پنهانکاری آماری علیه زنان /حقوقدانان و فعالان حوزه زنان از فقدان آمار رسمی خشونت علیه زنان میگویند
هم میهن:
در غیاب آمارهای رسمی مربوط به خشونت علیه زنان، این گزارشهای غیررسمی است که تصویری از وقوع این خشونتها به دست میدهد.
گزارش اخیر نشان داد که در سهماه نخست سالهای ۱۴۰۱، ۱۴۰۲ و ۱۴۰۳ دستکم ۸۵ زن و دختر از سوی شوهر، پدر، برادر و مردان نزدیک به آنها، کشته شدهاند
کتایون مصری، پژوهشگر مطالعات زنان و جنسیت: در کشور ما آمارهای شفافی نیست و اگر هم باشد ناقص است؛ چون بسیاری از خشونتها پنهان میماند. در بهار امسال ۱۶۲۶۴ نفر با انگیزه یا ادعای همسرآزاری به پزشکی قانونی مراجعه کردهاند که از این رقم ۱۵۷۶۴ مورد را زنان تشکیل میدادند.
شهیندخت مولاوردی، حقوقدان و معاون اسبق امور زنان و خانواده ریاست جمهوری: این فشارهای روانی یک بحران جمعی را رقم زده است. نباید فراموش کنیم که این حوادث در خلا اتفاق نیافتاده و اگر میخواهیم در کنترل آن موثر باشیم باید به این عوامل توجه کنیم. به درستی و به صورت دقیق برای ما ثابت شد که خشونت علیه زنان همه مرزهای تحصیلات، طبقه، مذهب، فرهنگ و ... را درنوردیده و متغیرهایی چون تحصیلات و طبقه بالا مصونیت در برابر خشونت ایجاد نمیکند
#فرهیختگان راهی به رهایی
هم میهن:
در غیاب آمارهای رسمی مربوط به خشونت علیه زنان، این گزارشهای غیررسمی است که تصویری از وقوع این خشونتها به دست میدهد.
گزارش اخیر نشان داد که در سهماه نخست سالهای ۱۴۰۱، ۱۴۰۲ و ۱۴۰۳ دستکم ۸۵ زن و دختر از سوی شوهر، پدر، برادر و مردان نزدیک به آنها، کشته شدهاند
کتایون مصری، پژوهشگر مطالعات زنان و جنسیت: در کشور ما آمارهای شفافی نیست و اگر هم باشد ناقص است؛ چون بسیاری از خشونتها پنهان میماند. در بهار امسال ۱۶۲۶۴ نفر با انگیزه یا ادعای همسرآزاری به پزشکی قانونی مراجعه کردهاند که از این رقم ۱۵۷۶۴ مورد را زنان تشکیل میدادند.
شهیندخت مولاوردی، حقوقدان و معاون اسبق امور زنان و خانواده ریاست جمهوری: این فشارهای روانی یک بحران جمعی را رقم زده است. نباید فراموش کنیم که این حوادث در خلا اتفاق نیافتاده و اگر میخواهیم در کنترل آن موثر باشیم باید به این عوامل توجه کنیم. به درستی و به صورت دقیق برای ما ثابت شد که خشونت علیه زنان همه مرزهای تحصیلات، طبقه، مذهب، فرهنگ و ... را درنوردیده و متغیرهایی چون تحصیلات و طبقه بالا مصونیت در برابر خشونت ایجاد نمیکند
#فرهیختگان راهی به رهایی
Audio
کنشگران مرزی و وفاق
فایل شنیداری سخنرانی مقصود فراستخواه در مدرسه دیالوگ باشگاه اندیشه،
۱ آذر ۱۴۰۳
#فرهیختگان راهی به رهایی
فایل شنیداری سخنرانی مقصود فراستخواه در مدرسه دیالوگ باشگاه اندیشه،
۱ آذر ۱۴۰۳
#فرهیختگان راهی به رهایی
فيلهای سفيد ما
غلامرضا مصدق
پادشاهي در يكي از سفرهاي خود فیل سفید بزرگی را هديه مي گيرد، پادشاه هیجان زده از هديه منحصر به فرد، آن را با خوشحالی قبول می کند. برای نگهداری فیل سفید، مكاني بسیار بزرگ، خدمه و غذای فراون درنظر مي گيرند، در نتيجه هزینه های سرسام آوری به کشور تحمیل می شود، با اينحال پادشاه داستان ما اطلاعی از کاربرد این فیل ندارد، اما تا پایان عمر آن را نگه می دارد. پادشاه بعدی علاوه بر تاج و تخت، فیل سفید را هم به ارث مي برد. او نیز کاربردی برای فیل نمی یابد اما چون رسم نگهداري فيل، بر مبناي سنت پادشاه قبلي از قدیم مانده بود، هزینه های هنگفت تر و خشك كردن فیل سفید را تقبل نموده و همچنان آن را نگهداري مي كند. مدتی بعد فیل بدون آنکه در دوران حیاتش فایده ای برای پادشاهان داشته باشد، می میرد. پس از مرگ فیل، همه در می یابند که فیل در عمل هیچ كاربرد و فايده اي نداشته و فقط هزینه های هنگفتی را به کشور تحمیل نموده است. به اين وضعيت " سندروم فيل سفيد " مي گويند.
همه ما در كشورداري، سازمانها، شركتها و خانواده تعدادي فیل سفید داريم، كه بدون هيچ فايده اي فقط و فقط براي ما هزينه دارند. اما چون قبلاً هزينه هاي سنگين و وقت زيادي صرف، ايجاد، انتخاب، خريد و نگهداري آنها كرده ايم، علي رغم وقوف به بي فايده بودن فيلها، قادر به دل كندن از آنها نيستيم، چون صرف نظر كردن از آنها علاوه بر قبولِ هدر رفتن هزينه هاي سنگين قبلي، اعتراف به اشتباه راه طي شده در مورد انتخاب و نگهداري آنهاست، كه البته تصميمي سخت و بسيار دشوار خواهد بود.
فيلترينگ اينترنت، برنامه انرژي هسته اي با دست فرمان فعلي و حجاب اجباري، نمونه هاي عيني سندروم فيل سفيد در كشورداري ما هستند، كه با علم به بي فايده بودن آنها به دليل پرداخت هزينه هاي سنگين طي سالهاي متمادي دل كندن از آنها براي ما نه تنها بسيار سخت بلكه با مقدس شدن بعضي از فيلها حتي غير ممكن شده است.
تنها راه برخورد با این سندروم، کنارگذاشتن استراتژی ها، عقاید و انتخابهاي هزینه بر و بدون منافع بدون توجه به هزينه هاي قبلي صرف شده براي آنها است که كشورها، سازمانها و خانواده ها درگیر آن هستند. به قول معروف هر كجا كه جلوي ضرر را بگيري فايده است. سندروم فيل سفيد، آينه تمام نماي ساختار ناكارآمد نظام هاي تصميم گیری است. اصرار بي مبنا بر نگهداري فيلهاي سفيد با هزينه هاي كمرشكنِ ممكن است نگهدارنده فيلها را نهايتاً در بن بست هائي غيرقابل برگشت به دام بيندازد.
#فرهیختگان راهی به رهایی
غلامرضا مصدق
پادشاهي در يكي از سفرهاي خود فیل سفید بزرگی را هديه مي گيرد، پادشاه هیجان زده از هديه منحصر به فرد، آن را با خوشحالی قبول می کند. برای نگهداری فیل سفید، مكاني بسیار بزرگ، خدمه و غذای فراون درنظر مي گيرند، در نتيجه هزینه های سرسام آوری به کشور تحمیل می شود، با اينحال پادشاه داستان ما اطلاعی از کاربرد این فیل ندارد، اما تا پایان عمر آن را نگه می دارد. پادشاه بعدی علاوه بر تاج و تخت، فیل سفید را هم به ارث مي برد. او نیز کاربردی برای فیل نمی یابد اما چون رسم نگهداري فيل، بر مبناي سنت پادشاه قبلي از قدیم مانده بود، هزینه های هنگفت تر و خشك كردن فیل سفید را تقبل نموده و همچنان آن را نگهداري مي كند. مدتی بعد فیل بدون آنکه در دوران حیاتش فایده ای برای پادشاهان داشته باشد، می میرد. پس از مرگ فیل، همه در می یابند که فیل در عمل هیچ كاربرد و فايده اي نداشته و فقط هزینه های هنگفتی را به کشور تحمیل نموده است. به اين وضعيت " سندروم فيل سفيد " مي گويند.
همه ما در كشورداري، سازمانها، شركتها و خانواده تعدادي فیل سفید داريم، كه بدون هيچ فايده اي فقط و فقط براي ما هزينه دارند. اما چون قبلاً هزينه هاي سنگين و وقت زيادي صرف، ايجاد، انتخاب، خريد و نگهداري آنها كرده ايم، علي رغم وقوف به بي فايده بودن فيلها، قادر به دل كندن از آنها نيستيم، چون صرف نظر كردن از آنها علاوه بر قبولِ هدر رفتن هزينه هاي سنگين قبلي، اعتراف به اشتباه راه طي شده در مورد انتخاب و نگهداري آنهاست، كه البته تصميمي سخت و بسيار دشوار خواهد بود.
