tgoop.com/MolaviPoett/5270
Last Update:
شرح روان ابیات مثنوی معنوی_دفتر چهارم
مانستنِ بَدراییِ این وزیر دون در اِفسادِ مُروّتِ شاه به وزیرِ فرعون یعنی هامان در اِفسادِ قابلیّت فرعون
(۱۲۵۴) پس بُوَد ظُلمات، بعضی فَوْقَ بَعض*
نه خِرَد یار و، نه دولت روزِ عَرض*
پس تاریکی بر تاریکی قرار میگیرد و روز قیامت نه عقل میتواند به آنان یاری کند و نه بخت.( اشاره به آیه ۴۰ سوره نور او تظلماتٍ فِي بَحْرٍ جي بَعْشَاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجُ من فوقه سحاب ظلمات بَعْضُها فوق بعض إذا أخرج يده لم يكد يراها وَ مَنْ لَمْ يَجْعَل اللَّهُ لَهُ نُوراً فما لَهُ مِنْ نُورٍ." یا همچون تاریکیهایی است در دریایی ژرف که موج، آن را فرو پوشد، و بر زَبَرِ آن، موجی دیگر است، و بر زَبَر آن ابری تاريك. ظلمتهایی است یکی بر زَبَر دیگر. آنچنان که هرگاه دست خود برون آرند. (از شدت تاریکی) نتوانند آنرا دید، و هر که را خدا نوری نداده نوری ندارد. خداوند اعمال کافران را به سه تاریکیِ تو در تو تشبیه کرده است، یکی ژرفای دریا و دیگری امواج دریا و سوّمی هوای ابری. یعنی حق ستیزان در تاریکی حیرت و غفلت عمل میکنند و کردار و گفتار و سگال ایشان در تاریکیهای متراکم نفسانی احاطه شده است.(مجمعالبیان، ج ۷، ص ۹۴۹) برخی نیز گویند این سه تاریکی نفسانیاتی است که، قلب و سمع و بصر حق ستیزان را میپوشاند. یعنی ابزار شناخت و معرفت آنان از کار میافتد. بدین ترتیب مولانا میگوید ستمگران و گردنکشان نیز فاقد معرفتاند.
*فوق بعض: بیش از برخی
*روزِ عَرض: روزی است که همه خلایق در پیشگاه الهی حاضر میشوند. چنانکه در آیه۴۸ سوره کهف آمده است وَ عُرِضُوا عَلى رَبِّكَ صَفاً... و آنها (در روز قیامت) در يك صف به پروردگارت عرضه شوند... و آیه ۲۱ سوره ابراهیم و آیه ۱۶ سوره غافر نیز آن روز را با لفظ بُروز یاد میکند، زیرا بُروز به معنی ظاهر شدن و بیرون آمدن است.]
(۱۲۵۵) من نديدم جز شَقاوت* در لِئام
گر تو دیدستی، رسان از من سلام
من که در آدمیان فرومایه، چیزی جز بدبختی ندیدهام، اگر تو غیر از این دیدهای سلام مرا به آن شخص برسان. یعنی اگر تو آدم فرومایهای را سراغ داری که بجز بدبختی چیز دیگری هم دارد سلام مرا به او برسان. یعنی در واقع چنین کسی وجود ندارد.
*شقاوت: بدبختی
*لئام: فرومایه
(۱۲۵۶) همچو جان باشد شه و، صاحب چو عقل
عقلِ فاسد روح را آرد به نقل
شاه به منزله جان است و وزیر مانند عقل، البته که عقلِ فاسد، روح را به تباهی میکشد.
(۱۲۵۷) آن فرشته عقل* چون هاروت شد
سِحرآموزِ دو صد طاغوت شد
فرشته عقل هرگاه مانند هاروت شود به بسیاری از شیاطین جادوگری میآموزد در تفسیرطبری و ابوالفتوح، افسانهای درباره دو فرشته هاروت و ماروت که دارای شهوات و امیال نفسانیِ سرشته در طبع آدمیان شدند، آمده، پاکی و فرشتگی را از دست دادند و به جرم آلوده شدند و به شریران، فن ساحری آموختند. مولانا براساس این داستان میگوید: هرگاه عقل که طبعاً پاك و لطیف است مقهور شهوت شود به جای آنکه مشاور صالحی برای انسان باشد و او را به راه رشد و صلاح دعوت کند به گمراهیاش میخواند.
*فرشته عقل عقلی که مانند فرشته است
(۱۲۵۸) عقلِ جزوی را وزیرِ خود مگیر
عقلِ کل را ساز ای سلطان، وزیر
عقل جزوی( عقل معاش) را وزیر خود مکن، بلکه ای سلطان، عقل کل (عقل معاد) را وزیر خود قرار بده.
(۱۲۵۹) مر هوا را تو وزیرِ خود مساز
که برآید جانِ پاکت از نماز
هوای نفس را وزیر خود مکن، زیرا روح لطیف و پاکیزهات از پاکی و طاعت دور شود.
(۱۲۶۰) كين هوا پُرحرص و حالی بین بُوَد
عقل را اندیشه يومِ دین بود
زیرا که هوای نفس، آزمند است و زمان حال را میبیند، در حالی که عقل معاد در فکر روز رستاخیز است.
(۱۲۶۱) عقل را دو دیده در پایانِ کار
بهر آن گُل میکَشَد او رنجِ خار
عقل با دو چشم به پایان کار مینگرد و به خاطر آن گُل، رنج خار را تحمل می کند. عقل معاد توصیه میکند که به طاعت و ریاضت مشغول شو از نفسانیات در گذر تا به كُل سعادت اخروی برسی.
(۱۲۶۲) که نفرساید، نریزد در خزان
باد، هر خُرطومِ اَخشَم دُور از آن
باد آن گُل را در موسم خزان پژمرده نکند و آنرا فرو نریزد. و هر دماغ علیل از آن دور است. [ بعضی از شارحان «باد» را اسم دانسته و آنرا به هر خرطوم اضافه کردهاند که آن هم وجهی است. یعنی باد و هوای بینی هر آدم فاقدِ شامه از آن گُل دور است. و اگر «باد» را فعل دعایی هم فرض کنیم باز وجهی دارد. یعنی هر که شامّهاش علیل است از آن گُل دور بادا. منظور بیت: هر که شامه باطنیاش علیل باشد و نتواند رایحه معنا را درک کند، مسلماً از بوی خوش آخرت بی فیض باشد.
*آخشم: کسی که شامه اش مختل و علیل باشد.
🆔 @MolaviPoett
BY شرح روان ابیات مثنوی معنوی دفتر اول_ دفتر دوم_ دفترسوم_ دفتر چهارم(مولانا)
Share with your friend now:
tgoop.com/MolaviPoett/5270