MOLAVIPOETT Telegram 5262
شرح روان ابیات مثنوی معنوی_دفتر چهارم
باز آمدنِ شاعر بعدِ چند سال به امیدِ صِله...


(۱۲۲۶) بعد از آتش داد رُبعِ عُشرِ آن
       ماند شاعر اندر اندیشه گران

وزیر بالاخره ربع عشر آن هزار سکه را که بیست و پنج عدد سکّه می‌شد به شاعر داد. و شاعر در فکر عمیقی فرو رفت.


(۱۲۲۷)کان چنان نقد و چنان بسیار بود
       این که دیر اِشگُفت، دسته خار بود 

شاعر متعجب با خود گفت: آن بار صله و پاداش زیاد بود و زود داده شد و این بار خیلی دیر مانند دسته‌ای خار و خاشاک بی‌ارزش بود.


(۱۲۲۸) پس بگفتندش که آن دستورِ راد
        رفت از دنیا، خدا مُزدت دهاد

اطرافیان به او گفتند:  خدا خیرت بدهد،آن وزیر جوانمرد از دنیا رفته است.


(۱۲۲۹) که مُضاعَف* زو همی شد آن عطا
         کم همی افتاد  بخشش را خطا

پاداش ده برابر که دفعه اول دریافت کردی از همت بلند او بود. در دوره او بخشش‌های شاه بی کم و کاست داده می‌شد.
*مضاعف: دو برابر،اینجا ده برابر


(۱۲۳۰) این زمان او رفت و اِحسان را ببرد
         او نمُرد الحق، بلی، احسان بمُرد

اکنون او درگذشته و بخشش هم با او از بین رفته ، بخدا که
آن وزیر نمرده، اما احسانش مُرد.


(۱۲۳۱) رفت از ما صاحبِ راد و رشید
       صاحبِ سلّاخِ *درویشان رسید 

وزیر جوانمرد و رشید از دست ما رفت و اکنون کسی جانشین او شده که پوست فقیران را می کند.
*سلاخ: قصاب _کننده پوست حیوان


(۱۲۳۲)  رو بگیر این را و زاینجا شب گریز
            تا نگیرد با تو این صاحب ستیز

برو  و این مبلغ را بگیر و شبانه از اینجا فرار کن تا این وزیر با تو درگیر نشود.


(۱۲۳۳) ما به صد حیلت از و این هدیه را
          بستدیم، ای بی خبر از جهدِ ما

ای بی خبر از سعی و تلاش‌ما، این مبلغ پاداش را هم ما با تدبیر از این وزیر گرفته‌ایم. 


(۱۲۳۴) رُو به ایشان کرد و گفت: ای مُشفِقان
            از کجا آمد، بگویید این عَوان؟

شاعر به کسانی که این صحبت ها را زده بودند کرد و گفت: ای دلسوزان من،  بگویید این وزیر (مامور) از کجا آمده است؟


(۱۲۳۵) چیست نامِ این وزیر جامه کَن*؟
       قوم گفتندش که: نامش هم حسن

نام این وزیر جامه کن چیست؟ آنها گفتند: نام او نیز حسن است.
*جامه کن: سارق


(۱۲۳۶) گفت: یا رَبِّ نامِ آن و، نامِ این
    چون یکی آمد؟ دریغ ای ربِ دین

شاعر گفت: پروردگارا نام آن وزیر و این وزیر هر دو حسن است، افسوس که نام هر دو یکی است.


(۱۲۳۷) آن حَسَن نامی که از يك كِلكِ او
       صد وزیر و صاحب آيد جُود خو

آن وزير نيك سرشت حسن بود و از يك حکمی که با قلمش می‌نوشت، صد وزیر و خواجه سخاوتمند پدید می آمد.


(۱۲۳۸) این حَسن، کز ریشِ زشتِ این حَسَن
           می‌توان بافید ای جان صد رَسَن

  این وزیر خسیس هم نامش حسن است در حالی که از ریش زشت و پلیدش می‌توان طناب های بسیار بافت.(مظهر حماقت و بدجنسی است).


(۱۲۳۹)بر چنین صاحب چو شَه اِصغا کند
         شاه و مُلکش را ابد رسوا کند

اگر شاه به سخنان چنین وزیری گوش دهد، سلطنتش بزودی رسوا  خواهد شد .


@MolaviPoett



tgoop.com/MolaviPoett/5262
Create:
Last Update:

شرح روان ابیات مثنوی معنوی_دفتر چهارم
باز آمدنِ شاعر بعدِ چند سال به امیدِ صِله...


(۱۲۲۶) بعد از آتش داد رُبعِ عُشرِ آن
       ماند شاعر اندر اندیشه گران

وزیر بالاخره ربع عشر آن هزار سکه را که بیست و پنج عدد سکّه می‌شد به شاعر داد. و شاعر در فکر عمیقی فرو رفت.


(۱۲۲۷)کان چنان نقد و چنان بسیار بود
       این که دیر اِشگُفت، دسته خار بود 

شاعر متعجب با خود گفت: آن بار صله و پاداش زیاد بود و زود داده شد و این بار خیلی دیر مانند دسته‌ای خار و خاشاک بی‌ارزش بود.


(۱۲۲۸) پس بگفتندش که آن دستورِ راد
        رفت از دنیا، خدا مُزدت دهاد

اطرافیان به او گفتند:  خدا خیرت بدهد،آن وزیر جوانمرد از دنیا رفته است.


(۱۲۲۹) که مُضاعَف* زو همی شد آن عطا
         کم همی افتاد  بخشش را خطا

پاداش ده برابر که دفعه اول دریافت کردی از همت بلند او بود. در دوره او بخشش‌های شاه بی کم و کاست داده می‌شد.
*مضاعف: دو برابر،اینجا ده برابر


(۱۲۳۰) این زمان او رفت و اِحسان را ببرد
         او نمُرد الحق، بلی، احسان بمُرد

اکنون او درگذشته و بخشش هم با او از بین رفته ، بخدا که
آن وزیر نمرده، اما احسانش مُرد.


(۱۲۳۱) رفت از ما صاحبِ راد و رشید
       صاحبِ سلّاخِ *درویشان رسید 

وزیر جوانمرد و رشید از دست ما رفت و اکنون کسی جانشین او شده که پوست فقیران را می کند.
*سلاخ: قصاب _کننده پوست حیوان


(۱۲۳۲)  رو بگیر این را و زاینجا شب گریز
            تا نگیرد با تو این صاحب ستیز

برو  و این مبلغ را بگیر و شبانه از اینجا فرار کن تا این وزیر با تو درگیر نشود.


(۱۲۳۳) ما به صد حیلت از و این هدیه را
          بستدیم، ای بی خبر از جهدِ ما

ای بی خبر از سعی و تلاش‌ما، این مبلغ پاداش را هم ما با تدبیر از این وزیر گرفته‌ایم. 


(۱۲۳۴) رُو به ایشان کرد و گفت: ای مُشفِقان
            از کجا آمد، بگویید این عَوان؟

شاعر به کسانی که این صحبت ها را زده بودند کرد و گفت: ای دلسوزان من،  بگویید این وزیر (مامور) از کجا آمده است؟


(۱۲۳۵) چیست نامِ این وزیر جامه کَن*؟
       قوم گفتندش که: نامش هم حسن

نام این وزیر جامه کن چیست؟ آنها گفتند: نام او نیز حسن است.
*جامه کن: سارق


(۱۲۳۶) گفت: یا رَبِّ نامِ آن و، نامِ این
    چون یکی آمد؟ دریغ ای ربِ دین

شاعر گفت: پروردگارا نام آن وزیر و این وزیر هر دو حسن است، افسوس که نام هر دو یکی است.


(۱۲۳۷) آن حَسَن نامی که از يك كِلكِ او
       صد وزیر و صاحب آيد جُود خو

آن وزير نيك سرشت حسن بود و از يك حکمی که با قلمش می‌نوشت، صد وزیر و خواجه سخاوتمند پدید می آمد.


(۱۲۳۸) این حَسن، کز ریشِ زشتِ این حَسَن
           می‌توان بافید ای جان صد رَسَن

  این وزیر خسیس هم نامش حسن است در حالی که از ریش زشت و پلیدش می‌توان طناب های بسیار بافت.(مظهر حماقت و بدجنسی است).


(۱۲۳۹)بر چنین صاحب چو شَه اِصغا کند
         شاه و مُلکش را ابد رسوا کند

اگر شاه به سخنان چنین وزیری گوش دهد، سلطنتش بزودی رسوا  خواهد شد .


@MolaviPoett

BY شرح روان ابیات مثنوی معنوی دفتر اول_ دفتر دوم_ دفترسوم_ دفتر چهارم(مولانا)


Share with your friend now:
tgoop.com/MolaviPoett/5262

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Polls SUCK Channel Telegram Informative Select: Settings – Manage Channel – Administrators – Add administrator. From your list of subscribers, select the correct user. A new window will appear on the screen. Check the rights you’re willing to give to your administrator. Add the logo from your device. Adjust the visible area of your image. Congratulations! Now your Telegram channel has a face Click “Save”.!
from us


Telegram شرح روان ابیات مثنوی معنوی دفتر اول_ دفتر دوم_ دفترسوم_ دفتر چهارم(مولانا)
FROM American