فيلترينگ اينترنت، برنامه انرژي هسته اي با دست فرمان فعلي و حجاب اجباري، نمونه هاي عيني سندروم فيل سفيد در كشورداري ما هستند، كه با علم به بي فايده بودن آنها به دليل پرداخت هزينه هاي سنگين طي سالهاي متمادي دل كندن از آنها براي ما نه تنها بسيار سخت بلكه با مقدس شدن بعضي از فيلها حتي غير ممكن شده است.
تنها راه برخورد با این سندروم، کنارگذاشتن استراتژی ها، عقاید و انتخابهاي هزینه بر و بدون منافع بدون توجه به هزينه هاي قبلي صرف شده براي آنها است که كشورها، سازمانها و خانواده ها درگیر آن هستند. به قول معروف هر كجا كه جلوي ضرر را بگيري فايده است. سندروم فيل سفيد، آينه تمام نماي ساختار ناكارآمد نظام هاي تصميم گیری است. اصرار بي مبنا بر نگهداري فيلهاي سفيد با هزينه هاي كمرشكنِ ممكن است نگهدارنده فيلها را نهايتاً در بن بست هائي غيرقابل برگشت به دام بيندازد.
#فرهیختگان راهی به رهایی
Telegram
فرهیختگان
آسمانِ فکرِ آزاد رنگ و لباس نمیشناسد
از زمینِ سنت تا آسمانِ تجدد با اراده پرواز
فرهیختگی پایی در زمین و فکری آسمانی میخواهد
ارتباط با ادمین
@farhikhtehgan_bot
امام علی(ع):
شجاعتر از خردمند، وجود ندارد...
گروه تبادل نظر:
@iranintellectualsgroup
از زمینِ سنت تا آسمانِ تجدد با اراده پرواز
فرهیختگی پایی در زمین و فکری آسمانی میخواهد
ارتباط با ادمین
@farhikhtehgan_bot
امام علی(ع):
شجاعتر از خردمند، وجود ندارد...
گروه تبادل نظر:
@iranintellectualsgroup
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ای بانگ آزادی، جهان را پرصدا کن
قطعه ای بسیار زیبا از استاد امیر هوشنگ ابتهاج ( سایه)
زیباست آری، زندگی زیباست ای عشق؛
این قوم مرگ اندیش راهم دیده وا کن
ای جان زیبایی، جهان را دیده واکن
ای بانگ آزادی، جهان را پرصدا کن
#فرهیختگان راهی به رهایی
قطعه ای بسیار زیبا از استاد امیر هوشنگ ابتهاج ( سایه)
زیباست آری، زندگی زیباست ای عشق؛
این قوم مرگ اندیش راهم دیده وا کن
ای جان زیبایی، جهان را دیده واکن
ای بانگ آزادی، جهان را پرصدا کن
#فرهیختگان راهی به رهایی
جای پزشکیان بودم موافقین فیلترینگ را معرفی می کردم
▪️بازگشت لاریجانی "وفاق" را تقویت می کند
▪️مردم فیلترینگ را عملا حل کردهاند
▪️سیاست فعلی نظام حذف تندروها است
گفتگو با تابناک ۳ آذر ۱۴۰۳
عباس عبدی
تحلیل شما از بازگشت آقای لاریجانی به صحنه و احتمالأ حضور ایشون در دولت پزشکیان چیست؟ و این رویداد باعث چه تغییراتی در دولت آقای پزشکیان خواهد شد؟
واقعیت این است که سیاست یکدستسازی مثل مار بزرگ و گرسنهای میماند که دُم خود را تشخیص نمیدهد و برای رفع گرسنگی آن را میخورد و هر چه بیشتر میخورد زودتر به گردن خود میرسد. این سیاستی بود که در خلال تجربه ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۳ شکست فاحش آن اعلام شد.
یکی از آنانی که خواستند ببلعند لاریجانی بود که پس از شکست این سیاست طبیعی است که فعال شود و ظاهراً با چراغ سبز مقامات بالا هم هست. حضور او هم در سیاست رسمی هم میتواند قطعات پازل وفاق را تکمیلتر کند و خیلی هم خوب است.
برخی تحلیلگران معتقدند سوپر انقلابی ها، طیف سعید جلیلی در حال کمرنگ شدن از عرصه ی قدرت و تصمیم گیری های کلان هستند ، چنین چیزی رو احساس میکنید؟ اگر بلی دلیل و پیامد آن را چه می دانید؟
شواهد آن زیاد است. همان روز که پزشکیان تایید شد نتیجه معلوم بود برای حذف تندروها است. چون فقط با حمایت و حضور مردم و اصلاحطلبان است که میتوان بساط این گروه را جمع کرد. دلیلش گرسنگی بیش از حد این مار و ناکارآمدی آن بود. پیامد آن هم قطعا افزایش امید به آینده با فرض ثابت بودن سایر شرایط است.
نظر شما راجع به فیلترینگ چیه ؟ آیا این وضعیت قابل تداوم است؟ آیا دولت آقای پزشکیان به وعده ی انتخابی خود عمل میکنند و فیلترینگ رو بر میدارند؟ و اگر شما تصمیم گیرنده بودید چه اقداماتی در زمینه فیلترینگ اتخاذ انجام میدادید؟
فیلترینگ را عملا مردم حل کردهاند هر چند با زحمت و فرستادن لعنتهای فراوان. آنچه مانده فیلترینگ نیست بلکه باز بودن مغازه دو نبش آقایان فیلترشکن فروش است که بعید است ساختار رسمی آنان را نشناسد. بعلاوه کوشش مستمر برای وجود وضعیتی است که به مردم بگویند؛ آهای حواستان باشد ما با شما دشمن هستیم؛ و نیز آلوده نگه داشتن فضای مجازی ایران است.
خوشبختانه هم فیلترشکنها پیشرفت میکنند و هم دسترسی به استارلینک مستقیمتر خواهد شد و متاسفانه پس از چندی شاهد تضعیف هر چه بیشتر زیر ساخت اینترنتی کشور و وابستگی بیشتر آن به خارج خواهیم بود.
من اگر بودم یک گزارش جامع از مجموعه معایب فیلترینگ در کنار محاسن نداشتهاش تهیه میکردم و به مردم ارایه میکردم که این نظر من و دولت من است این افراد هم مانع هستند. از این بعد خود دانید. اگر فکر میکنید توانایی ندارم بفرمایید برگردیم بیمارستان، زیرا بیمار امروز من خودش را متخصص و همه فن حریف میداند. البته این رفتار حداقل تا این مرحله مغایر با سیاست وفاق است و آقای پزشکیان میکوشد که با تفاهم حل کند ولی اگر نشد اطمینان دارم که رفتار دیگری خواهد کرد.
#فرهیختگان راهی به رهایی
▪️بازگشت لاریجانی "وفاق" را تقویت می کند
▪️مردم فیلترینگ را عملا حل کردهاند
▪️سیاست فعلی نظام حذف تندروها است
گفتگو با تابناک ۳ آذر ۱۴۰۳
عباس عبدی
تحلیل شما از بازگشت آقای لاریجانی به صحنه و احتمالأ حضور ایشون در دولت پزشکیان چیست؟ و این رویداد باعث چه تغییراتی در دولت آقای پزشکیان خواهد شد؟
واقعیت این است که سیاست یکدستسازی مثل مار بزرگ و گرسنهای میماند که دُم خود را تشخیص نمیدهد و برای رفع گرسنگی آن را میخورد و هر چه بیشتر میخورد زودتر به گردن خود میرسد. این سیاستی بود که در خلال تجربه ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۳ شکست فاحش آن اعلام شد.
یکی از آنانی که خواستند ببلعند لاریجانی بود که پس از شکست این سیاست طبیعی است که فعال شود و ظاهراً با چراغ سبز مقامات بالا هم هست. حضور او هم در سیاست رسمی هم میتواند قطعات پازل وفاق را تکمیلتر کند و خیلی هم خوب است.
برخی تحلیلگران معتقدند سوپر انقلابی ها، طیف سعید جلیلی در حال کمرنگ شدن از عرصه ی قدرت و تصمیم گیری های کلان هستند ، چنین چیزی رو احساس میکنید؟ اگر بلی دلیل و پیامد آن را چه می دانید؟
شواهد آن زیاد است. همان روز که پزشکیان تایید شد نتیجه معلوم بود برای حذف تندروها است. چون فقط با حمایت و حضور مردم و اصلاحطلبان است که میتوان بساط این گروه را جمع کرد. دلیلش گرسنگی بیش از حد این مار و ناکارآمدی آن بود. پیامد آن هم قطعا افزایش امید به آینده با فرض ثابت بودن سایر شرایط است.
نظر شما راجع به فیلترینگ چیه ؟ آیا این وضعیت قابل تداوم است؟ آیا دولت آقای پزشکیان به وعده ی انتخابی خود عمل میکنند و فیلترینگ رو بر میدارند؟ و اگر شما تصمیم گیرنده بودید چه اقداماتی در زمینه فیلترینگ اتخاذ انجام میدادید؟
فیلترینگ را عملا مردم حل کردهاند هر چند با زحمت و فرستادن لعنتهای فراوان. آنچه مانده فیلترینگ نیست بلکه باز بودن مغازه دو نبش آقایان فیلترشکن فروش است که بعید است ساختار رسمی آنان را نشناسد. بعلاوه کوشش مستمر برای وجود وضعیتی است که به مردم بگویند؛ آهای حواستان باشد ما با شما دشمن هستیم؛ و نیز آلوده نگه داشتن فضای مجازی ایران است.
