ABOOKLOVER Telegram 4795
برای بسیاری از جوانان اشرافی، معشوقه اغلب نقش یک استاد واقعی را بازی می‌کند و روابطی از این‌گونه تنها مدرسۀ اخلاقی است که در آن با فرهنگی برتر آشنا می‌شوند و به ارزش آشنایی‌های بی‌چشمداشت پی می‌برند، و بدون این‌گونه روابط آدم‌هایی بی‌فرهنگ، در دوستی زمخت، بی‌ظرافت و کج‌سلیقه باقی می‌مانند. حتی در میان عوام هم (که از نظر زمختی اغلب شباهت بسیاری به اشراف دارند) زن که حساس‌تر و ظریف‌تر است و فراغت بیشتری دارد، به برخی ظرافت‌ها کنجکاو است، برخی زیبایی‌های عاطفه و هنر را محترم می‌دارد و اگر هم آن‌ها را نفهمد، برایشان بیش از آنچه مرد از همه خواستنی‌تر می‌داند، یعنی پول و مقام، ارزش قائل است. و معشوق او چه اشراف‌زاده‌ای چون سن‌لو باشد و چه جوان کارگری، دلدار خود را آن‌قدر شایستهٔ دلبستگی و احترام می‌داند که به آنچه او دوست دارد و محترم می‌شمارد نیز دل می‌بندد؛ و بدین‌گونه، سلسله مراتب ارزش‌ها برای او باژگونه می‌شود. زن به‌خاطر جنسش ضعیف است، نابسامانی‌های عصبی توضیح‌ناپذیر دارد که معشوق تندرست او اگر آن‌ها را نزد یک مرد، یا حتی زن دیگری، خاله‌ای یا دخترعمویی ببیند، لبخندی به لب می‌آورد. اما تاب دیدن رنج کسی را که دلبستهٔ اوست ندارد. اشراف‌زادهٔ جوانی، چون سن‌لو، که معشوقه‌ای دارد، عادت می‌کند هر بار که با او برای شام به کاباره‌ای می‌رود والریانات در جیب داشته باشد که شاید به کار او بیاید، و به تأکید و بی‌نیشخندی از پیشخدمت بخواهد که درها را بی‌صدا ببندد، پارچهٔ نمدار روی میز پهن نکند، تا مبادا معشوقه‌اش دچار ناراحتی‌هایی بشود که خود او هیچگاه حسّشان نکرده است، و برای او بیانگر دنیایی ناشناخته‌اند که از معشوقه آموخته است آن را واقعی بداند، ناراحتی‌هایی که او اکنون، بی نیازی به شناختنشان، دردشان را می‌داند، حتی هنگامی که کسان دیگری دچارشان می‌شوند. معشوقهٔ سن‌لو -به همان‌گونه که نخستین راهبان قرون وسطی به مسیحیت آموختندـ دلسوزی برای حیوانات را به او آموخته بود، زیرا خود عاشق آن‌ها بود. و هرگز بدون سگ و قناری و طوطی‌هایش به سفر نمی‌رفت؛ سن‌لو با علاقه‌ای مادرانه از آن‌ها مراقبت می‌کرد و آدم‌هایی را که با جانوران بدرفتاری کنند وحشی می‌خواند. از سوی دیگر، زن هنرپیشه‌ای، یا مدعی هنرپیشگی، مانند آنی که با سن‌لو زندگی می‌کرد، چه هوشمند بود و چه نه، همنشینی با زنان اشرافی را برای او ملال‌آور کرده، اجبار رفتن به شب‌نشینی‌ها را خسته‌کننده چون بیگاری نمایانده، او را از اسنوبی و بیهودگی نجات داده بود. اما، گرچه به یاری او روابط محفلی در زندگی سن‌لو جای کمتری داشت، در عوض به او آموخته بود که روابط خود را با ظرافت و نجابت همراه کند، درحالی‌که اگر یک مرد محفل‌نشین ساده باقی می‌ماند، دوستی‌هایش انگیزه‌هایی پوچ و سودجویانه می‌یافت و بی‌ظرافت می‌شد.

#در_سایه_دوشیزگان_شکوفا
#در_جستجوی_زمان_از_دست_رفته
#مارسل_پروست / مهدی سحابی

@abooklover



tgoop.com/abooklover/4795
Create:
Last Update:

برای بسیاری از جوانان اشرافی، معشوقه اغلب نقش یک استاد واقعی را بازی می‌کند و روابطی از این‌گونه تنها مدرسۀ اخلاقی است که در آن با فرهنگی برتر آشنا می‌شوند و به ارزش آشنایی‌های بی‌چشمداشت پی می‌برند، و بدون این‌گونه روابط آدم‌هایی بی‌فرهنگ، در دوستی زمخت، بی‌ظرافت و کج‌سلیقه باقی می‌مانند. حتی در میان عوام هم (که از نظر زمختی اغلب شباهت بسیاری به اشراف دارند) زن که حساس‌تر و ظریف‌تر است و فراغت بیشتری دارد، به برخی ظرافت‌ها کنجکاو است، برخی زیبایی‌های عاطفه و هنر را محترم می‌دارد و اگر هم آن‌ها را نفهمد، برایشان بیش از آنچه مرد از همه خواستنی‌تر می‌داند، یعنی پول و مقام، ارزش قائل است. و معشوق او چه اشراف‌زاده‌ای چون سن‌لو باشد و چه جوان کارگری، دلدار خود را آن‌قدر شایستهٔ دلبستگی و احترام می‌داند که به آنچه او دوست دارد و محترم می‌شمارد نیز دل می‌بندد؛ و بدین‌گونه، سلسله مراتب ارزش‌ها برای او باژگونه می‌شود. زن به‌خاطر جنسش ضعیف است، نابسامانی‌های عصبی توضیح‌ناپذیر دارد که معشوق تندرست او اگر آن‌ها را نزد یک مرد، یا حتی زن دیگری، خاله‌ای یا دخترعمویی ببیند، لبخندی به لب می‌آورد. اما تاب دیدن رنج کسی را که دلبستهٔ اوست ندارد. اشراف‌زادهٔ جوانی، چون سن‌لو، که معشوقه‌ای دارد، عادت می‌کند هر بار که با او برای شام به کاباره‌ای می‌رود والریانات در جیب داشته باشد که شاید به کار او بیاید، و به تأکید و بی‌نیشخندی از پیشخدمت بخواهد که درها را بی‌صدا ببندد، پارچهٔ نمدار روی میز پهن نکند، تا مبادا معشوقه‌اش دچار ناراحتی‌هایی بشود که خود او هیچگاه حسّشان نکرده است، و برای او بیانگر دنیایی ناشناخته‌اند که از معشوقه آموخته است آن را واقعی بداند، ناراحتی‌هایی که او اکنون، بی نیازی به شناختنشان، دردشان را می‌داند، حتی هنگامی که کسان دیگری دچارشان می‌شوند. معشوقهٔ سن‌لو -به همان‌گونه که نخستین راهبان قرون وسطی به مسیحیت آموختندـ دلسوزی برای حیوانات را به او آموخته بود، زیرا خود عاشق آن‌ها بود. و هرگز بدون سگ و قناری و طوطی‌هایش به سفر نمی‌رفت؛ سن‌لو با علاقه‌ای مادرانه از آن‌ها مراقبت می‌کرد و آدم‌هایی را که با جانوران بدرفتاری کنند وحشی می‌خواند. از سوی دیگر، زن هنرپیشه‌ای، یا مدعی هنرپیشگی، مانند آنی که با سن‌لو زندگی می‌کرد، چه هوشمند بود و چه نه، همنشینی با زنان اشرافی را برای او ملال‌آور کرده، اجبار رفتن به شب‌نشینی‌ها را خسته‌کننده چون بیگاری نمایانده، او را از اسنوبی و بیهودگی نجات داده بود. اما، گرچه به یاری او روابط محفلی در زندگی سن‌لو جای کمتری داشت، در عوض به او آموخته بود که روابط خود را با ظرافت و نجابت همراه کند، درحالی‌که اگر یک مرد محفل‌نشین ساده باقی می‌ماند، دوستی‌هایش انگیزه‌هایی پوچ و سودجویانه می‌یافت و بی‌ظرافت می‌شد.

#در_سایه_دوشیزگان_شکوفا
#در_جستجوی_زمان_از_دست_رفته
#مارسل_پروست / مهدی سحابی

@abooklover

BY تا روشنایی بنویس!


Share with your friend now:
tgoop.com/abooklover/4795

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

How to create a business channel on Telegram? (Tutorial) Telegram Android app: Open the chats list, click the menu icon and select “New Channel.” Judge Hui described Ng as inciting others to “commit a massacre” with three posts teaching people to make “toxic chlorine gas bombs,” target police stations, police quarters and the city’s metro stations. This offence was “rather serious,” the court said. Ng was convicted in April for conspiracy to incite a riot, public nuisance, arson, criminal damage, manufacturing of explosives, administering poison and wounding with intent to do grievous bodily harm between October 2019 and June 2020. With the sharp downturn in the crypto market, yelling has become a coping mechanism for many crypto traders. This screaming therapy became popular after the surge of Goblintown Ethereum NFTs at the end of May or early June. Here, holders made incoherent groaning sounds in late-night Twitter spaces. They also role-played as urine-loving Goblin creatures.
from us


Telegram تا روشنایی بنویس!
FROM American