ببینید خورشید را، انگار خودش هم مرده، مگر نه؟
همهچیز مرده، هرجا را نگاه کنی جز نعش نمیبینی. فقط یک مشت آدم ماندهاند و دورشان جز خاموشی هیچ نیست؛ این است دنیا.
«نازنین»
-فیودور داستایفسکی
همهچیز مرده، هرجا را نگاه کنی جز نعش نمیبینی. فقط یک مشت آدم ماندهاند و دورشان جز خاموشی هیچ نیست؛ این است دنیا.
«نازنین»
-فیودور داستایفسکی
💔34❤4👍4
مرگ هنرمند هرگز حادثه نیست. مرگ هنرمند آخرین عمل خلاقۀ اوست که به واسطۀ آن پرتو نیرومندی بر تمامیت زندگیاش افکنده میشود و آن را کاملاً روشن میکند.
▪️امید علیه امید- نادژدا ماندلشتام- برگردان: بیژن اشتری
@NazariyehAdabi
▪️امید علیه امید- نادژدا ماندلشتام- برگردان: بیژن اشتری
@NazariyehAdabi
❤28👍8💔2
👍38❤9💔5
عشق حد وسط ندارد؛ یا تباه میکند یا رستگاری میبخشد. بشر پیوسته بر سر همین دوراهی است؛ تباهی یا رستگاری.
هیچ تقدیری نمیتواند مانند عشق چنین قاطعانه این امر را جلوهگاه سازد.
«بینوایان»
-ویکتور هوگو
هیچ تقدیری نمیتواند مانند عشق چنین قاطعانه این امر را جلوهگاه سازد.
«بینوایان»
-ویکتور هوگو
❤33👍23👎2
دیگر نه شاد بودم نه ناشاد.
این نیز بگذرد.
این تنها عبارتیست که در دوزخ آدمیان به درستیِ آن رسیدهام؛ این نیز بگذرد.
«نه آدمی»
-اوسامو دازای
این نیز بگذرد.
این تنها عبارتیست که در دوزخ آدمیان به درستیِ آن رسیدهام؛ این نیز بگذرد.
«نه آدمی»
-اوسامو دازای
👍33❤13💔3
💔39❤13
بيتوتهی كوتاهیست جهان
در فاصلهی گناه و دوزخ
خورشيد
همچون دشنامی بر میآيد
و روز، شرمساری جبرانناپذيری است.
آه،
پيش از آنكه در اشك غرقه شوم
چيزی بگوی...
درختان، جهلِ معصيتبارِ نياكانند
و نسيم، وسوسهای است نابكار
مهتابِ پائيزی كفری است
كه جهان را میآلايد.
چيزی بگوی
پيش از آنكه در اشک غرقه شوم
چيزب بگوی...
هر دريچهِ نغز
بر چشم انداز ِ عقوبتی میگشايد.
عشق رطوبت چندشانگيزِ پلشتی است
و آسمان سر پناهی،
تا به خاک بنشينی و
بر سرنوشتِ خويش گريه ساز كنی!
آه،
پيش از آنكه در اشك غرقه شوم
چيزی بگوی
هر چه باشد...
چشمه.ها از تابوت میجوشند
و سوگواران ژوليده آبرویِ جهانند.
عصمت به آينه مفروش
كه فاجران نيازمندترانند.
خامش منشين خدا را
پيش از آنكه در اشك غرقه شوم
از عشق چيزی بگوی ...
-احمد شاملو
در فاصلهی گناه و دوزخ
خورشيد
همچون دشنامی بر میآيد
و روز، شرمساری جبرانناپذيری است.
آه،
پيش از آنكه در اشك غرقه شوم
چيزی بگوی...
درختان، جهلِ معصيتبارِ نياكانند
و نسيم، وسوسهای است نابكار
مهتابِ پائيزی كفری است
كه جهان را میآلايد.
چيزی بگوی
پيش از آنكه در اشک غرقه شوم
چيزب بگوی...
هر دريچهِ نغز
بر چشم انداز ِ عقوبتی میگشايد.
عشق رطوبت چندشانگيزِ پلشتی است
و آسمان سر پناهی،
تا به خاک بنشينی و
بر سرنوشتِ خويش گريه ساز كنی!
آه،
پيش از آنكه در اشك غرقه شوم
چيزی بگوی
هر چه باشد...
چشمه.ها از تابوت میجوشند
و سوگواران ژوليده آبرویِ جهانند.
عصمت به آينه مفروش
كه فاجران نيازمندترانند.
خامش منشين خدا را
پيش از آنكه در اشك غرقه شوم
از عشق چيزی بگوی ...
-احمد شاملو
❤36👎4
رنج و عذاب موجود در جهان تنها حقیقتی است که انسان با آن رو به روست. آنچه که به راستی شادی نامیده میشود در حقیقت نبود چند لحظه غم است، مانند روشنایی که نبود تاریکی است. احساس شادی بعد از پشت سر گذاشتن رنج و مصیبتی است که بر آن غلبه کردهایم. پس بدون رنج و مشقت شادی معنا نمیداشت. پس در حقیقت این ذات غمهاست که مثبت است. اگر شادی قائم به ذات خود بود نهایت آن چیزی به غیر از کسالت بود.
«متعلقات و ملحقات»
-آرتور شوپنهاور
«متعلقات و ملحقات»
-آرتور شوپنهاور
👍30❤8👎2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▪️ناتالی پورتمن از کمکهای فیلیپسیمور هافمن در مسیر بازیگریاش میگوید.
▪️ترجمه: یاس قانعی
@NazariyehAdabi
▪️ترجمه: یاس قانعی
@NazariyehAdabi
👍14👎3❤1
دوستی که بعد از یه سوتفاهم جزئی دشمنت میشه؛
همیشه دشمنت بوده فقط الان دیگه تظاهر نمیکنه!
«48 قانون قدرت»
-رابرت گرین
همیشه دشمنت بوده فقط الان دیگه تظاهر نمیکنه!
«48 قانون قدرت»
-رابرت گرین
👍61💔8❤6👎4
بعد از جنگ، با چوبدستم
انجیرهای تازه را برای تو خواهم چید
با تو خواهم ماند، با تو خواهم خواند
و تورا در بُهتِ آفتابیات خواهم بوسید
اگر اَبرها بگذارند…
-محمدابراهیم جعفری
انجیرهای تازه را برای تو خواهم چید
با تو خواهم ماند، با تو خواهم خواند
و تورا در بُهتِ آفتابیات خواهم بوسید
اگر اَبرها بگذارند…
-محمدابراهیم جعفری
❤47💔7👎1
اگر نویسنده انسانی آزاد بود و نه یک برده، اگر میتوانست آن چه را بنویسد که خود برمیگزیند نه آنچه که باید، اگر میتوانست اثر خود را بر اساس احساس خود نه بر پایه ی قرارداد ها بیافریند، آنگاه هیچ طرح داستانی، کمدی، تراژدی، ماجراهای عشقی و یا فاجعهها به سبکهای پذیرفته شده بیان نمیشد و شاید حتی دکمهای را به شیوهی خیاطان خیابان باند نمیدوختند. زندگی یک رشته لامپ نیست که به ترتیب ردیف شده باشد بلکه پرتوی نورانی است، پوششی نیمهشفاف که ما را از زمان شروع ضمیرناخودآگاه تا پایان دربرگرفته است.
آیا رسالت رماننویس آن نیست که این روحِ ناشناخته، متفاوت و و بیحد و مرز را هر قدر نامعمول و پیچیده، به گونهای انتقال دهد که تا حدِ امکان کمتر بیگانه و ظاهری بنماید؟
[مقالهی ویرجینیا وولف در ۱۹۱۹ با عنوان "ادبیات داستانی مدرن"]
-ویرجینیا وولف
آیا رسالت رماننویس آن نیست که این روحِ ناشناخته، متفاوت و و بیحد و مرز را هر قدر نامعمول و پیچیده، به گونهای انتقال دهد که تا حدِ امکان کمتر بیگانه و ظاهری بنماید؟
[مقالهی ویرجینیا وولف در ۱۹۱۹ با عنوان "ادبیات داستانی مدرن"]
-ویرجینیا وولف
❤42👍5
هر چه بیشتر زندگی میکنم و سالهای بیشتری را پشت سر میگذارم، نسبت به هر جدی نگری و جزمیتی بیشتر دچار تردید میشوم و در این جدی نگری و جزمیت، نه همیشه، بلکه غالبا پوششی از فریب و نیرنگ و ریا میبینم.
آن چه در این جهان امروزی جایش خالی است، مهرورزی، نیک طبعی و شکیبایی است و آن چه دشمن ترین نسبت به این جهان مدرن است، اخلاقیات خشن و متعصبانهای است که اکثریت نوع بشر را تحت عنوان اعمال قبیح و زشت محکوم میکند.
در برابر جدی بودن، بهترین سلاح شوخ طبعی است. بیشتر سلاحها و ابزارهای دیگر خود موجب عصبیت و فرقه گرایی خشک و جدی میشود.
«گزیده آثار راسل»- ترجمه: مهدی افشار
-رابرت اگنر
آن چه در این جهان امروزی جایش خالی است، مهرورزی، نیک طبعی و شکیبایی است و آن چه دشمن ترین نسبت به این جهان مدرن است، اخلاقیات خشن و متعصبانهای است که اکثریت نوع بشر را تحت عنوان اعمال قبیح و زشت محکوم میکند.
در برابر جدی بودن، بهترین سلاح شوخ طبعی است. بیشتر سلاحها و ابزارهای دیگر خود موجب عصبیت و فرقه گرایی خشک و جدی میشود.
«گزیده آثار راسل»- ترجمه: مهدی افشار
-رابرت اگنر
👍27❤9👎2
زيباترين انسانهايى كه تاكنون شناختهام، آنهايى بودند كه شكست خورده بودند، رنج میکشیدند، دچار فقدان شده بودند و با اين حال راه خود را از اعماق درد و رنج گشودند و بيرون آمدند. اين افراد، يک حسى از قدردانى، حساسيت و فهم زندگى داشتند كه آنها را پر از شفقت، ملايمت و توجه عميق و عاشقانه میکرد. زيبايى اين افراد، اتفاقى و بىسبب نبود ...
-اليزابت راس
-اليزابت راس
❤73👍5
شروع کــرد بـه آموختــن کتاب مقدس بـه او. امـا آین آموختــن راه بـه جایی نبرد.
در درس دوم یا سوم؛ پســرک نـاگهـان نیشش را بـه خنـده بـاز کــرد… گریگوری؛ کــه از زیر عینک نگاه تهدید آمـیزی بـه او مـی انـداخت پرسید برای چه مـیخنـدی؟
پســرک گفت: آه هیچی خدا روشنـایی را روز اول افرید؛و خورشید و مـاه و ســتارگان را بـه روز چهـارم؛ روز اول روشنـایی از کجا امد؟
«برادران کارامازوف»
-فیودور داستایفسکی
در درس دوم یا سوم؛ پســرک نـاگهـان نیشش را بـه خنـده بـاز کــرد… گریگوری؛ کــه از زیر عینک نگاه تهدید آمـیزی بـه او مـی انـداخت پرسید برای چه مـیخنـدی؟
پســرک گفت: آه هیچی خدا روشنـایی را روز اول افرید؛و خورشید و مـاه و ســتارگان را بـه روز چهـارم؛ روز اول روشنـایی از کجا امد؟
«برادران کارامازوف»
-فیودور داستایفسکی
👍61❤10💔1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شعر «فونتاس لادیس»- شاعر: تانوس میکروتسیکوس- خواننده: ماریا دیمیتریادیس- برگردان: ش. حسینی
فاشیسم از آینده نمیآید
که چیز نویی برای ما بیاورد
میدانم چه بین دندانهایش پنهان میکند
با اینکه ظاهراً لبخند میزند و با من دست میدهد
ریشههایش به وضع موجود میچسبد
و در اعماق گذشته گم میشود
نقابهایش در هر زمان تغییر میکند
اما نفرتی که از من دارد نه!
باید فاشیسم را بشناسید
او خود بخود شما را ترک نمیکند
باید آنرا له کنید
فاشیسم از جایی نمیآید
غرق در آفتاب و باد
قدم خستهاش را میشناسم
او جوانان ما را میشناسد
اما باز مثل وبا پخش خواهد شد
با تکیه بر بیتفاوتی
یک روز هم به سراغ شما خواهد آمد
اگر عینک طبقاتی خود را گم کنید
@NazariyehAdabi
فاشیسم از آینده نمیآید
که چیز نویی برای ما بیاورد
میدانم چه بین دندانهایش پنهان میکند
با اینکه ظاهراً لبخند میزند و با من دست میدهد
ریشههایش به وضع موجود میچسبد
و در اعماق گذشته گم میشود
نقابهایش در هر زمان تغییر میکند
اما نفرتی که از من دارد نه!
باید فاشیسم را بشناسید
او خود بخود شما را ترک نمیکند
باید آنرا له کنید
فاشیسم از جایی نمیآید
غرق در آفتاب و باد
قدم خستهاش را میشناسم
او جوانان ما را میشناسد
اما باز مثل وبا پخش خواهد شد
با تکیه بر بیتفاوتی
یک روز هم به سراغ شما خواهد آمد
اگر عینک طبقاتی خود را گم کنید
@NazariyehAdabi
👍20❤3👎2
دروغ تنها مزيت انسان است بر ساير موجودات! با دروغ به راستى میرسى! من از آن جهت انسانم كه دروغ میگويم. هرگز به حقيقتى نرسيدند بىآنكه چهارده بار يا شايد صد و چهارده بار دروغ بگويند و اين در نوع خود قابل احترام است. اما، خود دروغ را هم تازه نمىتوانيم با عقل خود بگوييم! به من دروغ بگو، اما دروغ خودت را بگو و آن وقت من تو را خواهم بوسيد.
«جنایتومکافات»
-فیودور داستایفسکی
«جنایتومکافات»
-فیودور داستایفسکی
👍37❤5👎4
نهایتِ پوچی آنست که آرامشِ خلأ و آرامشِ آشتی را نمیتوان از یکدیگر جدا کرد. امید از زیرِ دستِ جهان میگریزد، و به جایی بازمیگردد که از آن آمده است، مرگ!
-تئودور آدورنو
-تئودور آدورنو
👍33❤8💔4