میدانست باید در انتظار چه چیزی باشد و با این که قلبش آشفته بود، ذهنش صاف و شفاف بود.
ذهنش میگفت مبارزه نکن. این همان چیزی است که میخواستی. برایش آماده بودی. بگذار اتفاق بیفتد. بهتر است به دست کسی باشه که دوستت داره تا یک غریبه. بهتر از تخت بیمارستانه که هیچوقت چراغها را خاموش نمیکنن. خیلی زود همه چی تموم میشه. بیرون از این زندگی، بدون درد و بهسوی... بهسوی چه چیزی؟ همه میروند. ولی هیچکس نمیداند. هولناک و سحرآمیز مبارزه نکن. بذار اتفاق بیفته. مبارزه نکن...
و میخواست تا ابد بیدار و زنده بماند ولی تمام نیروی ارادهاش را به کار گرفت تا بلند نشود و فریاد نزند که بیدار و زنده است.
خروج | بلیندا باوئر | ترجمهی سام حاجیانی | چاپ اول ۱۴۰۳، رقعی، شمیز، ۳۵۹ صفحه، ۳۷۰۰۰۰ تومان، #باکتاب.
@agarpub
ذهنش میگفت مبارزه نکن. این همان چیزی است که میخواستی. برایش آماده بودی. بگذار اتفاق بیفتد. بهتر است به دست کسی باشه که دوستت داره تا یک غریبه. بهتر از تخت بیمارستانه که هیچوقت چراغها را خاموش نمیکنن. خیلی زود همه چی تموم میشه. بیرون از این زندگی، بدون درد و بهسوی... بهسوی چه چیزی؟ همه میروند. ولی هیچکس نمیداند. هولناک و سحرآمیز مبارزه نکن. بذار اتفاق بیفته. مبارزه نکن...
و میخواست تا ابد بیدار و زنده بماند ولی تمام نیروی ارادهاش را به کار گرفت تا بلند نشود و فریاد نزند که بیدار و زنده است.
خروج | بلیندا باوئر | ترجمهی سام حاجیانی | چاپ اول ۱۴۰۳، رقعی، شمیز، ۳۵۹ صفحه، ۳۷۰۰۰۰ تومان، #باکتاب.
@agarpub
tgoop.com/agarpub/175
Create:
Last Update:
Last Update:
میدانست باید در انتظار چه چیزی باشد و با این که قلبش آشفته بود، ذهنش صاف و شفاف بود.
ذهنش میگفت مبارزه نکن. این همان چیزی است که میخواستی. برایش آماده بودی. بگذار اتفاق بیفتد. بهتر است به دست کسی باشه که دوستت داره تا یک غریبه. بهتر از تخت بیمارستانه که هیچوقت چراغها را خاموش نمیکنن. خیلی زود همه چی تموم میشه. بیرون از این زندگی، بدون درد و بهسوی... بهسوی چه چیزی؟ همه میروند. ولی هیچکس نمیداند. هولناک و سحرآمیز مبارزه نکن. بذار اتفاق بیفته. مبارزه نکن...
و میخواست تا ابد بیدار و زنده بماند ولی تمام نیروی ارادهاش را به کار گرفت تا بلند نشود و فریاد نزند که بیدار و زنده است.
خروج | بلیندا باوئر | ترجمهی سام حاجیانی | چاپ اول ۱۴۰۳، رقعی، شمیز، ۳۵۹ صفحه، ۳۷۰۰۰۰ تومان، #باکتاب.
@agarpub
ذهنش میگفت مبارزه نکن. این همان چیزی است که میخواستی. برایش آماده بودی. بگذار اتفاق بیفتد. بهتر است به دست کسی باشه که دوستت داره تا یک غریبه. بهتر از تخت بیمارستانه که هیچوقت چراغها را خاموش نمیکنن. خیلی زود همه چی تموم میشه. بیرون از این زندگی، بدون درد و بهسوی... بهسوی چه چیزی؟ همه میروند. ولی هیچکس نمیداند. هولناک و سحرآمیز مبارزه نکن. بذار اتفاق بیفته. مبارزه نکن...
و میخواست تا ابد بیدار و زنده بماند ولی تمام نیروی ارادهاش را به کار گرفت تا بلند نشود و فریاد نزند که بیدار و زنده است.
خروج | بلیندا باوئر | ترجمهی سام حاجیانی | چاپ اول ۱۴۰۳، رقعی، شمیز، ۳۵۹ صفحه، ۳۷۰۰۰۰ تومان، #باکتاب.
@agarpub
BY نشر اگر
Share with your friend now:
tgoop.com/agarpub/175