tgoop.com/Jsaremianmd/502
Last Update:
سرنوشت
دخترک هیچ زبونی رو متوجه نمیشد، نه آذری نه کردی. بچههای کرد میگفتند مال فلان منطقه است که گویش متفاوتی دارند. تنها کسی که میتونست حرفهاش رو ترجمه کنه، شوهرش بود. دختر ۱۷ ساله با تودهای در شکم که به گفته همسرش هیچوقت خونریزی ماهیانه نداشته و لابد بهمین دلیل بعنوان یک کالای معیوب چند ماه پیش به یک مرد میانسال زن مرده با پنج بچه قد و نیم شوهرش داده بودند. دانشجوی بخش جراحی بودم. همسرش در مورد رابطه زناشویی بطور مبهمی حرف میزد، خودش هم وقتی با هزار ترفند ازش سوال میکردند در جواب با خجالت میخندید. قرار شد خانوم دکتر رزیدنت زنان که اونموقع در روتیشن جراحی بود، معاینه اش کنه. خانوم دکتر «مجیدی» چشمان رنگی زیبا و پوست روشنی داشت. همیشه تعجب میکردم که چطور در طول دوران دانشجویی چهار تا بچه آورده و اصلا چطوری میرسیده درس بخونه.
خانوم دکتر بعد از معاینه گفت که بیمار Imperforate Hymen یا «پرده بکارت بدون سوراخ» داره و خون پریود راهی برای خروج نداشته و احتمالا توده شکمی از تجمعات همون خونها ایجاد شده. بعد سرنگ بزرگی رو وارد توده شکمی بیمار کرد و خون کثیف و قهوهای رنگی خارج شد. بیمار رو بلافاصله برای جراحی به بخش زنان منتقل کردند و اینطور که از بچههای بخش زنان شنیدم مشکل براحتی برطرف شد.
داشتم فکر میکردم سرنوشت آدمها با چه چیزهای کوچیکی تغییر میکنه. اگر یک سوراخ کوچیک وجود داشت، این دختر جوون مجبور نمیشد با مردی به سن پدرش ازدواج کنه و یهو زنپدر پنج بچه بشه….
راستی اون خانوم دکتر هم چند سال بعد در یک تصادف رانندگی همراه با یکی از فرزندانش کشته شد. این روزها که همسرش کاندیدای ریاست جمهوریه این خاطره مرتب به یادم میاد.
ژینوس صارمیان
https://www.tgoop.com/Jsaremianmd
BY روزهاي من

Share with your friend now:
tgoop.com/Jsaremianmd/502