tgoop.com/amirhasanmousavi/170
Last Update:
درباره تجربه سادهزيستی دولتمردان، قدرتمندان و فرودستان
دولتمردان و حاکمان «همگی» به طبقه مرفه جامعه تعلق دارند. البته ممكن است در خاطراتشان با فقر آشنا بوده باشند، اما در حال حاضر قطعا به دهكهای پايين تعلق ندارند.
اين ويژگي منحصر به سياستمداران ايران نيست، در تمامي نقاط جهان عموم سياستمداران بسيار پولدار هستند؛ اندكی از آنان نيز كه بسيار پولدار نيستند حاميهای مالی متمولي دارند. اما همين دسته نيز به دهكهای پايين جامعه تعلق ندارند. اين موضوع فینفسه اشكالی ندارد تا زماني كه لاطائلاتي درباره ۹۶درصدیها گفته نشود.
حتي اگر سياستمداران و قدرتمندان به هر دليلي «سادهزيستي» را انتخاب كنند، تجربه اين «سادهزيستي انتخابي» بسيار متفاوت است با «سادهزيستي اجباري» مردم طبقات فرودست.
ممكن است بيل گيتس، غذاي بسيار سادهاي بخورد يا زاكربرگ فقط يك تيشرت بپوشد؛ يا ايلان ماسك صاحب خانه نباشد اما تجربههاي زيسته اين افراد كاملا متفاوت از سادهزيستي اجباري افرادي است كه به دهكهاي پايينِ جامعه تعلق دارند.
براي نمونه، دسترسي به خدمات پزشكي در اين دو دسته، قابل مقايسه نيست. سبك زندگي ساده انتخابي هرگز تجربهاي مشابه با فقر نيست، عنصر «قدرت» چنين اجازهاي نميدهد. از سياستمداران اين جمله را بسيار ميشنويم كه «ما وضعيت فقرا را درك ميكنيم». اما برخي نظريههاي روانشناسي، از جمله نظريه «ذهن بدنمند» و «ذهن بسترمند» چيز ديگري به ما ميگويند: فقرا از تجربههاي متمولان و متمولان از آنچه فقرا دچار آنند، درك ملموسي ندارند. اين نظريهها به ما ميگويند درك انسان از جهانِ پيراموني تابعي است از شرايط بدني و همچنين شرايط پيراموني او (يعني بستر زندگي روزمرهاي كه فرد با آن اندركنش مداوم دارد). از آنجا كه متمولان و فقرا شرايط بدني و محيطي كاملا متفاوتي دارند، تجارب كاملا متفاوتي هم دارند.
نتيجهگيريام از موارد بالا اين است كه اگر سياستمدار و صاحب قدرتي واقعا سادهزيست هم باشد، اين «سادهزيستي انتخابي» نه دركي براي او از فقرا ايجاد ميكند و نه فايدهاي براي مردم فقير دارد. البته احتمالا براي خود سياستمدار فايده انتخاباتي يا پوپوليستي دارد.
تجربه يك خانواده فرودست فقط شب «نان و ماست خوردن» يا «لباس ساده» پوشيدن نيست. تحقير كارفرما، تحقير صاحبخانه و دغدغه بيخانمان شدن، عدم دسترسي به درمان مناسب، تحصيل نامناسب فرزندان، اضطراب بيكاري، شرمندگي از ناتواني، بیپناهی، ترس، خشونت و صدها تجربه و موقعيت تلخ و جانفرساي ديگر است.
فقر و تنگدستي مجموعهاي از موقعيتهاي درهمشكننده و تحقيرآميز مشابه است كه سياستمدار و قدرتمند به اصطلاح «سادهزيست»، تصوري از آن ندارد و اي كاش ژست آن را هم نگيرد كه بسيار مشمئزكننده است.
مهمترین کمکی که یک سیاستمدار و حاکم به فقرا میتواند بکند، رشد اقتصادی کشور، جلوگیری از تورم، افزایش قدرت خرید مردم، ایجاد اشتغال معنادار و عزتمند، توانمندسازی افراد و کاهش نابرابریهای ساختاریافته است؛ نه شب نان و ماست خوردن و سادهزیستی و سرزدن به مناطق محروم و درگل رفتن. اولی سخت و پیچیده است؛ تخصص و دانش و تیم و فراهم ساختن هزار شرایط و زمینه نیاز دارد. دومی آسان است؛ فقط نیاز به مقداری ادا دارد و یک دوربین.
امیرحسن موسوی
@amirhasanmousavi
BY ناظر باطرف
Share with your friend now:
tgoop.com/amirhasanmousavi/170