خوشبختانه هم فیلترشکنها پیشرفت میکنند و هم دسترسی به استارلینک مستقیمتر خواهد شد و متاسفانه پس از چندی شاهد تضعیف هر چه بیشتر زیر ساخت اینترنتی کشور و وابستگی بیشتر آن به خارج خواهیم بود.
من اگر بودم یک گزارش جامع از مجموعه معایب فیلترینگ در کنار محاسن نداشتهاش تهیه میکردم و به مردم ارایه میکردم که این نظر من و دولت من است این افراد هم مانع هستند. از این بعد خود دانید. اگر فکر میکنید توانایی ندارم بفرمایید برگردیم بیمارستان، زیرا بیمار امروز من خودش را متخصص و همه فن حریف میداند. البته این رفتار حداقل تا این مرحله مغایر با سیاست وفاق است و آقای پزشکیان میکوشد که با تفاهم حل کند ولی اگر نشد اطمینان دارم که رفتار دیگری خواهد کرد.
#فرهیختگان راهی به رهایی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تصاویر لو رفته از عصبانیت نتانیاهو حین بازجویی
نخستوزیر اسرائیل در مواجهه با سوالات بازرسان رسیدگی کننده به پرونده فساد اقتصادی او و همسرش با عصبانیت بر سر آنها فریاد زد.
#فرهیختگان راهی به رهایی
نخستوزیر اسرائیل در مواجهه با سوالات بازرسان رسیدگی کننده به پرونده فساد اقتصادی او و همسرش با عصبانیت بر سر آنها فریاد زد.
#فرهیختگان راهی به رهایی
جان در برابر چه؟
✍️ رحیم قمیشی
جبهه جنوب که بودم، یکبار فرماندهان بالاتر چیزی به مغزشان خطور کرد که کمتر ممکن بود از یک مغز معمولی تراوش کند؛ سر دادن دستجمعی شعار "الله اکبر شبانه" در خط مقدم، به سمت عراقیها.
چون خط ما با خط عراقیها فاصله کمی داشت به غیر از خمپارهها و توپ و تیر، صدای ما، به هم میرسید.
اما حالا با الله اکبر شبانه چه چیزی را قرار بود به آنها بفهمانیم، چیزی است که من هنوز هم نمیدانم!
لابد اینکه ما هم مثل شما مسلمانیم، پس بگذارید بیاییم خط شما را تصرف کنیم و شما را بکُشیم!!
ناگفته نگذارم واقعاً یک طرح ابتکاری، خلاقانه، و بسیار "بیخودی" بود، که برای عراقیها تداعی میکرد عملیات واقعی و حمله ما شروع شد!
تقریباً در هفته دو بار از بالا اعلام میکردند امشب رأس ساعت فلان، الله اکبر شبانه!
و همان موقع هم، عراق با شنیدن اولین صدا، خط را بهشدت زیر آتش خمپاره و توپ میگرفت.
شنیدن کِی بود مانند دیدن، یا چشیدن!
آتش تهیهای که عراق روی خط میریخت واقعاً دیوانهکننده بود.
ما هم اگر آنهمه خمپاره و گلوله توپ داشتیم حتما پاسخ میدادیم، اما راستش نداشتیم.
میگفتند کل دنیا طرف صدام است و ما جبهه حق هستیم، و مثل امام حسین تنها!
و از همان موقع شعبابیطالبوار جنگیدیم!
ما با سر و صدا و شعار و گاه شجاعتهای اشتباه، به قیمت جانمان، آنها با گلوله و آتشبارهای واقعی!
موضوعش را الان نمیخواهم باز کنم.
اما اتفاقی که یک شب افتاد...
این خاطره را از دفترچه خاطراتی که همان موقع مینوشتم، نقل میکنم. متاسفانه اکثر دفترچههای یادداشتم از بین رفتند و یکی دو تا بیشتر نمانده. وگر نه همین خاطره هم سوخته بود، چه اهمیتی داشت که در خاطر کسی هم بماند! دویست هزار شهید دادیم، که در دو سال مهم و نخست جنگ، شاید بیست تا سی هزار هم نداده بودیم، کسی پرسید آن ۱۸۰ هزار نفر چرا شهید شدند؟ بگذریم!
آن شب موقع الله اکبر در خط مقدم که همه باید از سنگر بیرون آمده و میرفتیم لب خاکریز، یک خمپاره دقیقا خورد وسط بچهها، و ما چند شهید و مجروح دادیم.
اسم یکی از شهدا را که در دفترم نوشتهام محمدرضا بود.
جنگ بود و شهید دادن عادی...
آن سال که ۱۳۶۲ بود تا امروز انگار هیچ چیز تغییر نکرده. همچنان ما شعار میدهیم و تلفات، از سوریه و لبنان، تا یمن و عراق، تا جای جای کشورمان.
هیچکس هم نمیپرسد این تلفات آیا ارزش آن اهداف را داشته یا نه؟
اگر اصلأ هدفی محقق شده باشد.
قصدم اصلأ ذکر خاطرات تلخ جنگ نیست.
در یادداشت بعدی خواهم گفت چرا ما هنوز بر همان مدار حرکت میکنیم.
چرا امروز هم اشتباهاتمان تکرار میشود.
چه باید بکنیم تا حسرت هزینه دادنها را کمتر بخوریم.
و چرا "هر هزینه دادنی، ستودنی نیست".
این اشتباه را تنها حاکمان و فرماندهان نمیکنند، گاه در کف جامعه، گاه در میان فعالان سیاسی هم، این اتفاق میافتد!
در قسمت بعد خواهم گفت، تنها در جنگ نبوده که ما تلفات میدادیم و کسی نمیپرسید نتیجهاش؟!
ادامه دارد
#فرهیختگان راهی به رهایی
✍️ رحیم قمیشی
جبهه جنوب که بودم، یکبار فرماندهان بالاتر چیزی به مغزشان خطور کرد که کمتر ممکن بود از یک مغز معمولی تراوش کند؛ سر دادن دستجمعی شعار "الله اکبر شبانه" در خط مقدم، به سمت عراقیها.
چون خط ما با خط عراقیها فاصله کمی داشت به غیر از خمپارهها و توپ و تیر، صدای ما، به هم میرسید.
اما حالا با الله اکبر شبانه چه چیزی را قرار بود به آنها بفهمانیم، چیزی است که من هنوز هم نمیدانم!
لابد اینکه ما هم مثل شما مسلمانیم، پس بگذارید بیاییم خط شما را تصرف کنیم و شما را بکُشیم!!
ناگفته نگذارم واقعاً یک طرح ابتکاری، خلاقانه، و بسیار "بیخودی" بود، که برای عراقیها تداعی میکرد عملیات واقعی و حمله ما شروع شد!
تقریباً در هفته دو بار از بالا اعلام میکردند امشب رأس ساعت فلان، الله اکبر شبانه!
و همان موقع هم، عراق با شنیدن اولین صدا، خط را بهشدت زیر آتش خمپاره و توپ میگرفت.
شنیدن کِی بود مانند دیدن، یا چشیدن!
آتش تهیهای که عراق روی خط میریخت واقعاً دیوانهکننده بود.
ما هم اگر آنهمه خمپاره و گلوله توپ داشتیم حتما پاسخ میدادیم، اما راستش نداشتیم.
میگفتند کل دنیا طرف صدام است و ما جبهه حق هستیم، و مثل امام حسین تنها!
و از همان موقع شعبابیطالبوار جنگیدیم!
ما با سر و صدا و شعار و گاه شجاعتهای اشتباه، به قیمت جانمان، آنها با گلوله و آتشبارهای واقعی!
موضوعش را الان نمیخواهم باز کنم.
اما اتفاقی که یک شب افتاد...
این خاطره را از دفترچه خاطراتی که همان موقع مینوشتم، نقل میکنم. متاسفانه اکثر دفترچههای یادداشتم از بین رفتند و یکی دو تا بیشتر نمانده. وگر نه همین خاطره هم سوخته بود، چه اهمیتی داشت که در خاطر کسی هم بماند! دویست هزار شهید دادیم، که در دو سال مهم و نخست جنگ، شاید بیست تا سی هزار هم نداده بودیم، کسی پرسید آن ۱۸۰ هزار نفر چرا شهید شدند؟ بگذریم!
آن شب موقع الله اکبر در خط مقدم که همه باید از سنگر بیرون آمده و میرفتیم لب خاکریز، یک خمپاره دقیقا خورد وسط بچهها، و ما چند شهید و مجروح دادیم.
اسم یکی از شهدا را که در دفترم نوشتهام محمدرضا بود.
جنگ بود و شهید دادن عادی...
آن سال که ۱۳۶۲ بود تا امروز انگار هیچ چیز تغییر نکرده. همچنان ما شعار میدهیم و تلفات، از سوریه و لبنان، تا یمن و عراق، تا جای جای کشورمان.
