tgoop.com/abooklover/4736
Last Update:
در منزل زن، هرچه او را میدید کم بود و همان تلگرامی که به آندره میگفت مشکلی برای رفتن به اوتوی پیش آمده، با اصرار از او خواهش میکرد بیاید شام بخورد یا شب ساعتی آنجا بماند. ماریول ابتدا این دعوتها را نوعی جبران مافات فرض کرده بود. سپس لابد فهمیده بود که زن بسیار دوست دارد او را ببیند، بیشتر از دیگران. فهمیده بود که بهراستی به او نیاز دارد، به محبت فراگیر و نزدیکش، به نوازش پنهان حضورش. زن به او نیاز داشت، مانند بتی که برای خدا شدن به دعا و ایمان نیاز دارد. در پرستشگاه خالی چیزی نیست جز چوبی تراشیده. اما اگر فقط یک فرد با ایمان وارد نیایشگاه شود، بپرستد، تضرع کند، زانوزده و با اشتیاق بنالد، مستِ دین خود، بت با برهما، الله یا مسیح برابری میکند، چون هر موجود محبوبی نوعی خداست.
خانم دو بورن بیش از هر زنی احساس میکرد برای ایفای نقش بت به دنیا آمده است، برای اجرای این مأموریت که طبیعت به زنان سپرده تا در جایگاه پرستش و تقاضا قرار گیرند و با زیبایی، لطف، افسون و عشوهگری خود بر مردها چیره شوند.
او درست همین نوع الههی بشری بود؛ الههای ظریف، متکبر، پرتوقع و مغرور که آیین عشقورزی نرها مثل عود به آنها نخوت و الوهیت میبخشد.
#دل_ما
#گی_دو_موپاسان / محمود گودرزی
@abooklover
BY تا روشنایی بنویس!
Share with your friend now:
tgoop.com/abooklover/4736