tgoop.com/RezaNassaji/3489
Last Update:
مقدمۀ مجموعۀ چهرهنگاری انقلاب
تاریخ قربانیان و قهرمانانش را به سخره میگیرد،
به آنان نظری میاندازد و میگذرد.
محمود درویش، دیوارنگاره
در تصویری که برتولد برشت در نمایشنامۀ زندگی گالیله از عقبنشینی در پایان محاکمه تفتیش عقیده ساخته است، گالیله در پاسخ به شاگردی سرکش که با صدای بلند میگوید: «نگونبخت ملتی که قهرمان ندارد»، پاسخ میدهد: «نگونبخت ملتی است که احتیاج به قهرمان دارد.»
اما بدون قهرمان چه میشود کرد؟ قهرمانان اساطیری، تاریخی و قهرمانان زنده. در مقابل نابرابریها و ستمهایی که دستهای فرودستان در مقابل آن ناتواناند؛ چنانکه اونامونوی فیلسوف خطاب به فاشیستها گفته بود: «شما پیروز میشوید، زیرا بیش از حد ضرورت، نیروی خشونت در اختیار دارید. لیکن افکار را تسخیر نخواهید کرد. زیرا برای تسخیر عقاید باید دیگران را به خود معتقد و مومن سازید و برای برانگیختن ایمان، آن چیزی لازم است که شما ندارید: منطق و حق در نبرد»
برای ایستادن در برابر چنین ستمی نیاز به تکثیر قهرمانان کوچک و گمنامی است که مقاومت را در زندگی روزمره پیشه کردهاند. کسانی که از داستانهای قهرمانان الهام میگیرند تا خود قهرمان داستان زندگی خویش و دیگران باشند. قهرمانانی که شاید خود شکست خورده باشند، اما آرمانشان ماندگار میشود.
در پارۀ دوم از فیلم چه (۲۰۰۸) اثر استیون سودربرگ، مخاطبی که در پارۀ نخست شاهد هیجان منجر به پیروزی انقلاب در کوبا بوده است، در تعقیب و گریز طولانی در جنگلهای بولیوی خسته میشود و با دستگیری و اعدام چهگورا از پای در خواهد آمد. اما کدام تصویر از مبارزه و قهرمان واقعیتر است؟ قهرمان پیروز در انقلاب استثناست و قهرمان واقعی آن کسی است که حتی در لحظات فرسایشی و شکستهای پیاپی از آرمانش دست برنمیدارد و بهرغم شکست و مرگ تراژیک بدل به خاطرهای ابدی و شمایلی اسطورهای میشود که الهامبخش دیگران در دوران پیشاانقلاب و در لحظات سخت مقاومت است. و چهگورا چنین قهرمانی است؛ شکست، مرگ و حتی ناپدیدشدن پیکر و پنهان ماندن گور او را هالهای از اسطوره و تقدس میبخشد و فراتر از قهرمانان پیروز در انقلاب همچون لنین میسازد که جانشینانش جسد را مومیایی میکنند و در معرض دید طرفداران قرار میدهند.
میان رهبران انقلابهای پیروز - به هر قیمتی و از جمله با کشتار انقلابیون راستین - و کودتاها و اشغالگریها - که بهدروغ مدعی انقلابی بودناند - با قهرمانان جنبشهای اجتماعی - که شکست میخورند، اما نامشان و آرمانشان میماند و بدل به اسم رمز مبارزات آینده میشود، چنین تفاوتهای عظیمی است. چنانچه زنان و مردان کمونارد در «کمون ۱۸۷۱ پاریس» در تاریخ چونان الهامبخش انقلابیون راستین در تاریخ باقی ماندند، بهرغم آنکه در کمتر از ده هفته سرکوب و کشتار شدند. اما رهبران انقلاب روسیه و حکومت اتحاد جماهیر شوروی پس از بیش از هفت دهه حکومت فراتر از مرزهای روسیه و شوروی، جز بدنامی برای سوسیالیسم، کمونیسم، مارکسیسم و حتی نام انقلاب نداشتند امروز اگر کسی به بازخوانی آن انقلاب میپردازد، در جستوجوی نام زنان و مردان آنارشیست و کمونیستی برمیآید که در انقلاب نقش داشتند اما خیلی زود قربانی رهبران اقتدارگرای بلشویک شدند.
این مجموعه به روایتهای داستانی و مستند از زندگی قهرمانانی میپردازد که نامشان در روایت رسمی دولتها ثبت نشده است. قهرمانانی که امروز نیز میتوانند الهامبخش جوانان باشند و در آنان شوری برانگیزند تا از رخوت و رکود روزمرگی به درآیند و انقلاب و مقاومت را به سبک زندگی روزمره بدل سازند.
همچنین مجموعهای از مستندنگاریها دربارۀ گروهها و رویدادهای تاریخی مهم در تاریخ مبارزات اجتماعی و سیاسی برابریخواهانه و آزادیخواهانه با عنوان «بایگانی بازگشوده» در کنار آن منتشر خواهد شد.
تصویر: پرترۀ توسان لوورتیور، ژنرال سیاه و رهبر انقلاب بردگان در هائیتی، اثر جیکوب لاورنس (۱۹۹۷)
سی.ال.آر جیمز، تاریخنگار، بردگان هائیتی را «ژاکوبنهای سیاه» نامید.
@MardomNegarPub
BY Reza Nassaji
Share with your friend now:
tgoop.com/RezaNassaji/3489