هیچکس هم نمیپرسد این تلفات آیا ارزش آن اهداف را داشته یا نه؟
اگر اصلأ هدفی محقق شده باشد.
قصدم اصلأ ذکر خاطرات تلخ جنگ نیست.
در یادداشت بعدی خواهم گفت چرا ما هنوز بر همان مدار حرکت میکنیم.
چرا امروز هم اشتباهاتمان تکرار میشود.
چه باید بکنیم تا حسرت هزینه دادنها را کمتر بخوریم.
و چرا "هر هزینه دادنی، ستودنی نیست".
این اشتباه را تنها حاکمان و فرماندهان نمیکنند، گاه در کف جامعه، گاه در میان فعالان سیاسی هم، این اتفاق میافتد!
در قسمت بعد خواهم گفت، تنها در جنگ نبوده که ما تلفات میدادیم و کسی نمیپرسید نتیجهاش؟!
ادامه دارد
#فرهیختگان راهی به رهایی
جان در برابر چه؟
قسمت دوم و پایانی
✍️ رحیم قمیشی
در یادداشت قبل گفتیم هر هزینه دادنی ولو در راه مبارزه با دشمن، الزاماً موجه نیست.
شاید تنها مجموعههایی که باور دارند دادن تلفات و یا گرفتن تلفات، و اساسأ هر هزینهای اهنیتی ندارد، حاکمیتهایی هستند که منافع مادی فراوانی در اختیار دارند و جز با قدرتیابی امکان تداوم منافعشان فراهم نیست.
در اختیار داشتن قدرت و حاکمیت بلامنازع و خزانه یک کشور پر معدن، به سادگی ممکن نیست. آنها میدانند که باید تلفاتی هم متحمل شوند، و البته از مردم!
اما در این نوشته و نتیجهگیریاش قصدم نوع مواجهه حاکمیت و نقد آن نیست.
قصد من نقد خودمان است!
فردا اگر بگویند رحیم قمیشی باید پنج سال زندان برود. آیا من کاری توانستهام بکنم که آنجا خودم را قانع کنم این یک فداکاری بوده، این پنج سال زندان، ارزش آن را داشته؟
من برخی حقایق از دید خودم را نوشتهام، نقدها و ضعفهایی را که بسیاری میدانستهاند، به رشته تحریر درآوردهام.
انگار رفتهام روی خاکریز، رو به دشمن، و با الله اکبر فریاد زدهام که شما هیچی نیستید! ولو گلولهای بیاید و جان مرا به خطر بیندازد.
آیا کار درست را انجام دادهام؟!
قصدم زیر سؤال بردن شهادت و مجروحیت آن جوانهای رعنا که برای اهدافشان مقابل دشمن ایستادند یا زندان رفتند نیست، قصدم بیان ارزش جان و سلامتی است، حتی در مبارزه.
من اگر در کنار بیان دردها، نوشتهها، سازمانی بوجود آورده بودم، تشکیلاتی ولو چند نفره ایجاد کرده بودم، افکار و ایدههایی را کنار هم گذارده و مسیری را تشریح کرده بودم، برای آینده بهتر، برای نجات ایران، نه پنج سال که پنجاه سال زندان و حتی اعدام هم، در برابرش چیزی نبود!
اما امروز
به عنوان یک فرد
هر چه بنویسم، ولو با ادبیات صریح
ارزش یک روز زندان را هم ندارد!
من تنها قهرمانبازی درآوردهام!
با یک برخورد ساده حذف خواهم شد!
اگر امیرکبیر، اگر قائم مقام، اگر سیدجمال و برخی بزرگان تاریخ، یک نفره حرکتهایی مهم داشتند، آنها با حاکمیت همراه بودند. گاندی و ماندلا هم اگر سازمانی پشت سر خود نداشتند هرگز موفق نمیشدند.
ما نباید برای حرکتهای انفرادی هزینههای بالایی بدهیم.
آنچه ماندگار و با ارزش است، حرکتها و برنامههای سازمانی، جمعی و تشکیلاتی است.
لزومی هم ندارد حتما حزب رسمی باشد یا سازمانی با سلسله مراتب.
وجود جمعی با اهدافی مشترک و پایدار.
همعهد، همراه، مقاوم و متعهد به کار جمعی، و پیاده سازی مبانی دمکراسی در جمع.
بدور از خودمحوری و خود حقپنداری
بدور از شیوههای مرید و مرادی
و برآوردن این هدف اصلأ دشوار نیست!
نظام با زندان بردن و محکومیت افراد بدون سازمان، تنها زحمت خود را زیاد میکند و البته زندگیها را متلاشی میکند.
باید تصمیم بگیریم جمعی را بهوجود بیاوریم!
نه جمعی مبارز و جنگجو
اتفاقا جمعی که مهمترین وجهشان خشونت پرهیزی باشد و البته مصمم به ساختن ایران.
و آماده باشند هر هزینهای هم بدهند.
آن وقت حاکمیت اگر خواست
ما را به زندان ببرد، دلمان نمیسوزد!
آن وقت زندان، شمع هایمان را خاموش نمیکند!
وقتی پایۀ با هم بودن برای نجات ایران
پایه نترسیدن از جمع شدن
نترسیدن از مطالبهگری جدی را گذاشتیم
وقتی شدیم یک مجموعه واقعی
آن وقت است که برای مفتخورها
برای تخریبگران ایران و محیط زیستش
برای دزدهای میلیارد دلاری
برای چپاولگران و دروغگویان
واقعا خطرناک میشویم.
حاکمان ظلم احکامشان را باید بگذارند برای آن موقع
این قمیشی
و این افراد تک مانده
ارزش احضار و زندان که ندارند!
بالآخره برای نجات ایران
از جایی باید شروع کرد.
ما کوچکها، وقتی دستهایتان را به هم بدهیم، حتماً بزرگ و قوی میشویم. چارهای جز آن هم نداریم.
هیچکس حق ندارد منتظر دیگری بنشیند.
هیچکس حق ندارد بگوید بزرگان چه میگویند!
کدام بزرگان؟
ما هم بزرگیم!
ایران برای ساخته شدنش
نمیتواند همیشه به انتظار "یکی" بنشیند!
خودمان باید شروع کنیم
تا از دادن تلفات و جان
برای هیچ
پرهیز کنیم!
و بیهوده
تنها به انتظار ننشینیم
وقتی هر روز تلفات میدهیم!
برای "نجات ایران"
پایان
#فرهیختگان راهی به رهایی
قسمت دوم و پایانی
✍️ رحیم قمیشی
در یادداشت قبل گفتیم هر هزینه دادنی ولو در راه مبارزه با دشمن، الزاماً موجه نیست.
شاید تنها مجموعههایی که باور دارند دادن تلفات و یا گرفتن تلفات، و اساسأ هر هزینهای اهنیتی ندارد، حاکمیتهایی هستند که منافع مادی فراوانی در اختیار دارند و جز با قدرتیابی امکان تداوم منافعشان فراهم نیست.
در اختیار داشتن قدرت و حاکمیت بلامنازع و خزانه یک کشور پر معدن، به سادگی ممکن نیست. آنها میدانند که باید تلفاتی هم متحمل شوند، و البته از مردم!
اما در این نوشته و نتیجهگیریاش قصدم نوع مواجهه حاکمیت و نقد آن نیست.
قصد من نقد خودمان است!
فردا اگر بگویند رحیم قمیشی باید پنج سال زندان برود. آیا من کاری توانستهام بکنم که آنجا خودم را قانع کنم این یک فداکاری بوده، این پنج سال زندان، ارزش آن را داشته؟
من برخی حقایق از دید خودم را نوشتهام، نقدها و ضعفهایی را که بسیاری میدانستهاند، به رشته تحریر درآوردهام.
انگار رفتهام روی خاکریز، رو به دشمن، و با الله اکبر فریاد زدهام که شما هیچی نیستید! ولو گلولهای بیاید و جان مرا به خطر بیندازد.
آیا کار درست را انجام دادهام؟!
قصدم زیر سؤال بردن شهادت و مجروحیت آن جوانهای رعنا که برای اهدافشان مقابل دشمن ایستادند یا زندان رفتند نیست، قصدم بیان ارزش جان و سلامتی است، حتی در مبارزه.
من اگر در کنار بیان دردها، نوشتهها، سازمانی بوجود آورده بودم، تشکیلاتی ولو چند نفره ایجاد کرده بودم، افکار و ایدههایی را کنار هم گذارده و مسیری را تشریح کرده بودم، برای آینده بهتر، برای نجات ایران، نه پنج سال که پنجاه سال زندان و حتی اعدام هم، در برابرش چیزی نبود!
اما امروز
به عنوان یک فرد
هر چه بنویسم، ولو با ادبیات صریح
ارزش یک روز زندان را هم ندارد!
من تنها قهرمانبازی درآوردهام!
با یک برخورد ساده حذف خواهم شد!
اگر امیرکبیر، اگر قائم مقام، اگر سیدجمال و برخی بزرگان تاریخ، یک نفره حرکتهایی مهم داشتند، آنها با حاکمیت همراه بودند. گاندی و ماندلا هم اگر سازمانی پشت سر خود نداشتند هرگز موفق نمیشدند.
ما نباید برای حرکتهای انفرادی هزینههای بالایی بدهیم.
آنچه ماندگار و با ارزش است، حرکتها و برنامههای سازمانی، جمعی و تشکیلاتی است.
لزومی هم ندارد حتما حزب رسمی باشد یا سازمانی با سلسله مراتب.
وجود جمعی با اهدافی مشترک و پایدار.
همعهد، همراه، مقاوم و متعهد به کار جمعی، و پیاده سازی مبانی دمکراسی در جمع.
بدور از خودمحوری و خود حقپنداری
بدور از شیوههای مرید و مرادی
و برآوردن این هدف اصلأ دشوار نیست!
نظام با زندان بردن و محکومیت افراد بدون سازمان، تنها زحمت خود را زیاد میکند و البته زندگیها را متلاشی میکند.
باید تصمیم بگیریم جمعی را بهوجود بیاوریم!
نه جمعی مبارز و جنگجو
اتفاقا جمعی که مهمترین وجهشان خشونت پرهیزی باشد و البته مصمم به ساختن ایران.
و آماده باشند هر هزینهای هم بدهند.
آن وقت حاکمیت اگر خواست
ما را به زندان ببرد، دلمان نمیسوزد!
آن وقت زندان، شمع هایمان را خاموش نمیکند!
وقتی پایۀ با هم بودن برای نجات ایران
پایه نترسیدن از جمع شدن
نترسیدن از مطالبهگری جدی را گذاشتیم
وقتی شدیم یک مجموعه واقعی
آن وقت است که برای مفتخورها
برای تخریبگران ایران و محیط زیستش
برای دزدهای میلیارد دلاری
برای چپاولگران و دروغگویان
واقعا خطرناک میشویم.
حاکمان ظلم احکامشان را باید بگذارند برای آن موقع
این قمیشی
و این افراد تک مانده
ارزش احضار و زندان که ندارند!
بالآخره برای نجات ایران
از جایی باید شروع کرد.
ما کوچکها، وقتی دستهایتان را به هم بدهیم، حتماً بزرگ و قوی میشویم. چارهای جز آن هم نداریم.
هیچکس حق ندارد منتظر دیگری بنشیند.
هیچکس حق ندارد بگوید بزرگان چه میگویند!
کدام بزرگان؟
ما هم بزرگیم!
ایران برای ساخته شدنش
نمیتواند همیشه به انتظار "یکی" بنشیند!
خودمان باید شروع کنیم
تا از دادن تلفات و جان
برای هیچ
پرهیز کنیم!
و بیهوده
تنها به انتظار ننشینیم
وقتی هر روز تلفات میدهیم!
برای "نجات ایران"
پایان
#فرهیختگان راهی به رهایی
ابتدای آبان بود که وزیر نیرو خبر از افزایش قیمت برق برای مشترکان پر مصرف داد و در توضیح این موضوع گفت:
بر اساس قانون مانع زدایی صنعت برق تکلیف شده است که قیمت برق افزایش پیدا کند و مطابق با قانون وزارت نیرو نباید وابسته به بودجه دولتی باشد.
وی همچنین افزود: بر اساس قانون تنها به مصارف برق تا سطح الگو یارانه پرداخت میشود و آن دسته از مشترکانی که مصارف بالایی دارند، یا باید با اقدامات مدیریتی مصرف برق خود را به سطح الگو نزدیک کنند و یا برق مازاد خود را از طریق روشهای جایگزین مانند ذخیره ساز، مولدهای خورشیدی و بورس انرژی تأمین کنند!!
پینوشت:
اما ظاهراً کاشف به عمل آمد، قیمت برق به ازای هر کیلووات ساعت از ابتدای مهر ماه برای تمامی مشترکان ۳۸ درصد افزایش داشته است و تنها شامل مشترکان پر مصرف و صنایع نشده است.
مسعود پزشکیان همانند شبیهخوانانِ دروازه دولت در دوره قاجاریه، یک نسخهی تکراری در دستش دارد و هر بار که مراسم نوحه و مراثی برگزار میگردد آن را تکرار میکند تا زنان برقعپوش و ابروکمانیِ قجری گریبان چاک دهند و از نداریها و #ناترازیهای دولت صورت بخراشند!!
اینکه، نمیتوانی مسائلت را با جهان حل کنی و یا روابط اقتصادیات را به روی ریل اصلی بازگردانی، قرار نیست همچون طراران مسیر سمرقند به آمودریا آهنگ کاروانیان عبوری کنی و دار و ندارشان را بربایی و بیچاره اویی که گمان میکرد با تعبیه اوراق مصاحف در همیان خویش از دست رهزنان در امان خواهد بود، اما نمیدانست به راهزن کاربلدی در گردنهی فرارودان برخورد کرده است!!
وانگهی مگر نگفته بودی، هرگونه افزایش قیمت را به اطلاع باشندگان میرسانی، اگر خبر افزایش ۳۸درصدی درست باشد که ظاهراً همینگونه است، آیا نمیبایستی پیشتر به شهروندان اطلاع داده میشد تا برق مصرفیشان را مدیریت کنند؟ به من بگو اکنون آن خانوار نابرخوردار عنبرآبادی و قلعهگنج (در جنوب کرمان) یا فنوج و ریگان در جنوب شرقی کرمان و یا سرایان در خراسان جنوبی یا بلمنشینِ بهمنشیر در حوالیِ آبادان یا جنگلنشین تالش چه کند و تَه ماندهی یارانه خود را به کدام درد دوانشدهی خود بزند!؟
غلامرضا علیزاده
#فرهیختگان راهی به رهایی
بر اساس قانون مانع زدایی صنعت برق تکلیف شده است که قیمت برق افزایش پیدا کند و مطابق با قانون وزارت نیرو نباید وابسته به بودجه دولتی باشد.
وی همچنین افزود: بر اساس قانون تنها به مصارف برق تا سطح الگو یارانه پرداخت میشود و آن دسته از مشترکانی که مصارف بالایی دارند، یا باید با اقدامات مدیریتی مصرف برق خود را به سطح الگو نزدیک کنند و یا برق مازاد خود را از طریق روشهای جایگزین مانند ذخیره ساز، مولدهای خورشیدی و بورس انرژی تأمین کنند!!
پینوشت:
اما ظاهراً کاشف به عمل آمد، قیمت برق به ازای هر کیلووات ساعت از ابتدای مهر ماه برای تمامی مشترکان ۳۸ درصد افزایش داشته است و تنها شامل مشترکان پر مصرف و صنایع نشده است.
مسعود پزشکیان همانند شبیهخوانانِ دروازه دولت در دوره قاجاریه، یک نسخهی تکراری در دستش دارد و هر بار که مراسم نوحه و مراثی برگزار میگردد آن را تکرار میکند تا زنان برقعپوش و ابروکمانیِ قجری گریبان چاک دهند و از نداریها و #ناترازیهای دولت صورت بخراشند!!
اینکه، نمیتوانی مسائلت را با جهان حل کنی و یا روابط اقتصادیات را به روی ریل اصلی بازگردانی، قرار نیست همچون طراران مسیر سمرقند به آمودریا آهنگ کاروانیان عبوری کنی و دار و ندارشان را بربایی و بیچاره اویی که گمان میکرد با تعبیه اوراق مصاحف در همیان خویش از دست رهزنان در امان خواهد بود، اما نمیدانست به راهزن کاربلدی در گردنهی فرارودان برخورد کرده است!!
وانگهی مگر نگفته بودی، هرگونه افزایش قیمت را به اطلاع باشندگان میرسانی، اگر خبر افزایش ۳۸درصدی درست باشد که ظاهراً همینگونه است، آیا نمیبایستی پیشتر به شهروندان اطلاع داده میشد تا برق مصرفیشان را مدیریت کنند؟ به من بگو اکنون آن خانوار نابرخوردار عنبرآبادی و قلعهگنج (در جنوب کرمان) یا فنوج و ریگان در جنوب شرقی کرمان و یا سرایان در خراسان جنوبی یا بلمنشینِ بهمنشیر در حوالیِ آبادان یا جنگلنشین تالش چه کند و تَه ماندهی یارانه خود را به کدام درد دوانشدهی خود بزند!؟
غلامرضا علیزاده
#فرهیختگان راهی به رهایی
Telegram
فرهیختگان
آسمانِ فکرِ آزاد رنگ و لباس نمیشناسد
از زمینِ سنت تا آسمانِ تجدد با اراده پرواز
فرهیختگی پایی در زمین و فکری آسمانی میخواهد
ارتباط با ادمین
@farhikhtehgan_bot
امام علی(ع):
شجاعتر از خردمند، وجود ندارد...
گروه تبادل نظر:
@iranintellectualsgroup
از زمینِ سنت تا آسمانِ تجدد با اراده پرواز
فرهیختگی پایی در زمین و فکری آسمانی میخواهد
ارتباط با ادمین
@farhikhtehgan_bot
امام علی(ع):
شجاعتر از خردمند، وجود ندارد...
گروه تبادل نظر:
@iranintellectualsgroup
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جلسه هیئت دولت در زمان ریاست جمهوری "حسن روحانی" مبنی بر لزوم برگزاری همه پرسی و رفراندوم (اصل ۵۹ قانون اساسی) که متاسفانه هیچگاه منتشر نشد.
#فرهیختگان راهی به رهایی
#فرهیختگان راهی به رهایی
خیز بلند جامعهٔ بشری برای به اهتزاز در آوردن پرچم عدالت
✍ ناصر دانشفر
در ۲۱ نوامبر ۲۰۲۴ یک بمب خبری جهان را لرزاند. رخداد غیرمترقبهای اتفاق افتاد که آیندهٔ ما آدمها بدون تردید تأثیر قابل ملاحظهای از آن خواهد پذیرفت.
آری خبری مخابره شد که با نظم کنونی حاکم بر دنیای ما هیچگونه همخوانی و تطابقی نداشت. بالاخره شمشیر عدالت بر سر جلادان صهیونیست نیز فرود آمد و فرمان دستگیری دو قصاب ضد بشر به همراه محمد ضیف صادر گردید.
شاید خوانندگان محترم بر این حقیر خرده بگیرند که چرا حادثهای مسبوق به سابقه را این همه برجسته مینماید و آن را مهم میشمارد. پس به ناچار برای تبیین این نگاه به موضوع پیش گفته، باید عرض کنم که قصهٔ جناب پوتین با بیبی همپیمان غرب از زمین تا به آسمان متفاوت است. در آن مورد اروپا و آمریکا یعنی کدخدایان جهان، یکپارچه در مقابل سردمدار آدمکش روسیه ایستاده بودند و از حکم این محکمه با تمام وجود پشتیبانی مینمودند، اما اینجا درست به عکس آن ماجرا، این دولتها علیرغم خواست مردم خود، در آشکار و نهان به حمایت تمام قد از نسلکشی دژخیمان رژیم غاصب اهتمام نمودهاند.
شتری که امروز در برابر خانهٔ بیبی ملعون خوابید، در خواب غربیها هم نمیآمد. سالهای سال است که این اردوگاه از حربهٔ حقوق بشر برای نایل شدن به مطامع خود بهره برده است و هرگز به مخیلهٔ حضرات خطور هم نکرده بود که روزی این شمشیر داموکلس بر سر خود و یا همپیمانان آنان فرود آید.
عدالت آرمانی است با قدمتی به بلندای تاریخ بشر که شوربختانه همواره به پای قدرت قربانی گردیده است. اما گویا نوبت آن رسیده که عدالت گریبان قدرت را بگیرد و زین پس جهان جای امنی برای سردمداران رژیمهای ضدبشری نمیباشد.
آری گرچه هنوز تعداد کشورهایی که این دادگاه را به رسمیت نمیشناسند و خود را متعهد به احکام آن نمیدانند کم نیست، اما با توجه به تعهد قریب به اتفاق کشورهای اروپایی و اظهار تمکین برخی از دولتهای صاحب نفوذ در عرصهٔ بینالمللی، جای امیدواری دارد که گمان بریم، در زمانی نه چندان دور رؤسای زورمدار این موضوع را در تعیین راهبردهای خویش مد نظر قرار دهند.
با توجه به شرایط جدید، به خود نوید میدادم که زین پس رهبر جمهوریاسلامی نیز باید دست و پای خود را جمع کند و بداند که ستمگری در حق ملت خود ممکن است تبعات اینچنینی برای وی داشته باشد. چرا که دیوان بینالمللی کیفری به شکایت اشخاص و دستجات و گروهها نیز ورود میکند. لذا اگر آسیبدیدگان جنبشهای اخیر همت کرده و شکایتی علیه جنابشان تنظیم و درخواست رسیدگی داشته باشند، آنگاه ممکن است چنین حکمی در مورد ایشان نیز صادر شود. اما به خود گفتم که گیریم چنین شود، مگر حضرتآقا و جانشینان وی بنا دارند که از حدود و ثغور کشورمان پای را بیرون بگذارند که نگران بازداشت و محاکمهٔ خود باشند؟
وقتی بناست کشوری به مانند کرهٔ شمالی اداره شود، مقام معظم رهبری که هیچ، سایر مسئولان نظاممقدس نیز چرا باید از چنین احکامی باک داشته باشند؟ شاید دستاندرکاران بصیر حکومت ولایی این روزها را پیشبینی میکردهاند که با وجود امضاء اساسنامهٔ دیوان بینالمللی کیفری در ۳۱ دسامبر ۲۰۰۲ هنوز تصویب آن را در دستور کار مجلس قرار نداده و از پیوستن به آن خودداری نمودهاند.
این دوراندیشی به مسئولان نظام حاکم بر ما اختصاص ندارد که دولتهای امالمصائبی چون آمریکا و روسیه نیز از پذیرش این معاهده شانه خالی کردهاند که هیچ، دولت مثلاً دموکرات بایدن که مسبب اصلی ادامهٔ نسلکشی در غزه است، با قلدری تمام دیگر کشورهایی را تهدید به تحریم نموده که از تمکین در برابر این حکم دم بزنند.
گمان من این است که خیرهسریهای کدخدا و دیگر قدرتمداران عالم، آرامآرام جامعهٔ بشری را به این سمت و سو هدایت میکند که بدنبال سازوکاری بروند که احکام دیوان را به شکل و شمایلی اجرایی بنمایند و در درازمدت بشر با محوریت عدالت گذران زندگی بنماید.
شاید این یک خیال خوش باشد که ما انسانها در جهانی زندگی کنیم که از آزادی برخوردار باشیم و عدالت بر اموراتمان حاکم باشد، اما اگر این تنها یک رؤیا هم باشد، من از این خواب شیرین نیز غرق سرور و شادی میگردم.
#فرهیختگان راهی به رهایی
✍ ناصر دانشفر
در ۲۱ نوامبر ۲۰۲۴ یک بمب خبری جهان را لرزاند. رخداد غیرمترقبهای اتفاق افتاد که آیندهٔ ما آدمها بدون تردید تأثیر قابل ملاحظهای از آن خواهد پذیرفت.
آری خبری مخابره شد که با نظم کنونی حاکم بر دنیای ما هیچگونه همخوانی و تطابقی نداشت. بالاخره شمشیر عدالت بر سر جلادان صهیونیست نیز فرود آمد و فرمان دستگیری دو قصاب ضد بشر به همراه محمد ضیف صادر گردید.
شاید خوانندگان محترم بر این حقیر خرده بگیرند که چرا حادثهای مسبوق به سابقه را این همه برجسته مینماید و آن را مهم میشمارد. پس به ناچار برای تبیین این نگاه به موضوع پیش گفته، باید عرض کنم که قصهٔ جناب پوتین با بیبی همپیمان غرب از زمین تا به آسمان متفاوت است. در آن مورد اروپا و آمریکا یعنی کدخدایان جهان، یکپارچه در مقابل سردمدار آدمکش روسیه ایستاده بودند و از حکم این محکمه با تمام وجود پشتیبانی مینمودند، اما اینجا درست به عکس آن ماجرا، این دولتها علیرغم خواست مردم خود، در آشکار و نهان به حمایت تمام قد از نسلکشی دژخیمان رژیم غاصب اهتمام نمودهاند.
شتری که امروز در برابر خانهٔ بیبی ملعون خوابید، در خواب غربیها هم نمیآمد. سالهای سال است که این اردوگاه از حربهٔ حقوق بشر برای نایل شدن به مطامع خود بهره برده است و هرگز به مخیلهٔ حضرات خطور هم نکرده بود که روزی این شمشیر داموکلس بر سر خود و یا همپیمانان آنان فرود آید.
عدالت آرمانی است با قدمتی به بلندای تاریخ بشر که شوربختانه همواره به پای قدرت قربانی گردیده است. اما گویا نوبت آن رسیده که عدالت گریبان قدرت را بگیرد و زین پس جهان جای امنی برای سردمداران رژیمهای ضدبشری نمیباشد.
آری گرچه هنوز تعداد کشورهایی که این دادگاه را به رسمیت نمیشناسند و خود را متعهد به احکام آن نمیدانند کم نیست، اما با توجه به تعهد قریب به اتفاق کشورهای اروپایی و اظهار تمکین برخی از دولتهای صاحب نفوذ در عرصهٔ بینالمللی، جای امیدواری دارد که گمان بریم، در زمانی نه چندان دور رؤسای زورمدار این موضوع را در تعیین راهبردهای خویش مد نظر قرار دهند.
با توجه به شرایط جدید، به خود نوید میدادم که زین پس رهبر جمهوریاسلامی نیز باید دست و پای خود را جمع کند و بداند که ستمگری در حق ملت خود ممکن است تبعات اینچنینی برای وی داشته باشد. چرا که دیوان بینالمللی کیفری به شکایت اشخاص و دستجات و گروهها نیز ورود میکند. لذا اگر آسیبدیدگان جنبشهای اخیر همت کرده و شکایتی علیه جنابشان تنظیم و درخواست رسیدگی داشته باشند، آنگاه ممکن است چنین حکمی در مورد ایشان نیز صادر شود. اما به خود گفتم که گیریم چنین شود، مگر حضرتآقا و جانشینان وی بنا دارند که از حدود و ثغور کشورمان پای را بیرون بگذارند که نگران بازداشت و محاکمهٔ خود باشند؟
وقتی بناست کشوری به مانند کرهٔ شمالی اداره شود، مقام معظم رهبری که هیچ، سایر مسئولان نظاممقدس نیز چرا باید از چنین احکامی باک داشته باشند؟ شاید دستاندرکاران بصیر حکومت ولایی این روزها را پیشبینی میکردهاند که با وجود امضاء اساسنامهٔ دیوان بینالمللی کیفری در ۳۱ دسامبر ۲۰۰۲ هنوز تصویب آن را در دستور کار مجلس قرار نداده و از پیوستن به آن خودداری نمودهاند.
