Radio Marz - Episode 62
Radio Marz
🎙تعلیق از دانشگاه
قسمت شصت و دو پادکست رادیو مرز
روایت فاصلهای که تعلیقشدگان از دانشگاه با دیگران پیدا کردهاند.
اگر اهل شنیدن پادکست در پادگیرها هستید میتوانید این قسمت را در کستباکس گوش کنید.
🏌♂ رسانه ما شمایید. لطفاً به اشتراک بگذارید.
[ شبکه جامعهشناسی | رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | انگاره ]
قسمت شصت و دو پادکست رادیو مرز
روایت فاصلهای که تعلیقشدگان از دانشگاه با دیگران پیدا کردهاند.
اگر اهل شنیدن پادکست در پادگیرها هستید میتوانید این قسمت را در کستباکس گوش کنید.
🏌♂ رسانه ما شمایید. لطفاً به اشتراک بگذارید.
[ شبکه جامعهشناسی | رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | انگاره ]
تهران، پایتخت «افسرده»ها شد
مصائب زندگی در تهران دیگر فقط «هوای کثیف» و «ابرهزینههای زندگی مثل قیمت مسکن و اجارهبها» نیست؛ تهرانیها به صورت دستجمعی دچار یک «عارضه روحی» شدهاند، افسردگی.
مرکز مطالعات شهرداری گزارش داده، ۹۹.۷درصد از ساکنان تهران، «سرزنده» نیستند و فقط ۰.۳ درصد آنها به لحاظ «سرزندگی شهری» سطح مطلوبی دارد.
شاخص «سرزندگی» در مناطق پایین شهر، اصلا رضایتبخش نیست و این به معنای «کیفیت زندگی پایین» و «نارضایتی عمومی» آنها است.
این مرکز رابطه افسردگی و افزایش بزهکاری و آسیبهای اجتماعی در پایتخت را «مستقیم و معنادار» توصیف میکند./دنیای اقتصاد
بیشتر بخوانید:🔻
تروما، یک تئوری اجتماعی
🏌♂ رسانه ما شمایید. لطفاً به اشتراک بگذارید.
[ شبکه جامعهشناسی | رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | انگاره ]
مصائب زندگی در تهران دیگر فقط «هوای کثیف» و «ابرهزینههای زندگی مثل قیمت مسکن و اجارهبها» نیست؛ تهرانیها به صورت دستجمعی دچار یک «عارضه روحی» شدهاند، افسردگی.
مرکز مطالعات شهرداری گزارش داده، ۹۹.۷درصد از ساکنان تهران، «سرزنده» نیستند و فقط ۰.۳ درصد آنها به لحاظ «سرزندگی شهری» سطح مطلوبی دارد.
شاخص «سرزندگی» در مناطق پایین شهر، اصلا رضایتبخش نیست و این به معنای «کیفیت زندگی پایین» و «نارضایتی عمومی» آنها است.
این مرکز رابطه افسردگی و افزایش بزهکاری و آسیبهای اجتماعی در پایتخت را «مستقیم و معنادار» توصیف میکند./دنیای اقتصاد
بیشتر بخوانید:🔻
تروما، یک تئوری اجتماعی
🏌♂ رسانه ما شمایید. لطفاً به اشتراک بگذارید.
[ شبکه جامعهشناسی | رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | انگاره ]
️ شبکه جامعه شناسی ️
🔸اشتباه "سهوی" ؟ 🖋امین بزرگیان اصابت همیشه "سوژه"ای دارد: کسی که زده است. یعنی با سوژهای طرف هستیم که فعلی آسیبزننده از او سر زده است. مثلا رانندهای که به عابری زده و او را کشته است. راننده اتومبیل نمیخواسته این عمل را انجام دهد. یعنی قصد کشتن کسی را…
◼️ به یاد کشتهشدگان پرواز ۷۵۲
پ.ن: همچنان نتیجه پرونده نامشخص هست.
🖌 هادی حیدری
🏌♂ رسانه ما شمایید. لطفاً به اشتراک بگذارید.
[ شبکه جامعهشناسی | رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | انگاره ]
پ.ن: همچنان نتیجه پرونده نامشخص هست.
🖌 هادی حیدری
🏌♂ رسانه ما شمایید. لطفاً به اشتراک بگذارید.
[ شبکه جامعهشناسی | رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | انگاره ]
️ شبکه جامعه شناسی ️
✅ شهروند عاصی؛ با بازیگر آینده ایران آشنا شوید 🖋 محسن گودرزی 📍 شهروند عاصی، شهروندی است که از وضعیت زندگی خود خسته شده، از شیوهی اداره کشور و جامعه ناراضی است و چشماندازی برای زندگی خود نمیبیند. نه وضعیت برای او قابل تحمل است، نه قدرتی برای تغییر وضعیت…
شهروند عاصی، شهروندی است که از وضعیت زندگی خود خسته شده، از شیوهی اداره کشور و جامعه ناراضی است و چشماندازی برای زندگی خود نمیبیند. نه وضعیت برای او قابل تحمل است، نه قدرتی برای تغییر وضعیت زندگی خود دارد و نه امیدی که نهادها و سیاستهای رسمی بتوانند کاری برای بهبود وضعیت او کنند. شهروند عاصی شرایط موجود را نفی میکند و میداند که چنین شرایطی را نمیخواهد. وقتی جمعیت معترض شعار میدهند «مرگ بر گرانی» یا «مرگ بر فساد» با خشم شرایطی را که در آن گرفتار شدهاند، نفی میکنند.
🔰از یادداشت شهروند عاصی نوشتهی محسن گودرزی
🏌♂ رسانه ما شمایید. لطفاً به اشتراک بگذارید.
[ شبکه جامعهشناسی | رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | انگاره ]
🔰از یادداشت شهروند عاصی نوشتهی محسن گودرزی
🏌♂ رسانه ما شمایید. لطفاً به اشتراک بگذارید.
[ شبکه جامعهشناسی | رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | انگاره ]
📝 مرثیه
🖋 احمد شاملو
🎙 صدای شاعر در پیوست
گفتند:
«ــ نمیخواهیم
نمیخواهیم
که بمیریم!»
گفتند:
«ــ دشمنید!
دشمنید!
خلقان را دشمنید! »
چه ساده
چه به سادگی گفتند و
ایشان را
چه ساده
چه به سادگی
کشتند!
و مرگِ ایشان
چندان موهن بود و ارزان بود
که تلاشِ از پی زیستن
به رنجبارتر گونهیی
ابلهانه مینمود:
سفری دُشخوار و تلخ
از دهلیزهای خَماندرخَم و
پیچاندرپیچ
از پی هیچ!
ـ□
نخواستند
که بمیرند
یا از آن پیشتر که مرده باشند
بارِ خِفّتی
بر دوش
برده باشند.
لاجرم گفتند:
«ـ نمیخواهیم
نمیخواهیم
که بمیریم!»
و این خود
وِردگونهیی بود
پنداری
که اسبانی
ناگاهان به تَک
از گردنههای گردناکِ صعب
با جلگه فرود آمدند
و بر گُردهی ایشان
مردانی
با تیغها
برآهیخته.
و ایشان را
تا در خود بازنگریستند
جز باد
هیچ
به کفاندر
نبود. ــ
جز باد و به جز خونِ خویشتن،
چرا که نمیخواستند
نمیخواستند
نمیخواستند
که بمیرند.
۷ اسفند ۱۳۴۴
از دفتر ققنوس در باران
🏌♂ رسانه ما شمایید. لطفاً به اشتراک بگذارید.
[ شبکه جامعهشناسی | رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | انگاره ]
🖋 احمد شاملو
🎙 صدای شاعر در پیوست
گفتند:
«ــ نمیخواهیم
نمیخواهیم
که بمیریم!»
گفتند:
«ــ دشمنید!
دشمنید!
خلقان را دشمنید! »
چه ساده
چه به سادگی گفتند و
ایشان را
چه ساده
چه به سادگی
کشتند!
و مرگِ ایشان
چندان موهن بود و ارزان بود
که تلاشِ از پی زیستن
به رنجبارتر گونهیی
ابلهانه مینمود:
سفری دُشخوار و تلخ
از دهلیزهای خَماندرخَم و
پیچاندرپیچ
از پی هیچ!
ـ□
نخواستند
که بمیرند
یا از آن پیشتر که مرده باشند
بارِ خِفّتی
بر دوش
برده باشند.
لاجرم گفتند:
«ـ نمیخواهیم
نمیخواهیم
که بمیریم!»
و این خود
وِردگونهیی بود
پنداری
که اسبانی
ناگاهان به تَک
از گردنههای گردناکِ صعب
با جلگه فرود آمدند
و بر گُردهی ایشان
مردانی
با تیغها
برآهیخته.
و ایشان را
تا در خود بازنگریستند
جز باد
هیچ
به کفاندر
نبود. ــ
جز باد و به جز خونِ خویشتن،
چرا که نمیخواستند
نمیخواستند
نمیخواستند
که بمیرند.
۷ اسفند ۱۳۴۴
از دفتر ققنوس در باران
🏌♂ رسانه ما شمایید. لطفاً به اشتراک بگذارید.
[ شبکه جامعهشناسی | رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | انگاره ]
Telegram
بایگانی شبکه جامعهشناسی
مرثیهی احمد شاملو
شعر در شبکه جامعهشناسی
متن کامل شعر در شبکه جامعهشناسی 🔻
https://www.tgoop.com/Socionet/10252
شعر در شبکه جامعهشناسی
متن کامل شعر در شبکه جامعهشناسی 🔻
https://www.tgoop.com/Socionet/10252
🔰 یک شهروند خوب باید کمى سواد آمارى داشته باشد
🖋 دیوید اشپیگلهالتر | ترجمه: وفا ستودهنیا
'
احتمالاً شنیدهاید که بریتانیا این روزها با مشکلى به نام برگزیت در حال دست و پنجه نرم کردن است. همهپرسى دربارهی خروج بریتانیا از اتحادیهى اروپا در ژوئن ۲۰۱۶ برگزار شد و کارزار خروج، تصویرى از اتوبوس قرمز بزرگى را در تبلیغاتش به نمایش گذاشت که بر روى آن این پیام نوشته شده بود: «ما هفتهاى ۳۵۰ میلیون پوند به اتحادیهى اروپا مىدهیم ــ بیایید این پول را خرج خدمات درمانى ملى خودمان کنیم.» طرحى استادانه که در آن مبلغ هنگفتى را با توسل به نهاد مقدس بریتانیایىها یعنى خدمات درمانى ملى ترکیب کرده است. با این استفادهى ماهرانه از اعداد انتظار میرفت که کفهى ترازوى رقابت به نفع خروج به هم بخورد و بهرغم انتظار اکثر مردم نیز در نهایت با اختلاف کم ۵۲ درصد در مقابل ۴۸ درصد پیروز شد.
این ادعاى مطرح شده روى اتوبوس تا چه اندازه موثق است؟ مانند اغلب اعداد و ارقامى که در گفتمان سیاسى به کار مىرود، این ۳۵۰ میلیون پوند هم خیلى الکى و ساختگى نیست ــ مسلماً مبنایى تجربى دارد. کل مبلغ کمک مالى که در سال ۲۰۱۷ توافق شده بود که به اتحادیهى اروپا بپردازند، سالانه ۱۸.۶ میلیارد پوند بود (یعنى هفتهاى ٣۵٧ میلیون پوند)، که این ارقام را در اسناد عمومىِ منتشرشده به راحتى مىتوان یافت. اما باید به این نکته توجه کرد که ۵.۶ میلیارد پوند بابت تخفیف از صورتحساب بریتانیا کسر مىشود. بنابراین، مبلغ خالص پرداختى ۱۳ میلیارد پوند است. علاوه بر این، حدود ۴ میلیارد پوند از این مبلغ در قالب تأمین بودجهى بخش دولتى براى مثلاً توسعهى علم و کشاورزى از طرف اروپا بازمىگردد و این مبلغى است که در صورت خروج از اتحادیهى اروپا، خود بریتانیا باید هزینهاش را بپردازد.
این ادعا سبب شد که عدهی زیادی از کارزار خروج از اتحادیهی اروپا انتقاد کنند. وقتى بوریس جانسون، وزیر وقت امور خارجه، در سال ۲۰۱۷ دوباره این ادعا را مطرح کرد رئیس ادارهى آمار بریتانیا (مسئول نظارت رسمى بر آمار) ضمن انتقاد شدید از او، آن را «سوءاستفادهى واضح از آمار رسمى» خواند. حتى یک شکایت خصوصى با عنوان «سوءاستفاده از مقام دولتى» علیه جانسون اقامه شد که دادگاه عالى بریتانیا آن را متوقف کرد.
هر چند پیام نوشتهشده روى اتوبوس اساساً حاوى اطلاعات غلطى بود اما محرک هیجانیِ نیرومندی براى میلیونها نفر بود. این رویداد هم نقطهی قوت و هم نقطهی ضعف آمار را نشان مىدهد: از آمار مىتوان براى ترویج جهانبینى استفاده کرد اما اغلب وقتى آن را به دقت بررسی کنیم ضعفش نمایان مىشود. به همین دلیل، سواد آمارى اینقدر مهم است ــ در عصرى که دادهها روزبهروز نقش پررنگترى را در جامعه ایفا مىکنند، توانایى شناخت شیوههاى سوءاستفاده از اعداد و ارقام و نیز تحلیل و نقد دعاوى مبتنى بر آمار، باید جزئى از مهارتهاى شهروندى به شمار رود.
اغلب از اعداد نه برای آگاهی بخشیدن بلکه براى متقاعد کردن مخاطب استفاده مىشود.
آمار مجموعهاى از دادههاى خشک و بىروح نیست ــ همانطور که نِیت سیلور در کتاب سیگنال و پارازیت مىنویسد: « اعداد خودشان سخن نمىگویند. این ما هستیم که به جاى آنها حرف مىزنیم. ما به آنها معنا مىبخشیم.»
🔸 ادامه یادداشت را در InstantView یا لینک زیر بخوانید 🔻
http://bit.ly/36yvdkP
#بازنشر
🏌♂ رسانه شمایید. لطفاً به اشتراک بگذارید.
[ شبکه جامعهشناسی | رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | انگاره ]
🖋 دیوید اشپیگلهالتر | ترجمه: وفا ستودهنیا
'
احتمالاً شنیدهاید که بریتانیا این روزها با مشکلى به نام برگزیت در حال دست و پنجه نرم کردن است. همهپرسى دربارهی خروج بریتانیا از اتحادیهى اروپا در ژوئن ۲۰۱۶ برگزار شد و کارزار خروج، تصویرى از اتوبوس قرمز بزرگى را در تبلیغاتش به نمایش گذاشت که بر روى آن این پیام نوشته شده بود: «ما هفتهاى ۳۵۰ میلیون پوند به اتحادیهى اروپا مىدهیم ــ بیایید این پول را خرج خدمات درمانى ملى خودمان کنیم.» طرحى استادانه که در آن مبلغ هنگفتى را با توسل به نهاد مقدس بریتانیایىها یعنى خدمات درمانى ملى ترکیب کرده است. با این استفادهى ماهرانه از اعداد انتظار میرفت که کفهى ترازوى رقابت به نفع خروج به هم بخورد و بهرغم انتظار اکثر مردم نیز در نهایت با اختلاف کم ۵۲ درصد در مقابل ۴۸ درصد پیروز شد.
این ادعاى مطرح شده روى اتوبوس تا چه اندازه موثق است؟ مانند اغلب اعداد و ارقامى که در گفتمان سیاسى به کار مىرود، این ۳۵۰ میلیون پوند هم خیلى الکى و ساختگى نیست ــ مسلماً مبنایى تجربى دارد. کل مبلغ کمک مالى که در سال ۲۰۱۷ توافق شده بود که به اتحادیهى اروپا بپردازند، سالانه ۱۸.۶ میلیارد پوند بود (یعنى هفتهاى ٣۵٧ میلیون پوند)، که این ارقام را در اسناد عمومىِ منتشرشده به راحتى مىتوان یافت. اما باید به این نکته توجه کرد که ۵.۶ میلیارد پوند بابت تخفیف از صورتحساب بریتانیا کسر مىشود. بنابراین، مبلغ خالص پرداختى ۱۳ میلیارد پوند است. علاوه بر این، حدود ۴ میلیارد پوند از این مبلغ در قالب تأمین بودجهى بخش دولتى براى مثلاً توسعهى علم و کشاورزى از طرف اروپا بازمىگردد و این مبلغى است که در صورت خروج از اتحادیهى اروپا، خود بریتانیا باید هزینهاش را بپردازد.
این ادعا سبب شد که عدهی زیادی از کارزار خروج از اتحادیهی اروپا انتقاد کنند. وقتى بوریس جانسون، وزیر وقت امور خارجه، در سال ۲۰۱۷ دوباره این ادعا را مطرح کرد رئیس ادارهى آمار بریتانیا (مسئول نظارت رسمى بر آمار) ضمن انتقاد شدید از او، آن را «سوءاستفادهى واضح از آمار رسمى» خواند. حتى یک شکایت خصوصى با عنوان «سوءاستفاده از مقام دولتى» علیه جانسون اقامه شد که دادگاه عالى بریتانیا آن را متوقف کرد.
هر چند پیام نوشتهشده روى اتوبوس اساساً حاوى اطلاعات غلطى بود اما محرک هیجانیِ نیرومندی براى میلیونها نفر بود. این رویداد هم نقطهی قوت و هم نقطهی ضعف آمار را نشان مىدهد: از آمار مىتوان براى ترویج جهانبینى استفاده کرد اما اغلب وقتى آن را به دقت بررسی کنیم ضعفش نمایان مىشود. به همین دلیل، سواد آمارى اینقدر مهم است ــ در عصرى که دادهها روزبهروز نقش پررنگترى را در جامعه ایفا مىکنند، توانایى شناخت شیوههاى سوءاستفاده از اعداد و ارقام و نیز تحلیل و نقد دعاوى مبتنى بر آمار، باید جزئى از مهارتهاى شهروندى به شمار رود.
اغلب از اعداد نه برای آگاهی بخشیدن بلکه براى متقاعد کردن مخاطب استفاده مىشود.
آمار مجموعهاى از دادههاى خشک و بىروح نیست ــ همانطور که نِیت سیلور در کتاب سیگنال و پارازیت مىنویسد: « اعداد خودشان سخن نمىگویند. این ما هستیم که به جاى آنها حرف مىزنیم. ما به آنها معنا مىبخشیم.»
🔸 ادامه یادداشت را در InstantView یا لینک زیر بخوانید 🔻
http://bit.ly/36yvdkP
#بازنشر
🏌♂ رسانه شمایید. لطفاً به اشتراک بگذارید.
[ شبکه جامعهشناسی | رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | انگاره ]
Telegraph
یک شهروند خوب باید کمى سواد آمارى داشته باشد
به قلم دیوید اشپیگلهالتر*، ترجمه: وفا ستودهنیا احتمالاً شنیدهاید که بریتانیا این روزها با مشکلى به نام برگزیت در حال دست و پنجه نرم کردن است. همهپرسى دربارهی خروج بریتانیا از اتحادیهى اروپا در ژوئن ۲۰۱۶ برگزار شد و کارزار خروج، تصویرى از اتوبوس قرمز…
🎙 اضطراب اختلالی سیاسی است
📻 پادکست رادیو سوسایتی با مهدی خویی
روان جامعه رنجور است. سطح فراگیری از اضطراب وجود دارد که محصول زیستن در جامعهی مدرن است. اضطرابی که مانند یک اپیدمی روانی در بین افراد فراگیر و گسترده است اما خود افراد لزوماً آن را نه تشخیص میدهند و نه به اختلال تعبیرش میکنند. این وضعیت یا اختلال روانی به حدّی فراگیر و گسترده است که بسیاری اضطراب را اصلیترین اختلال روانی انسان مدرن میدانند. این نوع از اضطراب، محصول اقتدار شکل خاصی از اقتصاد و تسری آن به تمامی ساحتهای دیگر حیات اجتماعی است. اقتصادی که افراد، جایگاه و منزلتشان را بر مبنای میزان سرمایه و سود آنها در بازار میسنجد. بازاری که ادعا دارد شرایط برابری را برای بیشینه کردن سود در اختیار همگان گذاشته است. این نوع از اقتصاد و بازار، افراد را وارد به رقابتی کرده که حاصل آن برای اکثریت، حس عدم امنیت، ناکافی بودن و ترس از دست دادن جایگاهشان است. اضطراب، نام دیگر این رقابت است.
اگر دوست دارید پادکست را در تلگرام گوش کنید از بایگانی شبکه جامعه شناسی استفاده کنید و
یا برای ورود به پادگیر کستباکس اینجا کلیک کنید.
شبکه جامعهشناسی
📻 پادکست رادیو سوسایتی با مهدی خویی
روان جامعه رنجور است. سطح فراگیری از اضطراب وجود دارد که محصول زیستن در جامعهی مدرن است. اضطرابی که مانند یک اپیدمی روانی در بین افراد فراگیر و گسترده است اما خود افراد لزوماً آن را نه تشخیص میدهند و نه به اختلال تعبیرش میکنند. این وضعیت یا اختلال روانی به حدّی فراگیر و گسترده است که بسیاری اضطراب را اصلیترین اختلال روانی انسان مدرن میدانند. این نوع از اضطراب، محصول اقتدار شکل خاصی از اقتصاد و تسری آن به تمامی ساحتهای دیگر حیات اجتماعی است. اقتصادی که افراد، جایگاه و منزلتشان را بر مبنای میزان سرمایه و سود آنها در بازار میسنجد. بازاری که ادعا دارد شرایط برابری را برای بیشینه کردن سود در اختیار همگان گذاشته است. این نوع از اقتصاد و بازار، افراد را وارد به رقابتی کرده که حاصل آن برای اکثریت، حس عدم امنیت، ناکافی بودن و ترس از دست دادن جایگاهشان است. اضطراب، نام دیگر این رقابت است.
اگر دوست دارید پادکست را در تلگرام گوش کنید از بایگانی شبکه جامعه شناسی استفاده کنید و
یا برای ورود به پادگیر کستباکس اینجا کلیک کنید.
شبکه جامعهشناسی
Audio
🎙 اضطراب اختلالی سیاسی است
📻 پادکست رادیو سوسایتی با مهدی خویی
توضیحات بیشتر در شبکه جامعهشناسی 🔻
https://www.tgoop.com/Socionet/10255
🏌♂ رسانه، شمایید. لطفاً به اشتراک بگذارید.
[ شبکه جامعهشناسی | رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | انگاره ]
📻 پادکست رادیو سوسایتی با مهدی خویی
توضیحات بیشتر در شبکه جامعهشناسی 🔻
https://www.tgoop.com/Socionet/10255
🏌♂ رسانه، شمایید. لطفاً به اشتراک بگذارید.
[ شبکه جامعهشناسی | رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | انگاره ]
🔰 آنچه که می نامیم حافظه، چیست؟
🖋 ایمان نمدیانپور
جهان به طور مشخص، برای سوژه ای که می زید، کجاست؟ آن سوی من یا، با من و همراه من؟ چه چیزی اساس بودن من را برای امتداد زندگی هموار می کند؟ بن دادهای شوق و میل من از کدام فرایند برساخته می شود؟ من اساسا با کدام مکانیزم به جهان می نگرد و پی در پی جهان را می کاود. اساسا جهان را با کدام مبنای بنیادین و با کدام آرخه(منبع)و بنیاد باید مورد تامل قرار داد.
حافظه، ما بدون این مفهوم چیزی جز دیوانگان گنگ و سرگردان نیستیم، همان دیوانگانی که فوکو در تاریخ جنون به قبض و بسط های آن می پردازد. شما لحظه ای از جهان را بدون حافظه تصور کن. تصور کن که نه گذشته ای قابل تصور است و نه امروز و نه می توان به یک افق آینده اندیشید. این لحظه و یا این رویداد، چگونه لحظه ای است؟ شاید بتوان نام این لحظه را همان مرگ در موقعیت بودن نام نهاد. بدنی که مکانیزم های درونی آن به فعالیت خود ادامه می دهد، ولی اساسا نمی داند که چه نسبتی با روح زندگی دارد؟
چنین نگاهی به مفهوم حافظه، یک وضعیت خاص و برجسته شده ی ایده ی ناحافظه گی است. ما کمتر به صورت بنیادین کلیت حافظه ی خود را به فراموشی می سپاریم. به صورت انضمامی، و تاریخمنمد، اساسا زیستن انسانها با طیفی ازمفهوم حافظه در ارتباط است. به طور مشخص، انسانهای اندکی کنش های تاریخی زندگی را به صورت دقیق در حافظه می سپارند. به صورت مشخص تر، فقط فرم های کلی از حافظه در ذهن ما باقی می ماند. یعنی ما در یک طیف حافظه و بی حافظه گی، خود را بازتعریف می کنیم. (البته بین حافظه و خاطره فاصله ای می توان متصور شد. به گمان من، حافظه پیشا خاطره وجود دارد. استدلال من این است که، من ابتدا واجد و صاحب حافظه هستم و بعد خاطرات را به وساطتت حافظه مرور می کنم، یعنی خاطره در نسبت حافظه امری پسینی است)
با چنین نگاهی حافظه را می توان، به دو صورت تقسیم کرد: حافظه های که از حیث تاریخ جمعی و اجتماعی فراموش می شوند 2. حافظه های که در مناسبات بین فردی و در زمان حضور سوژه رو به فراموشی می نهد...
متن کامل را در اینستنتویو بخوانید 🔻
https://lmy.de/aANS
🏌♂ رسانه، شمایید. لطفاً به اشتراک بگذارید.
[ شبکه جامعهشناسی | رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | انگاره ]
🖋 ایمان نمدیانپور
جهان به طور مشخص، برای سوژه ای که می زید، کجاست؟ آن سوی من یا، با من و همراه من؟ چه چیزی اساس بودن من را برای امتداد زندگی هموار می کند؟ بن دادهای شوق و میل من از کدام فرایند برساخته می شود؟ من اساسا با کدام مکانیزم به جهان می نگرد و پی در پی جهان را می کاود. اساسا جهان را با کدام مبنای بنیادین و با کدام آرخه(منبع)و بنیاد باید مورد تامل قرار داد.
حافظه، ما بدون این مفهوم چیزی جز دیوانگان گنگ و سرگردان نیستیم، همان دیوانگانی که فوکو در تاریخ جنون به قبض و بسط های آن می پردازد. شما لحظه ای از جهان را بدون حافظه تصور کن. تصور کن که نه گذشته ای قابل تصور است و نه امروز و نه می توان به یک افق آینده اندیشید. این لحظه و یا این رویداد، چگونه لحظه ای است؟ شاید بتوان نام این لحظه را همان مرگ در موقعیت بودن نام نهاد. بدنی که مکانیزم های درونی آن به فعالیت خود ادامه می دهد، ولی اساسا نمی داند که چه نسبتی با روح زندگی دارد؟
چنین نگاهی به مفهوم حافظه، یک وضعیت خاص و برجسته شده ی ایده ی ناحافظه گی است. ما کمتر به صورت بنیادین کلیت حافظه ی خود را به فراموشی می سپاریم. به صورت انضمامی، و تاریخمنمد، اساسا زیستن انسانها با طیفی ازمفهوم حافظه در ارتباط است. به طور مشخص، انسانهای اندکی کنش های تاریخی زندگی را به صورت دقیق در حافظه می سپارند. به صورت مشخص تر، فقط فرم های کلی از حافظه در ذهن ما باقی می ماند. یعنی ما در یک طیف حافظه و بی حافظه گی، خود را بازتعریف می کنیم. (البته بین حافظه و خاطره فاصله ای می توان متصور شد. به گمان من، حافظه پیشا خاطره وجود دارد. استدلال من این است که، من ابتدا واجد و صاحب حافظه هستم و بعد خاطرات را به وساطتت حافظه مرور می کنم، یعنی خاطره در نسبت حافظه امری پسینی است)
با چنین نگاهی حافظه را می توان، به دو صورت تقسیم کرد: حافظه های که از حیث تاریخ جمعی و اجتماعی فراموش می شوند 2. حافظه های که در مناسبات بین فردی و در زمان حضور سوژه رو به فراموشی می نهد...
متن کامل را در اینستنتویو بخوانید 🔻
https://lmy.de/aANS
🏌♂ رسانه، شمایید. لطفاً به اشتراک بگذارید.
[ شبکه جامعهشناسی | رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | انگاره ]
Telegraph
آنچه که می نامیم حافظه، چیست؟
نوشتهی ایمان نمدیانپور جهان به طور مشخص، برای سوژه ای که می زید، کجاست؟ آن سوی من یا، با من و همراه من؟ چه چیزی اساس بودن من را برای امتداد زندگی هموار می کند؟ بن دادهای شوق و میل من از کدام فرایند برساخته می شود؟ من اساسا با کدام مکانیزم به جهان می نگرد…
🔰 نگرشهای مردم، سیاستمداران و روشنفکران به مسایل اجتماعی
🖋 رحیم زایرکعبه (دکترای جامعهشناسی)
وقتی در سطح کشور، یک مسئله اجتماعی رخ میدهد، قطعا با خود آثار و پیامدهای مثبت و منفی ایجاد می کند. در مواجه با مسئله مذکور، نگرش ها و رویکردهای مختلفی نسبت به آن آثار و پیامدها در جامعه شکل می گیرد. نوشته حاضر سعی دارد نگرش و رویکرد سه دسته مهم از جامعه را مورد توصیف و تحلیل قرار دهد. این سه دسته عبارتند از: مردم، سیاستمداران حاکم و روشنفکران. هر کدام از این سه دسته در واقع نماینده سه بخش از جامعه میباشند. به این معنی که مردم، نماینده بخش اجتماعی؛ سیاستمداران حاکم، نماینده بخش سیاسی و نهایتا روشنفکران، نماینده بخش فرهنگی به شمار می روند. لازم به ذکر است که منظور از روشنفکران، افرادی چون روزنامه نگاران، نویسندگان، اساتید دانشگاه، حقوقدانان و... مد نظر است. هر کدام از این سه دسته بر حسب نگرش و رویکرد خاص خود، آثار و پیامدهای یک مسئله اجتماعی را مورد توصیف و تحلیل قرار میدهند.
برای مثال حدود یک سال بعد از استقرار جمهوری اسلامی در ایران، تحریمهای یک جانبه و چندجانبه از سوی آمریکا با هدف تغییر رویکرد حاکمیت ایران در زمینههایی چون حمایت از گروههای مقاومت، سیاستهای منطقهای و برنامه هستهای اعمال شده است. این تحریمها به مرور زمان، هم گستردهتر و هم پیچیدهتر شده است؛ به طوری که از سال ۱۳۹۰ شکل محاصره اقتصادی به خود گرفته و آثار فلج کنندهای بر جامعه ایرانی گذارده است. مردم، سیاستمداران حاکم و روشنفکران هر یک در مواجهه با مسئله تحریمها، نگرش و رویکرد خاصی را اتخاذ کردهاند که به توصیف آنها پرداخته میشود:
مردم معتقدند که...
متن کامل را در اینستنتویو بخوانید 🔻
https://lmy.de/oGIg
🏌♂ رسانه، شمایید. لطفاً به اشتراک بگذارید.
[ شبکه جامعهشناسی | رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | انگاره ]
🖋 رحیم زایرکعبه (دکترای جامعهشناسی)
وقتی در سطح کشور، یک مسئله اجتماعی رخ میدهد، قطعا با خود آثار و پیامدهای مثبت و منفی ایجاد می کند. در مواجه با مسئله مذکور، نگرش ها و رویکردهای مختلفی نسبت به آن آثار و پیامدها در جامعه شکل می گیرد. نوشته حاضر سعی دارد نگرش و رویکرد سه دسته مهم از جامعه را مورد توصیف و تحلیل قرار دهد. این سه دسته عبارتند از: مردم، سیاستمداران حاکم و روشنفکران. هر کدام از این سه دسته در واقع نماینده سه بخش از جامعه میباشند. به این معنی که مردم، نماینده بخش اجتماعی؛ سیاستمداران حاکم، نماینده بخش سیاسی و نهایتا روشنفکران، نماینده بخش فرهنگی به شمار می روند. لازم به ذکر است که منظور از روشنفکران، افرادی چون روزنامه نگاران، نویسندگان، اساتید دانشگاه، حقوقدانان و... مد نظر است. هر کدام از این سه دسته بر حسب نگرش و رویکرد خاص خود، آثار و پیامدهای یک مسئله اجتماعی را مورد توصیف و تحلیل قرار میدهند.
برای مثال حدود یک سال بعد از استقرار جمهوری اسلامی در ایران، تحریمهای یک جانبه و چندجانبه از سوی آمریکا با هدف تغییر رویکرد حاکمیت ایران در زمینههایی چون حمایت از گروههای مقاومت، سیاستهای منطقهای و برنامه هستهای اعمال شده است. این تحریمها به مرور زمان، هم گستردهتر و هم پیچیدهتر شده است؛ به طوری که از سال ۱۳۹۰ شکل محاصره اقتصادی به خود گرفته و آثار فلج کنندهای بر جامعه ایرانی گذارده است. مردم، سیاستمداران حاکم و روشنفکران هر یک در مواجهه با مسئله تحریمها، نگرش و رویکرد خاصی را اتخاذ کردهاند که به توصیف آنها پرداخته میشود:
مردم معتقدند که...
متن کامل را در اینستنتویو بخوانید 🔻
https://lmy.de/oGIg
🏌♂ رسانه، شمایید. لطفاً به اشتراک بگذارید.
[ شبکه جامعهشناسی | رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | انگاره ]
Telegraph
نگرشهای مردم، سیاستمداران و روشنفکران به مسایل اجتماعی
نوشتهی رحیم زایرکعبه (دکترای جامعهشناسی) وقتی در سطح کشور، یک مسئله اجتماعی رخ میدهد، قطعا با خود آثار و پیامدهای مثبت و منفی ایجاد می کند. در مواجه با مسئله مذکور، نگرش ها و رویکردهای مختلفی نسبت به آن آثار و پیامدها در جامعه شکل می گیرد. نوشته حاضر سعی…
🔰 همه مجرمان امکان رای دادن دارند،بیحجابها چطور؟
🖋 فاطمه علمدار
خبرنگار در نشست خبری شورای نگهبان،از سخنگوی شورا پرسید که اگر فردی بیحجاب جهت رای دادن به صندوقهای رای مراجعه کند،مانعی برای او ایجاد میشود؟و پاسخ شنید:حق رای در هیچ قانونی سلب نشده و حتی توسط دادگاه هم سلب شدنی نیست.نباید موضوع حجاب موجب دو قطبی شدن انتخابات شود.
سوال در مورد«امکان انجام یک عمل مشخص و مشاهده پذیر بود»-اینکه آیا اگر فرد بیحجاب بیاید داخل حوزه انتخاباتی و شناسنامه اش را نشان دهد و برگه رای بخواهد،به او برگه رای داده میشود که رای بدهد یا خیر-و پاسخ سوال را میشد با«بله»یا«خیر»داد ولی آقای سخنگو در پاسخ،از«یک حق کلی»گفت:
«همه ایرانیان،چه دزد و قاتل باشند و سلطنت طلب و جاسوس و معاند و محارب و حتی حامی محیط زیست و مخالف اعدام،حق رای دارند.بیحجابها هم»
همه میدانیم،سلطنت طلبها میتوانند بروند در حوزه انتخاباتی رای بدهند.روی پیشانیشان که ننوشته سلطنت طلب!منافقین و معاندین و محاربین هم.قاتلها و دزدها و متجاوزها و اختلاسگرها هم.مخالفان اعدام هم.روی پیشانی هیچکدامشان ننوشته که در دلشان و در کارنامه اعمالشان چه میگذرد و کسی هم وقت مهر زدن به شناسنامه،از این چیزها نمیپرسد.صندوقهای رای را حتی به زندانها هم میبرند که شهروندان بتوانند در تصمیمگیری برای کشورشان مشارکت کنند!حتی شهروندانی که جرمشان اثبات شده و دارند مجازاتش را میکشند هم«حق رای»دارند؛«امکان رای دادن»هم.
مجرم بودن در زندگی روزمره هیچکدام از آنها ساری و جاری نیست!لحظه به لحظه زندگیشان،از همان اول صبح که در خانه شان را باز میکنند و پا در کوچه میگذارند که بروند نان بخرند؛در حال فریاد زدن مجرمیتشان نیستند.روی پیشانیشان با حروف درشت ننوشته اند:«من قانون شکنم!»و با اینحال،مردم کوچه و خیابان،عادی عادی عادی،از کنارشان رد شوند و همه با هم زندگیشان را بکنند!دزد و قاتل و بقیه مجرمها،همانوقتی که دارند بچه شان را از مهدکودک برمیدارند یا سبزی میخرند یا کتاب میخوانند یا با مردم در اتوبوس حرف میزنند یا سوار مترو میشوند،در حال ارتکاب جرم نیستند.همواره مرتکب جرم نمیشوند.روزی،جایی،مال کسی را برداشتند یا کسی را کشتند یا از آلودگی هوا حرف زدند یا به مسمومیت دانش آموزان اعتراض کردند یا گفتند چرا هواپیما را زدید...بیحجاب ولی وقت نفس کشیدن در حوزه عمومی هم در حال ارتکاب جرم است!مجرم است و همه دارند میبینند که مجرم است و باز به او کتاب میفروشند و در کافه و رستورانشان راهش میدهند و از پزشک نمونه بودنش تقدیر میکنند و حتی در مراسم خاکسپاری عزیزانشان میگذارند روی صندلی بنشیند!بیحجابها،پیچیده ترین و معمولیترین مجرمانند!
و حالا سوال این است.آیا این مجرمان همیشه و همه جا که جرم در زندگی روزمره شان ساری و جاری است؛میتوانند در کنار بقیه مجرمان شناسنامه به دست بگیرند و برگه رای بخواهند که در سرنوشت کشورشان سهیم شوند؟!جدای از حق،آیا امکان برخورداری از حق را هم دارند؟!
بگذارید اینطور سوال وجواب را بازخوانی کنیم:
-آیا قاتلها و بیحجابها میتوانند در کافه های شهر چای سفارش دهند؟حق چای سفارش دادن در کافه ها در هیچ قانونی سلب نشده و حتی توسط دادگاه هم سلب شدنی نیست!(ولی کافه ای که به بیحجابها چای بفروشد و امکان تحقق این حق را فراهم کند،پلمپ میشود)
-آیا قاتلها و بیحجابها میتوانند از کتابفروشیهای شهر کتاب بخرند؟حق کتاب خریدن از کتابفروشیهای شهر در هیچ قانونی سلب نشده و حتی در دادگاه هم سلب شدنی نیست!(ولی کتابفروشی که بیحجابها را راه بدهد،پلمپ میشود)
-آیا قاتلها و بیحجابها میتوانند سوار ماشین شوند؟حق سوار ماشین شدن در هیچ قانونی سلب نشده و حتی توسط دادگاه هم سلب شدنی نیست!(ولی ماشینی که بیحجابها سوارش باشند،توقیف میشود)
-آیا قاتلها و بیحجابها میتوانند رای بدهند؟حق رای دادن در هیچ قانونی سلب نشده و حتی در دادگاه هم سلب شدنی نیست!(ولی حوزه انتخاباتی که بیحجابها را راه بدهد....هر ادامه ای برای جمله،جامعه را دوقطبی میکند)
یک راه حل ساده برای این مشکل وجود دارد.میشود جلوی در حوزه انتخاباتی عزیزی را گذاشت که با مهربانی بگوید«خانومم شالت!»و کافیست که مجرم ماجرا،انقدر لجوج نباشد که یک پارچه نیم متری یا کلاه همراه خودش نیاورده باشد که هروقت لازم شد،به آنی از لباس مجرمیت خارج شود و تبدیل شود به شهروندی مثل همه شهروندهای دیگر که روی پیشانیهایشان چیزی ننوشته اند.این معمولیترین و پیچیده ترین مجرمان این شهر،با تکان دادن پارچه ای کوچک بر سر،به کسری از ثانیه میتوانند از لباس مجرمیت خارج شوند و به کسری از ثانیه میتوانند دوباره مجرم شوند...
ولی اگر بیحجاب،پارچه ای بر سر نگذارد که از بیحجابی خارج شود،باز هم امکان رای دادن دارد؟همانقدر که قاتلی که قاتل است و همانوقت که قاتل است و از قتلش هم پشیمان نیست،امکان رای دادن دارد...
👈 شبکه جامعهشناسی
🖋 فاطمه علمدار
خبرنگار در نشست خبری شورای نگهبان،از سخنگوی شورا پرسید که اگر فردی بیحجاب جهت رای دادن به صندوقهای رای مراجعه کند،مانعی برای او ایجاد میشود؟و پاسخ شنید:حق رای در هیچ قانونی سلب نشده و حتی توسط دادگاه هم سلب شدنی نیست.نباید موضوع حجاب موجب دو قطبی شدن انتخابات شود.
سوال در مورد«امکان انجام یک عمل مشخص و مشاهده پذیر بود»-اینکه آیا اگر فرد بیحجاب بیاید داخل حوزه انتخاباتی و شناسنامه اش را نشان دهد و برگه رای بخواهد،به او برگه رای داده میشود که رای بدهد یا خیر-و پاسخ سوال را میشد با«بله»یا«خیر»داد ولی آقای سخنگو در پاسخ،از«یک حق کلی»گفت:
«همه ایرانیان،چه دزد و قاتل باشند و سلطنت طلب و جاسوس و معاند و محارب و حتی حامی محیط زیست و مخالف اعدام،حق رای دارند.بیحجابها هم»
همه میدانیم،سلطنت طلبها میتوانند بروند در حوزه انتخاباتی رای بدهند.روی پیشانیشان که ننوشته سلطنت طلب!منافقین و معاندین و محاربین هم.قاتلها و دزدها و متجاوزها و اختلاسگرها هم.مخالفان اعدام هم.روی پیشانی هیچکدامشان ننوشته که در دلشان و در کارنامه اعمالشان چه میگذرد و کسی هم وقت مهر زدن به شناسنامه،از این چیزها نمیپرسد.صندوقهای رای را حتی به زندانها هم میبرند که شهروندان بتوانند در تصمیمگیری برای کشورشان مشارکت کنند!حتی شهروندانی که جرمشان اثبات شده و دارند مجازاتش را میکشند هم«حق رای»دارند؛«امکان رای دادن»هم.
مجرم بودن در زندگی روزمره هیچکدام از آنها ساری و جاری نیست!لحظه به لحظه زندگیشان،از همان اول صبح که در خانه شان را باز میکنند و پا در کوچه میگذارند که بروند نان بخرند؛در حال فریاد زدن مجرمیتشان نیستند.روی پیشانیشان با حروف درشت ننوشته اند:«من قانون شکنم!»و با اینحال،مردم کوچه و خیابان،عادی عادی عادی،از کنارشان رد شوند و همه با هم زندگیشان را بکنند!دزد و قاتل و بقیه مجرمها،همانوقتی که دارند بچه شان را از مهدکودک برمیدارند یا سبزی میخرند یا کتاب میخوانند یا با مردم در اتوبوس حرف میزنند یا سوار مترو میشوند،در حال ارتکاب جرم نیستند.همواره مرتکب جرم نمیشوند.روزی،جایی،مال کسی را برداشتند یا کسی را کشتند یا از آلودگی هوا حرف زدند یا به مسمومیت دانش آموزان اعتراض کردند یا گفتند چرا هواپیما را زدید...بیحجاب ولی وقت نفس کشیدن در حوزه عمومی هم در حال ارتکاب جرم است!مجرم است و همه دارند میبینند که مجرم است و باز به او کتاب میفروشند و در کافه و رستورانشان راهش میدهند و از پزشک نمونه بودنش تقدیر میکنند و حتی در مراسم خاکسپاری عزیزانشان میگذارند روی صندلی بنشیند!بیحجابها،پیچیده ترین و معمولیترین مجرمانند!
و حالا سوال این است.آیا این مجرمان همیشه و همه جا که جرم در زندگی روزمره شان ساری و جاری است؛میتوانند در کنار بقیه مجرمان شناسنامه به دست بگیرند و برگه رای بخواهند که در سرنوشت کشورشان سهیم شوند؟!جدای از حق،آیا امکان برخورداری از حق را هم دارند؟!
بگذارید اینطور سوال وجواب را بازخوانی کنیم:
-آیا قاتلها و بیحجابها میتوانند در کافه های شهر چای سفارش دهند؟حق چای سفارش دادن در کافه ها در هیچ قانونی سلب نشده و حتی توسط دادگاه هم سلب شدنی نیست!(ولی کافه ای که به بیحجابها چای بفروشد و امکان تحقق این حق را فراهم کند،پلمپ میشود)
-آیا قاتلها و بیحجابها میتوانند از کتابفروشیهای شهر کتاب بخرند؟حق کتاب خریدن از کتابفروشیهای شهر در هیچ قانونی سلب نشده و حتی در دادگاه هم سلب شدنی نیست!(ولی کتابفروشی که بیحجابها را راه بدهد،پلمپ میشود)
-آیا قاتلها و بیحجابها میتوانند سوار ماشین شوند؟حق سوار ماشین شدن در هیچ قانونی سلب نشده و حتی توسط دادگاه هم سلب شدنی نیست!(ولی ماشینی که بیحجابها سوارش باشند،توقیف میشود)
-آیا قاتلها و بیحجابها میتوانند رای بدهند؟حق رای دادن در هیچ قانونی سلب نشده و حتی در دادگاه هم سلب شدنی نیست!(ولی حوزه انتخاباتی که بیحجابها را راه بدهد....هر ادامه ای برای جمله،جامعه را دوقطبی میکند)
یک راه حل ساده برای این مشکل وجود دارد.میشود جلوی در حوزه انتخاباتی عزیزی را گذاشت که با مهربانی بگوید«خانومم شالت!»و کافیست که مجرم ماجرا،انقدر لجوج نباشد که یک پارچه نیم متری یا کلاه همراه خودش نیاورده باشد که هروقت لازم شد،به آنی از لباس مجرمیت خارج شود و تبدیل شود به شهروندی مثل همه شهروندهای دیگر که روی پیشانیهایشان چیزی ننوشته اند.این معمولیترین و پیچیده ترین مجرمان این شهر،با تکان دادن پارچه ای کوچک بر سر،به کسری از ثانیه میتوانند از لباس مجرمیت خارج شوند و به کسری از ثانیه میتوانند دوباره مجرم شوند...
ولی اگر بیحجاب،پارچه ای بر سر نگذارد که از بیحجابی خارج شود،باز هم امکان رای دادن دارد؟همانقدر که قاتلی که قاتل است و همانوقت که قاتل است و از قتلش هم پشیمان نیست،امکان رای دادن دارد...
👈 شبکه جامعهشناسی
کتاب منفعت نوشته ریچارد سوئبرگ .pdf
1.7 MB
📚 منفعت
🖋 ریچارد سوئبرگ
🔁 محمدرضا فرهادیپور
⌨ نشر اینترنتی - رایگان
توضیحات مترجم :
کتاب منفعت را سالها پیش ترجمه کردم. سال ۱۳۹۸ ناشری آن را برای چاپ گرفت و نا امسال چاپ نکرد و بعد از پیگیری توافقمان به هم خورد.
اینجا میگذارمش شاید به کار کسی بیاید و بخواند و فاتحهای بر ناشران اخلاقندار و مترجمی بخواند.
🏌♂ رسانه، شمایید. لطفاً به اشتراک بگذارید.
[ شبکه جامعهشناسی | رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | انگاره ]
🖋 ریچارد سوئبرگ
🔁 محمدرضا فرهادیپور
⌨ نشر اینترنتی - رایگان
توضیحات مترجم :
کتاب منفعت را سالها پیش ترجمه کردم. سال ۱۳۹۸ ناشری آن را برای چاپ گرفت و نا امسال چاپ نکرد و بعد از پیگیری توافقمان به هم خورد.
اینجا میگذارمش شاید به کار کسی بیاید و بخواند و فاتحهای بر ناشران اخلاقندار و مترجمی بخواند.
🏌♂ رسانه، شمایید. لطفاً به اشتراک بگذارید.
[ شبکه جامعهشناسی | رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | انگاره ]
پروژۀ ملی برابری.pdf
440.8 KB
🔰 سیاست برابری
فایل متن گفتگوی احمد میدری و حسین راغفر در انصاف نیوز دربارۀ کتاب «تاریخ مختصر برابری» نوشتۀ توماس پیکتی است.
در این گفتگو با ارجاع به کتاب پیکتی این پرسش مطرح شده که:
+ آیا برابریخواهی میتواند به پروژۀ اجتماعی در ایران تبدیل شود؟
+ جامعۀ مدنی چگونه میتواند به عامل و پیشران چنین پروژهای تبدیل شود؟
+ این پروژه چه امکانها و محدودیتهایی دارد؟
بازنشر از کانال سیاستگذاری اجتماعی
🏌♂ رسانه، شمایید. لطفاً به اشتراک بگذارید.
[ شبکه جامعهشناسی | رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | انگاره ]
فایل متن گفتگوی احمد میدری و حسین راغفر در انصاف نیوز دربارۀ کتاب «تاریخ مختصر برابری» نوشتۀ توماس پیکتی است.
در این گفتگو با ارجاع به کتاب پیکتی این پرسش مطرح شده که:
+ آیا برابریخواهی میتواند به پروژۀ اجتماعی در ایران تبدیل شود؟
+ جامعۀ مدنی چگونه میتواند به عامل و پیشران چنین پروژهای تبدیل شود؟
+ این پروژه چه امکانها و محدودیتهایی دارد؟
بازنشر از کانال سیاستگذاری اجتماعی
🏌♂ رسانه، شمایید. لطفاً به اشتراک بگذارید.
[ شبکه جامعهشناسی | رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | انگاره ]
️ شبکه جامعه شناسی ️
حمله به دانشگاه ادامه دارد... 173- دکتر اصغر خدایاری: دانشکده مهندسی معدن #دانشگاه_تهران 174- جواد امامی: #دانشکده معماری #دانشگاه_علم_و_صنعت 175- آرمان ذاکری: #دانشگاه_تربیت_مدرس - پیشتر خبر اخراج آرمان ذاکری تکذیب شده بود.. پ.ن: این ها صرفا…
176- احمد شکرچی
حمله به دانشگاه ادامه دارد...
🔻 دکتر احمد شکرچی، جامعهشناس و عضو هیئت علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه #شهید_بهشتی اخراج شد!
دکتر احمد شکرچی، استاد جامعهشناسی دانشگاه بهشتی، طی انتشار پستی با تصویر بالا، از دریافت نامه خاتمه رابطه قراردادی از سوی هیئت جذب دانشگاه و پایان همکاری با دانشگاه خبر داد.
ایشان یکی از امضاکنندگان بیانیه بیش از ۲۰۰ نفر از اساتید و مدرسین دانشگاهها در محکومیت بازداشت دانشجویان و ضرورت آزادی هرچه سریعتر آنها در ایام اعتراضات سال ۱۴۰۱ بودند که حال بنحو ظالمانه از سوی مسئولان دانشگاه اخراج شدند.
وضعیت تدریس و حقوق مالی ایشان از ترم تحصیلی گذشته برای ایامی طولانی معلق و قطع گردیده بود و به تبع این تعلیق، تعدادی از کلاس های ایشان نیز از برنامه آموزشی دانشجویان دانشکدههای گوناگون حذف گردید و اکنون طی ابلاغ این نامه، قطع همکاری با ایشان را قطعی نمودند.
بازنشر از کانال صنفی مستقل بهشتی
🏌♂ رسانه، شمایید. لطفاً به اشتراک بگذارید.
[ شبکه جامعهشناسی | رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | انگاره ]
حمله به دانشگاه ادامه دارد...
🔻 دکتر احمد شکرچی، جامعهشناس و عضو هیئت علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه #شهید_بهشتی اخراج شد!
دکتر احمد شکرچی، استاد جامعهشناسی دانشگاه بهشتی، طی انتشار پستی با تصویر بالا، از دریافت نامه خاتمه رابطه قراردادی از سوی هیئت جذب دانشگاه و پایان همکاری با دانشگاه خبر داد.
ایشان یکی از امضاکنندگان بیانیه بیش از ۲۰۰ نفر از اساتید و مدرسین دانشگاهها در محکومیت بازداشت دانشجویان و ضرورت آزادی هرچه سریعتر آنها در ایام اعتراضات سال ۱۴۰۱ بودند که حال بنحو ظالمانه از سوی مسئولان دانشگاه اخراج شدند.
وضعیت تدریس و حقوق مالی ایشان از ترم تحصیلی گذشته برای ایامی طولانی معلق و قطع گردیده بود و به تبع این تعلیق، تعدادی از کلاس های ایشان نیز از برنامه آموزشی دانشجویان دانشکدههای گوناگون حذف گردید و اکنون طی ابلاغ این نامه، قطع همکاری با ایشان را قطعی نمودند.
بازنشر از کانال صنفی مستقل بهشتی
🏌♂ رسانه، شمایید. لطفاً به اشتراک بگذارید.
[ شبکه جامعهشناسی | رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | انگاره ]
🔰 محمد فاضلی، دل جوونا رو میبری
🖋 تهمتن برومند
اولش واقعا باورم نمیشد. یعنی محمد فاضلی معروف خودمان، چنین چیزی نوشته بود؟ با کمترین احتمالی هم حدس نمیزد شاید کسی از بین این اجتماع کوچک جامعهشناسان جدی، از فضای اکو سیستم استارتاپی و دستهبندیها و تیمکشیها و منابع و مأخذ و اهداف سرمایهگذاریها خبر داشته باشد؟
حتما باید چیزی میگفت که به قول معروف هزاران خلل درو باشد؟!
ولی دیدم که نه، واقعا محمد فاضلی خودمان است و واقعا در مورد بوردیو و لزوم خشمگین بودن سرشت جامعهشناس و شفافیت او در پرده برانداختن از روابط قدرت و نقد خود جامعهشناس و جامعهشناسی گفته است! درست در همان روزگاری که در کمال تعجب بنده، به عنوان سخنران کلیدی در پنل اختتامیهی مسئولیتهای اخلاقی جامعهشناسی و انسانشناسی دادِ سخن هم در داده بود، دست روی چیزی میگذاشت که دیگر هیچ جای توجیهی برای پنهان شدن در پستوهای هزارتوی تعارضات اخلاقیاش هم نداشت!
محمد فاضلی همانی است که در طی یک سال و نیم اخیر کنار افرادی مثل برادران نیلی (اقتصاددانان بازار آزادی، همان مشاوران دولتهایی که سردمدار آزادسازی قیمت حاملهای انرژی و مفاهیم مندراوردی همچون فوب خلیج فارس و آزادسازی قیمت ارز و کاهش نزدیک به دوهزار درصدی ارزش پایهی پول ملی بودند و با بازیگری نقش اولی غنینژادهایی برای تسلط جریان لیبرال راست افراطی در ایران دلربایی میکردند و افکار عمومی را به سمت صورتیسازی از ویرانی اقتصادی سوق میدادند و میدهند...
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر یا اینستنت ویو بخوانید 🔻
📎 https://bit.ly/fazeliii
پینوشت: اگر پاسخی بر یادداشت نوشته شود، ذیل همین یادداشت منتشر میشود.
🏌♂ رسانه، شمایید. لطفاً به اشتراک بگذارید.
[ شبکه جامعهشناسی | رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | انگاره ]
🖋 تهمتن برومند
اولش واقعا باورم نمیشد. یعنی محمد فاضلی معروف خودمان، چنین چیزی نوشته بود؟ با کمترین احتمالی هم حدس نمیزد شاید کسی از بین این اجتماع کوچک جامعهشناسان جدی، از فضای اکو سیستم استارتاپی و دستهبندیها و تیمکشیها و منابع و مأخذ و اهداف سرمایهگذاریها خبر داشته باشد؟
حتما باید چیزی میگفت که به قول معروف هزاران خلل درو باشد؟!
ولی دیدم که نه، واقعا محمد فاضلی خودمان است و واقعا در مورد بوردیو و لزوم خشمگین بودن سرشت جامعهشناس و شفافیت او در پرده برانداختن از روابط قدرت و نقد خود جامعهشناس و جامعهشناسی گفته است! درست در همان روزگاری که در کمال تعجب بنده، به عنوان سخنران کلیدی در پنل اختتامیهی مسئولیتهای اخلاقی جامعهشناسی و انسانشناسی دادِ سخن هم در داده بود، دست روی چیزی میگذاشت که دیگر هیچ جای توجیهی برای پنهان شدن در پستوهای هزارتوی تعارضات اخلاقیاش هم نداشت!
محمد فاضلی همانی است که در طی یک سال و نیم اخیر کنار افرادی مثل برادران نیلی (اقتصاددانان بازار آزادی، همان مشاوران دولتهایی که سردمدار آزادسازی قیمت حاملهای انرژی و مفاهیم مندراوردی همچون فوب خلیج فارس و آزادسازی قیمت ارز و کاهش نزدیک به دوهزار درصدی ارزش پایهی پول ملی بودند و با بازیگری نقش اولی غنینژادهایی برای تسلط جریان لیبرال راست افراطی در ایران دلربایی میکردند و افکار عمومی را به سمت صورتیسازی از ویرانی اقتصادی سوق میدادند و میدهند...
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر یا اینستنت ویو بخوانید 🔻
📎 https://bit.ly/fazeliii
پینوشت: اگر پاسخی بر یادداشت نوشته شود، ذیل همین یادداشت منتشر میشود.
🏌♂ رسانه، شمایید. لطفاً به اشتراک بگذارید.
[ شبکه جامعهشناسی | رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | انگاره ]
Telegraph
محمد فاضلی، دل جوونا رو میبری
نوشتهی بهمن برومند اولش واقعا باورم نمیشد. یعنی محمد فاضلی معروف خودمان، چنین چیزی نوشته بود؟ با کمترین احتمالی هم حدس نمیزد شاید کسی از بین این اجتماع کوچک جامعهشناسان جدی، از فضای اکو سیستم استارتاپی و دستهبندیها و تیمکشیها و منابع و مأخذ و اهداف…
Forwarded from ️ شبکه جامعه شناسی ️
🔰 ناوالنی برگشت تا اثرگذار بماند
🖋 محمدرضا تهمک
گرامشی جامعه شناس روشنفکر، روزنامه نگار و رهبر حزب کمونیست ایتالیا ذهنش سخت مشغول تأمل درباره نقش روشنفکران در تحول تاریخی بود. او سخت ترین دوران زیستش را در زندانهای ایتالیا با بیماری کشنده گذراند، تا حدی که رومن رولان «شهادت گرامشی در زندانهای موسولینی» را درباره اش نوشت. گرامشی مبارز هرگز نپذیرفت که حتی تقاضای بخشودگی کند تا چه رسد به این که بخواهد کشورش را ترک کند و برای زندگی راحت تر به پیش همسر روس و فرزندانش در مسکو برود. او حتی تقاضای بخشودگی را به منزله خودکشی دانسته بود.
گرامشی در یکی از نامه هایش می نویسد: «این اصل شکل گرفته است که کاپیتان یک کشتی در حال غرق شدن باید آخرین نفری باشد که کشتی را ترک می کند. یعنی زمانی که تمامی سرنشینان نجات پیدا کرده باشند ... یا با سایر سرنشینان میمیرد و بدین ترتیب وجود چیزی را تضمین میکند که بدون آن زندگی جمعی غیرممکن است. یعنی اینکه هیچ کس قبول نمیکند که مسئولیت شخصی اش را به دیگری واگذار نماید»*.
ناوالنی رهبر اپوزیسیون و مبارز روس، فارغ از داوری درباره ایده هایش، بازگشتش تحسین برانگیز بود؛ مبارزی واقعی. وال استریت ژورنال او را ترسناک ترین مرد برای پوتین نامید. ناوالنی نهراسید که رقیبش یکی از مخوفترین سیستم های امنیتی و قدرترین دولتهای دنیا را در اختیار دارد و به سابقه اش در ک. گ. ب. می نازد.
مبارز سیاسی ای که اخراج یا تبعید نشده و خود سرزمینش را ترک میکند، چه بخواهد چه نخواهد از زمین رقابت خارج شده و شکست خورده است، و دیگر اثرگذاری چندانی نخواهد داشت.
* آنتونیو گرامشی، نامه های زندان، ترجمه مریم علوی نیا، نشر آگاه.
💡 #رسانه شمایید. اگر میپسندید، برای دوستانتان بفرستید.
🌐 شبکه جامعهشناسی علامه
@Atu_Sociology
🖋 محمدرضا تهمک
گرامشی جامعه شناس روشنفکر، روزنامه نگار و رهبر حزب کمونیست ایتالیا ذهنش سخت مشغول تأمل درباره نقش روشنفکران در تحول تاریخی بود. او سخت ترین دوران زیستش را در زندانهای ایتالیا با بیماری کشنده گذراند، تا حدی که رومن رولان «شهادت گرامشی در زندانهای موسولینی» را درباره اش نوشت. گرامشی مبارز هرگز نپذیرفت که حتی تقاضای بخشودگی کند تا چه رسد به این که بخواهد کشورش را ترک کند و برای زندگی راحت تر به پیش همسر روس و فرزندانش در مسکو برود. او حتی تقاضای بخشودگی را به منزله خودکشی دانسته بود.
گرامشی در یکی از نامه هایش می نویسد: «این اصل شکل گرفته است که کاپیتان یک کشتی در حال غرق شدن باید آخرین نفری باشد که کشتی را ترک می کند. یعنی زمانی که تمامی سرنشینان نجات پیدا کرده باشند ... یا با سایر سرنشینان میمیرد و بدین ترتیب وجود چیزی را تضمین میکند که بدون آن زندگی جمعی غیرممکن است. یعنی اینکه هیچ کس قبول نمیکند که مسئولیت شخصی اش را به دیگری واگذار نماید»*.
ناوالنی رهبر اپوزیسیون و مبارز روس، فارغ از داوری درباره ایده هایش، بازگشتش تحسین برانگیز بود؛ مبارزی واقعی. وال استریت ژورنال او را ترسناک ترین مرد برای پوتین نامید. ناوالنی نهراسید که رقیبش یکی از مخوفترین سیستم های امنیتی و قدرترین دولتهای دنیا را در اختیار دارد و به سابقه اش در ک. گ. ب. می نازد.
مبارز سیاسی ای که اخراج یا تبعید نشده و خود سرزمینش را ترک میکند، چه بخواهد چه نخواهد از زمین رقابت خارج شده و شکست خورده است، و دیگر اثرگذاری چندانی نخواهد داشت.
* آنتونیو گرامشی، نامه های زندان، ترجمه مریم علوی نیا، نشر آگاه.
💡 #رسانه شمایید. اگر میپسندید، برای دوستانتان بفرستید.
🌐 شبکه جامعهشناسی علامه
@Atu_Sociology
Telegram
attach 📎
سرونامه سال سوم شماره 7 تا 10.pdf
13.3 MB
شماره جدید «سرونامه»
گاهنامۀ علمیتخصصی علوم اجتماعی دانشگاه خوارزمی
سال سوم، شمارۀ ۷-۱۰
بهار تا زمستان ۱۴۰۲
ویژهنامۀ بازخوانی انتقادی مطالعات توسعه در ایران
پروندهای دربارۀ آثار و آراء سیدجواد طباطبایی
پروندهای دربارۀ آثار و آراء علی رضاقلی
و چهار ضمیمه
۷۳۲ صفحه
با آثار و نوشتارهایی از همایون کاتوزیان، حسن محدثی گیلوایی، سیدجواد میری، شروین وکیلی، عمران گاراژیان، علیاصغر سمسار یزدی، صادق پیوسته، نیما شجاعی، فرشته رضائی، روزبه آقاجری، مصطفی نصیری، مهران صولتی، آیدا نوابی، احمد فعال، مینا شیروانی ناغانی، احمد جعفری، افسانه محمدی شاهرخآبادی، مژگان غفاری، انسیه جلالوند، نیلوفر اورعی، شهاب تقیپور، مسیح پویا، میلاد محبی، امیرحسین احمدی، شکیب ضربی، جواد خوشیاران، امیر مردانی، سمیرا نوری، علی خانمحمدی، نگار رمضی، نیما شمسایی، یگانه محسنی پویا، حدیث ملاحسینی، سورن مصطفائی، امید مهاجری، محمدرضا بابایی، مهدیه دادوند، عزیز کلانتری، رضا مجیدزاده، ابوالحسن واعظی تنکابنی.
🏌♂ رسانه، شمایید. لطفاً به اشتراک بگذارید.
[ شبکه جامعهشناسی | رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | انگاره ]
گاهنامۀ علمیتخصصی علوم اجتماعی دانشگاه خوارزمی
سال سوم، شمارۀ ۷-۱۰
بهار تا زمستان ۱۴۰۲
ویژهنامۀ بازخوانی انتقادی مطالعات توسعه در ایران
پروندهای دربارۀ آثار و آراء سیدجواد طباطبایی
پروندهای دربارۀ آثار و آراء علی رضاقلی
و چهار ضمیمه
۷۳۲ صفحه
با آثار و نوشتارهایی از همایون کاتوزیان، حسن محدثی گیلوایی، سیدجواد میری، شروین وکیلی، عمران گاراژیان، علیاصغر سمسار یزدی، صادق پیوسته، نیما شجاعی، فرشته رضائی، روزبه آقاجری، مصطفی نصیری، مهران صولتی، آیدا نوابی، احمد فعال، مینا شیروانی ناغانی، احمد جعفری، افسانه محمدی شاهرخآبادی، مژگان غفاری، انسیه جلالوند، نیلوفر اورعی، شهاب تقیپور، مسیح پویا، میلاد محبی، امیرحسین احمدی، شکیب ضربی، جواد خوشیاران، امیر مردانی، سمیرا نوری، علی خانمحمدی، نگار رمضی، نیما شمسایی، یگانه محسنی پویا، حدیث ملاحسینی، سورن مصطفائی، امید مهاجری، محمدرضا بابایی، مهدیه دادوند، عزیز کلانتری، رضا مجیدزاده، ابوالحسن واعظی تنکابنی.
🏌♂ رسانه، شمایید. لطفاً به اشتراک بگذارید.
[ شبکه جامعهشناسی | رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | انگاره ]
🔰 نقدی بر محمد قوچانی و تحلیل کنشگران مرزیاش!
🖋 تهمتن برومند
وضعیت طوری است که هر هفته ما باید در مورد یک «ممدِ» توسعهطلب(!) چیزی بنویسیم! حالا امروز دیگر تمام آنچه دوربینها را به سمت این فعالیتهای ریزریز و زیرزیر کشیده بود، تمام شده، چیزی بهجز شکست مفتضحانه و روحیهی طلبکارشان هم نمانده است که در کمال حقارت یا زیر سخنان و حرفهایشان بزنند یا محکوم کنند که چون «شماها» کمکاری کردید که «ما» خودمانیها باز سر سفره نشستیم!
اما بیخیال اینها باشیم، من مینویسم چون باید از حقیقت دفاع کرد! باید از حقیقت صیانت کرد! تا فشار آخر روی کیبورد، یا نفس آخر داخل گونی یا بهرسم همیشه تا آخرین شیههی خنده!
محمد قوچانی روزنامهنگار منتصب به اصلاحطلبان در ایران، سردبیر، صاحبامتیاز، ستون و مقالهنویس بسیاری از روزنامهها و مجلات بیست تا سی سالهی گذشتهی ایران[1] که همواره از آنان بهعنوان رسانههای جریانات مترقی یا اصلاحات و بعدتر «توسعه» در ایران یاد شده، به تاریخ ۲۸ بهمن ۱۴۰۲ در سرمقالهای تحت عنوان ظهور جنبش کنشگران مرزی با وام گرفتن از نظریهی کنشگر مرزی فراستخواه نوشته و در شرح ما رقم همین کافی که گویی دعوای درون یک خانواده سر سفرهی غذا را دم پنجرهها جار زدهاند که سهم غذا سر سفره چرا اینطور تقسیم شد و آنطور نشد؟ چرا نگذاشتند موز برداریم و غذاهای خوب را به مهمانها دادند!
ولی مشکل (من حداقل) این بار اصلاً حتی خیلی به تحلیل محتوای نوشته شده بر نمیگردد. مشکل اصلی و عمدهی واقعی، صورت (یعنی همان برابرنهاد فرم) ماجراست.
مقاله با تصویر روی جلد ترکیب غریبی از بزرگترین چهرههای سیاستمداری در ایران چاپ شده بود. همین عنوان، اینطور متبادر میکند که اینها همان کنشگران مرزیای هستند که فراستخواه نوید داده است.
من از همینجا شروع میکنم...
متن کامل یادداشت را در اینستنتویو 🔻 بخوانید.
🏌♂ رسانه، شمایید. لطفاً به اشتراک بگذارید.
[ شبکه جامعهشناسی | رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | انگاره ]
🖋 تهمتن برومند
وضعیت طوری است که هر هفته ما باید در مورد یک «ممدِ» توسعهطلب(!) چیزی بنویسیم! حالا امروز دیگر تمام آنچه دوربینها را به سمت این فعالیتهای ریزریز و زیرزیر کشیده بود، تمام شده، چیزی بهجز شکست مفتضحانه و روحیهی طلبکارشان هم نمانده است که در کمال حقارت یا زیر سخنان و حرفهایشان بزنند یا محکوم کنند که چون «شماها» کمکاری کردید که «ما» خودمانیها باز سر سفره نشستیم!
اما بیخیال اینها باشیم، من مینویسم چون باید از حقیقت دفاع کرد! باید از حقیقت صیانت کرد! تا فشار آخر روی کیبورد، یا نفس آخر داخل گونی یا بهرسم همیشه تا آخرین شیههی خنده!
محمد قوچانی روزنامهنگار منتصب به اصلاحطلبان در ایران، سردبیر، صاحبامتیاز، ستون و مقالهنویس بسیاری از روزنامهها و مجلات بیست تا سی سالهی گذشتهی ایران[1] که همواره از آنان بهعنوان رسانههای جریانات مترقی یا اصلاحات و بعدتر «توسعه» در ایران یاد شده، به تاریخ ۲۸ بهمن ۱۴۰۲ در سرمقالهای تحت عنوان ظهور جنبش کنشگران مرزی با وام گرفتن از نظریهی کنشگر مرزی فراستخواه نوشته و در شرح ما رقم همین کافی که گویی دعوای درون یک خانواده سر سفرهی غذا را دم پنجرهها جار زدهاند که سهم غذا سر سفره چرا اینطور تقسیم شد و آنطور نشد؟ چرا نگذاشتند موز برداریم و غذاهای خوب را به مهمانها دادند!
ولی مشکل (من حداقل) این بار اصلاً حتی خیلی به تحلیل محتوای نوشته شده بر نمیگردد. مشکل اصلی و عمدهی واقعی، صورت (یعنی همان برابرنهاد فرم) ماجراست.
مقاله با تصویر روی جلد ترکیب غریبی از بزرگترین چهرههای سیاستمداری در ایران چاپ شده بود. همین عنوان، اینطور متبادر میکند که اینها همان کنشگران مرزیای هستند که فراستخواه نوید داده است.
من از همینجا شروع میکنم...
متن کامل یادداشت را در اینستنتویو 🔻 بخوانید.
🏌♂ رسانه، شمایید. لطفاً به اشتراک بگذارید.
[ شبکه جامعهشناسی | رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | انگاره ]
Telegraph
نقدی بر محمد قوچانی و تحلیل کنشگران مرزیاش!
وضعیت طوری است که هر هفته ما باید در مورد یک «ممدِ» توسعهطلب(!) چیزی بنویسیم! حالا امروز دیگر تمام آنچه دوربینها را به سمت این فعالیتهای ریزریز و زیرزیر کشیده بود، تمام شده، چیزی بهجز شکست مفتضحانه و روحیهی طلبکارشان هم نمانده است که در کمال حقارت یا…
اگه شما دی ماه ۲۰ میلیون تومن یعنی ۴۰۰ دلار حقوق میگرفتین فروردین ماه بعد از ۲۰ درصد افزایش حقوق ۳۷۰ دلار حقوق میگیرین!
🔗توییتر hadinik
🏌♂ رسانه، شمایید. لطفاً به اشتراک بگذارید.
[ شبکه جامعهشناسی | رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | انگاره ]
🔗توییتر hadinik
🏌♂ رسانه، شمایید. لطفاً به اشتراک بگذارید.
[ شبکه جامعهشناسی | رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | انگاره ]