Telegram Web
📖معرفي كتاب: ”نگري درباره نگري“
اثر جديدي از انديشه هاي آنتونيو نگري

كتاب ”نگري درباره نگري“ مصاحبه اي است كه با خالق اثر ُامپراتوري“ آنتونيو نگري (باهمكاري Hardt.M ). نگري مدرس علوم سياسي در دانشگاه پاريس و دانشگاه پادو در رم است. اين مصاحبه توسط آن دوفورمانتله فيلسوف و روانكاو و پروفسور موسسه معماري لويلته در پاريس صورت گرفته است. اين كتاب و مصاحبه با ابتكار جالبي در 26 فصل و مبتني بر 26 حرف الفباي زيان انگليسي صورت گرفته است و در تو در توي اين گفتگوي عالمانه بسياري از مفاهيم و ديدگاه هاي نگري و حتي زندگي شخصي او بررسي و كاويده شده است. شهرت عمده آنتونيو نگري مرهون اثر مشتركي است كه او با مايكل هارت بنام ”امپراتوري“ انجام داده است و در بسياري از محافل علمي، سياسي، اجتماعي و روزنامه نگاري مطرح و مورد بحث قرار گرفته است.
@alitayefi1
نگري در مقدمه اين كتاب مي نويسد:” آهنگين بودن فصل بندي كتاب بر اساس حروف الفبا مرا ياد نقطه مقابل موسيقي مي اندازد بويژه زماني كه بعد از 14 سال زندگي در تبعيد به ايتاليا باز گشتم. بنظرمن اين بازگشت داراي معاني چندي بود: اول برگشت فيزيگي پس از 14 سال به ايتاليا يا به تعبير دقيق تربرگشت به زندان پس از 14 سال آزادي! ‌‎بازگشت بسيار دراماتيكي كه كل زندگي مرا دوباره به ميخ كشيد. روي ديگر بازگشت بازگشت سياسي و فكري بود: من دوباره خودم را با فعاليت زنده پيوند زدم. درتبعيد، حتي زماني كه بطور افراطي فعال بودم، باز هم درحال خشكيدن بودم. من 14 سال بدون كاغذ و يادداشت زندگي كردم و اين شايد براي همه قابل درك نباشد كه زندگي بدون نوشتن يعني چه و چه فرجامي دارد!

با برگشت به كشورم با وجوديكه حقوق مدني ام را ازدست داده و از حفظ مقام عمومي ام ممنوع شدم، ولي براي اولين بار پس از 14 سال احساس شهروند بودن مي كردم. در اين موقعيت مي توانستم به تجارب خود درطول دوره تبعيد بينديشم: من در اين مصاحبه به احساس شكست و درماندگي اشاره مي كنم كه بسياري از همرزمان و دوستان من نيز پس از خروج فاجعه بار دهه هاي 70 و 80 تجربه كردند.
@alitayefi1
امروز ديگر اميد جديدي براي تغييرشكل خود و جهان ايجاد شده است و من به باور به قدرت لحظه انقلاب ديگري نيز مي انديشم. من در اينجا به ياد ماكياولي مي افتم كه از گفتمان ارگان هاي ديني و سياسي سخن مي راند و اينكه اين تغييرات باعث گرديد آنان به جاي نخست خود بازگردند. بنظر او ضرورت چنين بازسازي را مي توان با كمك نمونه دين تبيين كرد كه دين مسيحيت اگر توسط سن فرانسيس و سن دومينيك به نقطه آغاز خود باز نمي گشت، اين دين ديگر كاملا از بين رفته بود. لذا بازگشت من از تبعيد به ايتاليا يك بازسازي است هم جسمي و هم روحي (همانند ققنوس).

در معرفي اين كتاب لازم بود بخش هايي از اين مصاحبه براي آاشنايي خوانندگان و علاقمندان اين حوزه از مباحت سياسي- اجتماعي به زبان فارسي برگردانده شود تا مترجمان زبردست و علاقمند بتوانند اين اثر را نيز براي خوانندگان فارسي زبان منتشر كنند.
@alitayefi1
آن : از ”الف“شروع مي كنيم و در باره مفهوم امپراتوري؛ منظور از آن چيست?
نگري : منظور ما از اين اثر و مفهوم عمدتا يك تبيين و شفافيت زبانشناختي بود، چيزي كه بويژه درباره مفهومي كه بسرعت به ادبيات سياسي و روزنامه نگاري وارد و شكل ايستايي بخود گرفت. با كتاب ”امپاير“ ما قصد داشتيم گذار از دولت- ملت به يك ماهيت بالاتر را نشان دهيم. اين گذار عمدتا برحسب يك مقايسه داخلي صورت گرفته است. همچنين پيامد اين جزئي سازي عبارت از ارتباط آن با امريكا بوده است. تمام تاكيد ما اين بوده است كه گذار گسترده و عظيم موجود (مالي، نظامي، فرهنگي، سياسي و زباني) نمي تواند به چنين تمثيل و مقايسه داخلي تقليل يابد. لذا ساختار امپراتوري بسيار راديكال تر از دولت–ملت است. اين فرايند معطوف به امپراتوري از سه پديده متناقض شكل گرفت : 1) نبرد طبقاتي كارگر عليه سرمايه دركشورهاي توسعه يافته كه بازتوليد نظام سرمايه داري را در سطح ملي غير ممكن ساخته است، 2) جنگ هاي ضد استعماري و ويتنام كه فشار هاي ضد امپرياليستي را افزايش داد، 3) بحران كشورهاي سوسياليستي كه مديريت سرمايه دراين نظام دربرابر تقاضا براي آزادي با شكست مواجه شد.
مفهوم فرايند امپريال مورد نظر ما هم از نظر خاستگاه و هم توسعه اش متناقض است. امروزه ما شاهد جكومت جهاني هستيم كه بدنبال تحميل اشكال حكومت حهاني است و تا شهروندي سياره زمين نيز كشيده مي شود. هدف نيز بيان زمينه هاي مبارزه نيروهاي مخالف با اين فرايند درقلب امپراتوري بود. اين امر به زمينه جديد جهاني سازي اقتصادي مرتبط است كه مبتني بر تقاضاهاي بنيادي شكل گرفته است:
اول) حق گردش آزاد بعنوان شهروندان جهاني،
دوم) حق يك دستمزد اجتماعي بعنوان درآمد شهروندي حداقل،
ادامه دارد

علي طايفي
https://www.tgoop.com/alitayefi1
زيگموند باومن:
بيخردی، وقتی عموميت می‌يابد، ديگر ديوانگی تلقی نمی‌شود. جهل عمومی به شعور عامه، و ديوانگی به فرزانگی تبديل شده و تضاد باآن، ضدعقلانی محسوب می‌شود.

علی طايفی
@alitayefi1
نگری درباره نگری.pdf
105.2 KB
📖معرفي كتاب: ”نگري درباره نگري“
درباره انديشه‌هاي آنتونيو نگري
ترجمه علی طایفی

كتاب ”نگري درباره نگري“ مصاحبه اي است كه با خالق اثر ُامپراتوري“ آنتونيو نگري (باهمكاري Hardt.M ). نگري مدرس علوم سياسي در دانشگاه پاريس و دانشگاه پادو در رم است. اين مصاحبه توسط آن دوفورمانتله فيلسوف و روانكاو و پروفسور موسسه معماري لويلته در پاريس صورت گرفته است. اين كتاب و مصاحبه با ابتكار جالبي در 26 فصل و مبتني بر 26 حرف الفباي زيان انگليسي صورت گرفته است و در تو در توي اين گفتگوي عالمانه بسياري از مفاهيم و ديدگاه هاي نگري و حتي زندگي شخصي او بررسي و كاويده شده است. شهرت عمده آنتونيو نگري مرهون اثر مشتركي است كه او با مايكل هارت بنام ”امپراتوري“ انجام داده است و در بسياري از محافل علمي، سياسي، اجتماعي و روزنامه نگاري مطرح و مورد بحث قرار گرفته است.
متن کامل را در فایل پیوست مطالعه کنید

سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
🌐 مجموعه ای ازسایت های مفید برای پژوهشگران🌐


📚 بانک های اطلاعاتی
🛎 www.digitallibraryplus.com
🛎 www.daneshyar.net
🛎 www.umi.com/pqdauto
🛎 www.sciencedirect.com
🛎 www.emeraldinsight.com
🛎 www.springerlink.com
🛎 www.scopus.com
🛎 http://apps.isiknowledge.com

📚 دانلود پایان نامه های خارجی
📜 www.irandoc.ac.ir
📜 www.umi.com/pgdauto
📜 www.mhrn.net
📜 www.theses.org

📚دانلود مقالات مقالات فارسی
📄 www.magiran.com
📄 www.civilica.com
📄 www.sid.ir

📚آرشیو مقالات از سال ۱۹۹۸
🏳www.findarticles.com
📚 کتابخانه الکترونیک
🏴www.digital.library.upenn.edu/books

📚 دانشگاه اهايو
🏳 https://etd.ohiolink.edu/

📋 دسترسي به متن
کامل پايان نامه هاي 435 دانشگاه
از24 کشور اروپايي

📚http://www.dart-europe.eu/basic-search.php

📓 دسترسي رايگان به بانک مقالات
دانشگاه کاليفرنيا
⭕️ http://escholarship.org/

📝 دسترسي رايگان به بانک مقالات
دانشگاه TENNESSEE
⭕️http://www.lib.utk.edu:90/cgi-perl/dbBro...i?help=148

📰 دسترسي رايگان به 1,550,632 مقاله ي
دانشگاهي
⭕️ http://www.oalib.com/

📖 دسترسي به پايان نامه هاي
الکترونيکي دانشگاه ناتينگهام
⭕️ http://etheses.nottingham.ac.uk/

📒 دسترسي رايگان به مقالات علمي —
دانشگاه McGill
⭕️ http://digitool.library.mcgill.ca/R

برگرفته از مركز مشاوره آموزش
روزگار ما با عقلاني سازي، روشنفكري و بيش از همه با افسون زدايي شناخته مي شود/ ماكس وبر

سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
📣 هنجارها را بشکنید:
نقدی بر هنجارهای اجتماعی

هنجار چیست؟ نرم یا نرمال بودن کدام است؟ چه کسی هنجارها را تقویت یا تضعیف می کند؟ هنجارها مبتنی بر کدام ارزشها استوارند و منافع چه گروه یا قشری از جامعه را تعقیب و تامین می کنند؟ آیا هنجارها مورد احترامند؟ ایا از نسلی به نسل دیگر می توان هنجارها را مورد چالش قرار دارد و طرحی نو درانداخت؟ چه کسی یا کسانی چه نوع قواعدی را برای چه هدف و چه گروهی طرح ریزی می کنند؟ کدام هنجار صحیح و کدام غلط یا به تعبیری نرم یا غیرنرم بنظر می رسد؟ سوالاتی از این دست و نمونه های بسیار دیگر از زمره پرسش های مسئله شناسانه ای هستند که ذهن هر انسانی را در جامعه محل زیست وی به چالش می خواند، امری که بسیاری نه می توانند و نه می خواهند بدان پاسخ شایان دهند. دراین مقاله تلاش براین است نگاهی به نقش و کارکرد هنجارها در ساختارهای اجتماعی مختلف انداخته شده و به پرسش های مذکور در حد امکان پاسخ داده شود.

