NAHAVAND_FARHANGOHONAR Telegram 25699
آرش خود را آماده کرد، برهنه شد، و بدن خود را به شاه و سپاهیان نمود و گفت ببینید من تندرستم و کژی‌ای در وجودم نیست، ولی می‌دانم چون تیر را از کمان رها کنم همهٔ نیرویم با تیر از بدن بیرون خواهد رفت. آنگاه آرش تیر و کمان را برداشت و بر بلندای #کوه_دماوند برآمد و به نیروی خداداد تیر را رها کرد و خود بی‌جان بر زمین افتاد (درود بر روان پاک آرش و روان‌های پاک همهٔ سربازان ایرانی).
در این پیکار،
در این کار،
دل خلقی است در مشتم؛
امید مردمی خاموش هم پشتم
کمان کهکشان در دست،
کمانداری کمانگیرم
شهاب تیزرو تیرم؛
ستیغ سربلند کوه مأوایم؛
به چشم آفتاب تازه رس جایم 
مرا تیر است آتش پر؛
مرا باد است فرمانبر
ولیکن چاره را امروز زور پهلوانی نیست
رهایی با تن پولاد و نیروی جوانی نیست
در این میدان،
بر این پیکان هستی سوز سامان ساز،
پری از جان بباید تا فرو ننشیند از پرواز
پس آنگه سر به سوی آسمان برکرد،
به آهنگی دگر گفتار دیگر کرد:

« درود، ای واپسین صبح، ای سحر بدرود!
که با آرش تو را این آخرین دیدار خواهد بود
به صبح راستین سوگند!
به پنهان آفتاب مهربار پاک ْبین سوگند!
که آرش جان خود در تیر خواهد کرد،
پس آنگه، بی درنگی خواهدش افکند

زمین می‌داند این را، آسمان‌ها نیز،
که تن بی عیب و جان پاک است
نه نیرنگی به کار من، نه افسونی؛
نه ترسی در سرم، نه در دلم باک است»
هرمز، خدای بزرگ، به فرشتهٔ باد (وایو) فرمان داد تا تیر را نگهبان باشد و از آسیب نگه دارد. تیر از بامداد تا نیمروز در آسمان می‌رفت و از کوه و در و دشت می‌گذشت تا در کنار رود «جیحون» بر تنهٔ درخت گردویی که بزرگ‌تر از آن در گیتی نبود نشست. از آن پس آنجا را مرز ایران و توران جای دادند و هر سال به یاد آن جشن گرفتند.
«شامگاهان ،
راه جویانی که می‌جستند آرش را به روی قلّه‌ها، پی گیر،
باز گردیدند،
بی نشان از پیکر آرش،
با کمان و ترکشی بی تیر 
آری، آری، جان خود در تیر کرد آرش 
کار صدها صدهزاران تیغه‌ی شمشیر کرد آرش

تیر آرش را سوارانی که می‌راندند بر جیحون،
به دیگر نیمروزی از پی آن روز،
نشسته بر تناور ْساقِ گردویی فرو دیدند 
و آنجا را، از آن پس،
مرز ایرانشهر و توران بازنامیدند.»

پرواز تیر آرش و سامان دادن مرز ایران و توران با جانفشانی آرش کمانگیر را #سیاوش_کسرایی در منظومه «آرش کمانگیر» خود به زیبایی و شیوایی کم نظیری، روایت کرده است، که در این متن به بخش‌هایی از آن اشاره شد.

@Nahavand_farhangohonar



tgoop.com/Nahavand_farhangohonar/25699
Create:
Last Update:

آرش خود را آماده کرد، برهنه شد، و بدن خود را به شاه و سپاهیان نمود و گفت ببینید من تندرستم و کژی‌ای در وجودم نیست، ولی می‌دانم چون تیر را از کمان رها کنم همهٔ نیرویم با تیر از بدن بیرون خواهد رفت. آنگاه آرش تیر و کمان را برداشت و بر بلندای #کوه_دماوند برآمد و به نیروی خداداد تیر را رها کرد و خود بی‌جان بر زمین افتاد (درود بر روان پاک آرش و روان‌های پاک همهٔ سربازان ایرانی).
در این پیکار،
در این کار،
دل خلقی است در مشتم؛
امید مردمی خاموش هم پشتم
کمان کهکشان در دست،
کمانداری کمانگیرم
شهاب تیزرو تیرم؛
ستیغ سربلند کوه مأوایم؛
به چشم آفتاب تازه رس جایم 
مرا تیر است آتش پر؛
مرا باد است فرمانبر
ولیکن چاره را امروز زور پهلوانی نیست
رهایی با تن پولاد و نیروی جوانی نیست
در این میدان،
بر این پیکان هستی سوز سامان ساز،
پری از جان بباید تا فرو ننشیند از پرواز
پس آنگه سر به سوی آسمان برکرد،
به آهنگی دگر گفتار دیگر کرد:

« درود، ای واپسین صبح، ای سحر بدرود!
که با آرش تو را این آخرین دیدار خواهد بود
به صبح راستین سوگند!
به پنهان آفتاب مهربار پاک ْبین سوگند!
که آرش جان خود در تیر خواهد کرد،
پس آنگه، بی درنگی خواهدش افکند

زمین می‌داند این را، آسمان‌ها نیز،
که تن بی عیب و جان پاک است
نه نیرنگی به کار من، نه افسونی؛
نه ترسی در سرم، نه در دلم باک است»
هرمز، خدای بزرگ، به فرشتهٔ باد (وایو) فرمان داد تا تیر را نگهبان باشد و از آسیب نگه دارد. تیر از بامداد تا نیمروز در آسمان می‌رفت و از کوه و در و دشت می‌گذشت تا در کنار رود «جیحون» بر تنهٔ درخت گردویی که بزرگ‌تر از آن در گیتی نبود نشست. از آن پس آنجا را مرز ایران و توران جای دادند و هر سال به یاد آن جشن گرفتند.
«شامگاهان ،
راه جویانی که می‌جستند آرش را به روی قلّه‌ها، پی گیر،
باز گردیدند،
بی نشان از پیکر آرش،
با کمان و ترکشی بی تیر 
آری، آری، جان خود در تیر کرد آرش 
کار صدها صدهزاران تیغه‌ی شمشیر کرد آرش

تیر آرش را سوارانی که می‌راندند بر جیحون،
به دیگر نیمروزی از پی آن روز،
نشسته بر تناور ْساقِ گردویی فرو دیدند 
و آنجا را، از آن پس،
مرز ایرانشهر و توران بازنامیدند.»

پرواز تیر آرش و سامان دادن مرز ایران و توران با جانفشانی آرش کمانگیر را #سیاوش_کسرایی در منظومه «آرش کمانگیر» خود به زیبایی و شیوایی کم نظیری، روایت کرده است، که در این متن به بخش‌هایی از آن اشاره شد.

@Nahavand_farhangohonar

BY کانال خاطرات، فرهنگ و هنر نهاوند




Share with your friend now:
tgoop.com/Nahavand_farhangohonar/25699

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Hui said the time period and nature of some offences “overlapped” and thus their prison terms could be served concurrently. The judge ordered Ng to be jailed for a total of six years and six months. Image: Telegram. To delete a channel with over 1,000 subscribers, you need to contact user support A new window will come up. Enter your channel name and bio. (See the character limits above.) Click “Create.”
from us


Telegram کانال خاطرات، فرهنگ و هنر نهاوند
FROM American