Warning: Undefined array key 0 in /var/www/tgoop/function.php on line 65

Warning: Trying to access array offset on value of type null in /var/www/tgoop/function.php on line 65
- Telegram Web
Telegram Web
تو را که درد نباشد،
ز دردِ مـــا چه تفــــاوت

تو حالِ تشنه ندانی
کــــه بر کنـــاره‌ی جویی..

#حضرت_سعــــدی
ڪَفتی :
ڪه لاله ڪَرچه فريباست ، بۍوفاست !
ڪَفتم :
ڪه عهــد لاله‌رخان بۍوفــاتر است !






#فریدون‌مشیرے
.
بخدا کار چو افتاد خدا ساز شود


گره قطره بدریا چو رسد باز شود

#مولانا_حسین_کاشانی
دل وسوسه ميكرد بسی بهر شكايت


صد شکر كه ما وسوسه دل نشـنيديم

#مولانا_بهرامی_همدانی
زندگی زیباست ای زیبا پسند
زنده اندیشان به زیبایی رسند

آنقدر زیباست این بی بازگشت
کز برایش میتوان از جان گذشت...



هوشنگ_ابتهاج
بیا بیا که ز هجرت نه عقل ماند نه دین
قرار و صبر برفته‌ست زین دل مسکین

ز روی زرد و دل درد و سوز سینه مپرس
که آن به شرح نگنجد بیا به چشم ببین

#مولانای_جان
ما را بجز خیالت  فکری دگر نباشد
در هیچ سر خیالی، زین خوبتر نباشد

کی شبروان کویت آرند ره به سویت
عکسی ز شمع رویت، تا راهبر نباشد

ما با خیال رویت، منزل در آب دیده
کردیم تا کسی را، بر ما گذر نباشد

#سلمان_ساوجی

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
 
تو تمنای من و جان من و یار منی
پس بمان تا که نمانم به تمنای کسی


من سراپا همه یک جلوه ای از عشق توام
عشق را جز تو ندیدم به سراپای کسی !

#حضرت_مـــولانا        
من مسخرهٔ تو نیسستم ای فاجر
تا مسخرگی نمایمت بس نادر

ویران کنمت چنانکه باید کردن
عاجز شود از عمارتت هر عامر


#مولانا
گفتا به من در نیمه شب پنهان بیا پنهان برو
در باغ پر ریحان من، خندان بیا گریان برو

گفتا که بر کس ننگرم بر عاشقان عاشق ترم
در خان من گر آمدی، با جان بیا، بی‌جان برو


#مولانا
عشق و درویشی و
انگشت‌نمایی و ملامت

همه سـهـل‌ است،
تحــمــل نکنــم بارِ جدایی

سعدی


آرزو کرده‌ است آبستن ترا همچو زنان
زان ز دنیا هر زمان چیزی هوس باشد ترا

#صائب تبریزی
بس که چون صبح زند دم ز صفا سینه ما
صورت کین، همه مهر است در آیینه ما


#حزین لاهیجی
گفتم به دلق زرق بپوشم نشان عشق

غماز بود اشک و عیان کرد راز من

#حافظ
بی امان می تپد
قلب ناکوکم
در حصار بازوانت
آن گاه که چکاوکِ احساس
نغمه ی دلدادگی را  “زمزمه”
می شود
و تندیس یخزده ی تنهایی “ذوب” 
چه مشتاقانه 
می خواهم تو رااا...




#آنا_کیاجمالی
جایت کنون نباشد، جز در کنارِ اغیار
یاد آن زمان که بی‌ما جایی نمی‌نشستی...

#مشتاق_اصفهانی
تو پروانه ها را نگاه میکردی و من تو را

اینچنین بود که خیالم پرکشید.

#موسوی 
سلام بر تو، در شبی که نگرانی مهیب همیشگیت ناگهان واقعی می‌شود، و کسی را نداری تا با او حرف بزنی.
سلام بر قلب آزرده‌ات، و بر نفس تنگت، و بر اندوهی که تا صبح استخوان دلت را هزاربار خواهد شکست...



#حميد_سليمی
#شبتون_بدور_از_دلتنگی⭐️
2024/11/28 09:10:54
Back to Top
HTML Embed Code: