tgoop.com/RezaNassaji/2857
Last Update:
انقلاب چونان رستخیز وظیفه
والتر بنیامین در جستار «در باب مفهوم تاریخ» با نقلی از مارکس مینویسد: «مارکس گفته بود «انقلابها لوکوموتیو تاریخ جهانیاند»؛ اما شاید ماجرا بهکلی متفاوت باشد، شاید انقلابها اقدامی برای آن باشند که انسانی که مسافر این قطار است، ترمز اضطراری را بکشد.»
درک من از ضرورت انقلاب در ایران هم چنین است. ضرورتی که هر لحظه تأخیر در آن برابر است با مرگ یک زندانی سیاسی زیر شکنجه؛ کشته شدن یک کولبر کرد یا سوختبر بلوچ در کوه، بیابان و مرز؛ قتل یک زن به بهانههای ناموسی؛ قطع یک درخت؛ و.. همپای مرگهای تدریجی چون کودکان گرسنه؛ سوختن مراتع و جنگلها؛ خشک شدن چشمه و رود؛ و...
اما فردای انقلاب چگونه خواهد بود؟ پارهای مشکلات به صرف رفتن حاکمان ارتجاع-استبداد-استثمار برطرف خواهند شد: نظیر حجاب اجباری؛ فیلترینگ اینترنت؛ سربازی اجباری؛ اعدام و شلاق؛ منع موسیقی و شادی؛ و... که البته ممکن است مقاومت گروههایی در برابر آن ادامه یابد (نظیر حجاب) یا بدیل آن مستلزم برنامهریزی جدی باشد (نظیر سربازی). اما حلاوت انقلاب را به کام مردم خواهد چشاند.
خاصه زمانی که هزینههای کلان حکومت برای این امور، همچون هزینههای کلان دیگر برای امور ایدئولوژیک که خانهی اهل قم را آباد کرد و خانهی دیگران را ویران، صرف امور اساسی کشور شود. بنگرید که چند پژوهشکده، موسسه و مدرسههای بیهوده در این چهل سال ساخته شد (یک قلم فهرست دانشنامههای اینترنتی که سرمایهی ما را صرف رونویسی از ویکیپدیا میکنند -ویکیفقه، ویکیشیعه، ویکیاهلبیت و...- را بنگرید یا سایتهای مسخره برای پاسخ به شبهات افراد بیکار در باب جنسیت مورچهی مخاطب سلیمان) و چقدر مدارس و خانههای بهداشت در مناطق بیبهره از جاده، که بالطبع خالی از معلم و پزشک نیز ماند.
اما مسائلی هست که آسان حل نخواهد شد. رفتن حکومت و حتی سکوت و تنبه طرفداران آن نمیتواند ذخیرهی تهیشدهی سفرههای آب زیرزمینی را یکشبه یا یکساله بازگرداند؛ خاک فرسایشیافتهی کشاورزی را احیا کند؛ فروچالههای شهری را پر کند؛ سهمیههای ازدسترفتهی صادرات نفت ایران در اوپک را برگرداند؛ کارخانههای فرسوده در مدیریت فاسد دولتی و ورشکسته در خصوصیسازی را احیا و بهروز کند؛ آموزشوپرورش ما را بازسازی کند؛ دانشگاههای ایران را یکشبه به سطح علمی بالایی برساند و از جهالت ایدئولوژیک انقلاب فرهنگی برهاند؛ و...
حکومتِ استبدادی معدل، موید و محرک رذالتهای اخلاقی در جامعه است. منافع گروههای فرادست را تضمین و آنها را همراه خود میکند. مرد میتواند در خانواده به زن زور بگوید؛ خانواده به فرزند؛ معلم به محصل؛ مدیر چاپلوس به معلمها؛ مدیر بالاتر به مدیران پایینتر؛ کارفرما به کارمند؛ کمپانی دولتی و خصوصی به مصرفکننده؛ سرمایهدار به کارگر؛ دولت به مردم؛ قوم و مذهب غالب به قوم و مذهب غیر؛ مرکزنشین به حاشیهنشین؛ شهرنشین به روستانشین؛ بالانشین به پاییننشین؛ و...
و البته انسان به طبیعت.
اما فردای انقلاب، آیا تهرانی حاضرست قید ویلاسازی در حریم جنگلهای مازندران و گیلان را بزند؟ مازندرانی حاضرست از شکار پرندگان مهاجر در میانکاله و فریدونکنار دست کشد؟ پستهکار کرمانی حاضرست چاه عمیق غیرقانونی را داوطلبانه مسدود کند؟ کشاورز غرب اصفهان و فارس حاضرست برنجکاری با آب رودخانه را تعطیل کند؟ کشاورز و کارگر هفتتپه حاضرند کشت نیشکر را با محصولی کمآببر جایگزین کنند؟ کارگران اراک و کرج حاضرند صنایع سنگین آلاینده را تعطیل کنند؟ کارکنان صنایع اصفهان حاضرند ذوب و فولاد را به جنوب منتقل کنند؟ کارفرما حاضرست کارگرش را بیمه کند و حقوق مناسب دهد؟ سرمایهگذار حاضرست مالیات متناسب دهد؟
مردان حاضرند سهم برابر زنان در جامعه را بپذیرند؟ زنان مذهبی آمادهاند پوشش متنوع زنان دیگر را ببینند؟ شیعیان حاضرند مقامات سنیمذهب را بر مصادر ببینند؟ مسلمانان حاضرند مناسک دیگر مذاهب ایران را در تلویزیون تحمل کنند؟ خانوادهها حاضرند از تفکر پدرسالاری و استثمار فرزندان دست بردارند؟
آیا حاضریم از استثمار طبیعت بهرغم نیاز مادی دست برداریم؟ آیا حاضریم جامعهی متفاوتی بسازیم؟
انقلاب لازم است، اما کافی نیست. زمان تنعم فوری نیست، گاه تغییرست؛ اما نه تغییر دولت چونان متولی فروش نفت و توزیع یارانه، که گذار از رعیت زورگو-زورشنو به شهروند مسئولیتپذیر-ذیحق. کار دشوارست و انقلاب آغاز مسئولیت. اما انسان «دشواریِ وظیفه» است و انقلاب رستخیز انسانهایی که آمادهاند مسئولیتهای تازهی خود را بشناسند و عهده گیرند. خاصه آنان که انقلاب را گذار از دولتی به دولت دیگر برای پاشیدن پول نفت یا آبوبرق مجانی نمیدانند؛ بلکه آمادهاند با آگاهی و مسئولیت فردی و ایجاد نهادهای جمعی اسطورهی دولت را در هم شکنند و نشان دهند هیچ نظام سلسلهمراتب و سرکوبگری را به رسمیت نخواهند شناخت.
@RezaNassaji
BY Reza Nassaji
Share with your friend now:
tgoop.com/RezaNassaji/2857