این دوراندیشی به مسئولان نظام حاکم بر ما اختصاص ندارد که دولتهای امالمصائبی چون آمریکا و روسیه نیز از پذیرش این معاهده شانه خالی کردهاند که هیچ، دولت مثلاً دموکرات بایدن که مسبب اصلی ادامهٔ نسلکشی در غزه است، با قلدری تمام دیگر کشورهایی را تهدید به تحریم نموده که از تمکین در برابر این حکم دم بزنند.
گمان من این است که خیرهسریهای کدخدا و دیگر قدرتمداران عالم، آرامآرام جامعهٔ بشری را به این سمت و سو هدایت میکند که بدنبال سازوکاری بروند که احکام دیوان را به شکل و شمایلی اجرایی بنمایند و در درازمدت بشر با محوریت عدالت گذران زندگی بنماید.
شاید این یک خیال خوش باشد که ما انسانها در جهانی زندگی کنیم که از آزادی برخوردار باشیم و عدالت بر اموراتمان حاکم باشد، اما اگر این تنها یک رؤیا هم باشد، من از این خواب شیرین نیز غرق سرور و شادی میگردم.
#فرهیختگان راهی به رهایی
Telegram
فرهیختگان
آسمانِ فکرِ آزاد رنگ و لباس نمیشناسد
از زمینِ سنت تا آسمانِ تجدد با اراده پرواز
فرهیختگی پایی در زمین و فکری آسمانی میخواهد
ارتباط با ادمین
@farhikhtehgan_bot
امام علی(ع):
شجاعتر از خردمند، وجود ندارد...
گروه تبادل نظر:
@iranintellectualsgroup
از زمینِ سنت تا آسمانِ تجدد با اراده پرواز
فرهیختگی پایی در زمین و فکری آسمانی میخواهد
ارتباط با ادمین
@farhikhtehgan_bot
امام علی(ع):
شجاعتر از خردمند، وجود ندارد...
گروه تبادل نظر:
@iranintellectualsgroup
مراسم سالگرد مرحوم داریوش فروهر، پس از چندسال ممنوعیت برگزار شد
طی سالیان گذشته برگزاری مراسم سالگرد آقای داریوش فروهر و همسر ایشان که متأسفانه در جریان قتلهای زنجیرهای در دهه ۷۰ درگذشتند، با محدودیتهایی روبهرو میشد تا جایی که عملاً این مراسم برگزار نمیشد.
اما امسال بیست و ششمین سالگرد قتل داریوش و پروانه فروهر در خانه این دو نفر و به همت دخترشان پرستو فروهر برگزار شد.
#فرهیختگان راهی به رهایی
طی سالیان گذشته برگزاری مراسم سالگرد آقای داریوش فروهر و همسر ایشان که متأسفانه در جریان قتلهای زنجیرهای در دهه ۷۰ درگذشتند، با محدودیتهایی روبهرو میشد تا جایی که عملاً این مراسم برگزار نمیشد.
اما امسال بیست و ششمین سالگرد قتل داریوش و پروانه فروهر در خانه این دو نفر و به همت دخترشان پرستو فروهر برگزار شد.
#فرهیختگان راهی به رهایی
ایران و اروپا؛ مذاکره در وقت سوخته!
پس از تنش اخیر و دور دیگری از کنش و واکنش میان ایران و اروپا به دنبال تصویب قطعنامهای جدید در شورای حکام، امروز خبرگزاری ژاپنی کیودو از مذاکرات هستهای ایران و تروئیکای اروپا در جمعه آتی در ژنو خبر داد.
متعاقب آن وزارت خارجه ایران در بیانیه مختصری ضمن تایید دیدار بیان داشت که این نشست در سطح معاونان وزرای خارجه جمهوری اسلامی ایران، فرانسه، آلمان و انگلیس و در ادامه گفتگوهای نیویورک در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل در سپتامبر گذشته برگزار میشود و در آن به طیفی از مباحث و موضوعات منطقهای و بینالمللی از جمله موضوع فلسطین و لبنان و نیز موضوع هستهای پرداخته خواهد شد.
این که چرا چنین نشستی در امتداد همان مذاکرات نیویورک قبل از تصویب قطعنامه اخیر برگزار نشد، خود جای سوال دارد؛ اما اکنون پرسش کانونی درباره نتایج احتمالی آن است.
دیپلماسی و مذاکره برای حل اختلاف و بحران و همچنین مدیریت تنش و منازعه از اهمیت راهبردی برخوردار است؛ اما نتیجهبخش بودن آن به مجموعه عوامل و متغیرهای مهمی بستگی دارد که برای مذاکرات دیرهنگام پیشرو میان ایران و اروپا غالبا وجود ندارد و به همین علت نمیتوان انتظار داشت که در خوشبینانهترین حالت واجد نتایج ملموسی در شرایط کنونی باشد.
اما این مذاکرات در عین حال میتواند فتح بابی برای گفتگو میان دو طرف باشد که در طول چند دهه گذشته جز در مقاطعی و به شکل موردی وجود نداشته است. از این منظر هم اگر گفتگوی پیشرو مثل موارد قبلی باشد و به روندی مستمر در روابط دو طرف تبدیل نشود، همان سرنوشت گذشته را پیدا خواهد کرد.
پروندههای مورد مناقشه میان اروپا و جمهوری اسلامی ایران بسیار است و هر کدام قطورتر از قبل شده است؛ از مسائل دو متعدد جانبه گرفته تا جنگ اوکراین، برنامهای هستهای ایران و جنگ غزه و لبنان و...
هر کدام از این موضوعات نیز به شکلی با دیگری ارتباط پیدا کرده است.
جدا از این که برخی مسائل دوجانبه میتواند تحت شرایطی میان ایران و اروپا تا حدودی حل و فصل و یا در جهت کاهش تنش مدیریت شود، اما بر کسی پوشیده نیست که اختلافات بنیادین دو طرف ابعاد منطقهای و بینالمللی دارد و یک سر مهم دیگر آن خود آمریکاست.
اما در کنار آن هم نظر به دوره گذار کنونی قبل از تحلیف ترامپ، نه آمریکا در موقعیتی است که از گفتگوی جدی ایران و اروپا حمایت کند و نه اساسا در انتظار دوره شروع به کار ترامپ به نظر میرسد که تروئیکای اروپایی در چنین شرایطی ارادهای جدی داشته باشد و بر خلاف آن احتمالا اراده سه کشور اروپایی بر بالا بردن تنش با هدف تشدید فشار بر ایران باشد.
اما این تشدید تنش با ایران و همچنین صدور مجوز حملات اوکراین به عمق روسیه میتواند بخشی از برنامهریزی دولت بایدن و اروپاییها برای چالشآفرینی جدی برای دولت آتی ترامپ و تحمیل دستور کاری مشخصی در چند پرونده جهانی باشد.
بر کسی پوشیده نیست که اروپا از بازندگان پیروزی ترامپ است و سیاستهای اقتصادی او و رویکردش در قبال جنگ اوکراین و ناتو تهدیدی برای اروپاست. از این منظر، هر اندازه مشکلات آمریکا در دوره چهار ساله ترامپ در خاورمیانه با ایران و مناطق دیگر پیچیدهتر و چالشیتر شود، دولت او از یک سو نمیتواند تمرکز کافی بر اجرای سیاستهای خود در قبال اروپا و ناتو داشته باشد و از دیگر سو نیز برای مقابله با چالشها در خاورمیانه به هر دو نیاز بیشتری پیدا میکند و همین خود فرصت بده بستانها با ترامپِ تاجر را از نظر اروپاییها افزایش میدهد.
از این رو در دوره دوم ترامپ بر خلاف دور نخست، چه بسا منفعت اروپا در بر هم زدن تمرکز او و در بحرانیتر شدن روابط غرب با ایران باشد. البته این هم سقف و ثغوری دارد و بعید است که اروپا در عین حال به دنبال خروج اوضاع از کنترل باشد.
اما اگر هم تشدید اقدامات اروپا معطوف به برنامهای برای تاثیرگذاری بر سیاست خارجی ترامپ به دلایل پیشگفته نباشد، باز نظر به پیچیدهتر و عمیقتر شدن بحران میان ایران و اروپا در دو سال اخیر احتمالا اروپاییها بیش از زمان دیگری حضور ترامپ را علی رغم اختلافات با او در پروندههای دیگر، واجد فرصت در پرونده مواجهه با ایران برای تغییر سیاستهای آن و گرفتن امتیاز بدانند.
اما در عین حال نیز فرضا اگر اروپا ارادهای جدی برای گفتگوی معطوف به نتیجه با ایران داشته باشد، نظر به تاثیر چشمگیر متغیر آمریکایی، باز بعید است که چنین مذاکراتی بدون تایید ترامپ به نتایج ملموس و چشمگیری منتج شود.
صابر گلعنبری
#فرهیختگان راهی به رهایی
پس از تنش اخیر و دور دیگری از کنش و واکنش میان ایران و اروپا به دنبال تصویب قطعنامهای جدید در شورای حکام، امروز خبرگزاری ژاپنی کیودو از مذاکرات هستهای ایران و تروئیکای اروپا در جمعه آتی در ژنو خبر داد.
متعاقب آن وزارت خارجه ایران در بیانیه مختصری ضمن تایید دیدار بیان داشت که این نشست در سطح معاونان وزرای خارجه جمهوری اسلامی ایران، فرانسه، آلمان و انگلیس و در ادامه گفتگوهای نیویورک در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل در سپتامبر گذشته برگزار میشود و در آن به طیفی از مباحث و موضوعات منطقهای و بینالمللی از جمله موضوع فلسطین و لبنان و نیز موضوع هستهای پرداخته خواهد شد.
این که چرا چنین نشستی در امتداد همان مذاکرات نیویورک قبل از تصویب قطعنامه اخیر برگزار نشد، خود جای سوال دارد؛ اما اکنون پرسش کانونی درباره نتایج احتمالی آن است.
دیپلماسی و مذاکره برای حل اختلاف و بحران و همچنین مدیریت تنش و منازعه از اهمیت راهبردی برخوردار است؛ اما نتیجهبخش بودن آن به مجموعه عوامل و متغیرهای مهمی بستگی دارد که برای مذاکرات دیرهنگام پیشرو میان ایران و اروپا غالبا وجود ندارد و به همین علت نمیتوان انتظار داشت که در خوشبینانهترین حالت واجد نتایج ملموسی در شرایط کنونی باشد.
اما این مذاکرات در عین حال میتواند فتح بابی برای گفتگو میان دو طرف باشد که در طول چند دهه گذشته جز در مقاطعی و به شکل موردی وجود نداشته است. از این منظر هم اگر گفتگوی پیشرو مثل موارد قبلی باشد و به روندی مستمر در روابط دو طرف تبدیل نشود، همان سرنوشت گذشته را پیدا خواهد کرد.
پروندههای مورد مناقشه میان اروپا و جمهوری اسلامی ایران بسیار است و هر کدام قطورتر از قبل شده است؛ از مسائل دو متعدد جانبه گرفته تا جنگ اوکراین، برنامهای هستهای ایران و جنگ غزه و لبنان و...
هر کدام از این موضوعات نیز به شکلی با دیگری ارتباط پیدا کرده است.
جدا از این که برخی مسائل دوجانبه میتواند تحت شرایطی میان ایران و اروپا تا حدودی حل و فصل و یا در جهت کاهش تنش مدیریت شود، اما بر کسی پوشیده نیست که اختلافات بنیادین دو طرف ابعاد منطقهای و بینالمللی دارد و یک سر مهم دیگر آن خود آمریکاست.
اما در کنار آن هم نظر به دوره گذار کنونی قبل از تحلیف ترامپ، نه آمریکا در موقعیتی است که از گفتگوی جدی ایران و اروپا حمایت کند و نه اساسا در انتظار دوره شروع به کار ترامپ به نظر میرسد که تروئیکای اروپایی در چنین شرایطی ارادهای جدی داشته باشد و بر خلاف آن احتمالا اراده سه کشور اروپایی بر بالا بردن تنش با هدف تشدید فشار بر ایران باشد.
اما این تشدید تنش با ایران و همچنین صدور مجوز حملات اوکراین به عمق روسیه میتواند بخشی از برنامهریزی دولت بایدن و اروپاییها برای چالشآفرینی جدی برای دولت آتی ترامپ و تحمیل دستور کاری مشخصی در چند پرونده جهانی باشد.
بر کسی پوشیده نیست که اروپا از بازندگان پیروزی ترامپ است و سیاستهای اقتصادی او و رویکردش در قبال جنگ اوکراین و ناتو تهدیدی برای اروپاست. از این منظر، هر اندازه مشکلات آمریکا در دوره چهار ساله ترامپ در خاورمیانه با ایران و مناطق دیگر پیچیدهتر و چالشیتر شود، دولت او از یک سو نمیتواند تمرکز کافی بر اجرای سیاستهای خود در قبال اروپا و ناتو داشته باشد و از دیگر سو نیز برای مقابله با چالشها در خاورمیانه به هر دو نیاز بیشتری پیدا میکند و همین خود فرصت بده بستانها با ترامپِ تاجر را از نظر اروپاییها افزایش میدهد.
از این رو در دوره دوم ترامپ بر خلاف دور نخست، چه بسا منفعت اروپا در بر هم زدن تمرکز او و در بحرانیتر شدن روابط غرب با ایران باشد. البته این هم سقف و ثغوری دارد و بعید است که اروپا در عین حال به دنبال خروج اوضاع از کنترل باشد.
اما اگر هم تشدید اقدامات اروپا معطوف به برنامهای برای تاثیرگذاری بر سیاست خارجی ترامپ به دلایل پیشگفته نباشد، باز نظر به پیچیدهتر و عمیقتر شدن بحران میان ایران و اروپا در دو سال اخیر احتمالا اروپاییها بیش از زمان دیگری حضور ترامپ را علی رغم اختلافات با او در پروندههای دیگر، واجد فرصت در پرونده مواجهه با ایران برای تغییر سیاستهای آن و گرفتن امتیاز بدانند.
اما در عین حال نیز فرضا اگر اروپا ارادهای جدی برای گفتگوی معطوف به نتیجه با ایران داشته باشد، نظر به تاثیر چشمگیر متغیر آمریکایی، باز بعید است که چنین مذاکراتی بدون تایید ترامپ به نتایج ملموس و چشمگیری منتج شود.
صابر گلعنبری
#فرهیختگان راهی به رهایی
Telegram
فرهیختگان
آسمانِ فکرِ آزاد رنگ و لباس نمیشناسد
از زمینِ سنت تا آسمانِ تجدد با اراده پرواز
فرهیختگی پایی در زمین و فکری آسمانی میخواهد
ارتباط با ادمین
@farhikhtehgan_bot
امام علی(ع):
شجاعتر از خردمند، وجود ندارد...
گروه تبادل نظر:
@iranintellectualsgroup
از زمینِ سنت تا آسمانِ تجدد با اراده پرواز
فرهیختگی پایی در زمین و فکری آسمانی میخواهد
ارتباط با ادمین
@farhikhtehgan_bot
امام علی(ع):
شجاعتر از خردمند، وجود ندارد...
گروه تبادل نظر:
@iranintellectualsgroup
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
از ورود زنی ایرانی که لباس محلی ایل قشقایی را پوشیده بود، به پارک گیاهشناسی اِرم #شیراز به خاطر نوع پوشش، جلوگیری شد.
شهروندی در این ویدیو میگوید مگر لباس این زن چه اشکالی دارد؟ لباسی است که معرف فرهنگ و هویت بخشی از مردم کشور ماست. چرا مسئولانی که در مراکز فرهنگی بهکار گمارده شدهاند، با فرهنگ دیرپای ملی مخالفت میکنند؟ آیا لجاجتی در کار است تا اینگونه با تمدن و فرهنگ ایرانی مواجه شوند.
شوربختانه بخشهایی از حاکمیت، در طول این ۴۰ و اندیسال، تلاش کرده که از طریق تسلط بر انتخاب نوع و رنگ پوشش مردم، آنها را تحت سیطره و کنترل خود در بیاورد. یادمان نمیرود که سالها پوشیدن شلوار جین، لباس رنگِ روشن، جوراب و کفش سفید و ... در مدارس و دانشگاهها ممنوع بود و هنوز هم با ممنوعیتهای بسیاری برای ورود به بسیاری از اماکن مواجه هستیم.
#فرهیختگان راهی به رهایی
شهروندی در این ویدیو میگوید مگر لباس این زن چه اشکالی دارد؟ لباسی است که معرف فرهنگ و هویت بخشی از مردم کشور ماست. چرا مسئولانی که در مراکز فرهنگی بهکار گمارده شدهاند، با فرهنگ دیرپای ملی مخالفت میکنند؟ آیا لجاجتی در کار است تا اینگونه با تمدن و فرهنگ ایرانی مواجه شوند.
شوربختانه بخشهایی از حاکمیت، در طول این ۴۰ و اندیسال، تلاش کرده که از طریق تسلط بر انتخاب نوع و رنگ پوشش مردم، آنها را تحت سیطره و کنترل خود در بیاورد. یادمان نمیرود که سالها پوشیدن شلوار جین، لباس رنگِ روشن، جوراب و کفش سفید و ... در مدارس و دانشگاهها ممنوع بود و هنوز هم با ممنوعیتهای بسیاری برای ورود به بسیاری از اماکن مواجه هستیم.
#فرهیختگان راهی به رهایی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
وقتی تاریخ لبخند میزند!
اینبار شوخی هوش مصنوعی با قهرمانان مشروطه و جنگلیها!
کار دیگری از: استودیو کوالیا آرت
#فرهیختگان راهی به رهایی
اینبار شوخی هوش مصنوعی با قهرمانان مشروطه و جنگلیها!
کار دیگری از: استودیو کوالیا آرت
#فرهیختگان راهی به رهایی