ALITAYEFI1 Telegram 4994
آیا ایران تجزیه شده است؟ ۲
علی طایفی

مردم سیستانی و بلوچستانی، مردم آذری زبان و ترک‌نشین، مردم کردنشین و لرنشین، مردم عرب ایرانی در جنوب غربی کشور از جمله مردمانی هستند که قریب بیش از نیمی از جمعیت کشور را تشکیل داده و در حاشیه جامعه مرکزگرا و حکومتی سانترالیستی، دارای حیاتی پر از مشقت و تنگدستی‌اند. اگرچه فارسی زبانان نیز در‌محرومیت بسر می‌برند ولی محرومیت بیشتر مردم در مناطق قومی دیگر در حواشی مرزی کشور گویای محرومیت نسبی بیشتر در جامعه و تجزیه بالقوه مردم از فضای عمومی فرهنگ ملی است.

۳) تجزیه طبقاتی نیز بعد دیگری از تجزیه ‌اجتماعی است که بوقوع پیوسته است. هراس‌آفرینی حاکمیت قدرت از تجزیه، چنان است که اعتنایی به این ندارد که بجز طبقه مسلط حاکمه، طبقه بالای متوسط شهری و منصوبان و منسوبان قدرت و طبقه نوکیسه وابسته بدان، بخش بزرگی از طبقات اجتماعی زیرنام طبقه فاقد قدرت و فاقد مالکیت در غم معیشت روزانه و شبانه خود هستند. آمارها بیانگر این است که قریب هفتاد درصد مردم در زیر خط فقر و بقا روزگار بسر می‌کنند و هیچ حق و حقوقی در جامعه ندارند.

تجزیه طبقاتی بمعنای این است که اولویت‌های توسعه و نیازهای زیستی طبقات ستمدیده و زحمتکش که مورد استثمار روزانه‌ هستند، هیچ منافع همسودی با نیازها و اولویت‌های طبقه مسلط و صاحب قدرت و ثروت و فاسد ندارد. در چنین ساختاری، طبقه اندکی صاحب همه امکانات مالی و مدیریتی و اقتصادی در کشور است و با جسارت و بی‌رحمی و دانش اندک بیش از پیش بر تجزیه جامعه از درون می پردازند.

۴) تجزیه اقتصادی نیز از این منظر پیشاپیش بوقوع پیوسته است. دهک بالای هرم قدرت و ثروت در جامعه، نابرابری در ساختار تولید و توزیع منابع، بیکاری و فقر، اعتیاد و محرومیت ناشی از حاشیه‌نشینی گواه این است که بیش از نیمی از جامعه ایران از منابع ثروت در جامعه محرومند. چنین تجزیه اقتصادی در پهنه دیگری در همه مناطق کشور گسترده شده و هم‌پوشانی گسترده‌ای با تجربه‌های جنسیتی و قومیتی دارد. بدین معنا که فقر و محرومیت، بیکاری و حاشیه‌نشینی اقتصادی در نزد جامعه زنان، اقوام و اقلیت‌های اجتماعی دیگر ریشه دوانده است.

۵) تجزیه نخبگان با سایر اقشار اجتماعی نیز از دیگر مصایب اجتماعی است که نشان از واگرایی اندیشه‌ورزی و تولید فکر با تولید ارزش‌های اقتصادی دیگر در جامعه دارد. فرار مغزها، و خروج گسترده نخبگان از کشور از یکسو، به حاشیه‌راندن و سرکوب و سانسور نخبگان دگراندیش در جامعه نیز دلالت بر این دارد که به تحلیل ارگانیسیستی، سر از بدن جامعه ایران جدا شده است. بنظرم تجزیه و واگرایی نخبگان از فرهنگ سیاسی مسلط، نظام ایدیولوژیک و باورهای دینی، آغاز فرایند جداسری است که زمینه‌های بالقوه تجزیه در پهنه‌های دیگر اجتماعی را فراهم ساخته است.

۶) تجزیه اجتماعی را در پیوند با تضادهای عمیق میان جامعه و نهادهای رسمی آن با جامعه غیررسمی است. در این معنا که پیشتر درباره آن نوشته‌ام، جامعه رسمی دیکته شده از سوی نظام ارزشی و سیاسی حاکمیت بشدت از جامعه غیررسمی و درسایه جدا شده و در پی چالش‌ها و نظام ارزشی و هنجاری متفاوت و متضادی است. هرچه فشار جامعه رسمی و نهادهایی بر جامعه غیررسمی افزایش می‌یابد، زمینه تجزیه اجتماعی بالقوه نیز بسوی بالفعل شدن تقویت می‌شود.

سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1



tgoop.com/alitayefi1/4994
Create:
Last Update:

آیا ایران تجزیه شده است؟ ۲
علی طایفی

مردم سیستانی و بلوچستانی، مردم آذری زبان و ترک‌نشین، مردم کردنشین و لرنشین، مردم عرب ایرانی در جنوب غربی کشور از جمله مردمانی هستند که قریب بیش از نیمی از جمعیت کشور را تشکیل داده و در حاشیه جامعه مرکزگرا و حکومتی سانترالیستی، دارای حیاتی پر از مشقت و تنگدستی‌اند. اگرچه فارسی زبانان نیز در‌محرومیت بسر می‌برند ولی محرومیت بیشتر مردم در مناطق قومی دیگر در حواشی مرزی کشور گویای محرومیت نسبی بیشتر در جامعه و تجزیه بالقوه مردم از فضای عمومی فرهنگ ملی است.

۳) تجزیه طبقاتی نیز بعد دیگری از تجزیه ‌اجتماعی است که بوقوع پیوسته است. هراس‌آفرینی حاکمیت قدرت از تجزیه، چنان است که اعتنایی به این ندارد که بجز طبقه مسلط حاکمه، طبقه بالای متوسط شهری و منصوبان و منسوبان قدرت و طبقه نوکیسه وابسته بدان، بخش بزرگی از طبقات اجتماعی زیرنام طبقه فاقد قدرت و فاقد مالکیت در غم معیشت روزانه و شبانه خود هستند. آمارها بیانگر این است که قریب هفتاد درصد مردم در زیر خط فقر و بقا روزگار بسر می‌کنند و هیچ حق و حقوقی در جامعه ندارند.

تجزیه طبقاتی بمعنای این است که اولویت‌های توسعه و نیازهای زیستی طبقات ستمدیده و زحمتکش که مورد استثمار روزانه‌ هستند، هیچ منافع همسودی با نیازها و اولویت‌های طبقه مسلط و صاحب قدرت و ثروت و فاسد ندارد. در چنین ساختاری، طبقه اندکی صاحب همه امکانات مالی و مدیریتی و اقتصادی در کشور است و با جسارت و بی‌رحمی و دانش اندک بیش از پیش بر تجزیه جامعه از درون می پردازند.

۴) تجزیه اقتصادی نیز از این منظر پیشاپیش بوقوع پیوسته است. دهک بالای هرم قدرت و ثروت در جامعه، نابرابری در ساختار تولید و توزیع منابع، بیکاری و فقر، اعتیاد و محرومیت ناشی از حاشیه‌نشینی گواه این است که بیش از نیمی از جامعه ایران از منابع ثروت در جامعه محرومند. چنین تجزیه اقتصادی در پهنه دیگری در همه مناطق کشور گسترده شده و هم‌پوشانی گسترده‌ای با تجربه‌های جنسیتی و قومیتی دارد. بدین معنا که فقر و محرومیت، بیکاری و حاشیه‌نشینی اقتصادی در نزد جامعه زنان، اقوام و اقلیت‌های اجتماعی دیگر ریشه دوانده است.

۵) تجزیه نخبگان با سایر اقشار اجتماعی نیز از دیگر مصایب اجتماعی است که نشان از واگرایی اندیشه‌ورزی و تولید فکر با تولید ارزش‌های اقتصادی دیگر در جامعه دارد. فرار مغزها، و خروج گسترده نخبگان از کشور از یکسو، به حاشیه‌راندن و سرکوب و سانسور نخبگان دگراندیش در جامعه نیز دلالت بر این دارد که به تحلیل ارگانیسیستی، سر از بدن جامعه ایران جدا شده است. بنظرم تجزیه و واگرایی نخبگان از فرهنگ سیاسی مسلط، نظام ایدیولوژیک و باورهای دینی، آغاز فرایند جداسری است که زمینه‌های بالقوه تجزیه در پهنه‌های دیگر اجتماعی را فراهم ساخته است.

۶) تجزیه اجتماعی را در پیوند با تضادهای عمیق میان جامعه و نهادهای رسمی آن با جامعه غیررسمی است. در این معنا که پیشتر درباره آن نوشته‌ام، جامعه رسمی دیکته شده از سوی نظام ارزشی و سیاسی حاکمیت بشدت از جامعه غیررسمی و درسایه جدا شده و در پی چالش‌ها و نظام ارزشی و هنجاری متفاوت و متضادی است. هرچه فشار جامعه رسمی و نهادهایی بر جامعه غیررسمی افزایش می‌یابد، زمینه تجزیه اجتماعی بالقوه نیز بسوی بالفعل شدن تقویت می‌شود.

سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1

BY علی طایفی (سنجشگری مسايل اجتماعی ايران)




Share with your friend now:
tgoop.com/alitayefi1/4994

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Add up to 50 administrators So far, more than a dozen different members have contributed to the group, posting voice notes of themselves screaming, yelling, groaning, and wailing in various pitches and rhythms. The court said the defendant had also incited people to commit public nuisance, with messages calling on them to take part in rallies and demonstrations including at Hong Kong International Airport, to block roads and to paralyse the public transportation system. Various forms of protest promoted on the messaging platform included general strikes, lunchtime protests and silent sit-ins. Hashtags Ng Man-ho, a 27-year-old computer technician, was convicted last month of seven counts of incitement charges after he made use of the 100,000-member Chinese-language channel that he runs and manages to post "seditious messages," which had been shut down since August 2020.
from us


Telegram علی طایفی (سنجشگری مسايل اجتماعی ايران)
FROM American