MOHAMMADREZAROUZBEH Telegram 2949
تحولات دوسویه‌ی تصاویر شعری از منظر جمال‌شناختی  (۱)

ایده‌ی سبک/ زیبایی‌شناختی "تکامل تاریخی تصویر شاعرانه"،  مقوله و مبحثی بسیار زیبا و دل‌انگیز است. قلمرو پهناور شعر فارسی پر است از نمونه‌های بارز تحول و تکامل یک تصویر شاعرانه، چه بر بستر نبوغ شاعرانه و چه در قلمروی ذوق جمعی فارسی‌زبانان در طی قرون متمادی.  یک نمونه‌اش را استاد ارجمند دکتر شفیعی کدکنی در بیتی مشهور از سعدی نشان داده‌اند:
بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران
کز سنگ گریه خیزد روز وداع یاران
که در ذهن و زبان عامه اینگونه تغییر و رواج یافته است:
کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران
"این تصرف هنرمندانه‌ی ذوق جامعه بوده است که صورت کز سنگ ناله خیزد را جانشین سخن سعدی کرده است."  (شفیعی کدکنی، مقاله‌ی تکامل یک تصویر، مجله بخارا، ۵۸ و ۵۹ ص ۶) استاد چنین تغییر و تحولی را در حکایتی از بوستان سعدی نیز نشان داده‌اند: (مقاله‌ی تکامل یک تصویر در حاشیه حکایتی از بوستان سعدی، مجله جستارهای نوین ادبی، دوره ۲۳، شماره ۳ و ۴، اسفند ۱۳۶۹)
اما مدار و محور بحث من در اینجا تحول تاریخی تصویر از طریق تقلید و نظیره‌گویی است که باز به نوبه‌ی خود در حوزه‌ی شعر فارسی پدیده‌ای عام و فراگیر است با نمونه‌های خوب و بد بسیار. و باز حیطه‌ی بحث را محدودتر می‌کنم به این مقوله که: گاه تعبیر و تصویر نخست از شاعر پیشگام، چنان زیبایی، ظرافت و اصالتی دارد که تعابیر و تصاویر مقلدانه‌ی بعدی، یا از رسیدن به آن اوج درمانده‌اند یا حداکثر، به مرزهای زیبایی و شیوایی آن  نزدیک شده‌اند و در این فرایند، برتری همچنان نصیب شاعر نخست بوده است.
این بیت زیبا و دل‌انگیز از یک دوبیتی باباطاهر:
چو شو گیرم خیالش را در آغوش
سحر از بسترم بوی گل آیو

اگر به راستی الهام‌بخش سعدی در سرودن این بیت زیبا بوده باشد:
به خواب دوش چنان دیدمی که زلفینش 
  گرفته بودم و دستم هنوز غالیه‌بوست

  اذعان خواهیم کرد که سعدی با همه اوج و عظمتش در پهنه‌ی شعر فارسی، در این بیت نتوانسته است به قاف و قله‌ی تصویر باباطاهر دست یابد. جایگاه این دو شاعر در پهنه‌ی تاریخ ادبیات و شعر فارسی بر همه کس مبرهن است و غیر قابل قیاس اما باید بپذیریم که بیت سعدی - با همه زیبایی و شیوایی‌اش-  از حیث لطافت زبان و ظرافت تصویر در برابر بیت باباطاهر کم می‌آورَد.
حال دو بیت از دو شاعر قرن یازدهم (سبک هندی) را ببینیم و مقایسه کنیم: بیت اول از طالب آملی:
مُردم ز رشک، چند ببینم که جام می
لب بر لبت گذارد و قالب تهی کند

و بیت دوم با همان مایه‌ی تصویری از خان احمد گیلانی (حاکم گیلان در عصر صفوی):

با قدّ خمیده چون صراحی شب و روز
  در قهقهه‌ام  ولیک خون می‌گریم

  هر دو بیت از حیث بداعت تصویر و باریک‌خیالی شگفت‌آورند اما بیت طالب آملی به‌وضوح بر بیت خان احمد برتری دارد هم از حیث گیرایی مضمون و هم از جهت زیبایی تصویر.
اما در بسیاری از موارد، تقلید و نظیره‌گویی، منجر به تدنی و تنزل سطح زیبایی‌شناختی مضمون یا تصویر شعری شده است، به نحوی که شاعر مقلد، صرفاً کاریکاتوری زمخت و نازیبا از شعری اصیل به دست داده است. مقایسه‌ی بیتی از حافظ با بیتی از سراینده‌ای گمنام به نام فیض‌علی (قرن ۱۱) نشانگر چنین وضعیتی است. حافظ:
به روز واقعه تابوت ما ز سرو کنید
که می‌رویم به داغ بلند‌بالایی
فیض‌علی:
گر بمیرم در فراق آن بت بالابلند
پس ببایدن ساختن تابوت من از چوب سرو

که بحق، بین این دو، تفاوت از زمین تا آسمان است. در اینجا تعجب می‌کنیم و تأسف می‌خوریم که پژواکِ بیت زیبا، موجز و خوش‌ساختِ حافظ، سه قرن بعد، چنین بیت سست و وارفته ای بوده است با این‌همه  اطناب و اعوجاج.
ادامه دارد...

