Telegram Web
Forwarded from جریانـ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
❗️فاجعه رخ داده است!

پس از انتشار این تصاویر آزاردهنده از برخورد مأموران «طرح نور!» با دو دختر ۱۴ ساله در در خیابان وطن‌پور شمالی در تهران، بسیاری افراد به طراحان و مجریان این طرح هشدار داده‌اند که این حادثه می‌توانست با حادثه‌ای ناگوار برای این دو نوجوان منجر به بروز یک فاجعهٔ دیگر در کشور بشود. اما حقیقت این است که این تصاویر گواهی می‌دهد که فاجعه رخ داده است. از این‌همه صرف بودجهٔ کشور، نیروی انسانی، وقت و عملیات تعقیب و گریز برای برخورد با پوشش زنان و دختران که بگذریم، چه کسی پاسخگوی آثار روانی و اجتماعی چنین برخوردهای مخالف کرامت انسانی بر دختران و زنان جامعه است؟ در طول تاریخ، در کدام جغرافیا، چنین تشکیلات گسترده‌ای برای نظارت بر پوشش زنان و تنبیه آنان وجود داشته است؟ آیا می‌پندارند با اعمال قدرت و خشونت پلیس «عفاف» را در جامعه گسترش می‌دهند و جامعه را به سو‌ی پوشش دلخواه خود قانع می‌کنند یا اعتبار پلیس را بر باد می‌دهند؟

⬅️ مصاحبه انصاف‌نیوز با مادر یکی از این دختران

@Jaryaann
Forwarded from سه نقطه
مومنی: جمعیت رانندگان اسنپ و تپسی به ۱.۵ برابر شاغلان صنعتی رسید

🔸فرشاد مومنی، اقتصاددان هشدار داد:

🔹ما در حال گذار خطرناک تر از دولت خام فروش آینده سوز به دولت به غایت شکننده هستیم.

🔹دولت شکننده فحش نیست اصطلاحی تئوریک است برای دولتی که کل عائله خود را نمی تواند خوب اداره کند، چه رسد به اینکه خدمات حمایت و عدالتش را به کل شهروندان عرضه کند.

🔹خطاب ما به کل حکومت و به ویژه دولت جدید است. پافشاری روی اداره کشور بر مبنای ریل قبلی، جز انحصار و فاجعه، دستاوردی نخواهد داشت.

🔹تغییر ریلی که می خواهد اتفاق بیفتد باید با تغییر بینش و نگرش و با برخورداری از یک برنامه با کیفیت توسعه باشد./ جماران

@noghteh3
Forwarded from تاریخ معاصـر ایران
ایرانیان و شوک هویتی المپیک پاریس..

یادداشتی از دکتر علی میرزامحمدی(جامعه شناس)


رقابت ورزشی «ناهید کیانی»، مقابل «کیمیا علیزاده» در المپیک پاریس و پیروزی او  موجی از واکنش های رسانه ای به همراه داشته است که قابل تامل است. این موج رسانه ای را می توان نوعی «شوک هویتی» دانست که از منظر روانشناسی اجتماعی، حضور ایرانیان زیر پرچم دیگر کشورهای جهان را بر نمی تابد. بازتاب روانی این شوک هویتی، یکسان نیست.

این بازتاب ها را می توان به دو دسته تقسیم نمود:

🔹 دسته اول تلاش نمودند که با دو قطبی سازی، ناهید کیانی و کیمیا علیزاده را نماد دو تفکر هویتی و طیف اعتقادی متفاوت جلوه دهند و با کوبیدن یکی، دیگری را قهرمان معرفی کنند. مطالب توهین آمیز منتشر شده درباره این دو ورزشکار، دال بر این دو قطبی سازی‌ها دارد.

🔹اما دسته دوم، این تقابل را نتیجه ناکارآمدی های کارگزاران کشور در جذب و حفظ سرمایه ها و قهرمانان ورزشی دانسته و با حسرت نتیجه این رقابت ها را باخت- باخت  تلقی نمودند.

🔻این دسته دوم دنبال نشانه ها و نمادهایی بودند که حسرت و غم مستتر در حضور ورزشکاران ایرانی در تیم های دیگر را کشف کنند. آنها با دقت لباس ورزشکاران ایرانی دیگر کشورها را زیر ذره بین می گذارند تا شاید رنگ های پرچم ایران را  در آنها کشف کنند!؟

🔺آنها عکس هایی را رصد می کنند که نشان می دهد در یک قاب از ورزشکاران دو طرف تا مربی و حتی پزشک و داور مسابقه، ایرانی الاصل هستند، اما به ملیت های مختلف تعلق دارند!؟

آنها بارها گریه های تلخ علی ارسلان، فرنگی‌کار ایرانی ‌الاصل صربستان را پس از قهرمانی سال 1401 با صداگذاری موسیقی های غمگین بازنشر می کنند و خود را دلخوش می کنند که او ایران را فراموش نکرده است و بر پرچم صربستان بوسه نزد!

آنها تلاش می کنند شوک روانی هویتی خود را با این جستجوها و تعابیر(گاه واقعی و گاه غیر واقعی) التیام ببخشند.

🔺 چکیده این »تقلاهای التیام جویی هویتی» را می توان در توییت آذری جهرمی جستجو نمود که «ایران خانه همه ماست؛ کاش کیمیا(کیمیاها) به ایران بازگردد(بازگردند) و دوباره برنده باشد(باشند)»  (توجه: تعبیر داخل پرانتز از نویسنده است).

🔺این تلاش روانشناختی به شیوه ای عینی و میدانی در خود ورزشکاران ایرانی حاضر در این تقابل ها قابل مشاهده است. صباح شریعتی (کشتی گیر ایرانی الاصل جمهوری آذربایجان) پس از شکست مقابل امین میرزازاده در دیدار رده بندی المپیک، روی دوش او از دنیای کشتی خداحافظی می کند و کیمیا علیزاده پس از شکست از ناهید کیانی او را در آغوش می گیرد.

🔺شوک هویتی ایرانیان در بازی های المپیک پاریس نه در  تقابل کیمیا علیزاده و ناهید کیانی بلکه در مراسم افتتاحیه آغاز شد. زمانی که 14 ایرانی زیر پرچم تیم پناهندگان المپیک رژه رفتند.

این شوک زمانی تشدید می‌شود که بفهیم ایران بیشترین ورزشکار را در میان پناهندگان  دارد و  آمار ورزشکاران ایرانی حاضر در تیم پناهندگان المپیک از  تعداد ۵ ورزشکار در المپیک ۲۰۲۰ توکیو به ۱۴ نفر در المپیک ۲۰۲۴ پاریس رسیده است.(یعنی حدود 3 برابر) و از میان ۳۷ ورزشکار این کاروان، ۱۴ نفر آن ایرانی هستند(37.8 درصد).

🔺با تحلیلی تبارشناسانه، تقابل ایرانی در مقابل ایرانی که  به صورت تراژدی در «افسانه جنگ رستم و سهراب» به تصویر کشیده شده است نشان می دهد، فرهنگ ایرانی از  این نوع تقابل ها همیشه هراس داشته است و حتی پس از وقوع ناخواسته آنها دنبال نوشدارو بوده است. اما نوشدارو بعد مرگ سهراب چه فایده ای دارد. آنچه باید تغییر کند سیاستگذاری های نادرستی است که به موج مهاجرت قهرمانان ورزشی ما دامن می زند.

در کنار اصلاح ساختارهای اجتماعی و سیاسی لازم است نگاه فرهنگی جامعه نیز به مساله مهاجرت نخبه ها و قهرمانان ورزشی اصلاح شود. حضور ورزشکاران در تیم های دیگر کشورها با کسب تابعیت، تنها به ایران اختصاص ندارد و این مساله جهانی است. البته عوامل شکل گیری این مساله در کشورها متفاوت است و در همه آنها مانند کشور ما جنبه قهری و تبعات سیاسی و فرهنگی و آسیب شناختی ندارد.

🔺با این وجود با الهام از کوام آنتونی آپیا(Kwame Anthony Appiah) اندیشمند رنگین پوست آمریکایی باید به «اخلاق هویتی» پایبند بود؛ به این معنا که  به افراد حق انتخاب هویت قایل شد و پس از انتخاب این هویت جدید، آنها را با برچسب های خائن، و وطن فروش مورد هجمه قرار نداد.

🔺باید فرهنگی را توسعه داد که پل ها را برای بازگشت قهرمانان، نخبه ها و حتی دیگر شهروندان ایرانی الاصل خراب نکنیم. حتی اگر این افراد فعالیت ورزشی خود را در تابعیت دیگر کشورها ادامه دهند نباید به دنبال عقده گشایی باشیم؛ بلکه با احترام و افتخار، حضور آنها را به عنوان یک ایرانی، پل دوستی بین ایرانیان با مردمان آن کشور تلقی کنیم.

#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://www.tgoop.com/joinchat-AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
Forwarded from جامعه‌شناسی
📃«نفله شدن»! جامعه شناس حکومتی
مرضیه حاجی هاشمی

در کتابی خواندم که در «کره شمالی» حتی فیلسوفان حکومتی از پذیرفتن برخی نظریه‌های بدیهی سر باز می‌زنند و منکر آن می‌شوند. ذهنم به این مشغول بود که چطور افرادی می‌توانند نام فیلسوف یا دانشمند و اندیشمند را یدک بکشند؛ ولی تا این اندازه در خدمت ایدئولوژی حکومتی باشند که خود به ضد ماهیت خویش تبدیل شوند؟ با شنیدن خبر ابتذال کلامی یک جامعه شناس! آن هم رئیس دانشکده علوم اجتماعی در دانشگاه تخصصی علوم انسانی! در زمینه مسأله ای مرتبط با یک جنبش اجتماعی و کنشگری جمعی در جامعه‌اش، پاسخ سوالم را یافتم.

در دوره پیشا مدرن، آموزش در انحصار نهادهای دینی و سنتی بود، از این رو می‌توانست، به ابزاری در خدمت همان نهادها و باز تولید ایدئولوژی‌های سازنده باور افراد جامعه تبدیل شود و توان درکی فراتر از آنچه به افراد، آموزش داده شده یا وجود نداشته باشد یا این درک را به تعبیر جامعه شناس فرهیخته! «نفله» منافع خویش کند؛ اما در دوران مدرن، نهاد آموزش و دانشگاه شکل گرفت که ماهیت و کارکرد خاصی دارد.

«فریره» در کتاب «آموزش ستمدیدگان» «مأموریت اصلی آموزش را انسانی شدن بشر می‌داند که از طریق گفتگوی انتقادی و مبنا قرار گرفتن خلاقیت و رهایی امکان‌پذیر است»؛ اما وقتی چونان قرون وسطی آموزش برای اسارت اندیشه‌ای انسان به کار گرفته شود که درکی از گفتگوی انتقادی، خلاقیت فکری و رهایی نخواهد یافت، نتیجه آن می‌شود که آزاد اندیش‌ترین افراد؛ یعنی فیلسوفان و انعطاف پذیرترین افراد در درک و شناخت؛ یعنی جامعه شناسان می‌توانند به چنین درجاتی که شرح آن رفت افول کنند.

اینکه «فیلسوفان دولتی در کره شمالی هنوز منکر «آنتروپی» می‌شوند و استدلال می کنند، در زمان لازم، تکنیک برای تغییر مسیر تکامل، پدید خواهد آمد»، چندان جای تعجب ندارد، وقتی یک جامعه شناس و چهره ای آکادمیک و رسمی در حد رئیس یک دانشکده، در صفحه رسانه ملی چنین عبارت سخیفی را به کار ببرد که می تواند متضمن تبعیض جنسیتی، قومیتی و مذهبی به طور همزمان نیز باشد و هیچ توجهی حتی به مبانی جامعه شناسی به عنوان یک علم نداشته باشد. این نشان دهنده هژمونی مبتذل غیرعلمی بر نهادی علمی و مستقل چونان دانشگاه است.

«یاسپرس» بر این باور است، «دانشگاه، تحقق گروهی عزم بنیادین انسان به دانستن است و نخستین هدف آن این است که چه چیز قابل شناختی وجود دارد»؛ نه اینکه چه چیز قابل باختی تا همه‌اش را به یکباره ببازی و به پای منافع، تکیده در چنبره ایدئولوژی و خمیده در کرنش‌های مداوم، آزادی تفکر و شناخت را قربانی کنی. یاسپرس هدف دانشگاه را وقتی محقق می‌داند که «آزادی آکادمیک» وجود داشته باشد، آنچه که در جوامعی با نظام‌های سیاسی کاملا ایدئولوژیک؛ چون کره شمالی به هیچ وجه وجود ندارد و متاسفانه حیرت آور نمی نماید، اگر بر صفحه رسانه ملی چنین جوامعی، شاهد نفله شدن هیمنه جامعه شناس حکومتی باشیم!


🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
باز نشر به بهانه مرگ مشکوک سید محمد میر موسوی در شمال کشور
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
قانعی راد:وقتی دیروز اراذل و اوباش را دستگیر وبرای آنها حقوقی قائل نبودند ممکن است فردا یک استاد دانشگاه ویک روحانی متشخص هم فاقد حقوق شود/زاویه۲۵بهمن۹۶
@sociologychannel
Forwarded from Peace
       *مسأله، استقلال نهاد علم است*

پیرامون دستور رییس محترم جمهور درباره بررسی وضعیّت و اعادۀ استادان و دانشجویان اخراج شده

✍️ اسمعیل خلیلی – بخش نخست

مسألۀ اخراج استادان و دانشجویان، سلب امکان آموزش و تدریس و پژوهش از آنها، بازنشستگی زودهنگام یا اجباری، اِعمال محرومیت از تحصیل یا ادامۀ تحصیل و مانند آنها، متأسّفانه از آغاز نهاد آموزش مدرن در ایران رخ داده و گاهی به افکار عمومی نیز راه می‌یابد؛ امری که نوعا هم چالش و پرسش می‌انگیزد هم جان و جامعه را می‌آزارد.

🖋ایجاد بحران کارکردی و ساختاری

تأثیر اجتماعی بلافصل سلب استقلال نهاد علم، نقض ضرورت کارکردی و ایجاد بحران در آن نهاد است. نهاد علم بنا به تکوین تاریخی «خرد، اندیشه و معرفت»، باید ضرورتاً از نهادهای دیگر مستقل باشد؛ بالاخص از دو نهاد سیاست و بازار. اگر فاقد این استقلال باشد یا مورد خدشه قرار گیرد، نمی‌تواند‌ کارویژۀ خود را ایفا کند. آنچه در طول تاریخ تکوین ذهن انسان تا کنون رخ داده، علاوه بر تجربۀ گرانبها و پربار سده‌های اخیر که علم را به فعلیّت رسانده، روشن می‌دارد که «خردورزی، اندیشه‌ورزی و معرفت علمی» لامحاله مستلزم استقلال ذهنی و عملی نهاد علم از نهادهای دیگر بالاخص سیاست و بازار است. این امر در واقعۀ مهم و تمدّنی شکوفایی علمی ایران و جوامع همجوار و سپس در سه عصر رنسانس، روشنگری و علم مدرن نیز چنان به تجربه آمده که به‌روشنی تکلیف غیر قابل اجتناب هر جامعۀ خواهان رشد و توسعۀ علم را تعیین می‌کند. در وضعیّت کنونی می‌توان گفت مجموع روندهای دخالت در نهاد علم این نهاد را در تعلیق نسبی قرار داده است، نه‌تنها در حوزۀ علوم انسانی و اجتماعی اما بالاخص در این حوزه که می‌بایست نقشی جایگزین ناپذیر هم در شکوفایی اقتصادی، فنّی، بهداشتی و غیره، هم در معرفت و فرهنگ تاریخی و تمدّنی ایفا کند. نگاهی به جایگاه کنونی ایران در تئوری علمی و جریان‌های علم جهان نشان از نقش ناچیز ما دارد؛ چنانکه اگر محصولات ما نباشند، خللی در جهان علم رخ نمی‌دهد. این فقد نقش و اثر مبیّن نقصان ژرف ساختارهای ماست که نه‌تنها از تولید علم، که حتّا از مصرف مُکفی و متناسب علم نیز باز می‌مانند.

🖋تعلیق نسبی نهاد علم

اگر نهاد علم به تسخیر بازار درآید یا سیاست بر ضوابط درونی آن، که از اقتضائات روش علم هستند، اعمال اراده کند، شرط لازم تولید علم در فرآیند علم و شرط لازم خلاقیّت در فرآیند پژوهش و آموزش از دست می‌رود و این فقدان موجب بحران کارکرد می‌شود؛ سپس اگر این نوع دخالت وجه ساختاری بگیرد (مثلا در شمار مقرارت دانشگاه یا رفتار سازمانی درآیند) به تغییر ساختاری نهاد علم نیز می‌انجامد؛ بحران به اکناف نهاد تسری یافته، ساختار دچار بحران شده و تداوم بحران به تعلیق نسبی نهاد علم منجر می‌شود. به دیگر تعبیر، هنگامی که استقلال نهاد علم مخدوش و این خدشه متداوم شود، نه‌تنها شکوفایی، که اصل رخداد علم ناممکن می‌شود! تداوم سلب استقلال نهاد علم در طول زمانی به درازای هفت دهه، آنهم در قوس صعودی و شیب فزاینده، در کنار سایر عوامل عمده (مانند بحران ارزش دهه‌های قبل که خوشبختانه رو به کاهش است و مانند بحران منابع اقتصادی پژوهش و ایفای نقش ناچیز بخش خصوصی که متأسفانه رو به افزایش هستند) اکنون ما را در شرایط تعلیق نهادیِ نهاد علم قرار داده است.
Forwarded from Peace
       *مسأله، استقلال نهاد علم است*

✍️ اسمعیل خلیلی – بخش دوم

🖋سرنوشت علم پایه، علم کاربردی و تکنولوژی

در روند سلب استقلال، ابتدا علوم پایه مطلقا از تولید باز می‌مانند، گرچه علوم کاربردی و تکنولوژی لنگ لنگان خود را ادامه می‌دهند، اما همانها هم پس از مدّتی چنان زمینگیر می‌شوند که اقتصاد را نیز به سقوط می‌کشانند. الگوی آشکار این واقعه تجربه صنایع خودرو و نفت و گاز است؛ صنعت خودرو گرچه مستقیما وابسته به علوم پایه نیست اما عملا هیچگاه نتوانسته حتا در حد مصرف داخلی توانا باشد؛ بخشی از صنایع نفت و گاز که صنایع استراتژیک ایران کنونی هستند فقط تا اندکی پس از تحریم دچار بحران نشدند اما آثار ناتوانی نهاد علم در تأمین آنها دیگر آشکار شده است. این ناتوانی ناشی از دو علّت است، یکی فقدان یا افول علم بنیادی که پشتوانه علوم کاربردی است و دوم کاهش فزایندۀ توان علوم کاربردی طیّ سلب متداوم استقلال نهاد علم که در وقایعی مانند روندهای سهمگین مهاجرت نیز نمود می‌یابد. نمونۀ دیگر تجربه روسیه است که گرچه از عصر پتر کبیر حرکت شتابناک خود را برای تولید (و نه صرفا واردات) تکنولوژی آغاز کرده بود، با سلب استقلال نهاد علم، چنان این نهاد را بی‌کارکرد ساخت که نتوانست صنایع استراتژیک اقتصاد را پشتیبانی کند و فروپاشید.

🖋جهان توسعه‌یافته و مسألۀ علم ما

علم از ضروریّات توانایی و توسعه است، اما استراتژی همه قدرت جهانی از سده هجدهم تا کنون این بوده که ایران نباید توانا شود و توسعه بیابد؛ لذا از هرگونه بحرانی در ایران استقبال می‌کند، از هر ناترازی گرفته تا کودتا، افتادن ایران در دام ایدئولوژی‌های گوناگون، شکاف دولت و ملّت و غیره. علم از منابع بنیادی قدرت است که قرنهاست دیگر هیچ منبع اقتصادی، نظامی، سیاسی و طبیعی نمی‌تواند بدون آن، منبع قدرت بماند؛ اگر هم در کوتاه‌مدّت به دلیل نیاز یا بی‌نیازی جهانی مؤثّر باشند و قدرتی ایجاد کنند، در میان‌مدّت به ضد خود تبدیل شده و موجب ضعف خواهند شد. نبود نهاد مستقل علم در ایران، خواست هر کس که نباشد، خواست قدرت جهانی هست. در چنین شرایطی حفظ، توسعه و تعمیق استقلال نهاد علم، از ارکان ناگزیر استراتژی بقای ملّی ماست.
Forwarded from Peace
       *مسأله، استقلال نهاد علم است*

✍️ اسمعیل خلیلی – بخش سوم

🖋مسألۀ عقاید، اعتراض سیاسی و امنیّت حکومت

مجموع شرایط داخلی و خارجی کشورهای جنوب دهه‌هاست آنها را در شرایط ناامنی سیاسی قرار داده است. هیچیک از آنها نتوانسته از تضمین کافی برای رفع تهدید بقای حکومت برخوردار باشد، چه آنها که خود را به یک بلوک قدرت جهانی نزدیک کرده‌اند، چه آنها که کوشیده‌اند در نظم یا بی‌نظمی جهانی تا حد ممکن مستقل باشند، مگر آنهایی ‌که به تفکیک نهادی و ارتباط ارگانیک میان نهادهای اجتماعی (ازجمله سیاست) پرداخته باشند. در این دوران همۀ جهان شاهد ناپایداری عقاید و رشد و افول متداوم انواع ایدئولوژی‌ها بوده و تا اطلاع ثانوی نیز چنین است. پس تضمین ایدئولوژیک، مانند تضمین نسبی سالهای پسا انقلاب ما هم نمی‌تواند دائمی باشد و دیر یا زود یا افول می‌کند یا حتا بدل به تهدید می‌شود؛ هم ایدئولوژی‌های رقیب هم عناصر خود ایدئولوژی انقلاب نهاد علم را جولانگاه خود می‌سازند. حکومت برای رفع تهدیدشان، استقلال نهاد علم را سلب می‌کند؛ اما این امر علاوه بر محروم شدن حکومت از منبع حفظ و تداوم سایر منابع قدرت، به نوبۀ خود بر دامنۀ تولید و بازتولید ایدئولوژی‌های ستیز می‌افزاید و چرخش چرخۀ معیوب تضاد حکومت و جامعه تند و تندتر می‌شود. تا کجا، تا کی؟ تا آن هنگام که یا همه چیز بر سر همگان ویران شود و یا خرَد مُبرا از ایدئولوژی برفراز آید و این چرخه از چرخش باز ایستد. گرچه قرنهاست دیگر هیچ نهادی نمی‌تواند واجد فقط یک عقیده باشد، مسأله این است که هر نهادی هم بتواند، نهاد علم اصولا نمی‌تواند چنین باشد. استقلال نهادی علم در کثیری از جوامع، حتّا جوامع برخوردار از حدودی از دموکراسی سیاسی داخلی نیز گاه مسأله‌آمیز شده و به محض آن‌که امری مورد مناقشه و اعتراضی ناقض منافع بخشهای قدرتمند یا ثروتمند رخ دهد، به خطر می‌افتد. گرچه استقلال این نهاد همواره با ایدئولوژی و هر معرفتی که زمان و مکان را شقه شقه کند، تهدید می‌شود، نوع و شدت تهدید با مخاطرات نظام‌های قدرت و ثروت دارای ربطی وثیق است. با این حال، روشن است که سلب ساختاری استقلال نهاد علم مستلزم پذیرش افول، قهقرا و سرانجام نابودی است؛ همچنان‌که وجود و گسترش ایدئولوژی، بالاخص هر ایدئولوژی ستیز، از درون نیز استقلال نهاد علم را تحدید و تهدید کرده و راه به افول، قهقرا و نابودی می‌بَرد. این، نتایج پژوهش در این نهاد است که باید راه جامعه را بنماید، نه نقض تفکیک نهادی و ایفای نقش سیاسی یا بازاری در کسوت عالم یا مقررات دیوان علم. صدالبتّه ضامن توفیق در راه خطیر پژوهش، هم پرهیز سیاست و بازار از نقض استقلال نهاد علم است، هم آزادگی اندیشه و تبریّ کنش علمی از ایدئولوژی و از قصد بلافصل ایدئولوژیک. چه ایدئولوژی و بازار از طریق دیوان بر سازمان علم چیره شوند، چه از طریق غلبۀ شهوت قدرت و صحنه و ثروت بر اخلاق علم، هر دو به افول علم و تهدید بقای کشور، جامعه، فرهنگ، انسان و حیات راه می‌برند.
Forwarded from Peace
     *مسأله، استقلال نهاد علم است*

✍️ اسمعیل خلیلی – بخش چهارم (پایانی)

🖋حقوق اخلاقی در اجتماع علمی و حقوق تکلیفی در نظام قضایی

تعیین کم و کیف ایفای نقش علمی، صلاحیّت یا عدم صلاحیّت علمی، تشخیص ایفا یا عدم ایفای وظایف علمی و هر امر مربوط به نقش علمی همۀ اعضای نهاد علم، اعم از دانشجو، معلم، پژوهشگر و در بسی موارد حتّا کارکنان بخش اداری این نهاد، فقط با خود نهاد علم و مقرّرات آن است. این مقرّرات، حتّا وجوه مناسکی آنها، بخشی از سازوکار اجرا و تحقق «روش علم» هستند و روش علم، جزء لایتجزای علم. اگر «روش علم» از علم حذف شود، رخداد علم ناممکن می‌شود؛ وجه ممیّز علم و دیگر اقسام معرفت، همین «روش» است. بنابراین نه‌تنها تصمیم دربارۀ هر امر مرتبط با پژوهش، آموزش، کنشگری و عضویت این نهاد حق و وظیفۀ خود این نهاد و تابع مقرّرات درونی آن است، که به‌علاوه ابراز نظر و تعیین مرزهای اخلاقی عمل در این نهاد (اخلاق علمی) را نیز خود این نهاد بر عهده دارد. در عین حال اگر عضوی از اعضای این نهاد مرتکب جرم شود، نظام قضایی او را مانند هر شهروند دیگر مورد پیگرد قرار می‌دهد، بی‌آنکه از نهاد علم اجازه بگیرد، ولی نیز بی‌آنکه به نهاد علم بگوید او از تحصیل یا پژوهش یا تدریس محروم شود یا نشود. حق تصمیم دربارۀ عضویت در این نهاد از این نهاد سلب و بر عهده نهاد دیگر، از جمله نهاد سیاست و قوا و سازمانهای دیگر گذاشته نمی‌شود. مثلا اگر کسی در دانشگاه یا بیرون از آن مرتکب سرقت شود، وظیفۀ دستگاه قضایی است که او را مورد پیگرد قرار دهد، اما دربارۀ همان فرد نیز حق تصمیم دربارۀ ادامۀ عضویّت او در کسوت دانشجویی یا معلّمی از دانشگاه سلب نمی‌شود؛ اگر محققی عمداً یا با عدول از روش و اخلاق علم، یک فرمول اشتباه یا آزموده نشدۀ تولید یک ماده را به یک شرکت تولیدی فروخت و موجب خسارت شد، قطعا دادگاه باید او را جلب کرده و مطابق قانون کیفر دهد. در چنین موردی، سوای این‌که دادگاه مجازاتی برای وی تعیین کند یا نکند، دانشگاه وی را از حقوق دانشگاهی (پژوهش، تدریس، عضویت و ...) به دلیل نقض شدید اخلاق علمی محروم می‌کند؛ اما همین تصمیم نیز علی القاعده نه بر عهده دادگاه، که بر عهدۀ خود دانشگاه است. لذا نظام حقوقی هم حق دارد هم مکلّف است که به جرایم هر عضو نهاد علم نیز رسیدگی کند اما این حق و تکلیف نباید موجب سلب یا نقض حق تصمیم نهاد علم دربارۀ تداوم و نوع حضور وی در نهاد علم باشد.

🖋افول خرد، اندیشه، معرفت و آینده نزدیک و دور تمدنی

شتاب توسعۀ علم و تکنیک به حدّی است که اگر نتوانیم با عجله به موقعیّت امیدبخش تولید علم برسیم، در چشم‌انداز موجود باید آیندۀ خود را در خطر بدانیم و این خطر بسیار بیش از آن است که مثلا قدرت اول منطقه نشویم. موقعیّت امیدبخش موقعیّتی است که در آن معرفت علمیِ ضروری برای فهم و حلّ مسائل و پشتیبانی مُکفی از تولید (نوآوری) ضروری تکنیکی تأمین شود. دامنۀ این نوع تکنیک آنچنان وسیع است که اصلا نمی‌توان آن را به حوزه‌های متعارف مزیّت نسبی تقلیل داد. به‌عنوان مثال، گرچه زبان در تمامیّت خود تکنیک نیست، اما هم تولید و بازتولید زبان مستلزم تکنیک‌های پیچیدۀ ذهنی، سازمانی، آموزشی، پرورشی و غیره است هم خود زبان از وجوه تکنیکی متعدد، از جمله و بخصوص در سیستم‌های ارتباطی گسترش‌یابندۀ کنونی برخوردار است. در شرایطی که مدّت‌هاست ارتباط زبان فارسی با بخشهایی وسیع از زبانهای ایرانی منقطع شده و نمی‌تواند متناسب با نیازهای فزاینده توسعه یابد، فقدان تولید تکنیک‌های ضروری به افول تدریجی این زبان منجر شده و با گذشت زمان بر شدت و میزان افول آن افزوده خواهد شد. اما پشتیبانی کافی از تولید و کاربرد چنین تکنیک‌هایی مستلزم تولید گسترده در علوم انسانی محض است؛ تولیدی که در فقدان استقلال نهاد علم، آرزویی بیش نیست. پس مسألۀ استقلال نهاد علم، بسیار فراتر از آن چیزی است که بتواند یک دغدغۀ شبه روشنفکری یا دعوای ایدئولوژیک تلقّی شود. «مسأله» در گسترۀ وسیع دانشی رُخ داده و می‌دهد که شامل همۀ ارکان تمدّنی است. سلب استقلال نهاد علم، موجب سلب آتونومی علم است، که علم را سترون و همۀ فرهنگ و تمدن را از آن بی‌بهره می‌کند. سرانجام، یا ما استقلال نهاد علم را به ثمن بخس سودا کرده و با تاریخ هم وداع می‌کنیم، یا با حفظ و تعمیق آن، به خلق و تولید علم راه برده و در تاریخ می‌مانیم.

متن کامل (نسخه پی‌دی‌اف) قبل از این چهار بخش، در بالا قابل دریافت است.
▫️ یادداشت اول (شینا انصاری رییس سازمان محیط زیست)

🔻کنشگری راه‌حل محور

▫️ نوشتن از محیط‌زیست و تجربه زیسته‌ام، همواره جزو علایق شخصی‌ام بوده است. پیش از مسئولیتم در سازمان حفاظت محیط‌زیست، نام این کانال را «پایش محیط‌زیست» گذاشته بودم و از ابعاد مختلف محیط‌زیست می‌نوشتم و برخی اخبار این حوزه را بازنشر می‌کردم.

◽️اکنون که مسئولیت خطیر اداره سازمان حفاظت محیط‌زیست را برعهده گرفته‌ام قصد دارم هر چند روز یکبار از تجربه‌ام در این سازمان و مسائلی که با آن روبه‌رو هستم روایت‌های کوتاهی را منتشر کنم. به نظرم این کار در صورت استمرار می‌تواند به شناخت بهتر مردم از دشواری‌ها و مسائل ریز و درشت مدیریت محیط‌زیست کشور کمک کند.

◽️پنجشنبه گذشته (هشتم شهریور) در نخستین جلسه رسمی پس از پذیرش مسئولیت، میزبان تعدادی از نمایندگان تشکل‌های مردم‌نهاد و کنشگران محیط‌زیست کشور در پردیسان بودیم. دوستان در دو بخش نمایندگان استان‌ها و فعالان و کنشگران مدعو مهم‌ترین مطالبات، انتقادها و پیشنهادهایشان را مطرح کردند. جلسه حدود چهار ساعت به درازا کشید.

◽️دکتر مرادی معاون محترم آموزش و مشارکت‌های مردمی توضیحاتی درباره اقدامات انجام شده ارائه کرد. به تعبیر آقای «الموتی» دبیر شبکه تشکل‌های محیط‌زیست و منابع طبیعی کشور در این جلسه اطلس معضلات محیط زیستی ۳۱ استان کشور از سوی نمایندگان و فعالان تشریح شد.

◽️تصویری هولناک از وضعیت محیط‌زیست سرزمینمان ایران! که اگر توافق‌سازی در سطوح بالای سیاستگذاری صورت نگیرد، با مسائل حل نشده کنونی به می‌تواند به بروز بحران‌های اجتماعی، اقتصادی و بوم‌شناختی منجر شوند. در بخش پایانی جلسه سعی کردم با جمع‌بندی موضوع‌های مطرح شده، بر اهمیت نقد و دیده‌بانی محیط‌زیست بر لزوم توجه به «کنشگری راه‌حل محور» تأکید کنم. هر چند نقد بخشی از کنشگری است اما از فعالان محیط‌زیست خواستم در مرحله انتقاد متوقف نشوند و به راه‌های عبور از این مسائل پیچیده هم بیندیشند.

◽️ مجروح شدن آقای «رمضان رستگار»، محیط‌بان سازمان در استان کهگیلویه و بویراحمد، بر اثر شلیک شکارچیان غیرمجاز یکی از اتفاق‌های تلخ نخستین روزهای کاری‌ام بوده است. در صحبت با سرهنگ «محبت‌خانی»، فرمانده یگان حفاظت محیط‌زیست آخرین وضعیت او را پیگیری کردم. آقای رستگار برای عمل جراحی پایش به بیمارستانی در شیراز اعزام شده است.

◽️با پدر محیط‌بان مجروح تلفنی صحبت کردم. او هم از محیط‌بانان بازنشسته سازمان است. به او اطمینان دادم تا بهبودی همکار عزیزمان کنار او خواهیم ماند. با استاندار کهگیلویه و بویراحمد و مدیرکل محیط‌زیست استان هم درباره وضعیت محیط‌بان رایزنی‌های لازم را انجام دادم.

