tgoop.com/MolaviPoett/5269
Last Update:
شرح روان ابیات مثنوی معنوی_دفتر چهارم
مانستنِ بَدراییِ این وزیر دون در اِفسادِ مُروّتِ شاه به وزیرِ فرعون یعنی هامان در اِفسادِ قابلیّت فرعون
(۱۲۴۰) چند آن فرعون میشد نرم و رام
چون شنیدی او ز موسی آن کلام
وقتی که فرعون آن سخنان هدایتگرانه موسی را شنید، چندین بار نرم و رام شد.
(۱۲۴۱) آن کلامی که بدادی سنگ شیر
از خوشیِ آن کلامِِ بینظیر
کلام بیمانند موسی چنان مؤثر و زیبا و حیات بخش بود که اگر فرضاً آن را به سنگ و جمادات هم میگفت از آن چشمه شیر روان میشد.
(۱۲۴۲) چون به هامان که وزیرش بود، او
مشورت کردی، که کینش بود خو
اما وقتی که فرعون با وزیر خود هامان که مردی کینه توز بود مشورت میکرد.
(۱۲۴۳) پس بگفتی: تاکنون بودی خدیو*
بنده گردی ژنده پوشی را به ریو *
وزیر هامان به او گفت: تاکنون تو پادشاه بودی، الان میخواهی اسیر حیله یک ژنده پوش شوی، ( فریب موسی را بخوری؟)
*خدیو: پادشاه
ريو: حيله ومكر
(۱۲۴۴) همچو سنگِ مَنجنیقی،* آمدی
آن سخن، بر شیشه خانه* او زدی
سخنان هامان (وزیر) مانند سنگی بود که از يك منجنیق رها شد و به شیشه خانه او اصابت کرد.) انسانهای دنیاپرست و سست شخصیت بسیار شکننده هستند و تحت تاثیر کلام گمراهکنندگان قرار میگیرند.)
* شیشه خانه او: کنایه از قلب ضعیف و شخصیت سطحی فرعون.
*منجنیق: وسیله پرتاب سنگ در جنگ
( ۱۲۴۵) هر چه صد روز آن کلیمِ خوش خِطاب
ساختی، در يك دم، او كردی خراب
هر آنچه را که موسی کلیم الله و خوش کلام در طی صد روز ساخت. هامان آمد و در يك لحظه آن را ویران کرد.
(۱۲۴۶) عقلِ* تو دستور* و مغلوبِ هواست
در وجودت رهزنِ راه خداست
عقل تو در کشور وجودت به منزله وزیر و مغلوب هوای نفس است و عقل معاش تو را از راه خدا به بیراهه برده و به دنیاپرستی مشغول میکند.
*عقل: عقل دنیادوست_ عقل معاش
* دستور : وزیر
(۱۲۴۷) ناصحی ربّانیی، پندت دهد
آن سخن را او به فن طَرحی نهد*
نصیحت کننده الهی تو را ارشاد میکند، اما عقل معاش با نیرنگ و وسوسه آنها را رَد میکند.
(۱۲۴۸) کین نه برجایست، هین از جا مشو
نیست چندان، با خودآ، شیدا مشو
میگوید که این سخنان راهنما همه بی ربط و ناپسند است،مبادا حرکتی کنی، به خودت بیا و اینقدر شیفتگی نشان نده.
(۱۲۴۹) وایِ آن شه که وزیرش این بُوَد
جایِ هر دو، دوزخِ پُر کین بُوَد
وای به حال آن شاهی که وزیرش اینگونه باشد. جای چنین شاه و وزیری قعر دوزخ است.
(۱۲۵۰) شاد آن شاهی که او را دست گیر
باشد اندر کار، چون آصِف وزیر
خوشا به حال شاهی که در امور مملکتی، وزیری مانند آصف یاور و دستگیرش باشد.
(۱۲۵۱) شاهِ عادل چون قرینِ او شود
نامِ آن نُورٌ عَلَى نُورٍ* بُود
اگر شاه عادل با وزیری مانند آصف مجاور باشد و محاوره کند، این مصاحبت و همراهی همان مصداق نُورٌ عَلى نُور است.
* حاکم و وزیر هر اینجا نور خوانده شدهاند.
* نور علی نور: آیه ۳۴ سوره نور.
(۱۲۵۲) چون سلیمان شاه و، چون آصِف وزیر
نور بر نورست و، عنبر بر عَبیر*
وقتی سلیمان شاه باشد و آصف وزیر او این همان مصداق نور بر نور و مُشک بر مُشک است
*عبیر: مُشک _ ماده خوشبو
(۱۲۵۳) شاه، فرعون و، چو هامانَش وزیر
هر دو را نَبوَد ز بدبختی گُزیر
شاهی مانند فرعون ستمگر، و وزیرش مانند هامان خبيث، هيچيك کدام جز فرجام بد چارهای ندارند.
@MolaviPoett
BY شرح روان ابیات مثنوی معنوی دفتر اول_ دفتر دوم_ دفترسوم_ دفتر چهارم(مولانا)
Share with your friend now:
tgoop.com/MolaviPoett/5269