tgoop.com/IRANINtellectuals/54308
Last Update:
اسطورهگرایی و گریز از شفافیت و پاسخگویی
احمد علوی
۱۲ دی ۱۴۰۳
سقوط رژیم اسد در سوریه، شکست حزبالله در لبنان، فروپاشی حماس، عقب نشینی گروههای نیابتی رژیم ولایی در عراق از ادعاهای بزرگ و تمکین به سیاست های دولت عراق و بالاخره افزایش تهدید نسبت به حوثیها در یمن، پیامدهای گستردهای برای رژیم ولایی داشته است. این گسستگی و فروپاشیِ آنچه از سوی مقامات حاکمیت ولایی "محور مقاومت" و "عمق استراتژیک" خوانده میشد، رهبر ولایی را مجبور نموده تا در سخنرانی های رسمی خود بجای شفافیت، پذیرش شکست راهبردی خود و پاسخگویی در قبال هزینه های سیاسی، امنیتی و اقتصادی آن به اسطوره های مذهبی پناه ببرد و راه گریزی را در افسانه های کهن جستجو نماید. از این رو برای بررسی عمیقتر استفاده خامنهای از اسطورههای مذهبی جهت بازنمایی و پنهان کردن شکستهای راهبردیش بهعنوان پیروزی، میتوان از چارچوب نظری ابعاد چندلایهی نظریه رولاند بارت (Roland Barthes) در تحلیل اسطورهشناسی و معنای ثانویه (Connotative meaning) استفاده نمود. رولاند بارت در نظریه اسطورهشناسی توضیح میدهد که اسطورهها مفاهیمی هستند که با بازتعریف وقایع پیچیده، آنها را عادی و و غیرقابل پرسش جلوه میدهند. بر این اساس، خامنهای با ارجاع به اسطورههای مذهبی در تلاش است شکستهای استراتژیک (مانند فروپاشی حزبالله، سقوط حماس، و بشار اسد) را بهعنوان پیروزی بازنمایی کند. این بازگفت و بازنمایی را میتوان با مفاهیم کلیدی بارت تحلیل کرد.
در اینجا سه لایه اصلی تحلیل ارائه میشود:
1. تحلیل ساختار گفتمان اسطورهای و مکانیزم معنایی
الف) لایه نخست: استعاره و نمادگرایی مذهبی
خامنهای در سخنرانیهای خود از مفاهیم و وقایع مذهبی مانند عاشورا، صبر زینبی، یا مقاومت حسینی استفاده میکند تا شکستهای دارای پیامدهای ملموس و انضمامی را در سطح معنایی دیگری بازنمایی کند. این بازنمایی دو مؤلفه کلیدی دارد:
تقلیل گرایی جزئیات تاریخی:
شکستهای واقعی، مانند سقوط حماس یا حزبالله، از جزئیات زمانی و مکانی خود جدا میشوند. این حذف تاریخیت (Dehistoricization) باعث میشود که این شکستها فراتر از زمان و مکان خاصی تفسیر شوند و بهعنوان بخشی از یک مبارزه دائمی بین "حق" و "باطل" بازتعریف شوند.
طبیعیسازی معنای نمادین:
شکستهای سیاسی بهجای تحلیل عینی، بهعنوان آزمونی الهی و نشانگر حقانیت گفتمانبازنمایی میشوند.
ب) لایه دوم: ساختار دوگانه معنایی در اسطورهشناسی بارت
اسطورهها در نظریه بارت از دو لایه معنایی تشکیل شدهاند:
معنای اولیه (Denotation): شکست نظامی یا سقوط نیروهای نیابتی.
معنای ثانویه (Connotation): مقاومت الهی، پیروزی اخلاقی یا معنوی.
خامنهای با برجسته کردن معنای ثانویه و محو کردن معنای اولیه، تلاش میکند واقعیت را با چارچوب گفتمان ولایی هماهنگ کند. این فرآیند، پیامدهای زیر را دارد:
مخاطب از توجه به ابعاد واقعی بحرانها منحرف میشود.
شکستها بهجای تهدید، به عنوان فرصتهای گفتمان ولایی جلوه داده میشوند.
2. استفاده از دوگانههای اسطورهای برای تقویت گفتمان قدرت
الف) دوگانه حق و باطل:
خامنهای از ساختار دوگانه عاشورا برای بازتعریف رخدادهای سیاسی استفاده میکند:
"حق": مقاومت اسلامی، نظام ولایی و نیروهای نیابتی مانند حزبالله و حماس.
"باطل": آمریکا، اسرائیل و متحدان آنها.
این دوگانه باعث میشود تمام پیچیدگیهای سیاسی حذف شده و وقایع بهصورت ساده و قطبیشده تفسیر شوند.
مثال: درهم شکستن حزب الله لبنان و سقوط حماس بهجای ضعف راهبردی و تاکتیکی، بهعنوان "شهادت حسینی" بازنمایی میشود که مقدمهای برای "پیروزی نهایی" است.
ب) دوگانه پیروزی و شکست:
مفاهیم "پیروزی" و "شکست" در چارچوب گفتمان ولایی بهگونهای بازتعریف میشوند که:
پیروزی معنوی برتر از پیروزی نظامی جلوه داده شود.
شکستهای واقعی بهعنوان "امتحان الهی" یا بخشی از یک برنامه الهی تفسیر شوند.
این بازتعریف پیامدهای مهمی برای تحلیل عقلانی دارد:
سرپوش گذاشتن بروی شکست ساختاری و ناکارآمدی مدیریتی سیاسی و نظامی.
توجیه تداوم سیاستهای شکستخورده پیشین در آینده
3. پیامدهای اجتماعی و سیاسی استفاده از اسطورهها در گفتمان ولایی
الف) ایجاد انسجام گفتمانی:
اسطورهها در زمان بحران، بهعنوان ابزاری برای بسیج اجتماعی و تقویت انسجام درونی حامیان حکومت عمل میکنند.
تأکید بر "مقاومت حسینی" موجب تقویت همبستگی اجتماعی در برابر فشارهای خارجی میشود.
ب) حذف امکان نقد عقلانی:
چارچوب اسطورهای مانع از تحلیل انتقادی سیاستهای نظام میشود.
هرگونه شکست بهجای بررسی کارشناسانه و واقع گرایان، بهعنوان "ضرورت تاریخی" یا "امتحان الهی" تفسیر میشود.
👇👇👇
#فرهیختگان راهی به رهایی
BY فرهیختگان
Share with your friend now:
tgoop.com/IRANINtellectuals/54308