SGOLANBARI Telegram 1568
🔺عاملیت «اسلامیت» در روابط!

یازدهمین اجلاس سران «کشورهای اسلامی در حال توسعه» معروف به «دی ۸» فردا در قاهره برگزار می‌شود. این مجموعه با شمول ایران، ترکیه، اندونزی، مصر، پاکستان، مالزی، نیجریه و بنگلادش شامل مهم‌ترین کشورهای اسلامی به استثنای عربستان است.

بیست و هفت سال قبل مجموعه اقتصادی دی ۸ با ابتکار نجم‌الدین‌اربکان نخست‌وزیر اسلام‌گرای ترکیه تشکیل شد. «اسلامیت» انگیزه تشکیل این گروه بود و اربکان امید داشت که چنین پیوندی محملی برای ایجاد یک بلوک اسلامی قوی در جهان شود.

از این رو نیز اهداف کلانی در همان نشست نخست در سال 1997 تعریف شد، مانند «صلح به جای درگیری»، «گفتگو به جای تقابل»، و«همکاری به جای استثمار» و...

اما بعد از نزدیک به سه دهه نه تنها هیچ کدام از اهداف پیشگفته ترجمانی نیافته، بلکه اکثرا هم عکس آن‌ها اتفاق افتاده است. مثلا، رقابت بعضا تنش‌آلود میان ایران و ترکیه (دو عضو مهم این مجموعه) جز همکاری‌های موردی و جزئی به خاطر جبر همسایگی هیچ وقت به «همکاری راهبردی» ارتقا نیافته و در بحران سوریه به عنوان مهم‌ترین پرونده چالشی این چند دهه میان دو کشور نتوانستند با همکاری آن را حل و فصل کنند.
مصر و ایران نیز (دو عضو این مجموعه) بعد از چهار دهه هنوز روابط دیپلماتیک رسمی ندارند و گروه دی ۸ هم در این سه دهه نتوانست این روابط را احیا کند.

در کنار آن هم مناسبات اقتصادی کشورهای عضو دی ۸ نیز اگر پیشرفتی داشته، موردی و مولود روابط دو جانبه بوده است نه در چارچوب این گروه.

این واقعیت نشانگر این است که «هویت اسلامی مشترک» هر چند به لحاظ نظری می‌تواند پیشرانی برای همگرایی باشد، اما تجربه عملی دی ۸ و سازمان همکاری اسلامی نشان می‌دهد که «اسلامیت» آن عاملیت نهادی و هدایتگر برای پی‌ریزی همکاری بنیادین میان دول اسلامی را نداشته و ندارد و «جنبه تشریفاتی» داشته و به تبع آن هم نشست‌های اسلامی از یک «دورهمی» فراتر نرفته است.

این ناکامی محصول عوامل متعددی است: نخست این که «اسلامیت» نه یک مولفه بلکه صرفا مفهوم و عنوانی کلی است که در تعریف آن هم اتفاق نظری میان قدرت‌های بزرگ اسلامی وجود ندارد و آنچه بیشتر در جهت‌دهی به روابط فیمابین اثرگذار بوده، دریافت‌های پارادوکسیکال از این مفهوم و دسته‌بندی‌های برآمده از آن چون «اسلام وهابی»، «اسلام صفوی» و «اسلام عثمانی» (عثمانی‌گری) و غیره بوده است.

اما عامل دوم این که تنظیم‌گر عمده روابط بین الملل و به ویژه میان دول عربی و اسلامی در جریان جنگ سرد غالبا مناسبات قدرت میان قدرت‌های بزرگ بوده و در دوره پساجنگ سرد نیز نظم تک‌قطبی آمریکا به شکلی مستقیم و غیرمستقیم جهت‌دهنده این روابط بوده است. از این منظر هم امروز هم‌پیمانی غالب بازیگران اسلامی با آمریکا نقش پررنگی در روابط خارجی آن‌ها دارد. با این حال، فضایی هم که برای عاملیت مستقل خود این کشورها وجود دارد، به دلیل رقابت‌ها و تنش‌های دیرینه و تعارض منافع غالبا در جهت معکوس «همگرایی اسلامی» عمل کرده است.

عامل سوم هم این که در دنیای مدرن روابط بین‌الملل عاملیت مولفه‌های هویتی (چه قومیتی و چه دینی) در شکل‌دهی به این روابط تا حد زیادی کاهش یافته است؛ البته در این میان مولفه‌های قومی هنوز پررنگ‌تر از دیگر مولفه‌ها هستند.

امروز منظومه «منافع» در ابعاد مختلف امنیتی، سیاسی و اقتصادی آن، نقش عاملیت اصلی را در تنظیم روابط دارد. البته منافع اقتصادی صدرنشین است و بدون وجود چنین منافعی، کشورها فاقد زبان مشترک مدرن برای خلق ارتباط عمیق خواهند بود و همین مولفه هم خود بسترساز منافع کلان ژئوپلیتیکی است و نه بر عکس مانند گذشته. در واقع ظهور بازیگرانی چون قطر و امارات معطوف به نقش کلیدی این مولفه است.

اما همین عامل نیز در حقیقت در امتداد عامل دوم و هژمونی اقتصادی و امنیتی آمریکا قرار دارد. نقش این هژمونی آنجا نمایان می‌شود که وقتی بازیگری «عصیانگر» مانند ایران خارج از این منظومه بین‌المللی بازی می‌کند، این نظم با فشارهای سیاسی و تحریمی آن را پس می‌‍زند و حتی اگر هم برخی کشورها بخواهند، اما اجازه همکاری نمی‌دهد.
در این زمینه مثلا کشوری اسلامی مثل آذربایجان همکاری با اسرائیل را بیشتر از روابط با ایران واجد منافع می‌داند.

در چنین منظومه‌ای «اسلامیت جمهوری اسلامی» فاقد عاملیتِ لازم برای توسعه روابط -چه با این کشورها و چه بین اسلامی- می‌شود؛ اما «اسلامیت ترکی» و «اسلامیت عربستانی» در امتداد مولفه‌های پیشگفته به عنوان بازیگرانی «غیرعصیانگر» در نظم بین‌الملل قابلیت عاملیت مستقل آن‌ها را افزایش می‌دهد؛ گرچه همین اسلامیت نیز اگر خارج از همان نظم بازی کند در انزوا قرار می‌‎گیرد.
کما این که «اسلامیت» در ابربحران غزه در سایه سه مولفه یاد شده جهت‌دهنده روابط و منافع دول اسلامی عملا فاقد هر گونه کارکردی برای حل آن بود.
#صابر_گل_عنبری
@Sgolanbari



tgoop.com/Sgolanbari/1568
Create:
Last Update:

🔺عاملیت «اسلامیت» در روابط!

یازدهمین اجلاس سران «کشورهای اسلامی در حال توسعه» معروف به «دی ۸» فردا در قاهره برگزار می‌شود. این مجموعه با شمول ایران، ترکیه، اندونزی، مصر، پاکستان، مالزی، نیجریه و بنگلادش شامل مهم‌ترین کشورهای اسلامی به استثنای عربستان است.

بیست و هفت سال قبل مجموعه اقتصادی دی ۸ با ابتکار نجم‌الدین‌اربکان نخست‌وزیر اسلام‌گرای ترکیه تشکیل شد. «اسلامیت» انگیزه تشکیل این گروه بود و اربکان امید داشت که چنین پیوندی محملی برای ایجاد یک بلوک اسلامی قوی در جهان شود.

از این رو نیز اهداف کلانی در همان نشست نخست در سال 1997 تعریف شد، مانند «صلح به جای درگیری»، «گفتگو به جای تقابل»، و«همکاری به جای استثمار» و...

اما بعد از نزدیک به سه دهه نه تنها هیچ کدام از اهداف پیشگفته ترجمانی نیافته، بلکه اکثرا هم عکس آن‌ها اتفاق افتاده است. مثلا، رقابت بعضا تنش‌آلود میان ایران و ترکیه (دو عضو مهم این مجموعه) جز همکاری‌های موردی و جزئی به خاطر جبر همسایگی هیچ وقت به «همکاری راهبردی» ارتقا نیافته و در بحران سوریه به عنوان مهم‌ترین پرونده چالشی این چند دهه میان دو کشور نتوانستند با همکاری آن را حل و فصل کنند.
مصر و ایران نیز (دو عضو این مجموعه) بعد از چهار دهه هنوز روابط دیپلماتیک رسمی ندارند و گروه دی ۸ هم در این سه دهه نتوانست این روابط را احیا کند.

در کنار آن هم مناسبات اقتصادی کشورهای عضو دی ۸ نیز اگر پیشرفتی داشته، موردی و مولود روابط دو جانبه بوده است نه در چارچوب این گروه.

این واقعیت نشانگر این است که «هویت اسلامی مشترک» هر چند به لحاظ نظری می‌تواند پیشرانی برای همگرایی باشد، اما تجربه عملی دی ۸ و سازمان همکاری اسلامی نشان می‌دهد که «اسلامیت» آن عاملیت نهادی و هدایتگر برای پی‌ریزی همکاری بنیادین میان دول اسلامی را نداشته و ندارد و «جنبه تشریفاتی» داشته و به تبع آن هم نشست‌های اسلامی از یک «دورهمی» فراتر نرفته است.

این ناکامی محصول عوامل متعددی است: نخست این که «اسلامیت» نه یک مولفه بلکه صرفا مفهوم و عنوانی کلی است که در تعریف آن هم اتفاق نظری میان قدرت‌های بزرگ اسلامی وجود ندارد و آنچه بیشتر در جهت‌دهی به روابط فیمابین اثرگذار بوده، دریافت‌های پارادوکسیکال از این مفهوم و دسته‌بندی‌های برآمده از آن چون «اسلام وهابی»، «اسلام صفوی» و «اسلام عثمانی» (عثمانی‌گری) و غیره بوده است.

اما عامل دوم این که تنظیم‌گر عمده روابط بین الملل و به ویژه میان دول عربی و اسلامی در جریان جنگ سرد غالبا مناسبات قدرت میان قدرت‌های بزرگ بوده و در دوره پساجنگ سرد نیز نظم تک‌قطبی آمریکا به شکلی مستقیم و غیرمستقیم جهت‌دهنده این روابط بوده است. از این منظر هم امروز هم‌پیمانی غالب بازیگران اسلامی با آمریکا نقش پررنگی در روابط خارجی آن‌ها دارد. با این حال، فضایی هم که برای عاملیت مستقل خود این کشورها وجود دارد، به دلیل رقابت‌ها و تنش‌های دیرینه و تعارض منافع غالبا در جهت معکوس «همگرایی اسلامی» عمل کرده است.

عامل سوم هم این که در دنیای مدرن روابط بین‌الملل عاملیت مولفه‌های هویتی (چه قومیتی و چه دینی) در شکل‌دهی به این روابط تا حد زیادی کاهش یافته است؛ البته در این میان مولفه‌های قومی هنوز پررنگ‌تر از دیگر مولفه‌ها هستند.

امروز منظومه «منافع» در ابعاد مختلف امنیتی، سیاسی و اقتصادی آن، نقش عاملیت اصلی را در تنظیم روابط دارد. البته منافع اقتصادی صدرنشین است و بدون وجود چنین منافعی، کشورها فاقد زبان مشترک مدرن برای خلق ارتباط عمیق خواهند بود و همین مولفه هم خود بسترساز منافع کلان ژئوپلیتیکی است و نه بر عکس مانند گذشته. در واقع ظهور بازیگرانی چون قطر و امارات معطوف به نقش کلیدی این مولفه است.

اما همین عامل نیز در حقیقت در امتداد عامل دوم و هژمونی اقتصادی و امنیتی آمریکا قرار دارد. نقش این هژمونی آنجا نمایان می‌شود که وقتی بازیگری «عصیانگر» مانند ایران خارج از این منظومه بین‌المللی بازی می‌کند، این نظم با فشارهای سیاسی و تحریمی آن را پس می‌‍زند و حتی اگر هم برخی کشورها بخواهند، اما اجازه همکاری نمی‌دهد.
در این زمینه مثلا کشوری اسلامی مثل آذربایجان همکاری با اسرائیل را بیشتر از روابط با ایران واجد منافع می‌داند.

در چنین منظومه‌ای «اسلامیت جمهوری اسلامی» فاقد عاملیتِ لازم برای توسعه روابط -چه با این کشورها و چه بین اسلامی- می‌شود؛ اما «اسلامیت ترکی» و «اسلامیت عربستانی» در امتداد مولفه‌های پیشگفته به عنوان بازیگرانی «غیرعصیانگر» در نظم بین‌الملل قابلیت عاملیت مستقل آن‌ها را افزایش می‌دهد؛ گرچه همین اسلامیت نیز اگر خارج از همان نظم بازی کند در انزوا قرار می‌‎گیرد.
کما این که «اسلامیت» در ابربحران غزه در سایه سه مولفه یاد شده جهت‌دهنده روابط و منافع دول اسلامی عملا فاقد هر گونه کارکردی برای حل آن بود.
#صابر_گل_عنبری
@Sgolanbari

BY نگاهِ دیگر | صابر گُل‌عنبری


Share with your friend now:
tgoop.com/Sgolanbari/1568

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

In handing down the sentence yesterday, deputy judge Peter Hui Shiu-keung of the district court said that even if Ng did not post the messages, he cannot shirk responsibility as the owner and administrator of such a big group for allowing these messages that incite illegal behaviors to exist. Public channels are public to the internet, regardless of whether or not they are subscribed. A public channel is displayed in search results and has a short address (link). Earlier, crypto enthusiasts had created a self-described “meme app” dubbed “gm” app wherein users would greet each other with “gm” or “good morning” messages. However, in September 2021, the gm app was down after a hacker reportedly gained access to the user data. Hashtags are a fast way to find the correct information on social media. To put your content out there, be sure to add hashtags to each post. We have two intelligent tips to give you: Other crimes that the SUCK Channel incited under Ng’s watch included using corrosive chemicals to make explosives and causing grievous bodily harm with intent. The court also found Ng responsible for calling on people to assist protesters who clashed violently with police at several universities in November 2019.
from us


Telegram نگاهِ دیگر | صابر گُل‌عنبری
FROM American