هنجارها عبارت از تصورات، ایده ها و قواعد نانوشته ای است که ما را بعنوان افراد، روابط ما با انسانهای دیگر و کل جامعه را شکل می دهند. هنجارها در همه روابط اجتماعی در یک جامعه یافت می شوند بطوریکه مرزهایی را برای سطح انتظارهای ما و اینکه چگونه باشیم، تعیین می کند. این هنجارها برحسب زمان و مکان ازهم متفاوت هستند. برخی هنجارها مانند تف نکردن بروی همدیگر دارای اثر مثبتی بررفتارما هستند. اغلب مردم بدون اینکه فکر کنند سعی در انطباق خود با هنجارها دارند. با دست راست، دست دادن بنظر یک هنجار عادی است ولی قاعده نانوشته ای است که بسیاری از آن تبعیت می کنند. شاید جالب ترین نکته در حیات هنجارها این باشد که تازمانی که کسی هنجاری را نقض نکرده باشد، این هنجارها بنظر نامرئی آمده و کسی به آنها فکر نمی کند.

از سوی دیگر هنجارها نسبت قوی با قدرت و نهادهای مرتبط با آن دارند. هنجارهایی که تاثیر زیادی بر جامعه می گذارند تا روشن سازند که چه کسی دارای نفوذ و قدرت بر جامعه است. طرح داشتن دوست دختر توسط پسران یا پوشیدن شلوار و تی شرت توسط پسران و دامن و پیراهن توسط دختران بمنزله تبعیت از هنجارها تلقی می شوند. ولی اگر پسران لباس صورتی بپوشند یا با شلوارک در خیابان ها ظاهر شوند و اگر ناخن های خود را بلند کنند، یا دختران از دوست پسر خود سخن بگویند و شلوار جین پوشیده و تی شرت آستین کوتاه تن کنند، هنجارها زیر گرفته شده و مورد انتقاد و بازخواست بخشی ازجامعه و صاحبان قدرت قرار می گیرد.

دراینجا هردو صورت رفتاری، ضد هنجارهای نانوشته بشمار می آیند. اینکه همه کس باید یا دختر یا پسر باشند نیز یک هنجار نانوشته است که در جامعه اعمال می گردد، جامعه ای که مردان و ناهمجنس گرایان بر آن حاکم بوده و تمایلی بر برچیدن این تقسیمات اجتماعی ندارند.
ادامه را در وبلاگ من مطالعه كنيد:

علي طايفي

@alitayefy

http://atayefi.blogspot.se/2012/11/blog-post.html?m=1
جنگ، مطالبه مردمی نیست
علی طایفی

جنگ، ضدمردمی‌ترین پدیده ایست که حکومت‌های ضدمردمی برای پوشش ناکارآمدی، ستم‌پیشگی و فساد خود بدان پناه می‌برند از ایران تا اسراییل و از امریکا تا روسیه. وقوع قتل هنیه در ایران قبل از اینکه مسیولیت آن بعهده اسراییل باشد، مسیولیت حکومت اسلامی است که کانونی‌ترین تضاد منطقه‌ را به درون مرزهای ایران می‌کشاند.

اگرچه حکومت صهیونیستی اسراییل در حال حاضر مشغول پیشبرد بزرگ‌ترین فاجعه انسانی در فلسطین و پاکسازی نسلی مردم بی‌گناه است ولی دلیل توجیه عملکرد حاکمیت فاسد نظام سیاسی ایران نیست که در پس حمایت از فلسطین به جنایات انسانی در منطقه و ایران دامن می‌زنند.

هرگونه جنگ‌افروزی توسط حاکمیت‌های فاشیستی خواه از سوی ایران یا اسراییل بنام مردم، خاک، میهن و حقانیت انسانی یا دینی محکوم است.
#نه_به_جنگ

سنجشگری مسایل اجتماعی ایران

https://www.tgoop.com/alitayefi1
احزاب سیاسی واپسگرا!
علی طایفی

نخبه‌گرایی و باور به ژن‌برتر مختص ارکان نظام ولایی نیست. در برخی از خرده تشکل‌ها و شِبه‌حزب‌های خارج از کشور در نقش اپوزیسیون نیز بارقه‌های این برتری‌گری و باور به یکتاپرستی و ناباوری به شعور مردم، قابل ردیابی است.
سازندگان این بنگاه‌های سیاسی که دانش‌اموختکان این کشورند ث تفاوتی با جماعتی که به الگوی رمه-شبانی رای می‌دهند ندارند. روشن نیست که این گروه‌ها چگونه می‌توانند الگوی راهبری باشند و صدای یک شاهزاده را صدای مردم بدانند!؟

کیش شخصیت گره اصلی همه شوربختی و وابستگی ماست که از کاه، کوه می‌سازیم و از شاه، نوح!! هیچکس مقدس نیست و همه صاحبان قدرت فردی محل نقد و مرکز اعمال فساد بوده و هستند حتی محمدرضا و پدرش و نوادگان بحق آنان در حکومت استبداد دینی.

به نظر من محمدرضا پهلوی از رهبران دینی شیعی حمایت می‌کرد و خودش هم فردی مذهبی و حتی خرافی بود و شکی نیست که او یکی از پایه‌گذاران همین ارتجاع سیاه در حکومت اسلامی بود.

سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
جمهوری چهاردهم، جمهوری سقوط ۱
علی طایفی

گزاره اصلی من در این یادداشت اینست که جمهوری چهاردهم با انتخاب دستکاری شده پزشکیان و جریان کمترین‌خواه اصلاحات که آخرین تیر ترکش اصلاح‌طلبی درون ساختاری در قدرت محسوب می‌شود، آخرین جمهوری سقوط خواهد بود. در تحلیل حاضر بدین خواهم پرداخت که چرا جمهوری چهاردهم، جمهوری سقوط حاکمیت دینی و جباریت در کشور خواهد بود. اگرچه جمهوریت نظام ولایی امری صوری و میان‌تهی است ولی نخستین نظام سیاسی است که در تاریخ چند هزارساله استبداد یکتاپرست در ایران بر پایه جمهوریتی حتی ناقص و نیمه‌کاره استوار است. برخی شاخص‌های جمهوری سقوط از این قرارند:

سقوط اخلاقی. مسیله سقوط اخلاقی در نظام سیاسی که یکی از بزرگ‌ترین و نامدارترین داعیان اخلاق الهی اسلامی در تاریخ سیاسی ایران است، امری بشدت مسلط و گسترده است. سقوط اخلاقی پیش از ردیابی در جامعه ایران، قابل شناسایی در ساختار نظام سیاسی است. این سقوط اخلاقی فقط در عرصه سیاسی و انتصابات و رانت‌گرایی نیست بلکه در حوزه اخلاق فردی، جنسی، اداری، رانتی و امتیازهای منزلتی و ساختار نظام سیاسی است. این تباهی اخلاقی نیز دامن همه گرایش‌های سیاسی مختلف در درون قدرت از افراطیون تا اصلاحیون را دربر گرفته است.

سقوط مالی. محدودیت توان مالی و منابع مالی و بودجه کشور نیز به چند دلیل رو به افزایش است. نخست تحمیل تحریم بین‌المللی مردم توسط حاکمیت ولایی است که ایران را از معاملات و تجارت جهانی بصورت رسمی و قانونی به حاشیه رانده است. سپس اختصاص بخش قابل توجهی از بودجه کشور برای امور نظامی و تحرکات نیابتی حکومتی در منطقه از عمده دلایل کاهش منابع مالی برای توسعه کشور و بخصوص دوام نظام سیاسی است. سومین عامل سقوط، فساد مالی در بین کاسبان دین و تحریم و نهادهای بدون حسابرسی در ساختار ولایی بنام بیت رهبری، دستگاه‌های اطلاعاتی و نظامی در حوزه اقتصادی است. سقوط مالی دولت و نهادهای اجرایی که مهم‌ترین ابزار قوام و دوام نظام سیاسی است سبب ضعف و زوال بدنه جمهوریت و قوه مجریه در مدیریت کشور
شده است.

سقوط باورها. این سقوط باورداشتی و دینی منحصر به مردم نبوده و در بخش بزرگی از ارکان حکومتی می‌توان نمادهای آنرا شناسایی و ردیابی کرد. مجموعه کثیری از رهبران و زعمای قدرت دینی در دهه نخست پس از پیروزی انقلاب موسوم به اسلامی، امروزه دیگر از باورهای دینی پیشین برخوردار نیستند. از اکثریت بازماندگان جنگ خانمان‌برانداز تا بدنه بروکراتیک و تکنوکراتیک نظام سیاسی و حتی نظامی این سقوط باورمندی به حکومت اسلامی بشدت بارز است. در این میان دینخویی به ابزار و سازوکار تجاری و اداری مبدل شده و در واقع در درون یک نظام به اصطلاح ارزشی، نظامی فاقد ارزش‌های دینی رشد کرده است.

سقوط اصلاح‌طلبی. اصلاح‌گرایی درون ساختار قدرت بعنوان سوپاپ اطمینان همواره ابزاری برای نجات حاکمیت فساد و جهل بوده که دیگر دارای کارکردهای پیشین نیست. جریان اصلاح‌طلبی در درون نظام قدرت و حاکمیت ولایی در طی سه دهه تلاش چنان شکست سختی خورده است که به تعبیر نظریه‌پردازان نسل اول آن مانند حجاریان “اصلاحات مُرد..”. به تعبیر دیگر ریزش هواداران اصلاح‌طلبی در روایت‌های موجود از یکسو و تنزل این جریان سیاسی به کمترین‌خواهی یا مینیمالیسم و هواداری از پزشکیان بعنوان نامزد ریاست جمهوری اسلامی، نشانه‌های دیگر این سقوط است. فروریزی بدنه اصلاح‌طلبی بعنوان تنها ابزار نجات نظام اقتدارگرای اسلامی، از دیگر بارقه‌های سقوط جمهوری چهاردهم است.

سقوط سیاسی. پس از چند دوره یکسان‌سازی در نظام قدرت وبه حاشیه‌راندن اصلاح‌طلبان از نظام قدرت بخصوص قوای اجرایی و قانونگذاری توسط بدنه تمامیت‌خواه و معتقد به نظام ولایی، در انتخابات اخیر چرخش مهمی رخ داد. جنبش زن زندگی آزادی و وقوع جنبش‌های سریالی چنان نظام قدرت را به هراس و لرزه انداخته است که منجر به عقب نشینی هر دو جریان اصلی در نظام سیاسی مسلط در کشور شده است. در کنار اصلاح طلبان که پیشتر اشاره کردم، اقتدارگرایان و هسته سخت هواداران نظام ولایی و نظامی نیز ناگزیر از عقب نشینی و دادن فرصت به پوسته نازک و فرسوده اصلاح‌طلبان شدند. این عقب‌نشینی در جریان‌های افراط‌گرایان و اصلاح‌طلبان نشانه پایان پروژه حکومت اسلامی است که صدای شکستن جام قدرت را پیش از مردم،توسط ارگان قدرت شنیده شده است.
ادامه دارد

سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
جمهوری چهارهم، جمهوری سقوط ۲
علی طایفی

سقوط سیاسی یک مشخصه مهم دیگر نیز دارد که قوه مجریه ناتوان و علیل در نظام ولایی حکومت اسلامی است. به نظرم قوه مجریه یکی از ارکان اصلی بقای نظام سیاسی است که صرفنظر از شعارهای ایدیولوژیک و سراب‌گون نظام ولایی و رهبری، تنها بستر اجرایی کردن منویات این نظام و بقای آن محسوب می‌شود. تجربه جمهوریت در حکومت اسلامی نشان از این دارد که همه روسای قوه مجریه از نخست وزیر (موسوی در حصر) تا روسای جمهور همه از صحنه سیاسی حذف شده اند به گونه‌ایکه یا از کشور رانده شده (بنی‌صدر)، یا کشته شده‌اند (رجایی، رفسنجانی و رییسی) یا در حاشیه افتاده‌اند (خاتمی، احمدی‌نژاد و روحانی). این همه نشان‌گر ساختار آنتی‌گونیستی و آشتی‌ناپذیر جمهوریت و اسلامیت نظام سیاسی و سقوط جمهوریت در این نظام و در نهایت پایان ساختار حاکمیت ولایی است.

سقوط نسلی. ریش‌سفیدسالاری و پیرسالاری که از مهم‌ترین ارکان و زمینه‌های تاسیس واپس‌گرایی و افراطی‌گری در نظام باورداشت، ارزشی و ایدیولوژیک در نظام سیاسی بوده و هست، بشدت روبه افول است. از نظر جمعیتی بخش بزرگی از رهبران ریش‌سفید در قدرت، با وجود عمر طولانی آنان ناشی از رفاه تاریخی و قشری بدنه روحانیون، درحال مرگ و نابودی طبیعی‌اند. همچنین شکاف نسلی در بدنه قدرت نیز سبب شده است که اعتماد بخشی از بدنه قدرت به پدران خود در نظام سیاسی دستخوش گسست شده و رویگردانی از پدران توسط فرزندان‌شان روبه افزایش نهد. شعار جوان‌گرایی در بدنه جمهوری چهاردهم از نشانه‌های بارز این شکاف بین‌نسلی در نظام قدرت است.

سقط جنین جمهوریت و سقوط مشروعیت منطقه‌ای. ناتوانی حکومت اسلامی، ولایی و نظامی در سطح منطقه‌ای نیز از سوریه تا فلسطین نشانه دیگری از سقوط اعتبار و کارآمدی نظام سیاسی در کشور است. کشته‌شدن رهبر حماس بعنوان مهم‌ترین کانون ستیز با اسراییل در منطقه در داخل مرزهای ایران و مقابل چشمان سراسر مسلح و مجهز سیستم اطلاعاتی و نظامی از نشانه‌های سقوط اعتبار سیاسی و نظامی حاکمیت اقتدارگرای اسلامی ولایی در کشور و منطقه است. این سقوط هم‌پیوند با نخستین روز مشروعیت بخشی چهاردهمین رییس جمهوری است که بصورت نمادین گویای سقط جنین جمهوری چهاردهم نیز هست.

سقط رهبر و سقوط حاکمیت. پیشتر نوشته‌ام که مبتنی بر تجربه تاریخ استبداد، گاه شکست استبداد سخت، سخت‌تر از خود استبداد است مگر با مرگ مستبد. برآورد اینست که رهبر مستبد در آینده کوتاه‌مدت و پیش از‌ پایان جمهوری چهاردهم سقط خواهد شد. چنین سقطی، مهم‌ترین رکن و ابزار سقوط نظام سیاسی ولایی خواهد بود. انشقاق و تضادهای درون قدرت در نظام اداری، سیاسی، نظامی و امنیتی-اطلاعاتی چنان عمیق است که با مرگ شاه‌مهره یا شیخک این تسبیح فساد، نظام سیاسی ازهم خواهد پاشید.

نظام ساقط و جنبش های سریالی. تجربه سال‌های اخیر از ۱۳۹۵ به این‌سو نشان داده است که هر یک یا دوسال جنبش فراگیر مدنی برای مطالبه‌گری‌هایش بوقوع پیوسته و هر بار سبب ریزش بخش‌هایی از بدنه نظام سیاسی شده است. این جنبش‌های سریالی از جمله پیوند راسخی با گردش‌های بین نسلی داشته و این بار جوانان دهه هشتاد و نود سبب‌ساز سقط جمهوریت و سکته نظام سیاسی و سقوط حکومت اسلامی خواهند شد. مهم‌ترین چالش جمهوری چهاردهم رویارویی با جنبش اجتماعی بعدی است که بزودی محتوم به تغییر نظام سیاسی خواهد شد.

فرارویی و رشد اپوزیسیون. با چنین گزاره‌های پیش‌فرضی می‌توان از نقش گزینه‌های رقیب در دستیابی به قدرت و ساماندهی نظام سیاسی پس از سقوط سخن راند. اگرچه در فضای متصلب، رشد اپوزیسیون کارامد امر دشواری است ولی وجود جریان‌های سیاسی سنتی و تاسیس نهادهای سیاسی جدید می‌تواند زمینه ساز تقویت گفتمانی ملی و اتنیکی برای تاسیس یک جمهوری دمکراتیک را فراهم سازد. شیوع تضادهای آشکار میان برخی جریان‌های راست و چپ افراطی در دنیای مجازی اگرچه عمدتا بدلیل دستکاری ارتش سایبری حکومت اسلامی برای تشدید این نفاق و واگرایی در اپوزیسیون است ولی نیازمند یک جراحی مجدد است.
پایان

سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
جمهوری چهاردهم، جمهوری سقوط.pdf
125 KB
جمهوری چهاردهم، جمهوری سقوط
علی طایفی

گزاره اصلی من در این یادداشت اینست که جمهوری چهاردهم با انتخاب دستکاری شده پزشکیان و جریان کمترین‌خواه اصلاحات که آخرین تیر ترکش اصلاح‌طلبی درون ساختاری در قدرت محسوب می‌شود، آخرین جمهوری سقوط خواهد بود. در تحلیل حاضر بدین خواهم پرداخت که چرا جمهوری چهاردهم، جمهوری سقوط حاکمیت دینی و جباریت در کشور خواهد بود. اگرچه جمهوریت نظام ولایی امری صوری و میان‌تهی است ولی نخستین نظام سیاسی است که در تاریخ چند هزارساله استبداد یکتاپرست در ایران بر پایه جمهوریتی حتی ناقص و نیمه‌کاره استوار است. برخی شاخص‌های جمهوری سقوط از این قرارند.

این تحلیل را در فایل پیوست مطالعه کنید

سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1/4749
خواستن یا نخواستن!
علی طایفی

پزشکیان ⁩قدرت آنرا دارد که نیروی انتظامی را از شرارت گشت ارشاد و آزار زنان و دختران میهن، بازدارد ولی چنین نمی‌کند، او می‌تواند مصلحت ملی را پیش‌گرفته مانع از جنگ با اسراییل شود ولی چنین نمی‌کند، رییس جمهور سی درصدی می‌تواند مانع از اتلاف منابع برای اعمال حج و زیارت و محرم و لاطایلات دیگر شود ولی نمی‌خواهد، او می‌تواند کابینه دولت را شکل دیگری با ترکیبی نوین طرح و پیگیری کند ولی نمی‌خواهد و نمی‌کند چون او یک اعتدال‌جوی نیمه اصلاح‌طلب در درون ساختار ولایی است که مهر تایید را هم از ولی گرفته است.

‏اینها فقط نشانه⁧ مردسالاری⁩ و ⁧پدرسالاری⁩ نیست بلکه نشانه ⁧”پدرسوخته‌سالاری”⁩ هم هست.

سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
توهم یک وهم!
علی طایفی

خواندم که در معرفی یک کتاب در نقد کمونیزم و مدح سرمایه و امپریالیسم برخاسته بر آن که با تزریق مالی و سفارش شده برای تدوین و تالیف آن کتاب صورت گرفته، برخورد فیزیکی هم بوقوع پیوسته است. فارغ از ورود به این درگیری که نیازمند محکمه دیگری است که من قاضی آن نیستم! می‌توانم پیرامون جریان نیولیبرالیستی که هنوز از خشم و هراس از شبح کمونیزم خواب راحت ندارد و کتب کهنه و مسیله‌دار را روانه بازار نوی کتاب می‌کند، چند نکته را بنویسم:

خشونت مختص کمونیزم نیست. ایدیولوژی مدرن در قامت سرمایه داری و لیبرالیسم و شکل نوین آن دارای تاریخ بلند خشونت‌بار بوده و هنوز مبتنی بر خشونت خون‌رسانی می‌کند. دستاوردهای خشونت‌بار سرمایه‌داری اروپایی و امریکایی کمتر از کمونیزم پیشین اروپایی و روسی نبوده و نیست.

جنگ و خشونت‌های اتنیکی و ملی یکی از بزرگ‌ترین ویژگی‌های نظام سرمایه‌داری کلاسیک و مدرن است که اگر تعداد کشته‌شدگان و قربانیان این خشونت را محاسبه کنید، باید کمونیزم را یک اردوگاه صلح‌جویانه معرفی کنیم!

مسخ انسان مدرن ویژه نظام‌های کمونیستی نیست بلکه انسان تک‌ساحتی و ازخودبیگانه اصولا محصول نظام‌های سرمایه‌سالاری است که در آن فرد به یک شی و ابژه در نظام قدرت و ثروت مبدل شده و می‌شود.

دخالت‌گری در مدیریت انقلابهای رهاییبخش نیز مختص جهان کمونیزم نبوده و نیست بلکه کشورهای سرمایه‌داری، از پیشگامان مداخلات نظامی در عصر کلونیالیزم کلاسیک تا نوین بوده و هست.

استعمار کهن و نو پدیده خانمان‌براندازی است که پیش از تولد کمونیزم در دنیای لیبرال-دمکرات رایج بوده و همه می‌دانند چه فجایع جبران ناپذیری بر کشورهای مستعمره نهاده و هنوز هم در قالب استعمار نو، آثارش باقی است.

استثمار که از کلیدواژه‌های تحلیل نظام سرمایه‌سالاری است از بنیان‌های استواری و دوام نظم سرمایه است که انسان را به بردگانی مبدل ساخته است که ارزش افزوده از حاصل کارو کوشش او را به یغما می‌برد.

تحمیق و فریب افکارعمومی نیز از مهم‌ترین دستگاهها و ابزارهای سلطه در ادبیات نظام سلطه سرمایه‌داری است که قدمت آن از نظر تاریخی و حجم زیان‌های انسانی‌اش بیش از کمونیزم است.

دمکراسی قشری اگرچه عبارتی پرطمطراق است ولی در کلیه جوامع لیبرال دمکراسی در جهان معاصر که برابری اقتصادی و اجتماعی بسیار نازل است شاهد فقر و فاصله طبقاتی هستیم که اگرچه بظاهر همه آزادند ولی بعضی برابرتر و آزادترند.

خشونت فردیت‌یافته نیز شکل نوینی از خشونت‌های پنهانی است که فرد در جامعه را چنان اتمیزه و منفرد ساخته است که جان و امنیت او بشدت آسیب پذیر است. در چنین ساختاری اگرچه جنگ بعنوان پدیده اجتماعی در درون نظام‌های دمکراتیک و از نظر تاریخی کاهش یافته است ولی خشونت در سطوح فردی و گروهی همچنان با شدت بسیاری ادامه دارد.

برده‌داری در نظام سرمایه‌داری نیز اگرچه با ساختار کهن برده‌داری در‌کشورهای پیرامونی و مستعمره تفاوت یافته است ولی در عصر حاضر اکثریت مردم ممالک کشورهای لیبرال دمکرات به ابژه برده‌واری تبدیل شده‌اند که هویت و امنیت‌شان روزانه مورد چپاول است.

جهانی‌سازی بویژه پس از فروپاشی پراکتیسک کمونیزم از نمادها و نمودها نوین سلطه و غارت ممالک و اقشار اجتماعی حاشیه‌نشین و فقیر در اقتصاد و جامعه جهانی‌شده است.

بی‌تردید اشخاصی که همچنان دل در سودای تخریب اندیشه‌های برابرخواهانه در قامت کمونیزم یا سوسیالیسم دارند، آگاهانه چشم بر خشونت‌ها و ناکارآمدی‌های نظام سرمایه‌داری می‌بندند چرا که منافعی در این نادیده‌انگاری دارند.

اگر جریانی در داخل کشور هنوز از شبح کمونیزم هراس دارد و یا درصدد ترویج این هراس است باید در صورت داشتن انصاف تاریخی و تحلیلی به هیولای نظام سرمایه‌گذاری نیز اشاره کند که چگونه چونان خون‌آشام تاریخی درصدد کسب اعتبار و تحمیق توده‌ها و تسخیر افکار نویسندگان و نظریه‌پردازان مستخدم خود است.

برخی نقل‌ها بویژه در صفحه دوست گرامی جناب حسن محدثی:
https://www.tgoop.com/bashgahandishe/11559
https://www.tgoop.com/NewHasanMohaddesi/11056
https://www.tgoop.com/NewHasanMohaddesi/11042

سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
تعهد‌ یک جامعه شناس، پرسشگری از نهادهای قدرت، افشای نابرابری، ستم اجتماعی و جنسیتی، و سلطه‌ طبقاتی است که حق آزادی و برابری اجتماعی انسان را تهدید می‌کند.

جامعه‌شناسی در یوتوب
https://youtube.com/@sociologyofiran
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefy
جامعه‌شناسی جنگ.pdf
152.7 KB
جامعه‌شناسی جنگ
علی طایفی

مروری بر آسیب‌دیدگان جنگ هشت ساله ایران و عراق که ناشی از سوء مدیریت بحران های ملی و منطقه ای ازیکسو و منش و بینش جنگ افروزی رهبران و مسئولان نظام قدرت در جمهوری اسلامی بود یکی از مهمترین فرازهایی است که در سال‌های پس از جنگ کمتر بدان پرداخته شده و ابعاد اجتماعی زندگی این خیل وسیع جمعیت آسیب دبده مورد بررسی قرار گرفته است. پرسش اصلی دراین مقاله کوتاه این است که وضعیت کمی و کیفی کشته شدگان و معلولان جنگ نابرابر چگونه است؟

ادامه تحلیل را در متن پیوست مطالعه کنید.

سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
تعهد‌ یک جامعه شناس، پرسشگری از نهادهای قدرت، افشای نابرابری، ستم اجتماعی و جنسیتی، و سلطه‌ طبقاتی است که حق آزادی و برابری اجتماعی انسان را تهدید می‌کند.

صفحه من در یوتوب
https://youtube.com/@sociologyofiran
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefy
lompan.pdf
14.2 MB
لمپنیزم در ایران
علی اکبر اکبری

با رشد لمپنیزم در جامعه پس از انقلاب و پیوند راسخ آن با نهاد دین و سیاست، این پدیده که مانع جدی ارتقای فرهنگی در جامعه محسوب می شود، در سایر نهادهای اجتماعی از جمله علم و دانشگاه، قضا و قضاوت، و درمان و پزشکی نیز گسترش یافت. مطالعه این کتاب از همین منظر بسیار توصیه می شود.

سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
@alitayefi1
نقدی بر فیلم غریزه مادری!!
علی طایفی

فیلم جدید غریزه مادری در پی تصویر کشیدن دو دوست در نقش دو مادر بنام‌های آلیس و سلین است که هرکدام دارای فرزند پسری بوده و هر دو خانه‌دار هستند. داستان از عشق و عاطفه این مادر تا حس تنفر و خشونت‌ورزی این دو مادر و سرانجام پیروزی مادر در جبهه شر علیه جبهه خیر تمام می‌شود. قصدم در اینجا برنمایی داستان فیلم نیست که جذابیت خود را برای کسی که آنرا ندیده است می‌کاهد. لذا تحلیل حاضر برای مخاطبی است که این فیلم را دیده است. در این تحلیل به برخی از نکات مضمونی فیلم از منظر اجتماعی می‌پردازم.

یک. بنظر من مفهوم غریزه اگرچه امر و عبارت چندان علمی نیست، ولی در مورد نقش مادری بعنوان پدیده اجتماعی چندان رسا و بیانگر تحلیل واقعیت مادری و زمینه‌ها و دستاوردهای آن نیست. از این منظر می‌توان گفت که پدیده مادری، بعنوان یک برساخته اجتماعی چنان در فضای ذهنی یک زن و حتی مرد نقش می‌بندد که او را از انسانی فارغ از جنسیت و کارکردهای جنسیتی‌اش‌در روابط اجتماعی دور ساخته و او‌را به نقش و هویتی فرومی‌کاهد که از صرف انسان مستقل فاصله می‌گیرد. در این معنا زنی که مادر بمفهوم موجودی بارور، پر عاطفه، و زاینده نیست، زنی اجاق‌کور، ناکارآمد و بی‌ثمر است.

دو. هویت اجتماعی زن و هویت دوم زنانگی بنام مادری، چنان در شخصیت‌سازی، شکل‌دهی جایگاه زن در بستر مناسبات اجتماعی و در نهایت کارآمدی او بعنوان یک زن نقش‌آفرینی می‌کند که سرانجام با کوچکترین تهدیدی در این هویت‌یابی، از مادر تیپ ایدآل با مشخصه‌های فردی پر از عشق و عاطفه به فرزند، هیولایی می‌سازد که نه تنها انسان بزرگسال در نقش پدر و مادر را قربانی خود می‌سازد بلکه در خیال و فکر فرزند و کودک‌کشی نیز سقوط می‌کند. او، در این فیلم، سلین تا مرز جنون پیش رفته و به قاتلی‌سریالی مبدل می‌گردد.

سه. تفکیک جنسیتی در درون فیلم اگرچه چندان در‌کانون سناریوی نویسنده و کارگردان حضور ندارد ولی گویای نقش الگوهای مادری است که توسط مردان، بعنوان نماینده اعمال سلطه مردسالارانه در خانواده سنتی بخصوص امریکایی و همچنین ایرانی، زمینه تحقق می‌یابد. در این فیلم نیز اگرچه دو زن در کانون درگیری‌های دوگانه خیر و شر یا فرشته و دیو قرار گرفته‌اند ولی آگاهانه یا ناآگاهانه نقش مردان همسر در این دو موقعیت نادیده گرفته شده است. بطوریکه ناباوری همسران مرد به زنان همسر خود در نقش مادر، چنان بر عملکرد، رویکرد و نقش و کارکرد این دو مادر اثر می‌گذارد که نخست مفهوم مادری، سپس زن و زنانگی و در نهایت خود زنان و مردان و کودکان قربانی این طرز تلقی و ایستار مردسالارانه می‌شوند.

چهار. نفرت و عشق در این فیلم نیز دوگانه‌ای پر از ناسازه و تضاد است که گریبان هرکسی در هر موقعیت، نقش و جایگاه اجتماعی را می‌تواند بگیرد و در این فیلم دو زن در نقش دو مادر را درگیر کرده است. دو مادری که همزمان با عشق مادری، ناگهان به نفرت بویژه خشم علیه کودک تبدیل می‌شود. اگرچه مرزهای میان عشق و نفرت بسیار ظریف و نازک است ولی اسطوره مادری تحت تاثیر عوامل اجتماعی و فردی به اسطوره فرزندخواری، انتقام، حسادت، تنفر و قتل منجر می‌شود.

بنظرم فیلم دارای نارسایی‌های زیادی از نظر همبافت و روالمندی در سناریو دارد ولی مهم‌ترین ضعف فیلم از نظر محتوایی، فروکاستن نقش زن به مادری، غریزی و فردی ‌انگاشتن آن، غفلت آگاهانه از نقش مرد در این فیلم درام و خشن و در نهایت اسیر شدن در دوگانه نفرت و عشق و یکسویه کردن آن در نقش مادری است. اگرچه در دنیای واقعی نیز شاهد قتل فرزند و خشونت مادران علیه فرزندان خود در جهان اجتماعی اطراف خود هستیم ولی بدون نقد زمینه‌های اجتماعی این پدیده، تصویر واقعیت نارس و ناکارآمد است.

https://www.tgoop.com/Zane_Ruz_Channel/21029

سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تسبیح اعدام
علی طایفی

موسیقی، خرد جان؛ شعر، جانِ خِرَد
https://www.tgoop.com/Musikdelangiz
2025/07/13 22:17:05
Back to Top
HTML Embed Code: