tgoop.com/abooklover/4803
Last Update:
بر این شک نخستین که آیا در آن روز میبینمشان یا نه، شکی بس وخیمتر افزوده میشد و آن اینکه آیا هرگز دوباره خواهمشان دید، چون در نهایت نمیتوانستم بدانم که به امریکا میرفتند یا به پاریس برمیگشتند. و برای آنکه عشقشان در دلم پا بگیرد همین بس بود. میشود که از کسی خوشت بیاید. اما برای هجوم آن اندوه، آن حس جبرانناپذیری، آن دلشورهای که در پیشان عشق میآید، خطر اینکه چیزی محال باشد ضروری است -و شاید، بدینگونه، آنچه سودای آدمی بیتابانه در پی آن است نه یک آدم که خود عشق باشد. چنین بود که از همان زمان دستخوش تأثیرهایی بودم که در عشقهای پیاپی تکرار میشوند، یا دستکم من در عشقهایم تکرارشان را دیدم. شاید اینها بخش جداییناپذیری از عشق باشد؛ شاید هم آنچه ویژگی نخستین عشق بوده به یاری خاطره، یا تلقین، یا عادت بر عشقهای بعدی افزوده میشود و در طول دورههای پیاپی زندگیمان به جنبههای گوناگون آن حالتی عام میدهد.
#در_سایه_دوشیزگان_شکوفا
#در_جستجوی_زمان_از_دست_رفته
#مارسل_پروست / مهدی سحابی
@abooklover
BY تا روشنایی بنویس!
Share with your friend now:
tgoop.com/abooklover/4803