◽️امیدوارم روزی برسد که با مشارکت مردم حفاظت از حیات‌وحش در ایران به امری اجتماعی و همگانی بدل شود و کمتر شاهد چنین اتفاق‌های تلخی باشیم. در کنار یکدیگر حتماً می‌توانیم.

https://www.tgoop.com/payeshemohitzist/11258
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥ویدیویی از نصب استارلینک و اینترنت ماهواره ای در مجتمع های مسکونی تهران که گفته می شود به سرعت در حال فراگیر شدن است.
@Khabar_Fouri
Forwarded from عزیز راد
www.irna.ir/xjRvHb

با سلام و احترام
همزمان با بیست و پنجمین جایزه ترویج علم اولین دوره جایزه قانعی راد نیز برگزار میشود این جایزه با توجه به فعالیت‌ها و آثار دکتر قانعی‌راد در حوزه جامعه شناسی علم، اجتماعات علمی، جامعه شناسی مردم مدار، ارتباط علم و جامعه، جامعه‌شناسی حوزه عمومی، تلاش برای ترویج علم جامعه شناسی، کنشگر فعال اجتماعی (کنشگر در عرصه علم و جامعه) تعریف شده است. این جایزه می تواند به کنشگر اجتماعی فعال، استاد پیشکسوت، انجمن علمی (نهاد مدنی)، رساله دکتری یا پژوهش اجتماعی بزرگ در سطح کلان تعلق گیرد .
لذا از همه دوستان، اساتید و دانشجویان عزیز درخواست می‌شود چنانچه خود حایز شرایط لازم هستند و یا دیگرانی را (در حوزه رسمی و یا غیررسمی) با این شرایط می‌شناسند ، به ما معرفی نمایند.
Forwarded from جریانـ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌀 «سونگای واچ» یک سازمان مردم‌نهاد است که سه سال پیش سفر و‌ مأموریت خود را برای جلوگیری از ورود پلاستیک به اقیانوس با تمیز کردن یک رودخانه در اندونزی آغاز کرد و کار خود را گسترش داد.

اکنون ۱۲۰ پاسبان رودخانه تمام‌وقت زیر نظر این سازمان کار می‌کنند و روزانه برای پاکسازی ۲۰۰ رودخانه می‌کوشند و زباله‌ها را تفکیک هم می‌کنند. این اقدام، تلاش قابل توجهی برای حفظ پاکیزگی اقیانوس و سلامت آبزیان است.

برگهٔ سونگای واچ در اینستاگرام
🔗 منبع ویدئو

❗️در ایران نیز گروه‌های داوطلب زیادی به پاک‌سازی رودها، جنگل‌ها، کوه‌ها و ساحل‌ها مشغولند. اما کاش با افزایش حساسیت و آگاهی انسان‌ها به اهمیت #مراقبت_از_زندگی و #محیط_زیست اصولاً تولید زباله و ورود آن به طبیعت به کم‌ترین میزان برسد.
#پاس_زندگی
@Jaryaann
بررسی و نقد کتاب "جامعه‌شناسی مردم‌مدار ارگانیک"
20 شهریور 1403
فایل صوتی صحبتهای دکتر اسماعیل حسام مقدم(جامعه‌شناس، مدیرمسوول گروه انتشارات و مطبوعات هامون نو): جامعه‌شناسی دانشی است که زمانش فرارسیده است.

گروه جامعه شناسی مردم مدار
@iran_sociology
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران
بررسی و نقد کتاب "جامعه‌شناسی مردم‌مدار ارگانیک"
20 شهریور 1403
فایل صوتی صحبتهای دکتر نقدی(استاد تمام جامعه شناسی شهری و توسعه دانشگاه بوعلی سینا): بزرگترین دستاورد مؤلف کتاب این است که یک سند برای جامعه‌شناسی مردم‌مدار است
گروه جامعه شناسی مردم مدار
@iran_sociology
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران
بررسی و نقد کتاب "جامعه‌شناسی مردم‌مدار ارگانیک"
20 شهریور 1403
فایل صوتی صحبتهای دکترترکارانی(جامعه شناس و کنشگر مدنی) :کتاب جامعه‌شناسی مردم‌مدار ارگانیک مروری جامع بر تاریخچه رخدادها و حوادث شکل‌گیری جامعه‌شناسی مردم‌مدار در ایران دارد
گروه جامعه شناسی مردم مدار
@iran_sociology
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران
بررسی و نقد کتاب "جامعه‌شناسی مردم‌مدار ارگانیک"
20 شهریور 1403
فایل صوتی صحبتهای دکتر اونق (جامعه شناس و عضو هیات علمی دانشگاه پیام نور):یکی از نکات مهمی این کتاب نوع نگارش روایی آن است
گروه جامعه شناسی مردم مدار
@iran_sociology
بررسی و نقد کتاب "جامعه‌شناسی مردم‌مدار ارگانیک"
20 شهریور 1403
فایل صوتی جمعبندی صحبتهای: دکتر حسام مقدم،دکتر زند رضوی، دکتر نقدی،دکتر ترکارانی و دکتر اونق
گروه جامعه شناسی مردم مدار
@iran_sociology
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران
2024/09/25 04:12:17
Back to Top
HTML Embed Code: