MOLAVIPOETT Telegram 5287
شرح روان ابیات مثنوی معنوی _ دفتر چهارم
قصّه صوفی که در میانِ گلستان، سَر بر زانو، مراقب بود، بارانش گفتند: سر برآوَر، تفرّج کُن بر گلستان و ریاحین و مرغان و آثارِ رحمة الله تعالی

خلاصه داستان :

یکی از صوفیان برای انبساط روحی در باغی نشست و به مراقبه مشغول شد. مردکی فضول که از حالت مراقبه او دلتنگ و بی‌حوصله شده بود رو به صوفی کرد و گفت: چرا خوابیده‌ای؟ برخیز و درختان و گیاهان سرسبز باغ را تماشا کن. صوفی گفت: همه زیبایی‌ها در دل آدمی است و هرچه زیبایی در این دنیاست، تماماً انعکاسی است از آن. امّا عامّه مردم گمان می‌دارند که جلوه‌های مظاهر دنیوی ذاتی است، پس شیفته و مفتون آن می‌شوند. لیکن وقتی که حجاب دنیوی واپس رود بدین حقیقت واقف شوند.

مأخذ حکایت مزبور، روایت ذیل است که شیخ عطّار در تذکرة الاولیاء، ج ۱، ص ۶۸ در شرح حال رابعه عَدَويه نقل می‌کند: وقتی در فصل بهار در خانه شد و سر فرو بُرد، خادمه گفت: یا سیّده بیرون آی تا صُنع بینی. گفت: تو باری در آی تا صانع بينِی. شَغَلَتنِي مُشَاهَدَةُ الصّانِعِ عَنْ مُطالَعَةِ الْمَصنوعِ. «تماشای صانع مرا از مطالعه مصنوع به خود سرگرم داشت.» "شمس نیز در مقالات خود چنین آورده است: صوفیی را گفتند: سر برار اُنظُر إلى آثارِ رَحمةِاللهِ.
مولانا در این فصل از مثنوی شریف به نکته مهمّی اشارت می‌کند و اینکه منشا زیبایی، جهانِ درون است نه برون. و زیبایی و جمال جهانِ خارج، جلوه‌ای است از عالم دل. چنانکه مولانا در بیت (۲۲۶۶ - ۲۲۶۵) دفتر سوّم این مطلب را به نوعی دیگر آورده است و در حدّ کفاف مورد شرح قرار گرفته است.
***

(۱۳۵۸) صوفیی در باغ از بهرِ گشاد
         صوفیانه روی بر زانو نهاد

یکی از صوفیان برای گشایش قلبی، به روش صوفیان سر بر زانوی خود نهاد و مشغول به مراقبه شد.


(۱۳۵۹) پس فرو رفت او به خود، اندر نُغول*
        شد ملول از صورتِ خوابش فَضُول*

آن صوفی با تمرکزی ژرف در خود فرو رفته بود و شخصی گستاخ از ظاهرِ به خواب رفته او حوصله‌اش سر رفت. [ صوفی مذکور مشغول مراقبه شده بود. توضیح مراقبه در شرح بیت (۱۵۸) دفتر دوّم آمده است.]
*نَغول: ژرف
*فَضُول: یاوه‌گو


(۱۳۶۰) که چه خُسبی؟ آخر اندر رَز* نگر
         این درختان بين و آثارِ خُضَر*

گفت: ای صوفی برای چه خوابیده‌ای؟ آخر سرت را بلند کن و به این درختان و گیاهان سرسبز نگاه کن.
*رَز: درخت انگور
*خُضَر: سبزی‌ها


(۱۳۶۱) امرِ حق بشنو که گفتست: اُنظُروا
            سویِ این آثارِ رحمت آر رُو

فرمان حضرت حق را گوش کن که فرموده است: بنگرید به آثار رحمت الهی و به آن روی آورید. ( اشاره است به آیه ۴۹ سوره روم فَانْظُرْ إِلى آثار رَحْمَةِ اللَّهِ كَيْفَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنْ ذَلِكَ لَمُحىِ الْمَوْتَى وَ هُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرِ. «بنگر به به نشانه های رحمت خداوند که

چه سان زمین را زنده کند از پسِ مرگ آن براستی که پروردگار زنده کننده مردگان است. و اوست بر هر چیز توانا." مولانا از زبان آن شخص ملول و آن صوفی صافی به دو نوع معرفت اشارت می‌کند: یکی معرفت از راه مطالعه و مشاهده آثار و آیات خارجی و برون ذات، و دیگری معرفت از طریق مراقبه باطنی که قهراً معرفت اخیر ژرف‌تر و مطمئن تر است.]


(۱۳۶۲) گفت: آثارش دل‌ست ای بُوالْهَوَس
          آن بُرون، آثارِ آثار است و بس

صوفی به آن شخص گستاخ گفت: ای اهل هوی و هوس، آثار رحمت الهی دل است. و آنچه در بیرون دل است، تنها آثارِ آثار است.[ مولانا در اثر دیگر خود می‌گوید: «هرچه در این عالم می بینی در آن عالَم چنان است، بلکه اینها همه اُنمُوذَج (= نمونه) آن عالَم‌اند، و هر چه در این عالم است همه از آن عالَم آوردند.»


(۱۳۶۳) باغ ها و سبزه‌ها درعینِ جان
     بَر بُرون، عکسش چو در آبِ روان 

باغ ها و سبزه ها در درون جان است. و آنچه که در بیرون است، انعکاس و بازتاب آن باغ‌ها و سبزه‌هاست. درست مانند تصاویری که در آب روان انعکاس پیدا می‌کند. [ لطافت و نشاط روحی باید در دل پدید آید، والا گلزار طبیعت بالاستقلال نمی‌تواند منشأ لطافت روحی شود. با شخصی که در باغ و بوستان احساس دلتنگی کند و شخصی در کنج سیاهچال احساس نشاط.]


(۱۳۶۴) آن خیال باغ باشد اندر آب
   که کند از لطفِ آب آن اضطراب

مسلماً آن تصاویری که از باغ و سبزه‌زار در آب منعکس می‌شود، خودِ باغ و سبزه زار نیست بلکه صورت خیالی آن است که براثر صافی و زلالی آب روی آن می‌افتد و با حرکت و لرزش آب، حرکت می‌کند و می‌لرزد.[ منظور از «خیال» در اینجا قوه خیال نیست بلکه معنی لغوی آن مورد نظر است. یعنی آنچه برای تو در خواب و یا بیداری مُمَثَّل می‌شود.]


@MolaviPoett



tgoop.com/MolaviPoett/5287
Create:
Last Update:

شرح روان ابیات مثنوی معنوی _ دفتر چهارم
قصّه صوفی که در میانِ گلستان، سَر بر زانو، مراقب بود، بارانش گفتند: سر برآوَر، تفرّج کُن بر گلستان و ریاحین و مرغان و آثارِ رحمة الله تعالی

خلاصه داستان :

یکی از صوفیان برای انبساط روحی در باغی نشست و به مراقبه مشغول شد. مردکی فضول که از حالت مراقبه او دلتنگ و بی‌حوصله شده بود رو به صوفی کرد و گفت: چرا خوابیده‌ای؟ برخیز و درختان و گیاهان سرسبز باغ را تماشا کن. صوفی گفت: همه زیبایی‌ها در دل آدمی است و هرچه زیبایی در این دنیاست، تماماً انعکاسی است از آن. امّا عامّه مردم گمان می‌دارند که جلوه‌های مظاهر دنیوی ذاتی است، پس شیفته و مفتون آن می‌شوند. لیکن وقتی که حجاب دنیوی واپس رود بدین حقیقت واقف شوند.

مأخذ حکایت مزبور، روایت ذیل است که شیخ عطّار در تذکرة الاولیاء، ج ۱، ص ۶۸ در شرح حال رابعه عَدَويه نقل می‌کند: وقتی در فصل بهار در خانه شد و سر فرو بُرد، خادمه گفت: یا سیّده بیرون آی تا صُنع بینی. گفت: تو باری در آی تا صانع بينِی. شَغَلَتنِي مُشَاهَدَةُ الصّانِعِ عَنْ مُطالَعَةِ الْمَصنوعِ. «تماشای صانع مرا از مطالعه مصنوع به خود سرگرم داشت.» "شمس نیز در مقالات خود چنین آورده است: صوفیی را گفتند: سر برار اُنظُر إلى آثارِ رَحمةِاللهِ.
مولانا در این فصل از مثنوی شریف به نکته مهمّی اشارت می‌کند و اینکه منشا زیبایی، جهانِ درون است نه برون. و زیبایی و جمال جهانِ خارج، جلوه‌ای است از عالم دل. چنانکه مولانا در بیت (۲۲۶۶ - ۲۲۶۵) دفتر سوّم این مطلب را به نوعی دیگر آورده است و در حدّ کفاف مورد شرح قرار گرفته است.
***

(۱۳۵۸) صوفیی در باغ از بهرِ گشاد
         صوفیانه روی بر زانو نهاد

یکی از صوفیان برای گشایش قلبی، به روش صوفیان سر بر زانوی خود نهاد و مشغول به مراقبه شد.


(۱۳۵۹) پس فرو رفت او به خود، اندر نُغول*
        شد ملول از صورتِ خوابش فَضُول*

آن صوفی با تمرکزی ژرف در خود فرو رفته بود و شخصی گستاخ از ظاهرِ به خواب رفته او حوصله‌اش سر رفت. [ صوفی مذکور مشغول مراقبه شده بود. توضیح مراقبه در شرح بیت (۱۵۸) دفتر دوّم آمده است.]
*نَغول: ژرف
*فَضُول: یاوه‌گو


(۱۳۶۰) که چه خُسبی؟ آخر اندر رَز* نگر
         این درختان بين و آثارِ خُضَر*

گفت: ای صوفی برای چه خوابیده‌ای؟ آخر سرت را بلند کن و به این درختان و گیاهان سرسبز نگاه کن.
*رَز: درخت انگور
*خُضَر: سبزی‌ها


(۱۳۶۱) امرِ حق بشنو که گفتست: اُنظُروا
            سویِ این آثارِ رحمت آر رُو

فرمان حضرت حق را گوش کن که فرموده است: بنگرید به آثار رحمت الهی و به آن روی آورید. ( اشاره است به آیه ۴۹ سوره روم فَانْظُرْ إِلى آثار رَحْمَةِ اللَّهِ كَيْفَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنْ ذَلِكَ لَمُحىِ الْمَوْتَى وَ هُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرِ. «بنگر به به نشانه های رحمت خداوند که

چه سان زمین را زنده کند از پسِ مرگ آن براستی که پروردگار زنده کننده مردگان است. و اوست بر هر چیز توانا." مولانا از زبان آن شخص ملول و آن صوفی صافی به دو نوع معرفت اشارت می‌کند: یکی معرفت از راه مطالعه و مشاهده آثار و آیات خارجی و برون ذات، و دیگری معرفت از طریق مراقبه باطنی که قهراً معرفت اخیر ژرف‌تر و مطمئن تر است.]


(۱۳۶۲) گفت: آثارش دل‌ست ای بُوالْهَوَس
          آن بُرون، آثارِ آثار است و بس

صوفی به آن شخص گستاخ گفت: ای اهل هوی و هوس، آثار رحمت الهی دل است. و آنچه در بیرون دل است، تنها آثارِ آثار است.[ مولانا در اثر دیگر خود می‌گوید: «هرچه در این عالم می بینی در آن عالَم چنان است، بلکه اینها همه اُنمُوذَج (= نمونه) آن عالَم‌اند، و هر چه در این عالم است همه از آن عالَم آوردند.»


(۱۳۶۳) باغ ها و سبزه‌ها درعینِ جان
     بَر بُرون، عکسش چو در آبِ روان 

باغ ها و سبزه ها در درون جان است. و آنچه که در بیرون است، انعکاس و بازتاب آن باغ‌ها و سبزه‌هاست. درست مانند تصاویری که در آب روان انعکاس پیدا می‌کند. [ لطافت و نشاط روحی باید در دل پدید آید، والا گلزار طبیعت بالاستقلال نمی‌تواند منشأ لطافت روحی شود. با شخصی که در باغ و بوستان احساس دلتنگی کند و شخصی در کنج سیاهچال احساس نشاط.]


(۱۳۶۴) آن خیال باغ باشد اندر آب
   که کند از لطفِ آب آن اضطراب

مسلماً آن تصاویری که از باغ و سبزه‌زار در آب منعکس می‌شود، خودِ باغ و سبزه زار نیست بلکه صورت خیالی آن است که براثر صافی و زلالی آب روی آن می‌افتد و با حرکت و لرزش آب، حرکت می‌کند و می‌لرزد.[ منظور از «خیال» در اینجا قوه خیال نیست بلکه معنی لغوی آن مورد نظر است. یعنی آنچه برای تو در خواب و یا بیداری مُمَثَّل می‌شود.]


@MolaviPoett

BY شرح روان ابیات مثنوی معنوی دفتر اول_ دفتر دوم_ دفترسوم_ دفتر چهارم(مولانا)


Share with your friend now:
tgoop.com/MolaviPoett/5287

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

How to Create a Private or Public Channel on Telegram? As the broader market downturn continues, yelling online has become the crypto trader’s latest coping mechanism after the rise of Goblintown Ethereum NFTs at the end of May and beginning of June, where holders made incoherent groaning sounds and role-played as urine-loving goblin creatures in late-night Twitter Spaces. The Standard Channel Concise Write your hashtags in the language of your target audience.
from us


Telegram شرح روان ابیات مثنوی معنوی دفتر اول_ دفتر دوم_ دفترسوم_ دفتر چهارم(مولانا)
FROM American