محمدرضا روزبه

@Mohammadrezarouzbeh



tgoop.com/Mohammadrezarouzbeh/2949
Create:
Last Update:

تحولات دوسویه‌ی تصاویر شعری از منظر جمال‌شناختی  (۱)

ایده‌ی سبک/ زیبایی‌شناختی "تکامل تاریخی تصویر شاعرانه"،  مقوله و مبحثی بسیار زیبا و دل‌انگیز است. قلمرو پهناور شعر فارسی پر است از نمونه‌های بارز تحول و تکامل یک تصویر شاعرانه، چه بر بستر نبوغ شاعرانه و چه در قلمروی ذوق جمعی فارسی‌زبانان در طی قرون متمادی.  یک نمونه‌اش را استاد ارجمند دکتر شفیعی کدکنی در بیتی مشهور از سعدی نشان داده‌اند:
بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران
کز سنگ گریه خیزد روز وداع یاران
که در ذهن و زبان عامه اینگونه تغییر و رواج یافته است:
کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران
"این تصرف هنرمندانه‌ی ذوق جامعه بوده است که صورت کز سنگ ناله خیزد را جانشین سخن سعدی کرده است."  (شفیعی کدکنی، مقاله‌ی تکامل یک تصویر، مجله بخارا، ۵۸ و ۵۹ ص ۶) استاد چنین تغییر و تحولی را در حکایتی از بوستان سعدی نیز نشان داده‌اند: (مقاله‌ی تکامل یک تصویر در حاشیه حکایتی از بوستان سعدی، مجله جستارهای نوین ادبی، دوره ۲۳، شماره ۳ و ۴، اسفند ۱۳۶۹)
اما مدار و محور بحث من در اینجا تحول تاریخی تصویر از طریق تقلید و نظیره‌گویی است که باز به نوبه‌ی خود در حوزه‌ی شعر فارسی پدیده‌ای عام و فراگیر است با نمونه‌های خوب و بد بسیار. و باز حیطه‌ی بحث را محدودتر می‌کنم به این مقوله که: گاه تعبیر و تصویر نخست از شاعر پیشگام، چنان زیبایی، ظرافت و اصالتی دارد که تعابیر و تصاویر مقلدانه‌ی بعدی، یا از رسیدن به آن اوج درمانده‌اند یا حداکثر، به مرزهای زیبایی و شیوایی آن  نزدیک شده‌اند و در این فرایند، برتری همچنان نصیب شاعر نخست بوده است.
این بیت زیبا و دل‌انگیز از یک دوبیتی باباطاهر:
چو شو گیرم خیالش را در آغوش
سحر از بسترم بوی گل آیو

اگر به راستی الهام‌بخش سعدی در سرودن این بیت زیبا بوده باشد:
به خواب دوش چنان دیدمی که زلفینش 
  گرفته بودم و دستم هنوز غالیه‌بوست

  اذعان خواهیم کرد که سعدی با همه اوج و عظمتش در پهنه‌ی شعر فارسی، در این بیت نتوانسته است به قاف و قله‌ی تصویر باباطاهر دست یابد. جایگاه این دو شاعر در پهنه‌ی تاریخ ادبیات و شعر فارسی بر همه کس مبرهن است و غیر قابل قیاس اما باید بپذیریم که بیت سعدی - با همه زیبایی و شیوایی‌اش-  از حیث لطافت زبان و ظرافت تصویر در برابر بیت باباطاهر کم می‌آورَد.
حال دو بیت از دو شاعر قرن یازدهم (سبک هندی) را ببینیم و مقایسه کنیم: بیت اول از طالب آملی:
مُردم ز رشک، چند ببینم که جام می
لب بر لبت گذارد و قالب تهی کند

و بیت دوم با همان مایه‌ی تصویری از خان احمد گیلانی (حاکم گیلان در عصر صفوی):

با قدّ خمیده چون صراحی شب و روز
  در قهقهه‌ام  ولیک خون می‌گریم

  هر دو بیت از حیث بداعت تصویر و باریک‌خیالی شگفت‌آورند اما بیت طالب آملی به‌وضوح بر بیت خان احمد برتری دارد هم از حیث گیرایی مضمون و هم از جهت زیبایی تصویر.
اما در بسیاری از موارد، تقلید و نظیره‌گویی، منجر به تدنی و تنزل سطح زیبایی‌شناختی مضمون یا تصویر شعری شده است، به نحوی که شاعر مقلد، صرفاً کاریکاتوری زمخت و نازیبا از شعری اصیل به دست داده است. مقایسه‌ی بیتی از حافظ با بیتی از سراینده‌ای گمنام به نام فیض‌علی (قرن ۱۱) نشانگر چنین وضعیتی است. حافظ:
به روز واقعه تابوت ما ز سرو کنید
که می‌رویم به داغ بلند‌بالایی
فیض‌علی:
گر بمیرم در فراق آن بت بالابلند
پس ببایدن ساختن تابوت من از چوب سرو

که بحق، بین این دو، تفاوت از زمین تا آسمان است. در اینجا تعجب می‌کنیم و تأسف می‌خوریم که پژواکِ بیت زیبا، موجز و خوش‌ساختِ حافظ، سه قرن بعد، چنین بیت سست و وارفته ای بوده است با این‌همه  اطناب و اعوجاج.
ادامه دارد...

محمدرضا روزبه

@Mohammadrezarouzbeh

BY حرف‌هايى براى نگفتن


Share with your friend now:
tgoop.com/Mohammadrezarouzbeh/2949

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Developing social channels based on exchanging a single message isn’t exactly new, of course. Back in 2014, the “Yo” app was launched with the sole purpose of enabling users to send each other the greeting “Yo.” Administrators Telegram Channels requirements & features Telegram channels fall into two types: Select “New Channel”
from us


Telegram حرف‌هايى براى نگفتن
FROM American