TEACHERASLLL Telegram 6522
🕊 خیلی به این‌نوع افتخارات پای‌بند نیستم، اما...

🌱 نامه‌ی آلبرکامو به معلمش را پس از بردن جایزه نوبل می‌خوانید.
آلبرکاموی فیلسوف؛ پس از بردن جایزه نوبل برای تشکر ابتدا به مادرش و سپس به آموزگار دوران دبستانش فکر کرد. ‌کامو یک نامه‌ی قدردانی به معلمش لویی ژرمن نوشت. ظاهرا این آموزگار کسی است که استعداد آلبرکاموی جوان را پرورش داد و او را به راهی هدایت کرد که سرانجام توانست شاهد مقالات و رمان‌های پرافتخار و شایسته‌ی جوایز او باشد.

💌 نامه کامو:
«۱۹ نوامبر ۱۹۵۷
مسیو ژرمن‌ عزیز،
پیش از آن‌که از صمیم قلبم با شما صحبت کنم، صبر کردم‌ تا هیاهوی این روزهای دور و برم کمی فروکش کند. به تازگی افتخار بسیار بزرگی نصیب من شده است که نه به دنبال آن بوده‌ام و نه آن را خواسته‌ام.
اما وقتی این خبر را شنیدم، بعد از مادرم به شما فکر کردم. بدون شما و بدون دست محبت‌آمیزی که به سوی من دراز کردید، من که کودک کوچک فقیری بودم‌ و بدون آموزش و سرمشق شما، هیچ یک از این‌ها اتفاق نمی‌افتاد.
من خیلی به این‌نوع افتخارات پای‌بند نیستم، اما حداقل به من این فرصت را می‌دهد تا به شما بگویم که برای من چه بوده‌اید و هستید و به شما اطمینان دهم که تلاش‌ها، کارها و قلب سخاوتمندانه ای که در این راه صرف کرده‌اید، هنوز در وجود یکی از بچه‌های کوچک مدرسه‌ی شما زندگی می‌کند و علی‌رغم گذشت سال‌ها هرگز مرا از این‌که دانش‌آموز قدردان شما باشم، بازنداشته است. با تمام وجودم شما را در آغوش می‌گیرم.
آلبر کامو»

💌 پاسخ معلم کامو به او:
«فرزند عزیزم،
نمی‌دانم چگونه شادی خود را به‌خاطر مهربانی که درحق من کردی، ابراز کنم و یا چگونه تشکر کنم.‌ اگر می‌توانستم، تو‌ را که حالا پسر بزرگی شده‌ای،‌ در آغوش می‌گرفتم، گرچه همیشه همان «کاموی کوچک من» خواهی‌بود.
کامو کیست؟ فکر می‌کنم‌ آدم‌ها نمی‌توانند طبیعت تو را کاملاً بشناسند. تو همیشه به‌طور غریزی هنگام بروز سرشت و احساساتت سکوت می‌کردی.‌‌ موفقیت تو به‌خاطر بی‌ریایی و صراحت توست و‌‌ نکته‌ی جالب اینجاست که من این چیزها را درباره‌ی تو در کلاس فهمیدم. معلمی که وظیفه شناسی خود را با وجدان انجام می‌دهد، فرصت آشنایی با دانش‌آموزان و فرزندان خود را از دست نمی‌دهد و این‌فرصت‌ها اغلب پیش می‌آید: یک پاسخ، یک ژست, یک طرز ایستادن بسیار گویا است.
بنابراین من فکر می‌کنم، به‌خوبی می‌دانم که تو چه پسرک شیرینی بودی و اغلب اوقات کودک حاوی دانه‌ی مردی است که خواهد شد. شادی تو در مدرسه به همه سرایت می‌کرد. چهره‌ی تو امیدوار‌‌ و بشاش بود و من هرگز به موقعیت واقعی خانوادگی تو شک نکردم. مادرت را فقط یک‌نظر زمانی دیدم که برای ثبت نام تو در فهرست داوطلبان بورس تحصیلی به من مراجعه کرده بود.
به هر حال این‌اتفاق زمانی افتاد که می‌خواستی مرا ترک کنی. اما تا قبل از آن به‌نظرم تو در موقعیت مشابه هم‌کلاسی‌های خود بودی و همیشه آنچه را که نیاز داشتی،‌ در اختیارت بود و مثل برادرت، خوش‌لباس بودی. فکر نمی کنم، بهتر از این بتوانم‌ مادرت را توصیف کنم.
بسیار خشنودم‌ که شهرت تو را مغرور نکرده است،‌ تو همان‌کامو‌‌ هستی: آفرین!
من با علاقه‌ی بسیار پیچ‌وخم‌های نمایشی را که اقتباس کرده‌ای و روی صحنه برده‌ای، تماشا کردم: «تسخیرشدگان» [۱].
من تو را خیلی دوست دارم‌ و برای تو آرزوی موفقیت‌ می‌کنم، تو سزاوارش هستی. بدان که حتی وقتی نمی‌نویسم، اغلب به همه‌ی‌شما فکر می‌کنم. من و مادرم شما چهار نفر را به گرمی در آغوش می‌گیریم.
با احترام
لویی ژرمن»
۱- نمایشنامه تسخیرشدگان آلبر کامو اقتباسی از رمان شیاطین فیودور داستایوسکی است.

