان ﷺ مدتی استراحت کرد. به خودش که آمد؛ از جایش بلند شد. همه ماجرا را برای خدیجه تعریف کرد. سپس، گفت:
خدیجه می‌ترسم! می‌ترسم که بلایی سرم آمده باشد!
خدیجه، آن بانوی مهربان به پیامبرمان ﷺ آرامش داد:
"چه دلیلی برای ترس وجود دارد؟ این قدر خودت را ناراحت نکن. الله هرگز بنده‌ای چون تو را شرمنده و خوار نخواهد کرد.
محمد ﷺ وظیفه بسیار مهمی را عهده دار شده بود. برای همین، چنین ترسی طبیعی بود. خدیجه که نگرانیِ او را می‌دید، این طور سخنش را ادامه داد:
تو همیشه سخن راست می‌گویی. به اقوام و خویشاوندانت توجه و محبت داری. همه به تو اعتماد دارند. با همسایگانت به ادب و احترام رفتار می‌کنی. فقرا را یاری می‌دهی. از یتیمان مراقبت می‌نمایی. به همه نیکی می‌کنی. امید دارم که تو همان پیامبر موعود باشی.
سرور دو گیتی، با شنیدن سخنان خدیجه آرام یافت. با حمایتی که از همسرش دریافت می‌نمود، خودش و مسئولیت جدیدش را بهتر حس می‌کرد.

ادامه دارد، ان‌شاءالله



tgoop.com/Ghalbii_khashe/6603
Create:
Last Update:

۳۶۵روز باپیامبر

روز پنجاه و یکم
🔹 سلامِ موجودات به او

درحالی که مکه با پرتوهای خورشید روشن می‌شد؛ محمد ﷺ از غار بیرون آمد. لرزشی شیرین سراسر وجودش را فرا گرفته بود. از هیجان، ترس و شادی می‌لرزید. وقتی از کوه به سمتِ مکه پایین می‌آمد، موجودات به او سلام دادند. کوه سنگ، درخت و چوب همگی در آن روز به سخن
آمده بودند:
سلام خدا بر پیامبر! سلام بر تو ای فرستاده خدا!
این دیگر چه بود؟! همه موجودات حرف می‌زدند، و پیامبریِ او را تبریک می‌گفتند.  پیامبرمان ﷺ در مقابل دیده‌ها و شنیده‌هایش حیرت زده بود. ناگهان، صدایی از آسمان شنید. سرش را بلند کرد و به آن سمت نگاه کرد. این بار جبرئیل در شمایل فرشته بر او ظاهر شده بود. درخشش و زیباییِ فرشته وحی افق را پُر کرده بود، پیامبرمان ﷺ را صدا کرد:
محمد ﷺ! تو پیامبرِ خدا هستی، و من جبرئیل - فرشته وحی - هستم.
محمد ﷺ با گام‌های بلند و سریع از کوه پایین آمد. بی‌درنگ، به خانه رفت. خدیجه در آن ساعت منتظرِ همسرش نبود. وقتی او را چنان نگران و ترسان دید، خیلی تعجب کرد. خواست دلیلش را بداند؛ اما محمد ﷺ توانِ حرف زدن نداشت. پیوسته می‌لرزید. نخواست با پرسیدن سؤالات او را اذیت کند. پیامبر محبوبمان ﷺ تکرار می‌کرد:
مرا بپوشانید! مرا بپوشانید!
حضرت خدیجه او را در بستر خواباند. چیزی رویش انداخت. پیامبرمان ﷺ مدتی استراحت کرد. به خودش که آمد؛ از جایش بلند شد. همه ماجرا را برای خدیجه تعریف کرد. سپس، گفت:
خدیجه می‌ترسم! می‌ترسم که بلایی سرم آمده باشد!
خدیجه، آن بانوی مهربان به پیامبرمان ﷺ آرامش داد:
"چه دلیلی برای ترس وجود دارد؟ این قدر خودت را ناراحت نکن. الله هرگز بنده‌ای چون تو را شرمنده و خوار نخواهد کرد.
محمد ﷺ وظیفه بسیار مهمی را عهده دار شده بود. برای همین، چنین ترسی طبیعی بود. خدیجه که نگرانیِ او را می‌دید، این طور سخنش را ادامه داد:
تو همیشه سخن راست می‌گویی. به اقوام و خویشاوندانت توجه و محبت داری. همه به تو اعتماد دارند. با همسایگانت به ادب و احترام رفتار می‌کنی. فقرا را یاری می‌دهی. از یتیمان مراقبت می‌نمایی. به همه نیکی می‌کنی. امید دارم که تو همان پیامبر موعود باشی.
سرور دو گیتی، با شنیدن سخنان خدیجه آرام یافت. با حمایتی که از همسرش دریافت می‌نمود، خودش و مسئولیت جدیدش را بهتر حس می‌کرد.

ادامه دارد، ان‌شاءالله

BY 🤍 قلبی خاشع 🤍


Share with your friend now:
tgoop.com/Ghalbii_khashe/6603

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Telegram has announced a number of measures aiming to tackle the spread of disinformation through its platform in Brazil. These features are part of an agreement between the platform and the country's authorities ahead of the elections in October. But a Telegram statement also said: "Any requests related to political censorship or limiting human rights such as the rights to free speech or assembly are not and will not be considered." With the administration mulling over limiting access to doxxing groups, a prominent Telegram doxxing group apparently went on a "revenge spree." Find your optimal posting schedule and stick to it. The peak posting times include 8 am, 6 pm, and 8 pm on social media. Try to publish serious stuff in the morning and leave less demanding content later in the day. Today, we will address Telegram channels and how to use them for maximum benefit.
from us


Telegram 🤍 قلبی خاشع 🤍
FROM American