NAHAVAND_FARHANGOHONAR Telegram 25717
#گوشه_سراسیاب

قسمت اول

حدود دو سال پیش سفری به #کاشان داشتیم و از انجا هم به شهر توریستی #ابیانه رفتیم.
کوچه های سنگ فرش شده و دیوار های کاه گلی قرمز رنگ زیبایی خاصی به ابیانه داده بود.
خانم های مسن که عصایشان تکیه گاهشان بود با پیراهن های زیبای گلدار و رنگارنگ در کوچه ها رفت و آمد می کردند و خشکبار محلی روستای خود را می فروختند.
دارای چندین مغازه خیاطی، که لباس های محلی را می فروختند.
همچنین چند رستوران سنتی و یکی دوتا امروزی هم در انجا وجود داشت، روستاییان همگی علاوه بر شغل اصلی خود که کشاورزی و دامداری بود  می توانستند از این طریق هم امرار معاش کنند.
در داخل یکی از کوچه ها مادری مهربان  همراه با اعضای خانواده خود آش رشته با دوغ محلی می پختند و گردشگران با استقبال خوب خود، نوش جان می کردند،
اصلا در کوچه های انها خبری از مدرنیته نبود هر چه بود بوی دلدادگی و بوی نان تازه و سرزندگی بود که به یمن ویژگی توریستی بودن روستا، عایدشان شده بود.

در روستا گشت و گذاری زدیم بر روی نیمکتی چوبی زیر تک درخت توت کنار جوی آب استراحت کوتاهی تا رسیدن بچه ها داشتم، که ناخداگاه سفر زمان من را به پنجاه سال پیش #گوشه_سراسیاب برد، 
با خود می گفتم مگر گوشه چه کم از ابیانه داشت که می توانست یک قطب مهم گردشگری و بومگردی در شهر نهاوند باشد، بغضم را فرو خوردم و به یاد آن روزها گشتی در کوچه و برزن خاطرات بچگیم زدم.

گوشه از چهار طرف محصور در بین باغهای میوه زیبا و پر محصول بود و شاید به قول امروزی ها بالا شهر نهاوند به خاطر شرایط زیست بومیش بود.
ادرس ها را مرور کردم چه زیبا و دلنواز و دل آرام بودند
پا تیتا
پا نارون
پا فشاری
در مسچد
قلا بالا
قلا دامو
بقالی و قهوه خانه  عمو رستم
دکان عمو امیر، عمو رضا، عمو حسن
نقاله خانه و قهوه خانه ی عمو علی حیدر
پاچاه در سرداب
پا چاه نارون
حمام بسیار زیبا و باستانی گوشه
کیچه عمارت
از اسم های امروز ی خبری نبود،
بله درست است اینها آدرس محله مان بود.
دو رودخانه ی زیبا از دو طرف محله که در تمام فصول سال نه تنها  آب در آنها جریان داشت بلکه زندگی و سرزندگی هم جاری و ساری بود، اثار به جای مانده  از آسیاب های آبی، چون اب از ارتفاع جریان داشت  ابشارگونه به نظر می رسید.
مخصوصا شب های تابستان که داخل حیاط یا بالا پشت بام می خوابیدیم، شنیدن صدای شرشر آب سکوت شب را می شکست و با لالا یی هایش گوش اهالی را نوازش می داد و به روح و روانشان  ارامش می بخشید.
 
در کنار رودخانه درختان توت تنومند چند صد ساله، انواع درختان بید، نارون و سپیدار  فضا را رومانتک کرده بود.
در وسط گوشه در فضای نسبتا بزرگ و با صفا، مغازه ی سلمانی اوسا شیخ علی که علاوه بر سلمانی، کار کشیدن دندان و عمل ختنه را هم انجام می داد و درست روبروی آن مغازه عمو رستم با چندین نیمکت چوبی که  مآمنی برای دورهمی آقایان جهت گذران وقت و نوشیدن چای بود، همیشه صدای رادیو همراه با پخش ترانه گوش هر رهگذر را نوازش می داد.
انتهای گوشه که می رسیدیم قهو ه خانه عمو علی حیدر که من هیچ وقت داخل آن را به طور کامل ندیدم وجود داشت، همراه با باغچه نسبتا بزرگی مزین با تخت های چوبی بزرگ جهت نشستن و استراحت، رودخانه ای که از داخل آن عبور می کرد و در طرف دیگر باغچه به اندازه ی یک درب که باسیم خاردار و چوب، حفاظ درست کرده بودند، 
می توانستیم قسمتی از داخل باغچه را ببینیم، همیشه یه آقایی با صدایی رسا و زیبا که مرشد محمد نام داشت نقالی می کرد، مخصوصا روز سهراب کشان، شور و حال و غوغایی در قهوه خانه به پا می شد.
آن روز قهوه خانه شلوغتر از روزهای دیگر بود.
در عالم بچگی آرزویمان بود ما هم مثل آقایان روی ان تخت های چوبی بنشینم و چایی هم شده آنجا بخوریم اما افسوس فقط محل رفت و آمد آقایان بود .
ساکنین گوشه مردمانی صاف و صادق چون آیینه، پاک و بی آلایش به زلالی آب، پاک نهاد همچون دشت شقایق، همدل، همراه و مهربان بودند .
اکثریت ساکنین گوشه متمول و دارای خانه های بزرگ دو طبقه با پنجره های چوبی اورسی و شیشه های رنگی که از دو طرف ایوان با راه پله ها ی آجری و سنگی، با حیاط های بزرگ و اراسته با درختان میوه و.‌‌‌... که از داخل بیشتر ساختمان ها جوی های آب جاری بود که علاوه بر ابیاری باغچه های حیاطشان، از آن برای شستشو و  تمیزکاری هم استفاده می شد.
از بین خانه های محله، نوستالژی ترین ها انها که قدمت بیشتری داشت، منزل حاج میرزا کوچک، دوخا الی الله و توکل، عمو حاجی، عمو حسین خو، عمو حسین جلالوند و عمو اسدالله، دایی حاجی و... زیبا ترین بودند.

زینت بخش ایوان خانه ها نرده های چوبی مشبک همراه با گره چینی و ستون های چوبی بود، سقف های چوبی، شیشه های رنگی، درب حیاط های چوبی کولن دار با دق الباب های فلزی مخصوص آقایان و خانم ها...


#گیتی_کوچک
۱۴۰۳/۰۴/۱۵

@Nahavand_farhangohonar
۱۴۵۴۱



tgoop.com/Nahavand_farhangohonar/25717
Create:
Last Update:

#گوشه_سراسیاب

قسمت اول

حدود دو سال پیش سفری به #کاشان داشتیم و از انجا هم به شهر توریستی #ابیانه رفتیم.
کوچه های سنگ فرش شده و دیوار های کاه گلی قرمز رنگ زیبایی خاصی به ابیانه داده بود.
خانم های مسن که عصایشان تکیه گاهشان بود با پیراهن های زیبای گلدار و رنگارنگ در کوچه ها رفت و آمد می کردند و خشکبار محلی روستای خود را می فروختند.
دارای چندین مغازه خیاطی، که لباس های محلی را می فروختند.
همچنین چند رستوران سنتی و یکی دوتا امروزی هم در انجا وجود داشت، روستاییان همگی علاوه بر شغل اصلی خود که کشاورزی و دامداری بود  می توانستند از این طریق هم امرار معاش کنند.
در داخل یکی از کوچه ها مادری مهربان  همراه با اعضای خانواده خود آش رشته با دوغ محلی می پختند و گردشگران با استقبال خوب خود، نوش جان می کردند،
اصلا در کوچه های انها خبری از مدرنیته نبود هر چه بود بوی دلدادگی و بوی نان تازه و سرزندگی بود که به یمن ویژگی توریستی بودن روستا، عایدشان شده بود.

در روستا گشت و گذاری زدیم بر روی نیمکتی چوبی زیر تک درخت توت کنار جوی آب استراحت کوتاهی تا رسیدن بچه ها داشتم، که ناخداگاه سفر زمان من را به پنجاه سال پیش #گوشه_سراسیاب برد، 
با خود می گفتم مگر گوشه چه کم از ابیانه داشت که می توانست یک قطب مهم گردشگری و بومگردی در شهر نهاوند باشد، بغضم را فرو خوردم و به یاد آن روزها گشتی در کوچه و برزن خاطرات بچگیم زدم.

گوشه از چهار طرف محصور در بین باغهای میوه زیبا و پر محصول بود و شاید به قول امروزی ها بالا شهر نهاوند به خاطر شرایط زیست بومیش بود.
ادرس ها را مرور کردم چه زیبا و دلنواز و دل آرام بودند
پا تیتا
پا نارون
پا فشاری
در مسچد
قلا بالا
قلا دامو
بقالی و قهوه خانه  عمو رستم
دکان عمو امیر، عمو رضا، عمو حسن
نقاله خانه و قهوه خانه ی عمو علی حیدر
پاچاه در سرداب
پا چاه نارون
حمام بسیار زیبا و باستانی گوشه
کیچه عمارت
از اسم های امروز ی خبری نبود،
بله درست است اینها آدرس محله مان بود.
دو رودخانه ی زیبا از دو طرف محله که در تمام فصول سال نه تنها  آب در آنها جریان داشت بلکه زندگی و سرزندگی هم جاری و ساری بود، اثار به جای مانده  از آسیاب های آبی، چون اب از ارتفاع جریان داشت  ابشارگونه به نظر می رسید.
مخصوصا شب های تابستان که داخل حیاط یا بالا پشت بام می خوابیدیم، شنیدن صدای شرشر آب سکوت شب را می شکست و با لالا یی هایش گوش اهالی را نوازش می داد و به روح و روانشان  ارامش می بخشید.
 
در کنار رودخانه درختان توت تنومند چند صد ساله، انواع درختان بید، نارون و سپیدار  فضا را رومانتک کرده بود.
در وسط گوشه در فضای نسبتا بزرگ و با صفا، مغازه ی سلمانی اوسا شیخ علی که علاوه بر سلمانی، کار کشیدن دندان و عمل ختنه را هم انجام می داد و درست روبروی آن مغازه عمو رستم با چندین نیمکت چوبی که  مآمنی برای دورهمی آقایان جهت گذران وقت و نوشیدن چای بود، همیشه صدای رادیو همراه با پخش ترانه گوش هر رهگذر را نوازش می داد.
انتهای گوشه که می رسیدیم قهو ه خانه عمو علی حیدر که من هیچ وقت داخل آن را به طور کامل ندیدم وجود داشت، همراه با باغچه نسبتا بزرگی مزین با تخت های چوبی بزرگ جهت نشستن و استراحت، رودخانه ای که از داخل آن عبور می کرد و در طرف دیگر باغچه به اندازه ی یک درب که باسیم خاردار و چوب، حفاظ درست کرده بودند، 
می توانستیم قسمتی از داخل باغچه را ببینیم، همیشه یه آقایی با صدایی رسا و زیبا که مرشد محمد نام داشت نقالی می کرد، مخصوصا روز سهراب کشان، شور و حال و غوغایی در قهوه خانه به پا می شد.
آن روز قهوه خانه شلوغتر از روزهای دیگر بود.
در عالم بچگی آرزویمان بود ما هم مثل آقایان روی ان تخت های چوبی بنشینم و چایی هم شده آنجا بخوریم اما افسوس فقط محل رفت و آمد آقایان بود .
ساکنین گوشه مردمانی صاف و صادق چون آیینه، پاک و بی آلایش به زلالی آب، پاک نهاد همچون دشت شقایق، همدل، همراه و مهربان بودند .
اکثریت ساکنین گوشه متمول و دارای خانه های بزرگ دو طبقه با پنجره های چوبی اورسی و شیشه های رنگی که از دو طرف ایوان با راه پله ها ی آجری و سنگی، با حیاط های بزرگ و اراسته با درختان میوه و.‌‌‌... که از داخل بیشتر ساختمان ها جوی های آب جاری بود که علاوه بر ابیاری باغچه های حیاطشان، از آن برای شستشو و  تمیزکاری هم استفاده می شد.
از بین خانه های محله، نوستالژی ترین ها انها که قدمت بیشتری داشت، منزل حاج میرزا کوچک، دوخا الی الله و توکل، عمو حاجی، عمو حسین خو، عمو حسین جلالوند و عمو اسدالله، دایی حاجی و... زیبا ترین بودند.

زینت بخش ایوان خانه ها نرده های چوبی مشبک همراه با گره چینی و ستون های چوبی بود، سقف های چوبی، شیشه های رنگی، درب حیاط های چوبی کولن دار با دق الباب های فلزی مخصوص آقایان و خانم ها...


#گیتی_کوچک
۱۴۰۳/۰۴/۱۵

@Nahavand_farhangohonar
۱۴۵۴۱

BY کانال خاطرات، فرهنگ و هنر نهاوند


Share with your friend now:
tgoop.com/Nahavand_farhangohonar/25717

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Hui said the time period and nature of some offences “overlapped” and thus their prison terms could be served concurrently. The judge ordered Ng to be jailed for a total of six years and six months. How to create a business channel on Telegram? (Tutorial) How to Create a Private or Public Channel on Telegram? During the meeting with TSE Minister Edson Fachin, Perekopsky also mentioned the TSE channel on the platform as one of the firm's key success stories. Launched as part of the company's commitments to tackle the spread of fake news in Brazil, the verified channel has attracted more than 184,000 members in less than a month. The public channel had more than 109,000 subscribers, Judge Hui said. Ng had the power to remove or amend the messages in the channel, but he “allowed them to exist.”
from us


Telegram کانال خاطرات، فرهنگ و هنر نهاوند
FROM American