tgoop.com/Karimipour_K/4975
Last Update:
شب عاشورا
امام حسین شب عاشورا خطاب به سپاه همراهش فرمود:
"به گمانم این، آخرین روزی است که از سوی این قوم مهلت داریم. آگاه باشید که من به شما اجازه (رفتن) دادم. پس همه با خیالی آسوده بروید که بیعتی از من بر گردن شما نیست. اینک که سیاهی شب شما را پوشانده، آن را مَرکبی برگیرید و بروید".
در نقل دیگری آمده است که سیدالشهدا رو به لشگر همراهش کرد و فرمود:
"یاران من متوجه باشید، یک امشب بیش در این عالم به سر نمیبریم و ما فردا از دست این مردم به سلامت نخواهیم بود. من به شما اجازه میدهم که همهتان دستهجمعی از این سرزمین خارج شوید و من بیعت خود را از شما برداشتم و اینک شب و تاریک است. میتوانید با کمال آسودگی خود را از چنگال دشمنان برهانید..."
سکینه(س) دختر سیدالشهدا گفته است:
"هنوز حرف پدر تمام نشده بود که اصحابش پراکنده شدند. ۱۰ نفر، ۱۰ نفر یا ۲۰ نفر، ۲۰ نفر شروع به رفتن کردند و از آنها جز ۱۰۰ تن نماند. به پدرم نگاه کردم. دیدم که سرش را پایین انداخته است. گریه راه نفسم را گرفت و ترسیدم که پدرم صدای گریة مرا بشنود. هر طور بود، جلوی گریهام را گرفتم و دستم را به سوی آسمان بلند کردم و گفتم، خدایا همانطور که آنها ما را واگذاشتند، تو نیز آنها را واگذار و دعایشان را مستجاب نکن و شفاعت جدم را روز قیامت نصیب آنان نگردان."
گویا ۱۰۰۰ سوار و ۱۰۰ جنگجوی پیاده سپاه سیدالشهدا را تشکیل می داد. ولی پس از این گفتگو و مخیر کردن سپاهیانش به ماندن و جنگیدن و یا رها کردن جنگ، تنها حدود ۱۰۰ تن باقی ماندند.
کاش می شد رهبران و دولت های مبارز و جنگجو که خواهان پیکار با طآغوت، استکبار و امپرياليسم اند، ملت های خود را نیز در جریان گذاشته و به آنان اختیار جنگ یا صلح می دادند. شاید مردمشان در پی شهادت نباشند.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
BY یدالله کریمی پور
Share with your friend now:
tgoop.com/Karimipour_K/4975