Telegram Web
مقاومت خاموش ۱
علی طایفی

سکوت سرشار از ناگفته‌هاست!! از مارگوت بیکل را چه بسا بسیاری شنیده‌اند. همچنین این متل را نیز شنیده‌ایم که سکوت علامت رضایت است! چالش میان این دو نگرش پیرامون امر سکوت گویای دو رویکرد به یک پدیده است.

در اینجا قصد دارم به ابعاد و لایه‌های پنهانی سکوت بپردازم که چطور زبان بسته می‌تواند بلندترین فریاد اعتراض باشد. چطور خاموشی در درون خود مشحون از روشنایی اندیشه و بیان است. و چگونه فریاد اعتراض گاه جای خود را به سکوت و فریاد خاموش می‌دهد.

در این میام چه بسا بتوان پاسخی درخور برای این پرسش نیز یافت که چگونه است در فرایند جنبش‌های سریالی در جامعه ایران، شاهد وقفه‌های زمانی هستیم که بنظر می‌رسد علیرغم نارضایتی گسترده در جامعه، همه چیز بر وفق مراد نظام حاکم بر قدرت می‌گردد؟

تقیه هم چه بسا ناظر بر همین خصلت و رفتار اجتماعی باشد که افراد بنا به صلاحدید و مصلحت روز از بیان واقعیت و حقیقت دروی کرده و به اشکال مختلف بنوعی به خودسانسوری می‌پردازند. این تقیه در واقع بمعنای سکوت و پذیرش امر اجتماعی نیست بلکه بطور موقت و بنا به موقعیت زمان و مکان ترجیح داده می‌شود زبان به کام گرفته شود.

کنایه و استعاره نیز از اشکال دیگری از مقاومت خاموش است. ادبیات ایرانی در زبان‌ و فولکلورهای مختلف در تاریخ و سرزمین ایران مشحون از کنایه، طعنه، شوخ‌طبعی، ناراست‌گویی، و استعاره‌هایی است که عمدتا شاهد مثال‌های متناسبی است بر اینکه فرد گوینده، ناقل، شاعر و ادیب جرات پذیرش ریسک بیان نظر و عقاید خود را نداشته و با هوشمندی، به اشکال پیش‌گفته به اظهار نظر می‌پردازد.

ایهام و ابهام و دوگانگی بیان، مضمون و مفهوم از یکسو و ابهام‌گویی در کلام و نوشتار از سوی دیگر حاکی از تسلط فرهنگ سکوت، اختناق و سرکوبی است که از سوی نظام قدرت در تاریخ بلند ایران وجود داشته و دارد. اگرچه این واکنش بنظر ناراست و غیر مستقیم می‌رسد ولی در متن خود سرشار از پیامدهای اعتراض و نقد و نقب فرهنگ مسلطی است که تاب کوچکترین نقد و نظر را ندارد.

بی‌سبب نیست که همواره شکاف جدی میان زبان سر و زبان دل وجود دارد و همین دوگانگی میان آنچه فرد می‌گوید و آنچه می‌اندیشد، سبب‌ساز شکاف‌های اجتماعی و سیاسی گشته و می‌گردد که در طی تاریخ در نهایت موجب‌ تحکیم شکاف بین کلت و دولت/حکومت شده است.

نافرمانی مدنی در عصر معاصر در واقع واکنشی خاموش در برابر ستم روزانه‌ای است که از سوی نظام بروکراتیک قدرت بر جامعه تحمیل می‌گردد. هجوم نهاد سیاست و دین بر پیکره نهادهای دیگر فرهنگی و افراد در مناسبات ساختاری این نهادها، زمینه نافرمانی مدنی را فراهم می‌سازد که بنظر در یک بازه زمانی خاص، تنها امکان کنشگری و اقدام محسوب می‌گردد.

جیمز سکات در جایی به مقاومت پنهان می‌پردازد که چگونه در فضای توتالیتر، مطلق‌انگاری در قدرت و استبداد در نظام اجتماعی و سیاسی بجای شکایت و اعتراض برنمایی می‌کند. این مقاومت ناگزیر از پنهانکاری است تا بتواند با بقا و تداوم اعتراض، سرانجام بر فضای توتالیتر فایق آید.

اشکال مقاومت روزمره از زبان سکات عبارتند از طفره رفتن از قوانین، دروغ گفتن به عوامل سیستم، کارشکنی یا تعلل و کم‌کاری، تصرف پنهان ثروت و امکانات از صاحبان قدرت، شایعه‌سازی یا لطیفه‌پردازی علیه سران قدرت، و سکوت معنادار یا بی‌اعتنایی در وقایع سیاسی و اجتماعی.
ادامه دارد

سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
مقاومت خاموش ۲
علی طایفی

نظریه هژمونی فرهنگی آنتونیو گرامشی نیز ناظر بر همین مقاومت پنهان است. از نظر او سلطه فقط با زور حفظ نمی‌شود، بلکه با رضایت گرفتن از فرودستان از طریق فرهنگ، آموزش، مذهب و رسانه‌ها یا اعمال هژمونی یا سلطه فرهنگی محقق می‌شود.

از اینرو گرامشی به مقاومت در حوزه فرهنگ مانند خلق ضدفرهنگ‌ها، زبان‌های آلترناتیو و فرعی یا سبک زندگی معارض با الگوی حاکم تأکید دارد.

از نظر گرامشی، هژمونی سلطه‌ای نرم و فرهنگی است که در درون ذهن و باور افراد شکل می‌گیرد. مقاومت فرهنگی به بیان او، ایجاد فرهنگ بدیل، رسانه‌‌های مستقل، زبان، هنر، موسیقی رپ، ادبیات اعتراض و نقاد و روایت‌های آلترناتیو است.

گرامشی از عبارت روشنفکر ارگانیک بهره می‌برد که نمایانگر افرادی از دل مردم است که آگاهی انتقادی را گسترش داده و در برابر هژمونی حاکم از سوی نهاد قدرت، مقاومت می‌کنند.

حتی نظریه اروینگ گافمن نیز همسو با ایده مقاومت پنهان است. گافمن قدرت را در تعاملات روزمره و اجرای نقش‌ها پی می‌گیرد. مفهوم اجرای نقش در جلو و پشت صحنه تحلیل دیگری از همین رویکرد است.

در این نظریه
مردم در جلوی صحنه ممکن است تظاهر به اطاعت از نظام حاکم کنند ولی پشت صحنه در محافل خصوصی واقعیت را فاش، قدرت را نقد کرده و به روایتی دیگر از وقایع می‌پردازند.

این دوقطبی صحنه زندگی از نظر گافمن را می‌توان در زندگی روزمره مردم از سازمان‌های بروکراتیک یعنی جلوی صحنه تا درون خانواده و خانه‌ها در پشت صحنه، مشاهده کرد.

میشل دوسرتو نیز از منظری دیگر به این چالش می‌پردازد. او در اثر خود بنام اختراع زندگی روزمره، تلاش می‌کند نشان دهد که چگونه مردم از تاکتیک‌های مختلف برای مقاومت در برابر استراتژی‌های قدرت استفاده می‌کنند.

او از استفاده خلاقانه از فضاهای شهری یا مصرف فرهنگی نام می‌برد. دوسرتو به روش‌هایی تاسی می‌کند که با نیت صاحبان قدرت سازگار نیست و سبک زندگی روزمره حاکم را به چالش می‌کشد.

در اینجا می‌توان به موارد دقیق‌تری اشاره کرد که دوسرتو بر وجه تیوریک آن تاکید دارد. مثلا راه رفتن در شهر با پوشاک ضدساختار در مقابله با حجاب اجباری، و استفاده از زبان کوچه یا عامیانه در برابر زبان رسمی.
ادامه دارد

سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
2
مقاومت خاموش ۳
علی طایفی


مصارف فرهنگی متفاوت نظیر استفاده از ماهواره، شبکه‌های اجتماعی، حضور در فضاهای زیرزمینی از موسیقی رپ و هیپ‌هاپ تا هنر روزمره و از زندگی مجازی تا اجتماعی فراتر از شعایر نظام قدرت نظیر همزی‌گری بجای ازدواج از دیگر موارد مرتبط است.

با چنین رویکردی می‌توانم به جرات بگویم که اگر در حدفاصل جنبش‌های اجتماعی بعنوان مقاومت آشکار در سال‌های اخیر وقفه‌ای ایجاد می‌شود بمعنای خاموشی کنشگری اجتماعی در‌ جامعه نیست.

جامعه ایران از دهه‌های اخیر با بهره‌گیری از اشکال مختلف از مقاومت آشکار و پنهان یا خاموش توانسته‌ در برابر هژمونی‌ فرهنگی، سیاسی یا دینی حاکم و مسلط، مقاومت کند، بی‌آنکه لزوماً وارد مبارزه علنی شود.

کاهش ریسک خشونت ساختاری حاکمیت علیه معترضان و تحرکات مدنی سبب شده است که مردم با رویکرد و روشی هوشمندانه در متن جامعه و در درون و کنار نظام قدرت و عوامل سرکوب آن، علیه هژمونی مسلط شوریده و طرحی دیگر دراندازند.

فرهنگ‌سازی، ضدفرهنگ و دیگرروایت‌سازی به بیان گرامشی، رفتار خلاقانه و مبتکرانه در زندگی روزمره برخلاف ساختارهای مسلط به بیان دوسرتو، بیانگر همین رویکرد جایگزین است.

همچنین اعتراض پنهان در لایه‌های سکوت، طنز، کنایه و شایعه‌سازی به بیان اسکات، و الگوی رفتار دوقطبی با دو پروفایل در جلوی صحنه و پشت صحنه به بیان گافمن از جمله تاکتیک‌هایی است که در مقابل استراتژی سرکوب عمل می‌کند.

اگرچه معتقدم طبق تحلیل‌هایی که بارها و پیشتر نگاشته‌ام جنبش‌های سریالی به قدرت خود در عرصه مقاومت آشکار ادامه خواهند داد، همزمان مقاومت خاموش با کنشگری مستمر در زندگی روزمره به تازگی، بازسازی، بسترسازی و تداوم جنبش در پشت صحنه در قالب مقاومت خاموش ادامه خواهد داد.

نتیجه میان مدت این جنبش مدنی آشکار و پنهان سبب‌ساز فرسایش و فروکاهش قدرت نظام سلطه بوده و جامعه ایران را بسوی رهایی از مرگ جامعه موردنظر حاکمیت رهنمون خواهد ساخت.

این تحلیل را در پرونده پیوست مطالعه کنید و درصورت علاقمندی بازنشر دهید.


سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1

منابع
The Presentation of Self in Everyday Life (1956)
Weapons of the Weak: Everyday Forms of Peasant Resistance (1985)
The Practice of Everyday Life (1980)
Prison Notebooks (1929–1935)
👍2
مقاومت خاموش.pdf
134.2 KB
مقاومت خاموش یا پنهان
علی طایفی

سکوت سرشار از ناگفته‌هاست!! از مارگوت بیکل را چه بسا بسیاری شنیده‌اند. همچنین این متل را نیز شنیده‌ایم که سکوت علامت رضایت است! چالش میان این دو نگرش پیرامون امر سکوت گویای دو رویکرد به یک پدیده است.

در اینجا قصد دارم به ابعاد و لایه‌های پنهانی سکوت بپردازم که چطور زبان بسته می‌تواند بلندترین فریاد اعتراض باشد. چطور خاموشی در درون خود مشحون از روشنایی اندیشه و بیان است. و چگونه فریاد اعتراض گاه جای خود را به سکوت و فریاد خاموش می‌دهد.

در این میان چه بسا بتوان پاسخی درخور برای این پرسش نیز یافت که چگونه است در فرایند جنبش‌های سریالی در جامعه ایران، شاهد وقفه‌های زمانی هستیم که بنظر می‌رسد علیرغم نارضایتی گسترده در جامعه، همه چیز بر وفق مراد نظام حاکم بر قدرت می‌گردد؟

این تحلیل را در پرونده پیوست مطالعه کنید و درصورت علاقمندی بازنشر دهید.


سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
آن دیگری
علی طایفی

موسیقی، خردجان؛ شعر، جان خرد
https://www.tgoop.com/Musikdelangiz
3
بهم ریختگی انسان
علی طایفی

موجود انسانی هرگز آرامش وجودی نخواهد یافت حتی اگر نظم محیطی او فراگیر و سراسر باشد که اغلب چنین نیست. اگرچه شرایط عینی لازمه شکل‌بخشی و انتظام وجود انسان است ولی حتی با سامان‌بخشی و ترتیب زندگی مادی از خانه تا شغل، و از موقعیت تا حیثیت اجتماعی می‌بینیم که انسان همچنان در سرگشتگی است. چه بسا این فروپاشی انسان امری است به تعبیر مارکوزه، اجتماعی در ساخت‌های تک‌ساحتی انسان در جامعه معاصر!

ورای هر دلیل و تحلیلی بر این بی‌سامانی و بهم‌ریختگی انسان، او موجودی است درهم‌گسیخته، بی‌سامان، بی‌قرار و گریزنده. انسان امروز چه گونه ایرانی چه نوع جهانی‌اش، از یک بی‌نظمی و تلاطم درونی رنج می‌برد. گاه بر دین متوسل می‌شود گاه بر دار و دهر و دارایی‌هایش اما همچنان گمگشته و حیران است و این حیرانی گویی تضاد درونی انسانی است که شاید ریشه در نظام اجتماعی بیرون از او یا نظام ارگانیسیستی درون او دارد.

در آینده بیشتر به این مسیله خواهم پرداخت.

سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
2
یک کارنامه:

فهرست برخي از فعاليت ها و نوشته‌های من:

جامعه شناسان بدون مرز-ايران
بلاگ "اجتماع بيش از دو نَفَر ممنوع"
بلاگ مستقل جامعه‌شناسی در میهن‌بلاگ
نشريه مستقل "جامعه شناسي ايران"
کانال سنجشگري مسايل اجتماعي ايران
کانال موسیقی، جان ‌خرد، شعر، خردجان

کتاب هایم:
جامعه شناسی مسایل اجتماعی ایران
جامعه شناسی فرار مغزها
موانع فرهنگی تحقیق در ایران
سنجشگری مسایل اجتماعی ۱
سنجشگری مسایل اجتماعی ۲
سنجشگری مسایل اجتماعی ۳
سنجشگری مسایل اجتماعی ۴
سنجشگری مسایل اجتماعی ۵
سنجشگری مسایل اجتماعی ۶
سنجشگری مسایل اجتماعی ۷
ترجمه عصر مهاجرت
ترجمه مقدمه گرافیکی بر جامعه‌شناسی
درآمدی بر جامعه‌شناسی کودکی
جامعه‌شناسی عشق
اشعار اجتماعی جلد یک
اشعار عاشقانه جلد دوم
اشعار و زمزمه‌های درون جلد سوم
کتاب قصه‌های من و تو

کتاب‌های در دست تدوین:
جامعه‌شناسی تنهایی (سویدی)
جامعه‌شناسی کودکی (انگلیسی)
داستان‌ اجتماعی: نطفه

كارنامه شخصي ام
دسترسی به کتابها در فضای مجازی
جایزه آلوین گولدنر

تماس
@alitayefy
👏2
انقلاب ضمایر: انقلاب "تو"
علی طایفی

در سوید همه شهروندان از نخست‌وزیر تا مردم خیابان، از فرزندان تا والدین، از شاگرد و دانشجو تا معلم و مدرس، و از کارمند تا رییس، یکدیگر را بدون عناوینی مانند آقا یا خانم و سایر موقعیت‌های افراد، «تو» خطاب می‌کنند.

حدود شصت سال پیش در دهه ۱۹۶۰ این انقلاب در ضمایر یا انقلاب «من» رخ داد و پس از آن تا امروز همه شهروندان بدون توجه به تیترهای کسب شده اجتماعی افراد، فقط تو خطاب می شوند (بجز بازمانده حماقت تاریخی سوید، شاه و همسرش). این انقلاب، ساختار طبقاتی را نشانه می‌گرفت که بر‌منزلت و پایگاه طبقاتی افراد وابسته بود.

این حرکت بعنوان رویکردی رادیکال حتی در سطح تغییر ادبیات و‌ واژگان مبتنی بر سلسله مراتبی در جامعه ایران نیز ضروری است؛ سلسله مراتبی که نهاد و‌ نماد قدرت در آن تباه‌کننده انسان و برابری و آزادگی اوست.
https://www.svd.se/nar-infordes-du-reformen

سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
@alitayefi1
👍7
كارل ماركس: ترقي اجتماعي مي تواند با وضعيت اجتماعي زن در جامعه، شناسايي و اندازه گيري شود.
جامعه اى كه زن در آن داراي حقوق برابر نيست، عدالت و صلح پايمال است.

علي طايفي
@alitayefi1
6👍2
💼عصر مهاجرت؛
جابجايي بين المللي جمعيت در دنياي معاصر؛
اثر كستلز و ميلر؛
ترجمه علي طايفي؛
******
مقدمه مترجم:
نوگرايي، رشد فناوري، انفجار اطلاعات و آزادي رسانش آن در جهان معاصر سبب ساز افزايش آگاهي هاي اجتماعي و فرهنگي از سبك هاي متفاوت انديشيدن و زيستن شده است. همزمان، افزايش تضادهاي طبقاتي در سبك زندگي، محل سكونت، آموزش، بهداشت، آزادي، برابري ، صلح و امنيت نيز از عوامل مهم ديگري است كه در سايه افزايش قدرت مقايسه بين ملل و اقوام، موجب افزايش موج مهاجرت ها در عصر امروز شده است.

تضادها و ستيزه هاي متعدد قوميتي، اقتصادي، ديني، نژادي، جنسيتي و باورداشت اقشار و گروه هاي مختلف در ممالكي كه آمادگي كمتري در مديريت اين تضادها دارند، مهمترين اشكال تضادهايي است كه افراد و گروههاي درگير و قرباني در اين تضادها را ناگزير از ترك وطن و اقدام براي مهاجرت مي كند.

مي دانيم مهاجرت، پديده ساده اي نيست. اين پيچيدگي هم در سطح فردي در فرايند تصميم گيري، امر بسيار خطير و پرهراسي است؛ هم در بعد اجتماعي داراي پيامدهاي خواسته و ناخواسته اي است كه مي تواند آرامش و امنيت مهاجر را بجاي تامين آن، به مخاطره اندازد. مهاجرت از اين منظر عمدتا مشتمل بر مهاجرت هايي است كه فرد بدليل حس ناامني در وطن خود، در انديشه ترك وطن برآمده و در پي رحل اقامت در دياري ديگر است.

دراين ميان اما مهاجرت اجباري امر ديگري است. جنگ، خشونت، قتل عام، ترور و سركوب، و نزاع هاي خونين قومي و سياسي از جمله دلايلي است كه فرد را بدون بررسي و تصميم قبلي، ناگزير از ترك وطن مي كند تا بتواند در محيط امن ديگري به بقاي حيات خود و خانواده اش ادامه دهد. اين فرايند، تروماي سهمگين و چندگانه اي را به فرد مهاجر تحميل مي كند كه آثار رواني و اجتماعي آن مي تواند ساليان سال باقي بماند: تروماي جنگ و هراس از كشته شدن، تروماي ترك يكباره خانواده و نزديكان، تروماي اقامت هاي موقت در كشورهاي واقع در مسير مهاجرت و در نهايت تروماي رحل اقامت در سرزميني جديد با تفاوت هاي بيشمار ارزشي، فرهنگي و اجتماعي.

عصر حاضر، عصر مهاجرت ها و جابجايي هاست. جهان معاصر بيش از هر دوره تاريخي، شاهد مهاجرت هاي جغرافيايي است، امري كه ناخواسته به مهاجرت هاي فرهنگي نيز منجر مي گردد. اگرچه بخش بزرگي از مهاجران عصر حاضر بدليل گريز از ناامني، بلاياي طبيعي و تضادهاي اجتماعي قصد مهاجرت مي كنند ولي پس از ورود به كشور هاي ميزبان با تضادهاي فرهنگي نويني روبرو مي شوند كه آنان را وارد عرصه ديگري از چالشگري اجتماعي مي كند.

در طي چند دهه گذشته مهاجرت مسلمانان از كشورهاي اسلامي به ممالك مسيحي اروپايي و امريكا رو به افزايش نهاده است. اسلام گريزي از نوع سياسي آن پديده جديدي است كه از چند دهه پيش بدليل نقش آن در بروز تضادهاي منطقه اي و البته با دخالت و حمايت كشورهاي ديگر در تقويت و تهييج گرايش هاي افراطي در آن، شدت و سرعت بيشتري بخود گرفته است.

همسو با مهاجرت مسلمانان، تضادهاي اجتماعي و فرهنگي ميان مردم ميزبان در فرهنگ مسيحيت و آنان روبه افزايش گذارده است. مهاجران خاورميانه اگرچه يکی از تحصيل‌کرده‌ ترين گروه‌های مهاجران محسوب مي شوند، در عين حال بزرگترين بخش پايين دست و سنتي مهاجران به كشورهاي اروپايي نيز بشمار مي روند.

نويسندگان اين كتاب دو استاد جامعه شناسي و روابط بين الملل هستند كه سالهاست در اهتمامي مشترك به روزآمدسازي و تحليل تحولات مهاجرت جهاني مي پردازند. كتاب حاضر، نظريه و آماري است از فرايند ها، الگوها و سمت گيري هاي مهاجرت هاي منطقه اي و جهاني كه مي تواند براي همه دانش آموختگان رشته هاي علوم انساني و اجتماعي از سياست و روابط بين الملل تا جامعه شناسي و جمعيت شناسي سودمند باشد.
https://ibb.co/joGx1Q

علي طايفي
https://www.tgoop.com/alitayefi1
👍3
خروج اضطراری
علی طایفی

شاید بارها تجربه کردیم که خروج بموقع از یک جریان یا مسیری از زندگی در کنشگری‌های اجتماعی تا سیاسی تا چه حد می‌تواند سبب کاهش هزینه‌های‌فردی‌ و اجتماعی برای خود و حتی دیگرانی باشد که در صف آن جریان قرار دارند.

اینیاتسیوسیلونه در کتاب خود با همین نام به موضوع خروج اضطراری اشاره می‌کند. گاه یک مهاجرت بموقع یا خروج از یک سازمان سیاسی و اجتماعی و حتی خروج از یک گنگ یا گروه همبسته مجرمانه یا حتی یک نهاد و سازمان اجتماعی می‌تواند سبب نجات فرد و همقطاران او و چه بسا جامعه مخاطب آن گردد.

تهی‌سازی حکومت ظلم و جور نیز از همین قسم از واکنش بموقع است بطوریکه اگر برخی مدیران و بروکرات یا تکنوکرات‌ها از داخل سازمان‌های وابسته به ماشین قدرت و ظلم خارج شوند، چه بسا سبب‌ساز تضعیف قدرت و تغییر نظام مسلط گردد.

سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
3
نترسید، ما همه با هم هستیم
علی طایفی

شعار و تاکتیک همبستگی و سازماندهی بجای هراس اگرچه در تغییرات سیاسی شورانگیز و موثر است ولی نیازمند روش‌های خاص معطوف بدان است. ایجاد تشکل و سازماندهی حتی در سطح خرد، گروهی، محلی و در بهترین شکل در قالب تشکل صنفی، سیاسی و محفلی ‌از مهم‌ترین کانون‌های شکستن فضای ارعاب است.

ترس یک احساس و سازوکاری دوسویه است. نظام ستم که در پی ایجاد هراس در بین مردم معترض و هرگونه تشکلهای اجتماعی است پیش از هرگونه ارعاب و ایجاد هراس، درواقع درصدد فرافکنی و مهار هراس خود از مردم است.

برای انتقال ترس برآمده و تقویت شده از سوی نظام قدرت و سرکوب، باید به روش‌های انتقال هراس از بین مردم به نماده و نهادهای قدرت بود. این سازوکار نیز فقط با قدرت همبستگی، هم‌رسانی صدا و اندیشه، دیالوگ و گفتگوی هم‌افزاینده، فارغ از منافع کوتاه مدت و در راستای منافع بلند مدت برای ایجاد تغییرات اساس در نظام سیاسی و اجتماعی میسر است.

شعار نترسید ما همه باهم هستیم در جنبش‌های سریالی اخیر در ایران، دلالت برهمین رویکرد دارد که می‌بایست از هم اینک بر آن تمرکز کرد.

سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
🔥1
ازدواج‌ کودک سرپوشی برای تجاوز جنسی علیه کودکان است که زیر نام دین و سنت، مشروعیتی غیراخلاقی یافته است.
تجاوز به کودک بنام ازدواج، شرم آور است.

علی طایفی
@alitayefi1
👍4
C_V_.pdf
166.4 KB
کارنامه فعالیت های علمی، پژوهشی و نوشتاری من تا سال ۲۰۱۰ را در اینجا می‌توانید مشاهده کنید.

علی طایفی
@alitayefi1
👏3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🙈کوری اجتماعی در زبان اشو، فیلسوف تهیدستان، ناظر بر ستم پذیری کسانی است که بیخردانه در پی تحکیم قدرت حکام دینی و سیاسی هستند که به سرکوب آنان می پردازند.

علی طایفی
@alitayefi1
2
رنسانس ایرانی.pdf
118.1 KB
🔱رنسانس ایرانی:
شکوفایی فرهنگ ‌در سایه
علی طایفی

اگرچه موافق بهره گیری نعل به نعل از الگوهای توسعه ای خاصه مبتنی بر ‌تجربه اروپای غربی و جنوبی نبوده و از تحلیل تحولات جوامع با رویکردی آنیورسالیستی و همه جا شمول پرهیز می کنم ولی در ادبیات جامعه شناختی و مبتنی بر مطالعات تطبیقی و فرهنگی، رگه های مشترک و قابل بازیابی می توان یافت که زمینه شناسایی و تمییز وجوهی از تحولات و تغییرات اجتماعی را فراهم می سازد. در این رهگذر نگاهی به آنچه رنسانس اروپایی نام دارد نمایانگر زایمان مدرنیزم، صنعتی شدن، تحول جامعه سنتی به نوین، نظام اقتصادی اجتماعی زمینداری به سرمایه داری و در نهایت چرخش استبداد فکری و دینی به تکثرگرایی، انقلاب های اجتماعی، انسانگرایی، دمکراسی و آزادیخواهی است.

متن مقاله را در فایل پیوست بخوانید و درصورت علاقمندی، بازنشر دهید


سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
👎1🥰1
سنجشگری_مسایل_اجتماعی_ایران_جلد.pdf
3.7 MB
🛎کتاب
"سنجشگری مسايل اجتماعی ايران
(جلد دوم، سال ۱۳۹۶)"
مجموعه تحلیل های جامعه شناختی روزانه من در تلگرام پیرامون مبرم ترین معضلات جامعه معاصر ایران منتشر شد.


علی طايفی
@alitayefi1
sociology dictionary 4.pdf
1.6 MB
فرهنگ‌اصطلاحات جامعه شناسی

مجموعه ای پربار از مهمترین اصطلاحات جامعه شناسی برای دانشجویان و علاقمندان علوم اجتماعی و جامعه شناسی.

علی طایفی

https://www.tgoop.com/alitayefi1
💧 مسیله آب؛ مسیله اجتماعی است
علی طایفی

💦مسیله آب در اقلیم ایران فقط یک‌ مسیله زیست محیطی نیست بلکه کمبود و شکل گیری بنیان های تمدنی پیرامون آب و ارتباط تنگاتنگ آن با آبادانی در کشور سبب شده است که آب در طی سده های متمادی به یک مسیله اجتماعی و فرهنگی مبدل شود. خشکی، فقر آب، قابلیت کشت کمتر از ۲۰ درصد اراضی کشور و ازهم گسیختگی قومیتی و فرهنگی در کشور پیوند گسست ناپذیر آب و توسعه اجتماعی را همواره جان بخشیده است. در اینجا به برخی از ابعاد این مسیله می‌پردازم.

🏭آبادانی و ‌زندگی اجتماعی دوگانه ناگسستنی است بطوریکه هرجا آبی مهیا و استحصال شده، زمینه آبادانی و توسعه مناسبات اجتماعی را نیز فراهم ساخته است. گونه زیست چندجانشینی که در طی سده ها گونه مسلط زندگی مردم ایران و پدیداری ساختار زیست اجتماعی عشایری و فرهنگ قبیلگی بوده است یکی از مهمترین رخسارهای وابسته به مسیله آب و به تبع آن مرتع و دامداری بوده است. این فرایند با وقوع تخته قاپو در عصر پهلوی اول برای توسعه توتالیتاریانیستی، اگرچه به یکجا نشینی ختم شد ولی این توسعه و‌ مدرنیزم ایرانی همچنان مرهون تمهید و تعقیب آب و اقامه نماز و‌دعای باران برای آبادانی بوده و هست.

⚔️تفاهم و‌ تضاد اجتماعی. بخش بزرگی از تضادهای اجتماعی در تاریخ ایران نیز عمدتا بر سر نخست آب و سپس زمین بوده است. بطوریکه ساختار مراتبی و هایرارکی ناشی از آن در مناسبات قدرت در جامعه ایران از دیرباز فرهنگ ولایی را در قالب میرآبی مسلط ساخته است. در این ساختار، قبایل حول محور آب، به همگرایی روی آورده و با پذیرش ولایت ولی، کدخدایی در آبادی ها و هژمونی شیوخ قبایل محلی درصدد توسعه محلی بوده اند. بخش بزرگی از مناقشات، تضاد و واگرایی های اجتماعی نیز محصول همین مدیریت آب و آبرسانی بوده است.

✊🏼اعتراض اجتماعی. بنیان بلواهای اجتماعی نیز از نظر تاریخی بر سر آب، زمین، مرتع و نان شکل گرفته است و از همین روی الفبای آموزش اجتماعی میرآبی در کشور حتی در ساختار آموزش مدرن بر گزاره "بابا آب داد" نهفته است. کمبود آب، خشکسالی و قحطی در طی حتی سده پیشین سبب مرگ دهها هزار در اقصی نقاط کشور شده و بلواها و نزاع های اجتماعی متعددی را در بین قبایل و شیوخ آن سبب شده و می شود.

⚡️فروپاشی اجتماعی و مهاجرت. مسیله آب علاوه بر اینکه بستر ساز اسکان، یکجانشینی و توسعه پایدار محلی شده، بطور موازی عامل مهاجرت های نوین نیز گردیده است. خشکسالی، پایان یافتن منابع آب های زیرزمینی، مرگ قنات ها و قنات رسانی از یکسو و مدیریت غلط و ناموزون آبرسانی از سوی دیگر بعنوان شریان های خون رسانی به اقتصاد دامداری و سپس کشاورزی، آغازگر فروپاشی آبادانی های اجتماعی شده است و افراد، گروه ها و قبایل را ناگزیر از مهاجرت درون مرزی و کوچ برای یافتن آب و نان با تهاجم به آبادانی های دیگر ساخته است.

🤦🏻‍♂️فقر، بیکاری و گرسنگی. زندگی فصلی، اقتصاد کشت و کار در سرزمینی خشک با بحران های موسمی آب و سپس مدیریت ناموزون آن توسط دولت های بظاهر مدرن در کشور از زمان پهلوی ها تا حکومت دینی همواره کنار آبادانی، فقر و فلاکت را نیز در سفره ایرانی نهاده است. فقر، بیکاری های مزمن، گرسنگی و قحطی، آسیب های اجتماعی متعددی را سبب شده که گزاره کهنه بابا آب/نان داد را به چالش کشانده است. مصایبی از این دست همواره مانع آبادانی مدرن و‌ پایدار ‌در کشور بوده و با نسیمی خشک، غبار مرگ بر تداوم یکپارچگی ملی و اجتماعی نشانده است. بیهوده نیست اگر بنیان های عدم توسعه ناسیونالیزم در کشور را در دبّه ها ‌و منابع آبی در کشور جستجو کنیم.

☀️شیوع خشکی و کم آبی در ایران در طی سالهای اخیر زمینه ساز تحولات اجتماعی عظیمی خواهد بود که علاوه بر پیامدهای انسانی و زیست محیطی، پسامدهای اجتماعی را نیز سبب خواهد شد که در نهایت تغییر دولت ها را نیز بدنبال می آورد. بی سبب نیست که ریشه واژه دولت، از واژه دَلو یا ظروف استحصال آب از قنات است که دایم در معرض رفت و آمد و بالا پایین شدن است.

سنجشگری مسایل اجتماعی ایران

https://www.tgoop.com/alitayefi1
1
خودکشی نهادهای اجتماعی: ضدنهاد ۱
علی طایفی

سال‌های پس از انقلاب در جامعه ایران یک جابجایی جدی ارزشی و ایدیولوژیک رخ داد. اگرچه این جابجایی از نظر ساخت سیاسی و اقتصادی تحولات چشمگیری بخود ندید و ساختار استبداد شاهی به شیوخ و بازتولید نظام سرمایه‌داری منجر شد ولی بخش فرهنگی و اجتماعی در جامعه بشدت متاثر و متحول شد.

یکی از مهم‌ترین این تغییرات نیز تحول در ساختار و کارکردهای نهادهای اجتماعی بود. جابجایی ارزشی و هنجارهای موکول بدان سبب شد که نهادهای اجتماعی تاسیس شده در پیش از انقلاب، دستخوش تحولات ناساز و پارادوکسیکالی شوند.

در سیر این تحولات، نهادهای اجتماعی به ضدنهاد و نهادی علیه کارامدی، ماموریت و کارکرد خود مبدل شدند. در این تحلیل به ابعاد این فرایند شکل‌گیری آنتی تز و خودکشی نهادهای اجتماعی خواهم پرداخت.

تز اصلی من در این تحلیل این است که با تغییر ارزش‌ها و به تبع آن هنجارها در جامعه بویژه تحمیل شده از لایه‌های رویین قدرت از سوی نهاد دولت/حکومت، بسیاری از نهادهای اجتماعی علیه خود عمل کرده و نه بسوی مرگ بلکه خودکشی سوق یافتند.

تجربه قریب نیم قرن تلاش برای تاسیس حکومت اسلامی باهمه ناموفقیت‌هایش توانسته است در یک عرصه موفق باشد. این عرصه موفق نیز اعدام نهادها، ازمیان‌ تهی‌سازی، کژکارکردی کردن آن‌ها، ناکارآمدسازی و تبدیل بسیاری از نهادهای اجتماعی به ضدنهاد است.

خودکشی دین.
مهم‌ترین نهاد اجتماعی که مورد اصابت حملات ناخواسته و ناگزیر انقلاب موسوم به اسلامی گردید، نهاد دین بود. اگرچه نهاد دین علیه نهاد سیاست شوریده و با قبض قدرت به بسط دین در همه نهادها و عرصه‌های اجتماعی پرداخت ولی از همان آغاز تبدیل دین به شریعت، نهاد دین نیز رو به مرگ نهاد.

متولیان دین که از همان سال‌های نخست پیروزی اسلامی‌سازی انقلاب، مغرور از پیروزی نظام ارزشی دینی علیه نظام ارزشی وابسته و منسوب به غربی! و بی‌اخلاقی بودند، چنان بر اریکه قدرت تکیه نهادند که ندانستند بر سر شاخ، بُن می‌بریدند.

فساد و تباهی اخلاقی متولیان دین در نهاد قدرت و سیاست چنان شد که پس از قریب پنج دهه، می‌توان به جرات اذعان کرد که نهاد دین به یک نهاد زامبی یا مرده متحرک مبدل شده است. بی اعتمادی مومنان و کنشگران نهاد دین به متولیان دین سبب‌ساز شکل گیری سکولاریزم، لایسیسیزم و ناباوری به دین و حتی خدا گردیده است.

دخالت و اعمال هژمونی دین بر سایر نهادها از یکسو و تباهی و شرارت کاسبان و دکانداران صنعت دین بنام خدا ‌و حکومت الله از سوی دیگر منجر به فساد مالی، اخلاقی، جنسی و منزلتی غیرقابل باور متولیان دین در لباس روحانی و حزب‌الله گردید. امری که در نهایت تمامی قداست ارزشی نهاد دین و دینداری را بر زمین بی‌اعتقادی افکند.

دین که بطور سنتی در پی تنظیمات اخلاقی و معنوی در روابط انسانی در‌ جامعه و نجات فرد در آن بود، به نهادی علیه خود و سیه‌روزی، بی اخلاقی، مادی‌گرایی، فقر و تباهی در بین کنشگران دینی، مومنان و دینخویانی گردید که روزگاری برای تاسیس حاکمیت و جامعه دینی، جان نثار می‌کرد.
ادامه دارد

سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
👍1
2025/07/09 08:47:03
Back to Top
HTML Embed Code: