tgoop.com/PanevisDotCom/4447
Last Update:
«خود»، ایدهآل و رابطه
این شعر اصفهانی را بخوانیم:
تا اون شکوفه ای بُستونی دل کناری مَنِس
سه ذرع برف بیوفتِد بازم باهاری منس
درازی ای شبی یلدا و کوچه ای جلفا
سری همِش بوکونند نصفی زلفی یاری منس
ترجمه:
تا زمانی که آن شکوفهٔ بوستان دل کنار من است
باندازهٔ سه ذرع هم که برف بیاید، هنوز برای من بهار است
درازیِ شب یلدا و درازی کوچهٔ جلفا(واقع در اصفهان)
را که بهم بچسبانند تازه میشود باندازهٔ نصف بلندی گیسوان یار من!
(خانهات آباد! گیسوان به این بلندی را میخواهید چکار؟! جلوی دست و پایتان را نمیگیرد؟ ظاهراً اصفهانیها با آبادانیها بینسبت نیستند!)
باری، همین غلوهای ادبیات فارسی عزیز بعلاوهٔ باور عمومی آنهاست که ایجاد توقعات غیرطبیعی از معشوق و عاشق میکند و رابطه را میپُکاند.
ملاک روابط عاشقانه انسانها شده است ایدهآلهای موجود در ادبیات سانتیمانتال، یا در فیلمهای هالیوود، یا در روابط شخصیتهای کارتونهای والت دیزنی. چقدر از واقعیت ساده و معمولی دوریم.
این قطعه از کتاب «رابطه» محمدجعفر مصفا را بخوانیم:
«منشأ ایدهآلسازی در خود انسان و نیازهای اوست. ولی خدا پیر کند شعرا و نویسندگان و هنرمندان را که آنها هم کم سهمی در این جریانات ندارند. همانطور که به مناسبت دیگر گفتم، همه چیز را به صورت کتابی، ایدهآل و کمال مطلوب به افراد عرضه میکنند. از همسر گرفته تا اخلاق و فضیلت و شجاعت و خوشبختی و زیبایی و همه چیز را طوری ترسیم میکنند که دهن آدم آب میافتد. و نتیجهاش احساس حسرت است. من فکر میکنم آن همسر و آن فضیلت و آن زیبایی و آن خوشبختیای که شاعر در کتاب ترسیم کرده است در جامعه پر است و گیر همه آمده و من یکی محروم ماندهام. غافل از اینکه آن اخلاق و آن همسر و آن خوشبختی و آن زیبایی، بعد از کتاب شاعر در بهشت یافت میشود، نه در اجتماعات و روابطی که ما درگیر آن هستیم.»
۱۹ دسامبر ۲۰۱۸
@Panevisdotcom
BY سایت پانویس
Share with your friend now:
tgoop.com/PanevisDotCom/4447