tgoop.com/MolaviPoett/5248
Last Update:
شرج روان ابیات مثنوی معنوی_دفتر چهارم
بقیه قصه عمارت کردنِ سلیمان ع مسجداقصی ....
(۱۱۲۶)حرص، کارت را بیاراییده بود
حرص رفت و ماند کارِ تو کبود*
حرص و طمع، کار زشت تو را در نظرت میآراید و چون حرص و طمع از وجود تو رخت بربندد، خواهی دید که کار ناروای تو زشت و ناقص بوده است و بدبختی و عواقب بد آن برای تو میماند.
*کبود: رنج و بدبختی
(۱۱۲۷) غولهیی را که برآرایید غول*
پخته پندارد کسی که هست گول
شخصی حیلهگر، گیاه غوره را به صورت انگور رسیده آرایش دهد، شخص أحمق، آن را رسیده و شیرین میپندارد.
غول: غوره
(۱۱۲۸) آزمایش چون نماید جانِ او
کُند گردد ز آزمون، دندانِ او
وقتی میوه نارس(غوره) را برای آزمایش به دهان ببرد، به علت کال و ترش بودن آن دندانهایش کُند میگردد.
(۱۱۲۹) از هَوَس آن دام، دانه مینمود
عکسِ غولِ حرص و، آن خود، خام بود
بخاطر هوی و هوس آن دام به صورت دانه به نظر میرسید، در واقع غول حرص در آن شخص انعکاس یافته بود و آن میوه نارس و ناگوار بود.
(۱۱۳۰) حرص، اندر کارِ دین و خیرجو
چون نمانَد حرص، باشد نغز رُو
حرص را در امور دینی و نیکوکاری جستجو کن. اگر نسبت به آن امور حرصی هم وجود نداشته باشد آن امور ذاتاً خوب و پسندیده است.
(۱۱۳۱) خيرها نغزند، نه از عکسِ غیر
تابِ حرص ار رفت، مانَد تابِ خیر
کار نيك ذاتاً زیباست و زیبایی آن به عوامل دیگر بستگی ندارد. اگر تابش و حرارت حرص نیز از میان رود، تابش و حرارت کار خیر پایدار است.
(۱۱۳۲) تابِ حرص از کارِ دنیا چون برفت
فَحم باشد مانده از اخگر به تفت
همینکه تب و تاب امور مربوط به دنیا پرستی از میان رود، از آن آتش گرم و درخشان فقط زغالی سیاه باقی میماند.
(۱۱۳۳) کودکان را حرص میآرَد غِرار
تا شوند از ذوقِ دل، دامن سوار
کودکان را علاقه شدید به بازی گول میزند، طوریکه از شوق فراوان دامنهای خود را تا میکنند و سوار يك چوب می شوند و در خیال خود را سوار بر اسب میپندارند.
*غِرار: گول خوردن
(۱۱۳۴) چون ز كودك رفت آن حرصِ بَدَش
بر دِگر اطفال، خنده آیدش
وقتی حرص و علاقه در آن کودک فروکش کرد(به بلوغ رسید)، میایستد و بر بچه های دیگر که مانند او در عالم خیال اسب سواری میکنند، میخندد.
(۱۱۳۵) که چه میکردم، چه میدیدم در این؟
خَل* از عکسِ حرص بنمود انگبین
آن كودك با خود میگوید: در دوران کودکی چه کارهایی میکردم! واقعاً در آن کارها چه فایدهای میدیدم؟ سرکه را عسل میدیدم.
خَل: سرکه
(۱۱۳۶) آن بنایِ انبیا بیحرص بود
ز آن چنان پیوسته رونقها فزود
کارهای پیامبران از روی حرص و طمع و عوامل نفسانی انجام نمیشد، از اینرو کارشان رونق روز افزون داشت .
(۱۱۳۷) ای بسا مسجد بر آورده کرام
ليك نَبوَد مسجدِ اقصاش نام
افراد نیکوکار مساجد بسیاری ساختهاند اما هیچکدام مسجد اقصی نامش نیست.
(۱۱۳۸) کعبه را که هر دمی عِزّی فزود
آن ز اخلاصاتِ ابراهیم بود
اینکه هر لحظه بر شکوه و جلال کعبه افزوده میشود، به سبب اخلاصی است که حضرت ابراهیم(ع) در بنای آن داشت.
(کعبه طبق منابع اسلامی در عهد حضرت آدم(ع) بنا شد و در حادثه طوفان نوح (ع) غرق نشد برای همین است که سبب یکی از وجوه اطلاق آن البيت العتيق = خانه آزاد شده و نجات آن از غرق شدن بوده است. منتهی این خانه شریف در عهد ابراهیم خلیل(ع) تجدید بنا شد. به آیه ۱۲۷ سوره بقره رجوع شود. )
(۱۱۳۹) فضلِ آن مسجد ز خاک و سنگ نیست
ليك، در بنّاش حرص و جنگ نیست
فضیلت و شرف مسجد الحرام به خاک و سنگ آن مربوط نمیشود، بلکه به خاطر آنست که در قلب معمار آن هیچ حرص و ستیزی وجود نداشت.
@MolaviPoett
BY شرح روان ابیات مثنوی معنوی دفتر اول_ دفتر دوم_ دفترسوم_ دفتر چهارم(مولانا)
Share with your friend now:
tgoop.com/MolaviPoett/5248