Telegram Web
🔰 تهی‌شدن دولت و پایداری فقر
🖋 تلخیص از رضا امیدی

روزنامۀ اعتماد در شمارۀ 1402.2.3 گزارشی از تحلیل مرکز پژوهش‌های مجلس دربارۀ وضعیت فقر در ایران منتشر کرده است. بخش‌هایی از این گزارش را در ادامه می‌خوانید.

🔸خط فقر مطلق سرانه در سال 1401 حدود دو ميليون و 561 هزار تومان است. با استفاده از داده‌های تورم در سال گذشته، خط فقر سرانه برآوردی برای پايان سال 1402 در حدود سه ميليون و 740 هزار تومان است. خط فقر خانوار سه نفره برای سال 1401 حدود پنج ميليون و 634 هزار تومان و برای سال گذشته، هشت ميليون و 232 هزار تومان برآورد شده است.

🔸نرخ فقر در ايران از ابتدای دهۀ 90 تا سال 1396 روند ثابتی داشته، اما از سال 1396 تا 1398 حدود ده درصد افزايش يافته و از سطح 20 درصد به 30 درصد رسيده است. افزايش 10 درصدی نرخ فقر به معنی افزايش حدود 8 ميليون نفر به تعداد فقرا در كشور است. به عبارت ديگر بعد از سال 1396 حدود 50 درصد نسبت به گذشته به جمعيت فقرای كشور افزوده شده است. از سال 1398 به بعد نرخ فقر نوسان بسيار اندكی داشته و همواره در حدود سطح 30 درصد باقی مانده است.

🔸شكاف فقر نيز تا سال 1396 روند ثابتی داشته و عدد شكاف فقر تا قبل از سال 1396 در حدود 0.23 است به اين معنی كه فقرا در اين سال‌ها به‌طور متوسط در حدود 77 درصد خط فقر درآمد داشته‌اند. اما بعد از سال‌های 1396 و 1397 شكاف فقر افزايش داشته است. يعني همزمان با افزايش نرخ فقر در كشور، وضعيت فقرا نيز وخيم‌تر شده است و اين روند صعودی همچنان ادامه دارد. شكاف فقر در سال‌های 1400 و 1401 در حدود 0.27 است و تفسير آن اين است كه فقرا 73 درصد خط فقر درآمد دارند و نسبت به سال‌های قبل از 1396 شرايط معيشتی سخت‌تری را تجربه میكنند.

🔸روند شاخص فاصله غيرفقرا به خط فقر كم و بيش تا سال 1397 ثابت بوده هر چند يك شيب نزولی بسيار خفيف ديده می‌شود. تا قبل سال‌های 1396 و 1397 اين شاخص به‌طور ميانگين در حدود 0.80 نوسان داشته است. به بيانی ديگر غيرفقرا به‌طور ميانگين حدود 1.8 برابر خط فقر درآمد داشته‌اند. بعد از سال 1397 رفاه غيرفقرا افت شديدی داشته و عدد شاخص به حدود 0.6 كاهش داشته است. يعني غيرفقرا در سال‌های بعد از سال 1397 به صورت ميانگين حدود 1.6 برابر خط فقر درآمد داشته‌اند و به خط فقر نزديك شده‌اند. احتمال ورود غيرفقرا به زير خط فقر افزايش داشته و لذا ظرفيت تأمين منابع بودجه از جمعيت غيرفقرا كم شده است.

🔸روند نسبت بودجۀ عمومی كشور به توليد ناخالص داخلی به قيمت‌های جاری و نرخ فقر در طي يك بازه زمانی سيزده ساله اهميت پيدا می‌كند. اين نسبت از ابتدای دهۀ 90 تاكنون يك روند نزولی را تجربه كرده و آهنگ تغييرات روند نزولی از سال 1397 شدت گرفته است. همزمانی افزايش شدت روند نزولی شاخص مذكور با افزايش خط فقر نكتۀ قابل تأملی است. همراه با كاهش رفاه خانوار و افزايش ميزان فقر در كشور، بودجۀ عمومي نيز به‌شدت تحت تأثير شرايط نامطلوب اقتصادی قرار گرفته است و ظرفيت فقرزدايي را از دست داده است. نسبت بودجۀ عمومي به توليد ناخالص داخلي از حدود 20 درصد در سال 1394 به 10 درصد در سال 1402 كاهش يافته و با توجه به ارقام برآوردي برای توليد ناخالص داخلی براي سال 1403 و بودجۀ امسال اين رقم به زير 10 درصد كاهش می‌يابد. روند نزولی قدرت سياست‌گذاری بودجۀ عمومی در مقابل با افزايش وسعت فقر و پايداری آن در چهار سال اخير همراه شده است يعني با وجود افزايش فقر در جامعه، دولت امكانات كمتری برای سياست‌گذاری در جهت كاهش فقر در اختيار دارد.

🔸از ابتدای دهۀ 90 شاخص سرانۀ بودجۀ عمومی به ترتيب روند نزولی، صعودی، نزولی و سپس صعودی داشته است. پايين‌ترين مقدار اين شاخص در دهۀ 90 مربوط به سال 1399 بوده است يعنی بودجه در اين سال حدود 2.2 ميليون تومان براي هر ايراني هزينه كرده است. بعد از سال 1399 بودجه نسبت به جمعيت رويكرد انبساطی داشته تا در نهايت بر اساس داده‌های برآوردی در سال 1403 به سطح سال 1390 خواهد رسيد به عبارت ديگر بودجۀ عمومی برای هر ايرانی در حدود 5 ميليون تومان در سال 1403 هزينه خواهد كرد. اما به‌لحاظ سياست‌گذاری برای كاهش فقر در حالی سرانۀ بودجه عمومی در سال 1403 به سطح 1390 خواهد رسيد كه جمعيت فقرا در كشور حدود 10 ميليون نفر بيشتر از سال 1390 است.

🔗 متن کامل گزارش در روزنامۀ اعتماد🔻

👈 گزارش کامل مرکز پژوهش‌های مجلس

🏌‍♂ رسانه، شمایید. لطفاً به اشتراک بگذارید.

[ شبکه جامعه‌شناسیرویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | ‌انگاره ]
🔰 پداگوژی تعصب!؟
🖋 علی خورسندی

تعصب را خشک فکری و خشک اندیشی هم گفته اند؛ پیش فرض های غیرعلمی که از میراثمان در دل داریم و بر زبان داریم؛ مفروضه های هویت سازی که آنها را از خود و متعلق به خود می دانیم! زبان و نژادمان، ایل و تبارمان، قومیت و ملیت ما، دین و آئین ما، جنسیت ما، زمین و سرزمین ما، اسطوره ها و فرهنگ ما؛ همه اینها میراث هایی هستند که به آنها نرسیده ایم! به ما رسانده شده اند!

تعصب شاید مقوم همبستگی اجتماعی بین گروه ها، فرقه ها، عشیره ها، و طرفداران یک تیم ورزشی باشد؛ و یا حتی ممکن است مرجع وفق و وحدت یک ملت شود، اما از هر نوع و جنسی که باشد «زیبایی» ذاتی آدمی را به حاشیه می راند. تعارض بین فرهنگی را سبب می شود؛ تنازع میان فردی را افزایش می دهد. مرجع ستیز می شود؛ غالبا عاملی برای فاصله و دوری می گردد. چه بسا موجب خونریزی های تاریخی بوده است!

پند پنهان قصه اینجاست که مرجع تمامی تعصبات آدمی آنچیزهایی هستند که به ارث برده ایم؛ یعنی به ما رسیده اند؛ یعنی با تلاش و‌ کوشش بدستشان نیاورده ایم! زبان مادری ما؛ زیبایی چهره و رنگ چشم؛ ژن و نژاد ما؛ ثروت و دارایی خانوادگی ما، ‌‌دین و کیش ما؛ مرز و بوم پدری ما، ملیت و هویت ما، خون و خاک ما، رگ و ریشه ما و همه اینها را به ارث برده ایم! و بی تردید، تعصب نیز میراث ماست!

نکته مهم اینکه تمامی تعصبات ما روی گنج های ارزشمندی است که حاصل رنج های دیگران است! همانند هدایایی هستند که پیش از تولدمان هدیه گرفته ایم! اینها چیزهایی نیستند که اخلاقا و اساسا مایه فخر و افتخار ما باشند! چراکه کوششی برای خلق و ایجاد آنها انجام نداده ایم! یا تلاشی برای بدست آوردن آنها نکرده ایم! بلکه همه اینها بر حسب بخت اخلاقی  (Moral Luck) حاصل شده اند و نه اراده و کوشش های فردی ما! همسان سکه هایی هستند که در بی آگاهی و بدون انتخاب ما در خورجین ما گذاشته شده اند! این بخت های گرانبها می توانست طالع دیگری باشند ولی بر حسب اتفاق و خوش شانسی نصیب ما شده اند!

تقریبا اکثریت به اتفاق آنچیزهاییکه شانس اخلاقی ما هستند و به ارث برده ایم، منشا اختلافات تاریخی و تنش های زیست روزانه ما هستند؛ موجب جدایی و فاصله میان ما هستند! زادگاه و زبان مادری؛ مال و اموال خانوادگی؛ دین و آیین پدری، رنگ پوست (نژادگرایی)، تابعیت و ملیت؛ عشیرگی و هم قبیلگی های ما؛ اصل و نسب فامیلی ما! روی آوری خشک اندیشانه به اینها غالبا بهانه هایی برای مناقشه و ستیز و خون ریزی بوده اند! اینها اساسا نمی توانند و نمی باید مایه غرور و برتری ما بر دیگران باشند. چونکه، دفینه های به ارث رسیده ما هستند و برای بدست آوردنشان تلاشی نکرده ایم؛ دوم اینکه، نمایش متعصبانه و برتری جویانه روی آنها منشا اختلاف و فاصله و ستیز هستند.

اگر فخر و افتخاری هست، و یا غروری اگر باشد، برای آن چیزهایی است که به آنها دست یافته ایم؛ برایشان تلاش کرده ایم، سرمایه عمر را هزینه داده ایم! هر آنچه را که یاد گرفته ایم و یا ساخته ایم! مهارت و حرفه ما، دانش و تحصیلات ما، آگاهی و دانایی ما، ادب و شعور اجتماعی ما، منش ارتباطی و یا کنش اخلاقی ما، هنری که یاد گرفته ایم، تصویری که ساخته ایم! مدرک و مدالی اگر گرفته ایم! اعتباری اگر کسب کرده ایم! ابزاری که یاد گرفته ایم؛ موسیقی اگر می نوازیم؛ اگر نقاش یا خطاط چیره دستی هستیم، و یا انسان دوستی ما؛ جاییکه رنجی را کاهیده ایم! و یا حتی دستپخت و هنر آشپزی ما! اینها هستند که منبع برتری و مایه خودبزرگواری ما هستند! ما می توانیم بی نهایت به اینها افتخار کنیم! چونکه برای کسب تک تک اینها تلاش کرده ایم؛ گنج هایی که حاصل رنج های خود ما هستند!

سویه نقیض قضیه را بیشتر می پسندم! شخصی اخلاقا و ذاتا نمی تواند نکوهش شود برای بخت اخلاقی که نداشته است؛ گنج ارزشمندی که به وی نرسیده است؛ یا به ارث نبرده است! سرزنشی اگر هست برای آنچیزهایی است که خواسته ایم ولی نتوانسته ایم! آرزویش را در دل داشته ایم ولی قدمی بر نداشته ایم! خیالش را پرورانده ایم ولی تلاشی نکرده ایم!

بنابراین اگر سیاست های دستگاه تعلیم و تربیت منحصرا در خدمت بخت اخلاقی و میراث ما باشد، پداگوژی تعصب را بازتولید کرده است. پیامد اجتماعی پداگوژی تعصب تکثیر مستمر معارضه و مناقشه و ناسازگاری است. اما اگر تمرکز گفتمان آموزش روی آنچیزهایی نیز باشد که منش و شخصیت ما را فراسوی میراث و متروکات ما شکل می دهند، به سوی پداگوژی آزاد و غیرمتعصبانه حرکت کرده ایم! یعنی بسوی تعلیم و تربیت تعالی جو، انسانی و اخلاقی حرکت کرده ایم.

پداگوژی انسانی و آزاد، مخالف و متضاد پداگوژی تعصب است! چراکه روی سزاواری های شخصی و شعور اجتماعی سرمایه گذاری می کند! روی آموزش هنرها و یادگیری مهارت ها ثروت سازی می کند. روی کسب دانش ها و نگرش های اخلاقی و انسانی سیاستگذاری می کند.

[ شبکه جامعه‌شناسی | کاریابی علوم اجتماعی | ‌انگاره ]
📈 ‏ارزش دستمزد کارگران به کمتر از ارزش دستمزد در سال‌های پس از جنگ ایران و عراق رسید. /احسان سلطانی

🏌‍♂ رسانه، شمایید. لطفاً به اشتراک بگذارید.

[ شبکه جامعه‌شناسی✅️رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | ‌انگاره ✅️]
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
نشریه نان و گل‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های سرخ ۲
📝 گاهنامه مطالعات زنان حلقه تجریش
شماره ۰۴، تابستان ۱۴۰۳

🔗 دریافت نان و گل های سرخ ۲
 
🟡انتشار این شماره از گاهنامه همزمان است با ادامه‌ی نکبت در فلسطین، فاجعه‌ای که از سال 1948 آغاز شد و در ماه‌های اخیر، به اوجِ قساوت خود رسیده‌ است. گرچه متون این شماره به‌طور مستقیم به مسائل فلسطین نمی‌پردازند، باور داریم که اعلام انزجار از این فاجعه برای انسان ماندن ضروری است.

درک ابعاد این قساوت فراتر از حد تصور است و منزجرکننده‌تر از این، سکوت توافقی سیاستمداران جهان در برابر این فاجعه است. ژست ریاکارانه‌ی بسیاری از رهبران جهان برای تقبیح و محکوم کردن جنایت‌های اسرائیل دیگر رنگ باخته و حمایت‌های مداوم اقتصادی، نظامی، دیپلماتیک و سیاسی‌شان از اسرائیل به‌وضوح نمایان شده است.

آنچه در فلسطین در حال وقوع است محدود به تقدیر یک کشور، یک زمین و خلق‌ آن منطقه نیست، الگویی است که اگر به چیرگی اشغالگر ختم شود، به سرکوبِ همه‌ی حرکت‌ها و جنبش‌های مردمی منطقه و تحکیم اتوکراسی‌ها خواهد انجامید. مشروعیت بخشیدن به ماهیت غاصبانه و جنایت عیان اسرائیل علیه فلسطین حاکی از تقدم طرح‌های کنترل اقتصادی جهان سرمایه است که استقرار استثمار در منطقه را تضمین می‌کند.
فلسطین نقشه‌ی راهی ا‌ست برای دیدنِ آشکار تمامِ فرم‌های تبعیض، استعمارِ نهادینه در اقتدارطلبانِ جهان، گزینشی بودنِ ایده‌ی حقوق بشر در گفتمان غربی و درک بیشتر از بی‌عدالتی‌های عمیق در منطقه.
ما، اعضای فصلنامه‌ی مستقل مطالعات زنان حلقه‌ی تجریش، حمایت خود را از مردم فلسطین و حق مسلم آنها برای بازپس‌گیری سرزمین خود اعلام می‌کنیم و باور داریم همان‌طور که سکوت و بی‌تفاوتی در برابر رژیم اشغالگر اسرائیل تأیید همان ستمی است که ریشه‌های آزادی‌خواهی در جهان را می‌خشکاند، فریاد برای آزادی فلسطینْ نهال آزادی و عدالت را آبیاری می‌کند و چراغ امید رهایی از نکبتی را که جهان دچارش شده است، روشن نگه می‌دارد.

✍️هیئت تحریریه:
مائده میرزایی، ونوشه بحرانی، کالکتیو امکان، زهرا ابراهیمی آذر، آزاده حسینی، طلیعه حسینی، سید سجاد هاشمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نژاد، یاسمین انصاری

🔵دریافت نشریه در تلگرام
🌐دریافت نشریه از وبسایت حلقه تجریش

👩‍💻 رسانه، شمایید. لطفاً با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

[ شبکه جامعه‌شناسی ✉️| واتساپ 📱رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | ‌انگاره 🔍]
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
تورّم و گرانی و رابطۀ آن با اخلاقی زیستن
🖋 محمدباقر تاج‌الدین

🟡اخلاقی زیستن یکی از مهم ترین وجه انسان بودن در هر جامعه ای است و تمامی جوامع بنابر اصول و قواعد اخلاقی ای که دارند به شهروندان می آموزند که بدون اخلاق نمی توان جامعه ای سالم و مطلوب داشت. در این میان برخی افراد و حتی برخی از به اصطلاح اخلاقیون که خود را به نوعی مربی و معلم اخلاق هم می پندارند در حقیقت نوعی اخلاق انتزاعی و بریده از شرایط و زمینه های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی را به دیگران توصیه می کنند. این دسته از افراد گمان می کنند که با توصیه ها و نصیحت های اخلاقی به دیگران می توانند انسان های اخلاقی و به تَبَعِ آن  جامعه ای اخلاقی داشته باشند اما غافل از این موضوع بنیادین هستند که امر اخلاقی وابستگی های زیادی به شرایط و زمینه های اجتماعی در معنای تامّ آن دارد. برای مثال از یک انسان فقیر و گرسنه که نیازهای ضروری و اولیه اش نیز تأمین نمی شود نمی توان انتظار اخلاقی بودن را داشت چرا که برای بقا و حیات خودش ممکن است هر لحظه از قواعد و اصول اخلاقی عبور کند تا به یک زندگی و زیست حداقلی دست یابد!!

🟡این گونه به نظر می رسد که علاوه بر تأثیرات شرایط اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بر روی اخلاق و امر اخلاقی وضعیت اقتصادی یک جامعه نیز تأثیرات انکار ناپذیری بر اخلاقی زیستن انسان های آن جامعه دارد. براین اساس می توان گفت که رابطۀ بین اقتصاد و اخلاق رابطه ای مستقیم است و این موضوعی است که مورد تأکید بسیاری از اندیشمندان نیز قرار گرفته است. به دیگر سخن در شرایطی که جامعه ای با وضعیت تورمی هولناک  از یک سو و گرانی های لجام گسیخته از سوی دیگر مواجه است و یک زیست حداقلی یا یک زندگی معمولی برای بسیاری از شهروندان  با دشواری های فراوانی روبرو است به راستی  چگونه می توان از آنان درخواست نمود که قواعد و اصول اخلاقی را مراعات کنند و اخلاقی باشند؟!! این موضوع به ویژه برای فقرا و محرومین جامعه بیش از همه مورد بحث است به گونه ای که هرگونه سخن گفتن از اخلاق دربارۀ آنان به نظر می رسد که سخنی بی معنا و بی فایده باشد!! تأسف بارتر این که این دسته از فقرا و محرومین به چشم خود شکاف های طبقاتی وحشتناکی را هم در جامعه می بینند که چگونه عده ای اندک با ثروت های بادآورده به زندگی های به اصطلاح لاکچری دست یافته اند  و  آنان  باید در فقر و محرومیتی جانکاه و دردناک دست و پا بزنند!!

🔴تورم و گرانی های افسار گسیخته ای که هر روز و بلکه هر ساعت هزینه های زیست معمولی را افزایش می دهد و بسیاری از فقرا و محرومین توان تأمین این هزینه ها را هم ندارند بدون تردید بر اخلاق آنان تأثیرات انکار ناپذیری می گذارد!! برای نمونه مستأجری که برای اجارۀ یک واحد کوچک در جنوب تهران باید از این بنگاه به آن بنگاه برود و  نزد بنگاه دار و مالکان انواع حقارت ها و سرخوردگی ها را ببیند و تحمل کند چگونه می تواند انسانی اخلاقی باشد؟!! یا بیمار فقیری که برای درمان  بیماری خودش در بیمارستان ها سرگردان بماند و توان تأمین هزینه های درمانی خودش را نداشته باشد چگونه می توان از  او انتظار اخلاقی بودن را داشت؟!! معلم و کارگر و کارمندی  که با  حقوق ناچیز قرار است هزینه های سنگین زندگی خودش را تأمین کند چگونه میتواند اخلاق حرفه ای  را در شغل خودش رعایت کند؟!! پس می توان نتیجه گرفت که  هر چقدر میزان تورم و گرانی افزایش یابد از میزان اخلاقی بودن شهروندان جامعه نیز کاسته می شود! این گونه است که در می یابیم  اخلاق امری انتزاعی نیست که در خلاء شکل بگیرد بلکه به طور تام ریشه در شرایط اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی هر جامعه دارد!! لذا در شرایط وخیم اقتصادی نمی توان انتظار اخلاقی بودن افراد را نیز داشت!! البته که عوامل دیگری هم بر روی اخلاق اثرگذاری دارند اما در این نوشته سخن بر سر رابطۀ تورم وگرانی با اخلاق است!!

👩‍💻 رسانه، شمایید. لطفاً با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

[ شبکه جامعه‌شناسی ✉️| واتساپ 📱رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | ‌انگاره 🔍]
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔴مهرآکین به میهن
🖋 محمدرضا تهمک

«مهرآکین» (مهر آکنده با کینه: ambivalence) از پیچیده‌ترین و دردسرسازترین روابط و عواطف انسانی است. فروید با وام‌گیری این مفهوم از بلویلر دیگر روانپزشک سوئیسی و تغییر و گسترش معنای آن، به‌ویژه آن را برای توصیف حس فرزند به پدر به کار برد. حسی است با دو سویه مخالف (عشق و نفرت توأمان) به فردی واحد که دوستش داری و همزمان از او کینه داری. افراد مهم زندگی‌اند که برای فرد مهرآکین می شوند؛ برایش قابل هضم نیست آن که قرار بود حامی و مأمن‌اش باشد دارد زخم می زند. شاید این موضوع که نوعی عدم تعادل روانی نسبت به فرد یا چیزی را دامن می‌زند را بتوان با اندکی تصرف در آن برای حس بسیاری از مردم، مخصوصاً نسل جوان ایران در سال‌های اخیر، نسبت به میهن به کار برد، از آن گریزانند و دوستدارش. چنین حسی نه تنها مانعی بزرگ بر سر راه توسعه و همبستگی اجتماعی در کشور است بلکه می‌تواند فرسودگی اجتماعی-فرهنگی را، لااقل در میان بخش زیادی از جمعیت کشور، رقم زند.
 
به نظر می‌رسد مهرآکین به میهن دارد به سویی می‌رود که بخشی از جامعه نسبت به سرانجام کشور بی‌تفاوت شوند و بگویند بگذار ویران شود این مردم حقشان است. بخشی نیز در هر جایگاه و سلسله‌مراتبی که باشند مجوز هر نوع فساد و تخریب و کندن از تن سرزمین را برای خود صادر می‌کنند، و این علاوه بر فساد سیستمی مقامات است. می‌دانیم ویژگی جامعه انسانی این است که نابهنجاری به بی‌هنجاری و فروپاشی اجتماعی نمی‌انجامد و با گسترش نابهنجاری نیروهای اجتماعی دست به کار شده و نظمی نو، حتی در صورت لزوم بنیان‌برافکن، در می‌افکنند. اما نمی‌توان نگران تشدید آسیب‌های فردی و اجتماعی و صدمات فراوان به محیط زیست و منابع سرزمینی که در نتیجه چنین حس نفرت و تخریبگری که به میهن وارد می‌شود نبود. در واقع، این نافی مسئولیت روشنفکران و متفکران اجتماعی، در هر جایگاه و نقشی، نیست. نمی‌توان دست روی دست گذاشت تا باد بی‌نیازی خداوند بر این مملکت بوزد که برچسب کلنگی‌بودن نیز بدان زده‌اند و پیامدش این شده که در چنین جامعه‌ای هر فساد و غارتگری‌ای برای بستن بار خود روا شده است. این موضوعی است که روشنفکران و متفکران اجتماعی ایران باید بدان بی‌اندیشند اگر دغدغه حفظ و توسعه این سرزمین را دارند، مخصوصاً اکنون که دارد نوعی حس یأس و ناامیدی اجتماعی نسبت به بهبود اوضاع کشور و تغییر در زندگی گسترش می‌یابد.

👩‍💻 رسانه، شمایید. لطفاً با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

[ شبکه جامعه‌شناسی ✉️| واتساپ 📱رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | ‌انگاره 🔍]
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
چیستی جامعه‌شناسی (1)
👩‍💻 رسانه، شمایید. لطفاً با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

[ شبکه جامعه‌شناسی ✉️| واتساپ 📱رویدادنگار علوم انسانی 🗓 | کاریابی علوم اجتماعی 🤝 | ‌انگاره 🔍]
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
قدرت (1)
👩‍💻 رسانه، شمایید. لطفاً با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

[ شبکه جامعه‌شناسی ✉️| واتساپ 📱رویدادنگار علوم انسانی 🗓 | کاریابی علوم اجتماعی 🤝 | ‌انگاره 🔍]
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
اعتیاد (1)
👩‍💻 رسانه، شمایید. لطفاً با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

[ شبکه جامعه‌شناسی ✉️| واتساپ 📱رویدادنگار علوم انسانی 🗓 | کاریابی علوم اجتماعی 🤝 | ‌انگاره 🔍]
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
مردم کیست؟ (1)
👩‍💻 رسانه، شمایید. لطفاً با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

[ شبکه جامعه‌شناسی ✉️| واتساپ 📱رویدادنگار علوم انسانی 🗓 | کاریابی علوم اجتماعی 🤝 | ‌انگاره 🔍]
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
اضطراب اختلالی سیاسی است. (1)
👩‍💻 رسانه، شمایید. لطفاً با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

[ شبکه جامعه‌شناسی ✉️| واتساپ 📱رویدادنگار علوم انسانی 🗓 | کاریابی علوم اجتماعی 🤝 | ‌انگاره 🔍]
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
اعتراضات ، فقر و انتخابات (2).pdf
651.7 KB
🔴اعتراضات، فقر و انتخابات
🖋 وحید میره‌بیگی

نویسنده یادداشت تحلیلی پیش رو که پیش‌تر مشارکت/تحریم انتخابات ریاست‌جمهوری را در دور اول انتخابات در کانالش تحلیل کرده‌است، در ادامه آن مسیر با تحلیل آمار تفکیکیِ مشارکت در استان‌ها که وزارت کشور منتشر کرده‌است (فایل پیوست) ، دور دوم انتخابات را تحلیل کرده است.

مساله اساسی او پاسخ دادن به این پرسش است که تاثیر جنبش‌های اجتماعی نظیر جنبش ژینا و فقر در مشارکت یا تحریم انتخابات چقدر هست؟

👩‍💻 رسانه، شمایید. لطفاً با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

[ شبکه جامعه‌شناسی ✉️| واتساپ 📱رویدادنگار علوم انسانی 🗓 | کاریابی علوم اجتماعی 🤝 | ‌انگاره 🔍]
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
️ شبکه جامعه شناسی ️
اعتراضات امریکا در سایه آزادی اسلحه 🖋 محمدرضا تهمک از متن: «از آنجا که یک نیروی شبه نظامی منظم، برای امنیت یک دولت آزاد ضروری است، حق مردم برای نگه­داشتن و حمل سلاح، نقض نخواهد شد» (متمم دوم قانون اساسی، سند حقوق ایالات متحده، مصوب دسامبر 1791؛ آذر 1170،…
🔫 آزادی اسلحه و هزینه دموکراسی امریکا
🖋 محمدرضا تهمک

پیش‌تر در یادداشت "اعتراضات امریکا در سایه آزادی اسلحه" تشریح شد که باوجود هزینه‌های آزادی سلاح گرم در امریکا آنها منافع بلندمدت آزادی اسلحه را ترجیح داده‌اند و پاسداری از دموکراسی این ناموس جامعه امریکا تا چه اندازه اهمیت دارد. آمد که تفسیرهایی چون تقلیل علل آن به نفوذ کمپانی‌های اسلحه و خشونت‌طلبی جامعه امریکا و جمهوری‌خواهان سطحی و دور از دلایل اصلی واقعیت‌اند. اینجا فقط به لیست ترورهای روسای جمهور و کاندیداهای آن در امریکا اشاره می‌شود تا روشن‌تر شود که آزادی اسلحه برای حفظ دموکراسی و پایداری امنیت را بسیار حیاتی‌تر از آن دانسته‌اند که حتی ترور این تعداد روسای جمهور نیز سبب لغو آن شود.

۱) اندرو جکسون، ژانویه ۱۸۳۵، دو تیر به او شلیک شد. تیرها در تپانچه گیر می‌کند و زنده می‌ماند.
۲) به آبراهام لینکلن در حین تماشای تئاتر در بهار ۱۸۶۵ شلیک و کشته شد.
۳) در تابستان ۱۸۸۱ بود که پرزیدنت گارفیلد با دو گلوله زخمی شد و جان داد.
۴) سپتامبر ۱۹۰۱ یک آنارشیست ناراضی دو تیر به مک‌کینلی شلیک کرد و رئیس‌جمهور هفته بعد جان سپرد.
۵) در ۱۹۱۲ گلوله‌ای به قلب تئودور روزولت شلیک شد، وسایلی که داخل جیبش بود به‌طرز معجزه‌آسایی ضرب گلوله را گرفت و زنده ماند.
۶) در فوریه ۱۹۳۳ گلوله‌های متعددی به فرانکلین روزولت شلیک شد. مانند پسرخاله‌اش تئودور خوش‌شانس بود و تیرها جان شهردار بیچاره شیکاگو در مجاورتش را گرفت.
۷) در اواخر ۱۹۵۰ دو ناسیونالیست پورتوریکویی خواهان استقلال از امریکا به اقامتگاه هری ترومن در نزدیکی کاخ سفید حمله مسلحانه کردند. ترومن جان سالم به در برد.
۸) در اواخر ۱۹۶۳ ترور کندی در خودرویی در حال گذر رخ داد. چندین گلوله به او خورد و کشته شد.
۹) در مبارزات انتخاباتی ۱۹۶۸ بود که رابرت کندی برادر جان کندی و کاندیدای ریاست جمهوری در لس‌آنجلس به ضرب گلوله کشته شد.
۱۰) در ۱۹۷۲ کاندیدای دیگر ریاست جمهوری جورج والاس در رقابتهای انتخاباتی مورد شلیک گلوله قرار گرفت و قطع نخاع شد.
۱۱) ۲ عملیات تروریستی مسلحانه برای حذف جرالد فورد در ۱۹۷۵ انجام شد، ترورها ناموفق بود.
۱۲) رانلد ریگان مورد سوءقصد تروریستی قرار گرفت. گلوله‌ها او را تا نزدیکی مرگ برد، اما زنده ماند. این ترور در ۱۹۸۱ رخ داد.
۱۳) ترور ناموفق دانلد ترامپ در جولای ۲۰۲۴

افزودن چند مثال کوتاه خالی از لطف نیست. در سوئیس که معمولا هر سال یکی از بهترین کشورهای جهان برای زندگی معرفی می‌شود نیز سلاح گرم آزاد است. مردم در رفراندوم سال ۲۰۰۷ مجددا به آزادی اسلحه رای دادند و ۴۶ درصد جمعیت سوئیس مسلح‌اند؛ تقریبا ۲ اسلحه به ازای هر خانوار ۴نفره. همچنین در فنلاند افراد حداقل ۲۰ ساله که تمرین کار با اسلحه را در باشگاههای تیراندازی گذرانده باشند می‌توانند سلاح گرم داشته باشند. طبق آمارهای تخمینی در کشورهای شاد و امن فنلاند ۳۳ درصد و کانادا ۳۵ درصد جمعیت سلاح گرم دارند؛ یعنی حدودا هر خانوار سه‌نفره یک اسلحه دارد.

👩‍💻 رسانه، شمایید. لطفاً با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

[ شبکه جامعه‌شناسی ✉️| واتساپ 📱رویدادنگار علوم انسانی 🗓 | کاریابی علوم اجتماعی 🤝 | ‌انگاره 🔍]
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
ویژه‌نامه زنان-نشریه مدارا.pdf
14.2 MB
📔 نشریه‌ی مدارا
پرونده‌ی ویژه‌ی زنان
ℹ️ [توضیحات بیشتر]

🎺 رسانه، شمایید. لطفاً با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

[ شبکه جامعه‌شناسی ✉️| واتساپ 📱رویدادنگار علوم انسانی 🗓 | کاریابی علوم اجتماعی 🤝 | ‌انگاره 🔍]
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
2024/12/22 11:09:18
Back to Top
HTML Embed Code: