tgoop.com/NazariyehAdabi/8760
Last Update:
درک بر اساس الگوی نظریه تکاملی داروین، روایت ملموس و موقعیتمندی از سازگاریهای محلی، احتمالی، دگرگونشونده، کاربردی، دوجانبه و متقابل موجودات خاص و زیستگاههایشان است. پیرس با رویکردی مبتنی بر حدس و گمان، این الگو را به دیدگاهی تعمیم داد که بر اساس آن، حتی بنیادیترین قوانین فیزیک نیز به مثابه قوانینی فهمیده میشوند که به طور احتمالی از طریق فرایندهای انتخابی از عدمتعیّن اولیه پدید آمدهاند. این قوانین، درست به مانند رفتار ارگانیسمهای زیستی، باید به مثابه عادات سازگارانه در نظر گرفته شوند که هر یک از آنها از لحاظ آماری، در محیطی که بقیه قوانین فراهم میکنند، نسبتاً پایدار و قوی هستند.
از آنجایی که قوانین تنها به صورت آماری پدیدار میشوند، ممکن است تغییر کنند. هیچ سازگاری داروینی نهایی نیست، زیرا محیطی که موجودات در حال سازگاری با آن هستند، ممکن است تغییر کند _ در واقع، در پاسخ به سازگاریهای داروینی دیگر، سرانجام مجبور به تغییر است. و همانطور که پیرس و دیویی میگفتند، ویژگیهای نسبتاً ثابت اشیاء، عادات آنها، نیز باید به عنوان همین سازگاریها درک شوند. پیرس طبیعت گرا بود، اما از دریچه علم معاصر آن زمان با نوع جدیدی از طبیعت مواجه شد، طبیعتی سیال، تصادفی، با قاعدهمندیهای حاصل از برهمکنشهای تصادفی و متعدد اشیاء و محیطهای دائماً در حال تغییرشان؛ [طبیعتی] در نتیجه پدیدآمده و بالقوه ناپایدار، شناور به صورت آماری روی دریایی از آشفتگی.
▪️پراگماتیسم و ایدهآلیسم، رابرت بی. برندام، ترجمهی حسن رهروان، نشر آزادمهر
@NazariyehAdabi
BY ادبیات، فلسفه و سینما
Share with your friend now:
tgoop.com/NazariyehAdabi/8760