tgoop.com/alefbalib/5434
Last Update:
#پرونده_موضوعی
📂پدیدار شناسی Phenomenology
▪️پدیدارشناسی در لغت
کلمه پدیدارشناسی (Phenomenology) از دو کلمه یونانی «فاینومنون» و «لوگوس» مشتق شده است. کلمه فاینومنون نیز از فاینثای به معنای ظاهر شدن و آشکار شدن میآید. بنابراین پدیدار آن چیزی است که خود را نشان میدهد؛ آن چیزی است که در نور ظاهر میشود. به عبارت سادهتر ما فقط پدیدارها را چنانکه آنها خودشان را در ذات خودشان نشان میدهند میتوانیم بشناسیم.
درباره جزء دوم کلمه یعنی logy دو دیدگاه وجود دارد؛ ادموند هوسرل آنرا ماخوذ ازلوگوس(logos) به معنای شناخت یا شناسی دانسته است در حالی که شاگرد او هایدگر آنرا در اصل از مصدر «لگین» به معنای آپوفاینثای/ نشان دادن، آشکار ساختن و به چیزی اجازه دیدهشدن دادن، میداند. بنابراین هنگامی که لوگوس را با فاینومنون میآوریم در واقع مرتبه دوم نشان دادن صورت میگیرد. در این مرتبه سخن، پدیدار را بیان میکند و لذا پدیدارشناسی رخصت میدهد که آنچه خودش را نشان میدهد، دیده شود. در حقیقت پدیدارشناسی به ما اجازه میدهد که پدیدار را به دور از موانع دیده شدن ببینیم و به ساختارها و ارتباطهای درونیای توجه کنیم که تاکنون پنهان بودهاند یا در پرتو نور نیامدهاند.
▪️تاریخچه پدیدارشناسی
لفظ فنومنولوژی در دوره جدید با نام ادموند هوسرل پیوند خورده است اما این اصطلاح قبل از آنکه در خصوص فلسفه او اطلاق شود در میان فلاسفه پیش از وی معانی مختلفی داشته است که به طور خلاصه به آنها اشاره می شود :
1️⃣ لامبرت : یوهان هاینریش لامبرت فیلسوف معاصر کانت کسی است که برای نخستین بار این واژه را وضع کرد و بهکار برد. این کلمه در اصطلاح لامبرت عبارت است از «بحث درباره نمود و اثر آن در صحت و سقم شناخت انسانی». او لفظ «Phenomenon» را برای ارجاع به وجوه پنداری تجربه بشری به کاربرد و از این رو فنومنولوژی را به «نظریه پندار» تعریف کرد. نمود از نظر وی نه حقیقت است نه خطا بلکه برزخی میان آن دو است.
2️⃣ اتینگر : او وضع و حالت فکری پدیدار شناسانه را با وضع و حالت فکری هندسی و یا مکانیک عمیق مقابل نهاده است. در حالت پدیدارشناسانه مدار کار بر شهود طبیعی است، حال آن که در علومی همچون هندسه و یا مکانیک جدید لوازم و متفرعات از اصول کلی و بدیهی استنتاج میشوند. از نظر وی مهم آن است که کتاب مقدس با ما پدیدارشناسانه سخن میگوید. از همین رو است که بزرگان قدیم به علل قریب و بلافصل، آن هم از روی نشانیهای آشکار اکتفا کردهاند - یعنی وضع پدیدارشناسانه داشتهاند- و مابقی را به آسمان [خدا] واگذاشتهاند. کنه و ذات امور را تنها خداست که میداند ، آنچه که ما به آن می توانیم رسید همین معانی سطحی و ظاهری است. به عقیده اتنیگر عرف عام پدیدارشناسانه است.
3️⃣ هردر: او نیز لفظ و معنای پدیدارشناسی را به وام گرفت ولی آن را در بنیاد گذاری نوی از علم زیباییشناسی به کار بست. مفهوم اصلی و کلیدی علم زیباییشناسی، زیبایی است و زیبایی در اصل مربوط میشود به دیدن، و دیدنیها بیواسطه در دسترس هستند. زیبایی را باید «پدیدارشناسانه» در نمودهای مرئی بجوییم. به این معنا پدیدارشناسی وصف نمودهای حس بینایی است، نمودهایی که در آنها زیبایی را به صورت بیواسطه، آشکارا در مناسبات میان خطوط، سطح ها، شکلها و رنگها میتوان دید.
4️⃣کانت: کانت لفظ و مفهوم پدیدارشناسی را از لامبرت گرفت ولی برای Phenomenon معنایی جدید و گستردهتر قایل شد. او اعیان و رویدادها را از حیث آنکه در تجربه ما نمودار میشوند از وجود فینفسه آنها، تفکیک و متمایز کرد. اولی را Phenomena نامید و دومی را Nomena یا «اشیاء و موجودات فی نفسه»
خلاصه آنکه کانت لفظ پدیدارشناسی را به خلاف معنای مورد نظر لامبرت به کار میبرد. لامبرت پدیدارشناسی را انتقادِ نمود به قصد وصول به بود [= حقیقت]، میدانست، به خلاف کانت که از آن تبدیل نمود به تجربه را قصد میکرد. (برای مطالعه ادامه مطلب به اینجا رجوع کنید(
#فلسفه
#پدیدارشناسی
🔰کتابخانه مجازی الفبا
🔰کانال تلگرام الفبا
BY کتابخانه مجازی الفبا
Share with your friend now:
tgoop.com/alefbalib/5434