tgoop.com/alefbalib/5702
Last Update:
#جریان_شناسی
#جریان_حکمت_خالده
📑 حکمت خالده
🖊فریتوف شوان
«فلسفهی خالده» عموماً حاکی از آن حقیقت مابعدالطبیعیای تلقی میشود که بیآغاز است، در همهی جلوهها و ترجمانهای حکمت حضور دارد. شاید، در اینجا، بهتر یا محتاطانهتر باشد که از یک حکمت خالده دم بزنیم، زیرا از سنخ بافتههای ساخته و پرداختهی ذهن نیست، حال آنکه فلسفه [به معنای جدید آن] غالباً از این سنخ است؛ و نیز، حکمت ازلی را، که همیشه به خود وفادار میماند. با عنایت به اینکه، بالطبع، به یک اعتبار، مستلزم عبادت و متحقق شدن به حقایق معنوی است، میتوان «دین خالد» نامید. اما اساساً با واژهی «فلسفه» مخالفتی نداریم، زیرا قدما از این واژه همهی انحاء حکمت را مراد میکردند؛ ولی، در واقع، استدلالگرایی، که با مراقبه و حضور معنوی حقیقی مطلقاً سروکاری ندارد، به واژهی «فلسفه» صبغهای محدودکننده داده است، به نحوی که هرگز نمیتوان دانست که با این واژه واقعاً دربارهی چه چیزی سخن میگویند. اگر کانت «فیلسوف» است فلوطین نیست و بالعکس.
در «حکمت خالده» مسأله بر سر این است که: هستند حقایقی که ذاتی و جبلی روح انسان و در عین حال، به یک اعتبار، در ژرفای «قلب» ـ در عقل شهودی ناب ـ مدفون و مستورند و تنها کسی بدانها دسترسی تواند داشت که اهل مراقبه و حضور معنوی باشد؛ اینها همان حقایق مابعدالطبیعی اساسیاند. دسترسی به این حقایق در وسع «عارفان» ، «روحانیون» یا «حکیمان الاهی» به معنای فرقهگرایانهی آنها ـ است، دسترسی به این حقایق در وسع «فیلسوفان» ، به معنای حقیقی و هنوز معصومانهی این واژه نیز بود؛ مثلاً، در وسع فیثاغورث، افلاطون، تا حد زیادی ارسطو نیز.
اگر عقل شهودی، روح واجد مراقبه و حضور و معرفت مستقیم و بیواسطه، «معرفت قبلی» در کار نمیبود، عقل استدلالی قادر به منطقورزی نیز وجود نمیداشت؛ حیوانات، چون نمیتوانند خدا را بشناسند، عقل استدلالی ندارند؛ به عبارت دیگر، آدمی فقط بدین جهت عقل استدلالی یا فهم ـ و نیز زبان ـ دارد که اساساً میتواند به بصیرت فوق استدلالی، از این رهگذر، به حقیقت مابعدالطبیعی خاصی دست یابد.
محتوای اساسی حقیقت مطلق [یا: حق] امر نامشروط، [یعنی] مطلق مابعدالطبیعی، است؛ [همان] نهایه النهایات [یا: غایه الغایات]، که خیر علیالاطلاق و آگاثون افلاطونی هم هست. اما از ذاتیات امرمطلق است که عدم تناهی و همه توانی باشد، بدینمعنا آگوستین قدیس میگفت که از ذاتیات امر خیر [یا: خیر یگانه] است که خود را ظاهر سازد؛ اگر خورشیدی هست، تشعشع هم هست؛ و ضرورت [وجود] کیهان، که مشعر به [وجود] خدا است، از همین امر ناشی میشود.
ادامه مطلب 👇🏻
(برای مطالعه ادامه این مطلب روی instant view کلیک کنید.)
#حکمت
#حکمت_خالده
#شوان
🔰کتابخانه مجازی الفبا
🔰کانال تلگرام الفبا
BY کتابخانه مجازی الفبا
Share with your friend now:
tgoop.com/alefbalib/5702