tgoop.com/alirabiei_ir/1481
Last Update:
🔻 مست عشق با تغییرات ارزشی، فسیل با ناامیدی اجتماعی
✍️علی ربیعی
"قسمت اول"
چند روز پیش در فرصت پیش آمده، فیلم «مست عشق» را به تماشا نشستم. بعد از دیدن فیلم، میزان فروش فیلم و استقبال تماشاگران و تکمیل بودن ظرفیت سانسهای آن در تمام زمانهای اکران فیلم، توجه مرا به علت پرفروش بودن دو فیلم اخیر اما در دو ژانر کاملا متفاوت جلب کرد. فارغ از نقش بازیگران یا جلوههای ویژه و ... که عوامل معمول جذب مخاطب هستند چه عوامل دیگری، چنین موفقیتی را برای آنها رقم زده است؟
در کنار این بررسی، نگاهی داشتم به فیلم «فسیل» که یکی از رکوردداران فروش سینمای ایران در ژانر طنز و کمدی که حاوی نقد اجتماعی جدی نیز است. فیلم «فسیل» توانست در یک سال متمادی به اکران خود در سالنهای سینما تداوم دهد و به فروشی تاریخی دست یابد. از اینرو مناسب دیدم با نگاهی اجتماعی استقبال از این دوفیلم را بررسی کنم.
معتقدم هنر از جمله سینما، همواره نوعی نسبت با تحولات اجتماعی و نیازهای جامعه در هر دوره و با هر نسلی دارد. شعر، موسیقی، داستان و سایرهنرها هم متاثر از تحولات وتغییرات اجتماعی خلق می شوند وهم به نیازهای اجتماعی وحالات روحی جامعه پاسخ می دهند. اما فیلم و سینما که پدیدهای مدرن و نسبتا معاصر محسوب میشود، نسبتی وسیعتر با تحولات و تغییرات اجتماعی پیداکردهاند.
نگاه کنیم به تاریخ سینمای ایران؛ من برخلاف افرادی که بین سینمای موسوم به فیلمفارسی به تعبیر زندهیاد «هوشنگ کاووسی» و فیلمهای موج نو با ارزشگذاری متفاوت تفکیک جایگاه درهنرسینما قائل میشوند، معتقدم هر دو نوع این فیلمها، ارزش خاص خود را داشته و این ارزش نوعی پاسخ به نیاز اجتماعی دوره خود را در بر داشته است. دورهای که مهاجرین نسل اول با کولهباری از امید و آرزو پس از صنعتی شدن اولیه از روستاها به تهران و دیگر شهرهای بزرگ آمده اند و بخشی اعظمی از جمعیت این شهرها را تشکیل میدهند، -به خصوص در تهران- تضادهای طبقاتی کاملا ملموس و مشخص راتجربه می کنند،هرچند به یک رفاه نسبی در مقایسه با روستا دست یافتهاند اما خسته از مناسبات شهری وسرخوردگی ها با آرزوها زندگی میگذرانند، این افراد در پایان هفته و خسته از کار سخت، به دنبال شادی، نشاط هستند.تغییرخواهی به خصوص، تغییر طبقه و موقعیت اجتماعی رادر سر می پرورانند . لذا این افراد، گرایش به فیلمهایی که بازیگری روستایی موفق در آن ایفای نقش میکند یا فیلم هایی که قهرمانان آن متعلق به طبقات پایین اجتماعی هستند و می توانند جابجایی طبقاتی داشته باشند،(تغییر طبقه با یک عشق مضمون بسیاری فیلم هاهست) به چشم میخورد. یعنی دقیقا «فیلمفارسی» دهه سی و چهل نوعی پاسخ دادن به نیاز اجتماعی است.
با نزدیک شدن به دهه پنجاه، جامعه تحصیلکرده، دانشگاهی و روشنفکری ایران قویتر میشود و طبقه متوسط گسترده تر از قیل شکل میگیرد. در این دوره فیلمهای موج جدید و روشنفکری و همچنین اعتراضی را شاهد هستیم. بخش اعظمی از فیلمهای اعتراضی همچون «خاک»، «گوزنها» و بسیاری از فیلمهایی دیگر که با هنرنمایی افرادی چون کیمیایی، شهید ثالث، مهرجویی، تقوایی و.... به اکران درآمدند نوعی پاسخ به نیاز تغییرخواهی بودهاند.
با همین قاعده میتوان استقبال از دو فیلم یاد شده «فسیل» و «مست عشق» در سال ۱۴۰۲ و ۱۴۰۳ را تبیین کرد. به اعتقاد من، علت گرایش به «فسیل» و گیشه پررونق فیلمهای طنز به نوعی نیاز و واکنش به زندگی با ناامنی روانی مداوم، تلاشهایی که به ثمر نمیرسند، افراد درمعرض هجوم اخبار منفی (که مواجهه با آن لحظهای شده است) و در ناامیدی از حال وآینده قرار داشتن، باز میگردد.
من فکر میکنم حداقل در شش دهه اخیر جامعه ایران، هیچگاه فضای ناامید کننده و منفیای که در این چندسال، بر جامعه حاکم است و انگارهای عمومی را رقم زده است،تااین اندازه وجود نداشته است. مردم مایوسی که به دنبال شادی و خوشحالی هستند و جامعهای که شاخصهای شادی در آن به شدت پایین آمده، به دنبال برآوردن حداقلهای این نیاز خود، از طریق سینما و با دیدن فیلمهای طنز در صدد پر کردن این خلاها است؛ خصوصا این فیلم که نوعی نقد اجتماعی و اعتراض به اجبار پذیرش نقش در شرایط تغییریافته است، بنابراین بخش عمدهای از فروش بالای فیلمهای طنز با نیاز و مسئله اجتماعی ناامنی روانی، جامعه غیرشاداب و حال بد جامعه قابل تفسیر است.
@alirabiei_ir
BY Alirabiei.ir خیر جمعی _ علی ربیعی
Share with your friend now:
tgoop.com/alirabiei_ir/1481