tgoop.com/alitayefi1/4992
Last Update:
آیا ایران تجزیه شده است؟ ۱
علی طایفی
همواره یکی از نگرانیهایی که نظام سیاسی و اصلاحطلبان حکومتی بر آن پایمیفشارند این است که ایران در صورت گسترش ناآرامیها و تغییرات سیاسی در نظام قدرت متمرکز، در خطر تجزیه و فروپاشی سرزمینی قرار خواهد گرفت. استدلال این بخش از صاحبان قدرت در پوزیسیون همسو با استدلال بخشی از اپوزیسیون قدرت در بین مجموعهای از ناسیونالیستهای افراطی، سلطنتطلبان و پادشاهیخواهان است که معتقدند اگرچه تغییر سیاسی و فروپاشی نظام قدرت ضروری است ولی باید مراقب خطر تجزیه کشور نیز بود.
درجای دیگری به رویکرد غیردمکراتیک هراسهایی از این پرداختهام (اینجا). ولی در تحلیل حاضر تلاش من بر این است که نشان دهم هراس از تجزیه امری موکول به آینده و محتملهای تحول سیاسی در کشور نیست. برعکس معتقدم تجزیه در جامعه ایران پیشاپیش و در طول چند دهه اخیر تحت حکومت دینی، ریشه و رشد یافته است. این تجزیه هم لزوما سرزمینی نیست بلکه از ابعاد دیگر اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، جنسیتی، قومیتی و طبقاتی چنان تجزیه فراگیر و ژرفناکی رخ داده است که در صورت فروپاشی سیاسی، زمینه تجزیه سرزمینی را نیز فراهم خواهد ساخت. برخی از ابعاد این تجزیه همهگیر و فراگیر چنین است:
۱) تجزیه جنسیتی. معتقدم از همان سال نخست پیروزی انقلاب ۵۷، بسترهای تجزیه جنسیتی در جامعه فراهم و تحکیم شد. ساختار اجتماعی، سیاسی و حقوقی جامعه ایران و قوانین واپسمانده دینی چنان فضایی را تثبیت ساخته است که در آن، ایران به دو جزیره بزرگ تجزیه شده است. در یک پهنه اجتماعی مردان دارای بیشترین قدرت، فرمانروایی و سلطه و امکان هستند و در پهنه دیگر نیمی از جمعیت بنام زنان قرار دارند که فاقد کمترین حقوق انسانی، برابر و متعادل هستند.
در چنین ساختاری نیمی از جامعه بنام زن، فاقد حق بارداری، سقط جنین، نامگذاری بر فرزند، ارث برابر، دیه برابر، حق سفر، حق تحصیل، حق شغل، حق مهاجرت، حق ازدواج، حق طلاق، حق حضانت و کلا حق زندگی برابر با مردان هستند. میتوان این وضعیت را به تعبیر دیگر به تجزیه جامعهای تشبیه کرد که نیمی از جامعه بر قدرت و نیمی در زیر ستم و فاقد قدرت بسر میبرند. حتی به تعبیر دیگر نیمه مردانه جامعه به زندانبان روزانه نیمه دیگر جامعه زنان تبدیل شده که زندگی زنان را تحت ستمی چندگانه فرو برده است.
۲) تجزیه قومیتی نیز اگرچه از مهمترین عرصههایارعاب و هراس در جامعه مطرح میشود، امری است که پیشاپیش در جامعه ایران رخ داده است. نرخ اندک سواد، ثبت احوال و اسناد، آشنایی به زبان فارسی، فقر و محرومیت شهری و روستایی، فقر ارتباطات و اطلاعات، نرخ حاشیهنشینی بالاتراز میانگین کشور، محرومیت در بهداشت و درمان و میانگین اندک طول عمر، مشارکت حداقلی مردم مناطق اقوام دیگر در مدیریت منطقهای و استانی و دهها محرومیت دیگر گواه این است که جامعه ایران از نظر قومیتی نیز بشدت تجزیه شده است.
ادامه دارد
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
BY علی طایفی (سنجشگری مسايل اجتماعی ايران)
Share with your friend now:
tgoop.com/alitayefi1/4992