🌱 من این نامه‌نگاری را ندیده بودم. یکی از عزیزان همراه کانال محبت کردند. قدردان ایشان هستم.

منبع:
https://lettersofnote.com/2013/11/07/i-embrace-you-with-all-my-heart/
و
https://vinesh.ir/%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87%E2%80%8C%DB%8C-%D8%A2%D9%84%D8%A8%D8%B1%DA%A9%D8%A7%D9%85%D9%88-%D8%A8%D9%87-%D9%85%D8%B9%D9%84%D9%85%D8%B4-%D9%BE%D8%B3-%D8%A7%D8%B2-%D8%A8%D8%B1%D8%AF%D9%86-%D8%AC%D8%A7/

#فرهنگی #پرورشی #مدرسه
#هویت_معلمی #هویت_حرفه_ای
#زمزمه_محبتی #بین_الملل #روش_تدریس
🔻🔻🔻
یادگیرنده مادام العمر باشیم:
@TeacherasLLL



tgoop.com/TeacherasLLL/6522
Create:
Last Update:

🕊 خیلی به این‌نوع افتخارات پای‌بند نیستم، اما...

🌱 نامه‌ی آلبرکامو به معلمش را پس از بردن جایزه نوبل می‌خوانید.
آلبرکاموی فیلسوف؛ پس از بردن جایزه نوبل برای تشکر ابتدا به مادرش و سپس به آموزگار دوران دبستانش فکر کرد. ‌کامو یک نامه‌ی قدردانی به معلمش لویی ژرمن نوشت. ظاهرا این آموزگار کسی است که استعداد آلبرکاموی جوان را پرورش داد و او را به راهی هدایت کرد که سرانجام توانست شاهد مقالات و رمان‌های پرافتخار و شایسته‌ی جوایز او باشد.

💌 نامه کامو:
«۱۹ نوامبر ۱۹۵۷
مسیو ژرمن‌ عزیز،
پیش از آن‌که از صمیم قلبم با شما صحبت کنم، صبر کردم‌ تا هیاهوی این روزهای دور و برم کمی فروکش کند. به تازگی افتخار بسیار بزرگی نصیب من شده است که نه به دنبال آن بوده‌ام و نه آن را خواسته‌ام.
اما وقتی این خبر را شنیدم، بعد از مادرم به شما فکر کردم. بدون شما و بدون دست محبت‌آمیزی که به سوی من دراز کردید، من که کودک کوچک فقیری بودم‌ و بدون آموزش و سرمشق شما، هیچ یک از این‌ها اتفاق نمی‌افتاد.
من خیلی به این‌نوع افتخارات پای‌بند نیستم، اما حداقل به من این فرصت را می‌دهد تا به شما بگویم که برای من چه بوده‌اید و هستید و به شما اطمینان دهم که تلاش‌ها، کارها و قلب سخاوتمندانه ای که در این راه صرف کرده‌اید، هنوز در وجود یکی از بچه‌های کوچک مدرسه‌ی شما زندگی می‌کند و علی‌رغم گذشت سال‌ها هرگز مرا از این‌که دانش‌آموز قدردان شما باشم، بازنداشته است. با تمام وجودم شما را در آغوش می‌گیرم.
آلبر کامو»

💌 پاسخ معلم کامو به او:
«فرزند عزیزم،
نمی‌دانم چگونه شادی خود را به‌خاطر مهربانی که درحق من کردی، ابراز کنم و یا چگونه تشکر کنم.‌ اگر می‌توانستم، تو‌ را که حالا پسر بزرگی شده‌ای،‌ در آغوش می‌گرفتم، گرچه همیشه همان «کاموی کوچک من» خواهی‌بود.
کامو کیست؟ فکر می‌کنم‌ آدم‌ها نمی‌توانند طبیعت تو را کاملاً بشناسند. تو همیشه به‌طور غریزی هنگام بروز سرشت و احساساتت سکوت می‌کردی.‌‌ موفقیت تو به‌خاطر بی‌ریایی و صراحت توست و‌‌ نکته‌ی جالب اینجاست که من این چیزها را درباره‌ی تو در کلاس فهمیدم. معلمی که وظیفه شناسی خود را با وجدان انجام می‌دهد، فرصت آشنایی با دانش‌آموزان و فرزندان خود را از دست نمی‌دهد و این‌فرصت‌ها اغلب پیش می‌آید: یک پاسخ، یک ژست, یک طرز ایستادن بسیار گویا است.
بنابراین من فکر می‌کنم، به‌خوبی می‌دانم که تو چه پسرک شیرینی بودی و اغلب اوقات کودک حاوی دانه‌ی مردی است که خواهد شد. شادی تو در مدرسه به همه سرایت می‌کرد. چهره‌ی تو امیدوار‌‌ و بشاش بود و من هرگز به موقعیت واقعی خانوادگی تو شک نکردم. مادرت را فقط یک‌نظر زمانی دیدم که برای ثبت نام تو در فهرست داوطلبان بورس تحصیلی به من مراجعه کرده بود.
به هر حال این‌اتفاق زمانی افتاد که می‌خواستی مرا ترک کنی. اما تا قبل از آن به‌نظرم تو در موقعیت مشابه هم‌کلاسی‌های خود بودی و همیشه آنچه را که نیاز داشتی،‌ در اختیارت بود و مثل برادرت، خوش‌لباس بودی. فکر نمی کنم، بهتر از این بتوانم‌ مادرت را توصیف کنم.
بسیار خشنودم‌ که شهرت تو را مغرور نکرده است،‌ تو همان‌کامو‌‌ هستی: آفرین!
من با علاقه‌ی بسیار پیچ‌وخم‌های نمایشی را که اقتباس کرده‌ای و روی صحنه برده‌ای، تماشا کردم: «تسخیرشدگان» [۱].
من تو را خیلی دوست دارم‌ و برای تو آرزوی موفقیت‌ می‌کنم، تو سزاوارش هستی. بدان که حتی وقتی نمی‌نویسم، اغلب به همه‌ی‌شما فکر می‌کنم. من و مادرم شما چهار نفر را به گرمی در آغوش می‌گیریم.
با احترام
لویی ژرمن»
۱- نمایشنامه تسخیرشدگان آلبر کامو اقتباسی از رمان شیاطین فیودور داستایوسکی است.

🌱 من این نامه‌نگاری را ندیده بودم. یکی از عزیزان همراه کانال محبت کردند. قدردان ایشان هستم.

منبع:
https://lettersofnote.com/2013/11/07/i-embrace-you-with-all-my-heart/
و
https://vinesh.ir/%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87%E2%80%8C%DB%8C-%D8%A2%D9%84%D8%A8%D8%B1%DA%A9%D8%A7%D9%85%D9%88-%D8%A8%D9%87-%D9%85%D8%B9%D9%84%D9%85%D8%B4-%D9%BE%D8%B3-%D8%A7%D8%B2-%D8%A8%D8%B1%D8%AF%D9%86-%D8%AC%D8%A7/

#فرهنگی #پرورشی #مدرسه
#هویت_معلمی #هویت_حرفه_ای
#زمزمه_محبتی #بین_الملل #روش_تدریس
🔻🔻🔻
یادگیرنده مادام العمر باشیم:
@TeacherasLLL

BY معلم: یادگیرنده مادام العمر




Share with your friend now:
tgoop.com/TeacherasLLL/6522

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Although some crypto traders have moved toward screaming as a coping mechanism, several mental health experts call this therapy a pseudoscience. The crypto community finds its way to engage in one or the other way and share its feelings with other fellow members. Healing through screaming therapy 6How to manage your Telegram channel? Add up to 50 administrators How to create a business channel on Telegram? (Tutorial)
from us


Telegram معلم: یادگیرنده مادام العمر
FROM American